کد خبر: ۱۳۴۰۴۱
زمان انتشار: ۱۴:۰۲     ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۲
یادداشت ۵۹۸؛
عبدالله غبیشی
یادداشت 598؛ 64 سال پیش زمانی که مادر فلسطینی به همراه 750 هزار فلسطینی دیگر، دست کودک خود را گرفت و پای در راه مهاجرت و آوارگی گذاشت، امیدوار بود که چندی بعد همکیشان و هم تبارانش راه بازگشت به فلسطین را بگشایند. اما آن مادر فلسطینی هیچ گاه به سرزمین خود بازنگشت و در یکی از کشورهای همجوار به خاک سپرده شد. اکنون کودک آواره آن مادر فلسطینی، بیش از 64 سال سن دارد، بی آنکه امید و آرزوی مادر خویش را تحقق یافته ببیند. فلسطینیان دیروز مجددا سالگرد تراژدی و مصیبت بزرگ آوارگی و طرد شدن از سرزمین خویش را که یوم النکبه می نامند، به یاد آوردند، تا حق سلب شده شان را فراموش نکنند.

فلسطین امروز در ترکیب سیاسی منطقه چه جایگاهی دارد؟ فلسطینیان در چه شرایطی دیروز سالگرد مصیبت بزرگ خود را به یاد آوردند؟ فلسطین به کدام سو روان است و آیا کودکانی که امروز به دنیا می آیند، می توانند امیدوار باشند که آزاد شدن سرزمین مادری خویش را شاهد باشند؟ فلسطین در سالهای نخست اشغال، محوری ترین و اساسی ترین مسئله جهان عرب بود، به طوری که حتی برای آن با اسراییل وارد جنگ شدند؛ اما پس از پایان تجربه ناسیونالیسم و تمرکز کشورهای عربی بر مسائل داخلی شان، کم کم مسئله فلسطین هم از آن محوریت افتاد و جای آن را مسائلی دیگر گرفت.

هر چه زمان بیشتر گذشت، کشورهای عربی و مسلمان از فلسطین و فلسطینیان فاصله گرفتند تا جایی که امروز مسئله فلسطین به ابزاری برای چانه زنی کشورهای عربی با اسراییل تبدیل شده است و معدودند کشورهایی که همچنان بر بقای فلسطین برای فلسطینیان پای می فشرند و اخراج اشغالگر را هدف استراتژیک در خاورمیانه می دانند. نظری به تحولات جاری فلسطین و خاورمیانه عربی می تواند تصویری جامع درباره حال و روز مسئله فلسطین ارایه دهد.

نخستین لایه داخلی مسئله فلسطین گروههای فلسطینی اند که عنوان اصلی اهداف خود را آزادی این سرزمین تاریخی می دانند. فتح و حماس و جهاد اسلامی شاخص ترین این گروهها هستند. فتح امروز تکلیف خود را مشخص کرده است. رییس آن محمود عباس با اسراییل وارد مذاکره شده و تنها راه حل را مذاکره با اسراییل می داند و سازشگری را گشاینده گره کار فروبسته فلسطین می داند. حماس سازوکار مبارزه را مناسب می داند اما اکنون مسئله اصلی اش، آشتی با فتح و جمع آمدن با این جنبش در زیر چتر واحدی است که تاکنون هم محقق نشده و این تمرکز بر آزادی فلسطین را به تعویق می اندازد.

حماس طی دو سال اخیر و در اثر تحولات خاورمیانه عربی، نتوانست چنان که باید و شاید گزینه صحیح را برگزیند و با تغییر تاکتیک و گسستن از سوریه و پیوستن به محور سه قطبی قطر، عربستان و ترکیه، دچار بحران مشروعیت در میان افکار عمومی شد و در نتیجه، امروز نمی تواند مواضعی قوی درقبال کنشگری های این کشورها درباره مسئله فلسطین داشته باشد. در این میان، می توان وفادارترین جنبش به مسئله فلسطین را همان جهاد اسلامی دانست. فلسطین در سطح رسمی هم هرچند در یک سال اخیر توانست یک گام به کشور شدن بردارد، اما همچنان درگیر مشکلات اقتصادی و سیاسی نظیر انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری است.

در لایه منطقه ای هم، یکی از حامیان استراتژیک منطقه ای فلسطین سوریه است. سوریه اکنون درگیر آتش فروزان بحران ناپیدا کرانی است؛ با وجود این، همچنان تأکید دارد که به رغم خطای استراتژیک گروههای مبارزی نظیر حماس، رویکردش درقبال مسئله فلسطین تغییر ناپذیر است. مصر هم اکنون گرفتار بحران های اقتصادی و سیاسی است و فراغ بالی برای پرداختن به مسئله فلسطین ندارد.

در سطحی کلان تر، تکلیف اتحادیه عرب هم مشخص است و امروز فلسطین را به ابزاری برای چانه زنی تبدیل کرده است. اتحادیه عرب در آخرین مواضع خود برای خلاص شدن از دست سوریه، به آمریکایی ها گفت که فلسطین را می دهیم، از دست سوریه خلاص مان کنید. همین یک مقوله می تواند علاوه بر اینکه اهمیت و ثقل استراتژیک سوریه را نشان دهد، میزان مسئولیت رژیم های کنونی جهان عرب را در قبال مسئله فلسطین نشان دهد.

در لایه ای عمیق تر از سطح منطقه ای باید دید که جامعه جهانی و مشخصا سازمان ملل و آمریکا به عنوان یک ابرقدرت کنشگر در خاورمیانه، برای مسئله فلسطین چه کرده اند؟ می توان گفت هیچ. سازمان ملل و مشخصا شورای امنیت براساس مصالح چند قطب سیاسی تقسیم شده که برای آنها فلسطین مسئله ای دست چندم است؛ آمریکا هم بارها و بارها اعلام کرده که مهم اسراییل و امنیت اسراییل است و لاغیر و تاکنون بیش از 60 قطعنامه شورای امنیت علیه اسراییل را وتو کرده است.

آمریکا از زمان تبدیل شدن به یک هژمونی، تنها یک رویکرد درقبال فلسطین داشته است: مدیریت بحران و نه حل بحران. آمریکا حتی اگر بخواهد هم نمی تواند سازوکاری برای این مسئله بیابد، علت آن هم خودسری های اسراییل است.

تنها یک کنشگر می ماند که برنده کل این بازی است: اسراییل؛ این رژیم طی این 64 سال، هر چه خواست کرد. فلسطینیان را آواره کرد، شهرهایشان را تخریب کرد، سیما و هویت شهرهایشان را تغییر داد، شهرک ساخت، حمله نظامی کرد، محاصره اقتصادی کرد و اکنون شرط دیگری پیش روی فلسطینیان قرار داده است: یهودیت اسراییل. اذعان کنید که اسراییل یهودی است شاید گامی به پیش برداشتیم. کودکی که 64 سال پیش همراه مادرش سرزمین مادری خود را ترک گفت، در سایه این تحولات و بحران ها شاید همچون مادر خویش، سر بر زمین بگذارد، بی آنکه به فلسطین بازگردد. آیا بازخواهد گشت؟ تحولات جاری و آتی خاورمیانه می تواند پاسخ خوبی به این پرسش ارایه دهد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها