ضربات مدیریت برخی آقازاده ها به نظام

سرویس سیاسی بی باک؛ مرتضی ضّراب: باید نگاهی به گذشته نه چندان دور بیاندازیم زمانی که همه بعد از انقلاب با هم برابر و برادر بودند وهیچ رانتی وجود نداشت ولی چه زود زمان تغییر کرد با شروع جنگ کم کم رانتها آغاز شود کسانی که بعدها آقا زاده نامیده شدند با توجه به این فرصت ها بار خود را بستند در شرایطی که کشور در حال جنگ و تحریم بود با استفاده از رانت دولتی در بازار اقتصادی وارد شدند و در شرایط خاص که دلار چند نرخی بود با آن رانت ها و کسانی که می شناختند از این راه میلیارد ها از پول بیت المال را به حساب ها ی شخصی خود روانه کردند و هزاران نمونه دیگر تا جایی که دیگر در سال های آخر جنگ هیچ پولی برای دفاع از کشور به جبهه ها نمی رسید.

 همین افراد که بدون شک در پذیرش قطعنامه نیز تاثیر گذار بودند با ایجاد شوک ها ی عظیم در بازار برای رسیدن به سود بیشتر اقدامات گسترده ای انجام می دادند ، بعد از پایان جنگ به صورت آشکار وارد بازار اقتصادی کشور شدند و تمام راهها را برای رقابت بر روی اکثریت بستند و یک اقلیت کوچک کل کارها را در دست گرفتند و تا جایی که توانستند از بازار سود بردند و تا سالها از اجرایی شدن بعضی موارد قانون اساسی جلوگیری و خودداری می کردند مانند اصل 44 که مربوط به خصوصی سازی بود و بعضی را هم که خصوصی کردند در اصل به خودشان فروختند و باز از بیت المال وام گرفتند و آن کارخانه ها را خریدند یا در بعضی موارد کارخانه ای که 500 میلیون قیمت داشت را به قیمت کارشناسی 50 میلیون خریدند و کسی نیز بررسی نکرد در جایی دیگر شرکت ها در مناقصاتی که از پیش نتیجه مشخص بود شرکت می کردند و از رانت اطلاعاتی که داشتند استفاده و به راحتی بهترین قیمت را در مناقصه می دادند و پیروز می شدند در بعضی مواقع شرکت های که دیروز تازه ثبت شده بود یک مناقصه میلیاردی را به دست می آورد که نه صلاحیت برای اجرای پروژه داشت و نه تجربه لازم را ولی پشت پرده از طریق بعضی آقا زاده ها مدیریت و هدایت می شدند و در آن مقطع هیچ نهاد نظارتی نیز جرات نداشت با این افراد که با یک تلفن همه چیز را حل می کردند برخورد کند .

در این شرایط فساد کم کم در بسیاری از بخشهای خصوصی و دولتی رشد کرد و حتی بعضی نهاد ها که وظیفه اصلی آنها برخورد با فساد می باشد خواسته یا نا خواسته چشم خود را بر روی بعضی واقعیتها بسته بودند و در حدود 10 سال قبل که مقام معظم رهبری دستور برخورد با فساد را دادند بعضی افراد برای اینکه خود را از زیر فشار افکار عمومی خارج نمایند و به گفته رهبری نیز عمل کرده باشند بعضی از افراد را که  نسبت به برخی آقازادگان تخلفات بسیار کوچکتری انجام داده بودند را به دادگاه کشاندند مانند شهرام جزایری که به خیلی افراد رشوه داده بود تنها یک مورد 300 میلیونی به شخصی به نام مهدی کروبی رئیس مجلس ششم و در این میان بسیاری به فراموشی سپرده شدند .

آقازاده ها که بعد از جنگ همه کاره شده بودند و خیلی ها به خاطر خون شهدا بر پست های مدیریتی حساس تکیه زدند که نه صلاحیت داشتند نه تجربه و با اشتباه و خطاهایشان  کارهای را انجام می دادند و در این میان بیشترین زیان را کشور و مردم دیدند.

به خاطر رابطه و رانت همین آقا زاده ها بود که ، قرار داد های ننگ آور تر از ترکمن چای و گلستان با شرکت های خارجی امضاء شد که میلیارد ها دلار به بیت المال خسارت وارد نمود و در این میان میلیون ها دلار رشوه یا شیرنی یا پول چای یا عیدی دریافت کردند . و همین افراد در همه جا می گفتند که اگر ما نبودیم و خارجی ها را نمی آوردیم صنایع کشور حتی یک قدم پیش نمی رفت و ما ایران را در مسیر صنعتی شدن قرار دادیم .

بعضی آقا زاده ها به پشتوانه نام پدرشان میلیارد ها دلار کالا را بدون گمرک وارد کشور کردند فرودگاه پیام شاید یک مورد کوچک باشد و در صورت گرفتار شدن یکی از محموله ها صدها تلفن از طرف بعضی مقامات زده می شد که این بار مال فلانی است چرا این کار را کردید سریعا پرونده بسته شود و کالا ها ترخیص و دیگر نباید چنین موردی تکرار شد  و جالب تر  اینکه افرادی که در این میان وظیفه خود را درست انجام داده بود نیز توبیخ می شدند.

بعضی افراد نیز با داشتن پول هایی که از طریق فساد به دست آورده بودند عده ای را که می توانستند اهداف آنها را به پیش ببرند را به سمت مجلس فرستادند و افرادی نا لایق برصندلی قانون گذاری قرار گرفتند تا از طریق مهره های خود آنچه را که می خواهند تصویب و یا از اجرای شدن بعضی قوانین جلوگیری کنند و از این راه به بسیاری از اطلاعات مهم دست می یافتند مثلا خرید زمین های که قرار بود در آنها یک طرح اجرا شود که از این راه و فروش آن زمین ها به دولت میلیارد ها تومان سود می کردند یا در بورس با استفاده از بعضی خبر های خاص در شرکت های مورد نظر سرمایه گذاری می کردند یا در زمان خاصی اقدام به واردات کالایی می کردند که می فهمیدند به زودی آن کالا کم یاب میشود و بسیاری دیگر از این قبیل کار ها.

برخی افراد نیز با توجه به نفوذ خود، وام ها ی میلیاردی از بانک ها ی دولتی گرفتند و با آن پول بانک خصوصی زدند یا آن پول هایی را که وام گرفته بودند بجای سرمایه گذاری در صنعت یا کشاورزی آن را در یک بانک دیگر سرمایه گذاری می کردند تا سود آن را دریافت نمایند و دیگر نه سود پول را پس دادند و نه اصل آن را و در زمانی که تنها شاید 10 نفر بیش از 70 درصد کل وام های کشور را گرفته بودند و پس نمی دادند آنگاه دستگاه های نظارتی وارد کار شدند تا موضوع را بررسی نمایند و هر زمان که سعی شد تا بتوان بخشی از پول ها را از این افراد پس گرفته شود دستگاه های مسئول با فشار های بسیاری چه از داخل دولت یا خارج آن روبرو شدند. بر کناری یا حتی در مواردی ترور کردن افراد که  این موضوع را در دستور کار داشتند یکی از این فشارها بود .

در مقطعی دیگر آقازاده ها به این نتیجه رسیدند که تنها نباید در بعد اقتصادی حضور داشت باید که به عرصه سیاست نیز وارد شد و خودشان به صورت مستقیم نه دیگر از پشت پرده همه چیز را مدیریت نمایند به صورت گسترده با رانت دولتی بورس تحصیلی برای خارج از کشور گرفتند به ویژه رشته های مدیریت ، اقتصاد و علوم سیاسی و در زمان تحصیل در خارج با سازمان های اطلاعاتی این کشور ها ارتباط بر قرار کردند و بعد از پایان رساندن تحصیلات با سازماندهی کامل آموزش دیده توسط سرویس های اطلاعاتی خارجی به ایران باز گشتند و در داخل شروع به کادر سازی نمودند و با پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری هفتم با شعار آزادی به صورت کامل وارد میدان شدند و با توجه به برنامه هایی که از سرویس های اطلاعاتی بیگانه می گرفتند سعی در ضربه زدن به نظام داشتند و تا جایی ادامه دادند که می گفتند دیگر فکر امام (ره) را باید در موزه ها جست و در آخر امام حسین (ع) را نیز مورد انتقاد قرار دادند و وجود امام زمان (عج) را نیز زیر سئوال بردند و زمانی که دیدند امام خامنه ای در مقابل زیاده خواهی های آنها ایستاده است و حاضر نیست به آرمان های امام خمینی (ره) و نظام خیانت و پشت کند ماجرای 18 تیر را به راه انداختند ولی با ایستادن مردم و سردارانی مثل شهید کاظمی در کنار مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای تمام نقشه های خود را نقش بر آب دیدند .

در آن زمان از خانه های بعضی آقا زاده ها مدارک فوق محرمانه به دست آمد که معلوم نبود چگونه به دست این افراد رسیده است این افراد که در مجلس و دولت نفوذ کرده بودند سری ترین اطلاعات کشور به خارج برای دشمنان نظام و انقلاب ارسال می شد . بعضی آقا زاده ها مانند کبوتر نامه رسان پل ارتباط میان بعضی در داخل و کاخ سفید بودند که خبرها و نامه های خاص را انتقال می دادند.

نامه های که میان رئیس جمهور وقت ایران در دوران اصلاحات با مقامات آمریکا از طریق بعضی کبوتر های نامه رسان انجام می شد .

در دوران اصلاحات بعضی آقا زاده ها همه کاره بودند در هر وزارت خانه آقا زاده ها را می توانستید ببینید مشاوران اصلی کسانی نبودند جزء همین آقا زاده ها در کنار هر وزارت خانه و شرکت دولتی چندین شرکت خصوصی بودند که تمام کارها باید از طریق شرکت های آقا زاده ها انجام شود یک مورد واردات کالا ها بود که قبل از ورود کالا باید با شرکت حمل و نقل مورد نظر آقا زاده هماهنگ می کردید تا اجازه ورود کالا صادر شود در غیر این صورت کالا شما در گمرک مصادره می شود و در مزایده به همان آقازاده ها فروخته می شود یا تا روز قیامت ترخیص نمی شد.

واردات بسیاری کالا ها در انحصار افراد خاصی قرار گرفته بود و هر کسی که برای رقابت با این آقازاده ها وارد میدان می شد یا باید پورسانت آنها را می داد یا خیال رقابت را برای همیشه از سر بیرون می برد. ماجرای واردات بنز های تشریفاتی ضد گلوله برای بعضی آقازاده ها و خرید هواپیمای خصوصی ، جای خودش که خدا می داند چه پشت پرده ها با مقامات فرانسوی در دوران اصلاحات داشته است و کشف وسایل جاسوسی بسیار پیشرفته در این ماشین ها و در هواپیما جای خود ولی آیا خرید هواپیمای ارباس A 321 که قیمت آن 20 میلیون دلار است به 60 میلیون دلار خیانت به بیت المال نیست؟!

ماجرای قطار شهری مشهد که میان مردم به پروژه باستانی مشهور شده است که بعضی سعی در ثبت آن در میان آثار میراث فرهنگی و ثبت جهانی آن بودند و حتی مقامات آژانس اتمی بین المللی برای طولانی شدن این پروژه به آن علاقه مند شدند که اگر درست مدیریت می شد شاید کمتر از 5 سال راه اندازی مشد و صدها میلیارد تومان صرفه جویی می شد ولی سفر های متعدد مقامات برای خرید واگن که میلیون ها تومان خرج بر روی دوش بیت المال گذاشت و در آخر نیز در خرید واگن ها در هر واگن بیش از 500 هزار یورو گران تر خریدند که دلیل نبود کارشناسی در تیم خریدار و مذاکره کننده نزدیک به 30 میلیون دلار خسارت به بیت المال وارد شد است ولی چرا چیزی را که می توانیم در داخل بسازیم از خارج وارد می کنیم باز پای بعضی آقا زاده ها در میان است یا نه ؟

ما فیای شکر در حالی که کارخانه های قند وشکر ما در مسیر ورشکستکی و بیکار شدن هزاران نفر قرار دارند باز آقازاده هایی در حال واردات شکر می باشند .

قا چاق سوخت که دیگر هیچ.

نمی خواهم از مناطق آزاد سخن بگویم فقط همین بس که تنها در منطقه آزاد اروند میزان کل کالا های قاچاق که از این منطقه وارد کشور شد، سود حاصل چندین برابر میزان کالا های وارداتی قانونی از این منطقه بود است .

من کاری به ده ها اسکله غیر مجاز ندارم که به صورت سازمان یافته انواع اجناس را وارد کشور می کنند و از مسیر ها مشخص به بازار ها فروش می رسانند .

و دیگر همین بس که بعضی آقا زاده ها که منافع خود را بعد از تیر 84 در خطر دیدند با تمام توان به میدان آمدند و هر کاری برای ضربه زدن به دولت و نظام انجام دادند این افراد که از بازگشت به مسیر آرمانهای امام ( ره) به شدت ترسیده بودند در مقابل شعار عدالت و خدمت به مردم محروم ایستادند و اوج آن را می توان در حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری در سال 88 دید که همه آقا زاده هایی که گرفتار فساد و مال دنیا شده بودند برای شکست دولت وارد میدان شدند تا شاید با فشار از رهبری امتیاز بگیرند که با هوشیاری مردم همیشه در صحنه بعد از حدود 8 ماه که با سکوت بسیاری از خواص همراه بود در 9 دی کارشان یک سره شد و امروز تنها منافقان و ضد انقلاب برای سران فتنه و آقا زاده های بی بصیرت در میدان فتنه حضور دارند تا به اربابان خود خدمت کنند.

نباید این نکته را از یاد برد که همه آقازاده ها مثل هم نیستند تعداد بسیار کمی از این افراد گرفتار مسائل اقتصادی و سیاست بازی ها شده اند بسیاری از این افراد حتی وارد سیاست نشده اند و به زندگی عادی خود ادامه داده اند و سعی می کنند تا بیرون از میدان باشند و تا کسی نتواند به حاشیه سازی بر علیه آنها اقدام کند تا از این طریق به نظام و انقلاب آسیبی وارد آید. فرزندان مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای از این گروه افراد هستند و هیچ گاه نه وارد فعالیت های اقتصادی شده نه وارد عرصه سیاست و مانند رهبر انقلاب ساده زیستی را انتخاب کرده اند و بسیاری افراد دیگر نیز اینگونه هستند. و هیچگاه سعی در سوء استفاده از موقعیت بدست آمده نکرده اند و به لطف خدا تا آخر در کنار ولایت خواهند ایستاد.