کد خبر: ۱۱۸۶۱۲
زمان انتشار: ۱۱:۴۲     ۱۷ اسفند ۱۳۹۱

به گزارش 598، سايت شبهه نوشت: 

خداوند خالق، علیم، حکیم و هادی، حقایق عالم هستی را در وجود انسان نهادینه کرده است و به همین دلیل همگان دز اصل گرایش به آن حقایق مشترک هستند. مثل این که همه پرستش دارند، همه خود را بنده‌ی دیگری می‌دانند، همه عاشق کمال هستند، همه امیدوار هستند، همه آزادی، رهایی و رشد را دوست دارند، همه قانون‌گرا هستند و همگان محبوبی دارند و برای رسیدن به وصال و لقای او تلاش می‌کنند.

خطای بشر در این است که گاه از سوی خود برای این حقایق و گرایشات فطری مصداق‌سازی می‌کند و سبب انحراف خودش و دیگران می‌گردد. مثلاً می‌گوید: البته که خدایی هست، اما خدا این است و نه آن – البته که باید قانونی باشد، اما قانون آن است که ما وضع کردیم و نه خدا – البته که آزادی خوب است، اما معنایش تعریفی است که ما از دموکراسی می‌دهیم و لاغیر – البته که کمال محبوب، مطلوب و غایت است، اما تعریف کمال در آن است که ما تعیین می‌کنیم و ... .
 
در واقع این دسته از آحاد مردم که همیشه بوده و خواهند بود، نام «اسم – نشانه»‌ی حقایق عالم هستی را برداشته و روی محبوب‌ها و مطلوب‌های خود می‌گذارند و از سوی خود مصادیق کاذب می‌سازند، در حالی که خداوند چنین تعریفی از آن إله‌های ساختگی ننموده و چنین قدرت و تسلطی به آنان نداده است، لذا می‌فرماید: اینها همه اسم‌ها (نشانه‌ها)یی است که شما و پدرانتان روی آنها گذاشته‌اید. خدا باید چنین ویژگی‌هایی به آنها عطا نماید که ننموده است و این تعاریف فقط تبعیت از حدس، گمان، خیال، فرضیه و اوهام است:
 
«مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَ آبَآؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ» (یونس، 40)
 
ترجمه: شما به جاى او جز نام‌هايى [چند] را نمى‏پرستيد كه شما و پدرانتان آنها را نامگذارى كرده‏ايد و خدا دليلى بر [حقانيت] آنها نازل نكرده است (چنین سلطه‌ای به آنان نداده است)، فرمان جز براى خدا نيست دستور داده كه جز او را نپرستيد اين است دين درست ولى بيشتر مردم نمى‏دانند.
 
مکتب الهی اسلام و مکتب انسانی:
 
با توجه به نکته‌ی فوق، مهم این نیست که چه کسی کدام «اسم – نشانه» را روی خود یا دیگران می‌گذارد. انسان می‌تواند نام ظلم را عدل و نام آنارشیسم را دموکراسی و نام تروریسم را جنگ پیشگیرانه یا دفاع از حقوق بشر بگذارد و در مکاتب پست مدرن با توجیه این که «روایت کلی نداریم و باید فرا روایات باشیم» القا کند که چه کسی گفته که تعریف تروریسم یا دموکراسی آن است که شما می‌گویید، انسان نباید دچار هژمونی شده و مفاهیم کلّی را بپذیرد، بلکه باید به هر یقینی شک کند... و بعد آن چه خود می‌گویند را به عنوان یک روایت کلّی القا می‌کنند. بلکه مهم این است که حقایق عالم هستی با این توجیهات مبدّل نمی‌شوند و مهم است که انسان منطق با آن حقایق باشد، نه بُت‌تراش.
 
الف – مکتب الهی اسلام:
 
در مکتب الهی اسلام، همه چیز تعریف شده و چهارچوب‌ها نیز بیان شده و هر کجا که لازم بوده، مصادیق آن نیز ارائه و عرضه شده است. به ویژه در موضوع مهم ظهور حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف که منجر به «حکومت واحد جهانی» به رهبری امام معصوم و خلیفة‌الله و انسان کامل خواهد شد.
 
علائم ظهور، اعم از حتمیه و غیر حتمیه، حتمیت رجعت، قطعیت قیام و ... همه بیان شده است و تا آنجا که لازم بوده به نام برخی از رجعت کنندگان هنگام ظهور مثل حضرت عیسی علیه‌السلام نیز تصریح شده است.
 
ب – مکتب انسانی:
 
وقتی مکتب اسلام جای خود را به مکتب انسان داد، دیگر چارچوب و تقیدی وجود ندارد. لیبرال  دموکراسی کامل (به مفهوم غربی و فرا پست مدرنی) حاکم می‌گردد و انسان به راحتی اسم‌های حقایق را بر هر چه دوست داشت می‌گذارد و هر کس یا هر چیزی را به عنوان مصداق معرفی می‌کند.
 
می‌تواند بگوید: امام زمان (ع) این است که من می‌گویم – نواب خاصه و عامه اینها هستند که من می‌گویم – اصلاً خودم یک ارتباط ویژه‌ای دارم و مأمور به اموری هستم که انجام می‌دهم – دوره اسلامیت به پایان رسیده است – باید به جای «اسلام» همیشه از واژه‌ی «انسان» استفاده کنیم – نه تنها اصرار داشته باشیم «بیداری اسلامی» را «بیداری انسانی» بنامیم، بلکه هر کجا سخن از اسلام و اسلامی است، آن را به «انسان و انسانی» مبدل کنیم و ...! در چنین مکتب و دیدگاهی همه چیز عوض می‌شود، اگر چه نام اسلام، حضرت مهدی (عج)، ظهور، رجعت و ... بگیرد و صبغه‌ی «اسلامی – شیعی - ولایی» داشته باشد.
 
هوگو چاوز و رجعت:
 
در اصل رجعت هیچ شکی نیست. عده‌ای از انبیای الهی حتماً رجعت می‌یابند – عده‌ای از اهل عصمت (ع) بعد از ظهور حتماً رجعت می‌یابند و حتی بعد از ایشان حکومت می‌کنند – عده‌ای از مؤمنین، صابرین، منتظرین و شهداء نیز حتماً ظهور می‌یابند که البته از روایات چنین بر می‌آید که رجعت آنان اجباری نیست، بلکه به اختیار خودشان گذاشته می‌شود. می‌توانند در بهشت برزخی بمانند تا قیامت برسد و بهشت جاوید بروند و می‌توانند برگردند و حضرت را یاری نمایند.
 
نام برخی از این رجعت کنندگان (به عنوان مصداق) به صورت قطعی در روایات آمده است (مثل حضرت عیسی علیه‌السلام) – نام برخی دیگر، اگر چه در اقوالی آمده، اما شک است که آیا آن چه بیان شده، روایت است یا نقل؟ اگر روایت است، صحیح است یا مرسل یا غیر قابل قبول؟ راوی کیست؟ سندش چیست و ...؟ لذا حتی در مورد نام «شعیب بن صالح» بحث است که آیا همان شعیب نبی (ع) است یا شعیبی دیگر؟
 
ما در هیچ روایتی ندیدیم که «هوگو چاوز» بی‌تردید یکی از رجعت کنندگان است؟ البته مرد مبارزی بود، بیماری‌اش مشکوک بود، کارهای خوب و البته خطاهای بسیاری هم داشت. ولی هیچ دلیلی وجود ندارد که حتماً و بی‌تردید، از رجعت کنندگان هنگام ظهور و در کنار حضرت مسیح (ع) باشد!
 
پس، اگر آقای احمدی‌نژاد آن طور که اظهار نموده است، خبر یقینی از رجعت ایشان دارد، از سه حال خارج نیست، یا به روایت محکم و صحیحی دست یافته که تا کنون هیچ کس از آن مطلع نبوده است و یا مدعی ارتباط با عالم غیب است و یا سخن و ادعایی بی‌دلیل و منطق دارد.
 
جاودانگی هوگو چاوز، امید و الگو بودن او برای جهانیان:
 
مرگ یا جاودانگی را می‌توان به لحاظ «معنوی» و «مادی» مورد مطالعه قرار داد و در اسلام تعریف هر دو مشخص است که هر کس از آن تعاریف و ویژگی‌ها برخوردار بود، مصداق آن می‌گردد.
 
اما همان‌طور که بیان شد، وقتی «مکتب انسانی» جای «مکتب الهی» نشست، انسان می‌تواند به میل خود و مبتنی به خیال و وهم خود به هر کسی جاودانگی ببخشد.
 
جاودانگی مادی:
 
جاودانگی مادی وجود ندارد. بر اساس قاعده‌ و سنّت الهیِ «كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ – هر نفسی مرگ را خواهد چشید و به سوی ما باز خواهید گشت – العنکوب، 57» همه مخلوقات بدون استثناء مرگ را خواهند چشید، اگر چه انسان کامل و اشرف مخلوقات حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله باشد. حتی زمان‌ها نیز بر اساس قاعده و سنّت الهی پایانی دارند که مرگ آنها قلمداد می‌گردد. و مرگ چه در انسان، چه در عناصر مادی، چه در زمان یا حتی حالات، امری است که هر لحظه تجربه می‌شود. گذشته‌ی هر انسانی مُرده است. حتی یک دقیقه و یک لحظه‌ی پیش هم دیگر مُرده است.
 
لذا اگر مردم از سوی خود «جاوید شاه» یا «زنده باد بهار» یا زنده باد این و آن بگویند، دلیل نمی‌شود که آنها جاوید و زنده بمانند. بهار هم پایان دارد.
 
جاودانگی معنوی:
 
جاودانگی معنوی برای مخلوقات وجود دارد. اما آن نیز در اسلام از تعاریف خودش برخوردار است. همه چیز فانی و هلاک است، به جز خدا و آن چه خدایی است. لذا فرمود از سوی خودتان به این و آن جاودانگی ندهید:
 
«وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» (القصص، 88)
ترجمه: و با خدا معبودى ديگر مخوان؛ خدايى جز او نيست؛ جز ذات او همه چيز نابودشونده است؛ فرمان از آن اوست و به سوى او بازگردانيده مى‏شويد.
 
از این رو فرمود: شهدای فی‌سبیل‌الله زنده هستند و اصلاً اشاره نشده که «شهید راه خدمت به ملت ونزوئلا» نیز مانند شهدای فی‌سبیل‌الله زنده و جاوید خواهند ماند.
 
حضرت علی (ع) فرمود: جمع‌کنندگان مال هلاکند، اگر چه به ظاهر زنه باشند و علمای ربّانی زنده هستند اگر چه به ظاهر مرده باشند.
 
اما این که «هوگو چاوز» نیز مصداق مؤمن، معتقد، شهید و از صالحین باشد، جای تأمل دارد، مگر این که به آقای احمدی‌نژاد در این مورد نیز خبری از غیب رسیده باشد.
 
الگوی جهانیان:
 
در مکتب اسلام، انسان کامل، اشرف مخلوقات، خلق اول، حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله به عنوان الگوی جهانی معرفی شده است. البته برای کسانی که باور و امیدی به آخرت دارند.
 
«لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا» (الأحزاب، 21)
ترجمه: قطعا براى شما در [الگو پذیری و اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مى‏كند.
 
پس ایشان و هر کس که ایشان معرفی کنند (معصومین ع) الگوی جهانیان هستند و هر کس که با ایشان باشد و از مشخصه‌هایی که ایشان بیان داشته‌اند برخوردار باشد و به آن الگوها تأسی کند، می‌تواند مصداقی از الگوپذیران باشد و خود نیز برای اطرافیان الگویی در الگوپذیری از خاندان عصمت و طهارت (ع) باشد.
 
البته باز تأکید می‌گردد که «هوگو چاوز» سیاستمداری انقلابی و مبارز بود و می‌تواند برای ونزوئلا الگویی باشد، اما این که الگوی جهانیان باشد، به نظر غلوّ می‌رسد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها