
به گزارش پایگاه خبری 598، نوزدهمین روز از آذرماه سال ۱۳۶۳ نخستین جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست رئیسجمهور وقت، تشکیل شد و اینگونه با فرمان شخص حضرت امام(ره) این شورا کارش را آغاز کرد.
از جمله اصلیترین اهدافی که در آغاز فعالیت شورای عالی انقلاب فرهنگی مدنظر بوده بحث گسترش نفوذ فرهنگ اسلامی در شئون مختلف جامعه و تلاش در جهت اعتلای فرهنگ عمومی است و بیشک یکی از عرصههای مهم مرتبط با مقولات فرهنگی، اهتمام نسبت به تقویت نهاد خانواده به جهت تأثیرگذاری بالای فرهنگی آن در شکلگیری ساحت فرد و اجتماع است.
در سالهای اخیر نهتنها در زمینه تولیدات سینمایی بلکه بهخصوص در عرصه تولید محصولات شبکه نمایش خانگی و از جمله نحوه نمایش و بازتاب آن ها، مباحثی مطرح شده که در ارتباط با مقوله خانواده، باعث شکل گیری برخی نگرانی ها شده است.
شورای چارچوبساز و سیاستگذار
البته مسلم است که شورای عالی انقلاب فرهنگی در موضوع نظارت بر محتوای آثار شبکه نمایش خانگی خاصه در مسایلی که به نحوی به موضوع خانواده مرتبط میشود، به شکل مستقیم نقش اجرایی ندارد بلکه چرا که این شورا چارچوبساز و سیاستگذار کلان است و در همین راستا مسئولیت نظارت مستقیم را بر پایه دستورالعملها و سازوکارهای قانونی به نهادهای دیگر واگذار کرده است.
از این نکته مهم نیز غافل نشویم که در خردادماه سال ۱۴۰۲، شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسهای به ریاست شهید رئیسی، "الزامات ساماندهی حوزه صوت و تصویر فراگیر» را به تصویب رساند. برپایه این مصوبه، این شورا موظف است سیاستها و اصول کلان برای محتوای صوت و تصویر فراگیر که شامل شبکه نمایش خانگی نیز میشود را تعیین و تدوین کند. سپس این ضوابط به سایر نهادهای مسئول جهت اجرا ابلاغ میشود.
نحوه بازنمایی نحوه خانواده در شبکه نمایش خانگی
پیش از هر چیز باید توجه داشت که شبکه نمایش خانگی در طول بیش از یک دهه گذشته به مهمترین میدان رقابت تولیدات سریالی در ایران تبدیل شده است؛ میدانی که آزادی عمل نسبی و ساختار تجاری مستقل آن، امکان پرداختن به مضامین متنوع و ساختارهای روایی متفاوت را فراهم ساخته است. یکی از مهمترین موضوعاتی که در این میان به شکل مداوم بازنمایی میشود، مقوله خانواده است؛ اما به راستی جای طرح این پرسش دغدغهمندانه وجود دارد که این بازنمایی بیشتر در چه جهت و راستایی عمل میکند؟
خانواده در حال فروپاشی در آثاری همچون"زخم کاری"
اولین الگوی تکرارشونده در سریالهای شبکه نمایش خانگی، تمرکز بر فروپاشی روابط خانوادگی است. کما این که به عنوان مثال در سریال "زخم کاری"، محور اصلی داستان رقابتهای اقتصادی و قدرتطلبی درون یک خاندان است؛ جایی که روابط میان مالکی، منصوره و فرزندانشان نه تنها نقش حمایتی ندارد، بلکه بستر اصلی جنایت، خیانت و انتقام است. این تصویر از خانواده، آن را نهادی بحرانی و فرسوده به تصویر میکشد.
در سریال "قورباغه" نیز رابطه برادرانه رامین و فرید، بهجای آنکه پیوندی حمایتی باشد، به رقابت، وابستگیهای بیمارگونه و خیانت متقابل تبدیل میشود. در هر دو نمونه، خانواده نه مأمن آرامش، بلکه موتور تولید خشونت است.
غلبه فردگرایی و کمرنگ شدن نقشهای جمعی
سریال "یاغی" که در سال های گذشته اتفاقاً جزو پرطرفدارترین محصولات شبکه نمایش خانگی بوده، یکی از مشهودترین مثالها از محوریت فردگرایی در روایت است، به این معنا که قصه سریال بر مسیر خودساختگی جاوید متمرکز است؛ نوجوانی که برای رسیدن به هویت، مشروعیت اجتماعی و آیندهای بهتر، مدام در تقابل با اطرافیانش قرار میگیرد.
غیبت خانواده در جایجای داستان و خلأ جدی نقش والدین در سرنوشت جاوید، نوعی تأکید بر فردگرایی است که خانواده را به حاشیه میراند و مسیر قهرمان را منفرد و بیپشتوانه ترسیم می کند.
تضعیف نقش والدین در برخی سریالها
در سریال "میخواهم زنده بمانم"، تصویر والدین در روایت به نحوی به تصویر کشیده می شود که یا بهطور کامل از وضعیت فرزندان خود بی اطلاع هستند یا این که به شدت درگیر مشکلات شخصی و ناتوان از ایفای نقش حمایتی می باشند.
شخصیتهایی مانند بهزاد و هما در این سریال، با وجود جایگاه اجتماعی و تحصیلات، نمیتوانند برای دخترشان امنیت، پیشبینیپذیری یا راهنمایی مؤثر فراهم کنند. این نوع تصویرسازی موجب می گردد تا والدین در داستان بیشتر خودشان به جزیی از بحران تبدیل شوند تا بخشی از راهحل.
غلبه عشق رمانتیک بر روابط خانوادگی سالم
سریال "شهرزاد"هر چند که به لحاظ ساختاری یک ملودرام کلاسیک بهشمار میرود، اما نمونهای مهم از اولویت بخشیدن رابطه عاشقانه بر پیوندهای خانوادگی محسوب میشود. رابطه شهرزاد و فرهاد و سپس مثلث قدرت با قباد محور اصلی داستان را شکل میدهد و کارکردهای خانوادگی شخصیتها در سایه این روابط دو نفره قرار میگیرد. در بسیاری لحظات کلیدی، تصمیمهای احساسی شخصیتها بر منطق و نقشهای خانوادگی پیشی میگیرد و پیامد این موضوع، ایجاد و توسعه کشمکشهای میان خانوادگی است.
رویکرد تجاری و روایت پرتنش
از سوی دیگر باید توجه داشت که ماهیت تجاری شبکه نمایش خانگی موجب شده بسیاری از تولیدکنندگان این قبیل آثار به ظاهر برای ایجاد جذابیت بیشتر به سمت روایتهای پرتنش حرکت کنند. سریال "هیولا نمونهای است که هرچند واجد رگههای طنز و کمدی است، اما در آن خانواده قربانی ساختار اقتصادی و فساد موجود نشان داده میشود. مسعود و رویا، بهجای آنکه در تعامل خانوادگی مسألهمحور باشند، تحت فشار مالی و اجتماعی تصمیمهایی قرار میگیرند که بنیان خانواده را به شدت متزلزل میکند.
به هر صورت آنچه حائز اهمیت است این که مرور نمونههای شاخص شبکه نمایش خانگی حاکی از آن است که خانواده همچنان یکی از محورهای جدی روایت است، اما تصویر غالب از آن، بیشتر بر بحران و فروپاشی متمرکز است تا بر پیوند، حمایت و پایداری. هرچند نمونههایی نیز از بازنمایی خانوادههای متنوع و چندوجهی در این میان مشاهده میشود، اما غلبه تنش، فردگرایی و تجاریسازی موجب شده تا تصویر خانواده در این آثار کمتر به کارکردهای سازنده آن نزدیک باشد.
گزارش از: سیدمحمدمهدی موسوی