کد خبر: ۱۳۵۲۳۸
زمان انتشار: ۱۱:۴۰     ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۲
فتنه تکرار شدنی نیست
با فرا رسیدن انتخابات و بازشدن فضای سیاسی، افراد بدون واهمه منویات درونی خود را آشکار می‌سازند و به همین علت بهترین زمان برای کشف اهداف جریانات گوناگون محسوب می‌شود. در همین راستا یکی از موضوعاتی که ابعاد مختلفی پیدا نموده و باید موشکافانه بررسی شود، حضور هاشمی و حمایت‌های صورت‌گرفته از وی است. آنچه مسلم است، ملت ایران با بصیرت مثال‌زدنی خود اجازه استفاده از هاشمی و تکرار فتنه 88 را نخواهند داد.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598 ؛ با فرا رسیدن انتخابات و بازشدن فضای سیاسی، افراد بدون واهمه منویات درونی خود را آشکار می‌سازند و به همین علت بهترین زمان برای کشف اهداف جریانات گوناگون محسوب می‌شود. در همین راستا یکی از موضوعاتی که ابعاد مختلفی پیدا نموده و باید موشکافانه بررسی شود، حضور هاشمی و حمایت‌های صورت‌گرفته از وی است. در این میان سه گروه عمده در رابطه با آمدن هاشمی وجود دارند که می‌توان اظهارات و دلایل حمایت آنها را چنین دسته‌بندی نمود:‌
1. هاشمی منجی!
ترسیم بن‌بست برای نظام و منجی نشان دادن خود، یکی از روش‌هایی است که بارها در دستور کار عناصر زاویه‌دار با نظام قرار گرفته است. آخرین نمونه استفاده از این روش در فتنه 88 رخ داد که در آن عده‌ای تنها راه نجات نظام را «ابطال انتخابات» یا «اجرای همه‌پرسی» بیان کردند. اکنون نیز با نزدیک شدن به انتخابات 92 بار دیگر شاهد استفاده از این روش هستیم. این بار اما این پروژه از طریق‌ بحرانی نشان دادن اوضاع و منجی‌سازی هاشمی توسط حامیان وی پیگیری می‌شود.
«نیویورک تایمز» 28 اردیبهشت در مقاله‌ای هاشمی را چنین توصیف می‌کند: «شهرت هاشمی به عنوان یک پراگماتیست اقتصادی و مدرن، به نظر می‌رسد مردم را به سوی او جذب کند. اکثر ایرانی‌ها که از وضعیت ناگوار اقتصادی و نرخ تورم رو به افزایش خسته شده‌اند، خواستار سیاست‌هایی هستند که منجر به تقویت بازار کسب و کار، ملک و املاک و ارز می‌شود. در حالی که مردم، دیگر از سیاست بریده‌اند، بسیاری در تهران می‌گویند، رفسنجانی فردی است که سیاست‌هایش به عنوان رئیس‌جمهور ، پایه‌های طبقه متوسط جامعه مدرن در ایران را تشکیل داد.»  نیویرک تایمز به نقل از تحلیل‌گران، هاشمی را مرد عمل می‌داند.
روزنامه «تلگراف» چاپ لندن، ثبت‌نام هاشمی را «مهم‌ترین عامل تأثیرگذار» در روند انتخابات ریاست جمهوری ایران می‌داند. این روزنامه وی را به عنوان کسی معرفی می‌کند که سال‌هاست با ریاست جمهوری احمدی‌نژاد مخالف بوده، از اپوزیسیون انتخابات سال 1388 پشتیانی کرده است و می‌تواند نظام را از بحران‌های داخلی و خارجی خرج نماید.
«رادیو زمانه» هم طی مقاله‌ای در اولین روزهای پس از کاندیدا شدن هاشمی، آمدن وی را به معنای بهبود وضع نظام و کمتر شدن فاصله ارز و ریال دانسته است.
احزاب منحله «مشارکت و مجاهدین انقلاب» نیز در اولین روزهای پس از آمدن هاشمی، وی را تنها گزینه نجات از وضعیت کنونی! دانسته‌اند و دوگانه «یا موسوی یا تقلب» را به دوگانه «یا هاشمی یا بحران» تبدیل کرده‌اند.
روش دیگر منجی‌سازی هاشمی، منتسب دانستن آمدنش به نظر رهبری بود که در جهت استفاده بین متدینین مطرح شد؛ هرچند با آشکار شدن واقعیت و تکذیبیه مسئولان ارشد بیت رهبری ناکام ماند. عده‌ای بر این باورند رفتار وی در خصوص اعتبار‌سازی برای خود، بیشتر شبیه کاندیداتوری بنی‌صدر برای اولین دوره ریاست جمهوری است چرا که بنی‌صدر بلافاصله پس از دیدار با امام با رسانه‌ها مصاحبه کرد و چنین القا نمود که کاندیدا شدن خود را از امام اذن گرفته است. حال آنکه بر پایه قهرمان‌سازی کاذب استوار بود و در ادامه افرادی چون قطب‌زاده، طباطبایی و یزدی که برای کمک به او وارد میدان شده بودند، به نفع او کنار رفتند و فقط بنی‌صدر و حبیبی ماندند.
2. مجری دانستن هاشمی
گروه دوم حامیان هاشمی، پشت ذهن خود وی را مجری سیاست‌های خود می‌دانند؛ گفتنی است عده‌ای مانند «سعید حجاریان» دولت خاتمی را زاییده تفکراتی دانسته‌اند که از درون مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری به ریاست موسوی‌خوئینی‌ها به جامعه تزریق می‌شد. اما همین افراد در حمایت از هاشمی چرخش 180 درجه‌ای در ایام منتهی به ثبت‌نام کاندیداها در نظرهای خود داشتند. می‌توان اظهارات تاج‌زاده را درباره هاشمی در این چهارچوب معنا کرد. جالب است که تاج‌زاده قبل از آمدن هاشمی، نیامدن خاتمی را جز با تحریم انتخابات قابل جبران نمی‌دانست، ولی با آمدن هاشمی وی را بهترین گزینه دانسته و به حمایت از وی پرداخته است.
ابراهیم نبوی نیز در مقاله‌ای با عنوان 10 دلیل برای حمایت از هاشمی چنین می‌نویسد: «طبیعی است که من هاشمی‌رفسنجانی را نه به عنوان انتخابی برتر و بهترین حالت در کشور، بلکه به عنوان بهترین انتخاب در شرایط موجود می‌دانم. طبیعی است که هاشمی با تصورات من یا بسیاری از آنان که از او دفاع می‌کنند بهترین گزینه موجود است.»
نبوی در ادامه برای حمایت از هاشمی چند دلیل می‌آورد که نشان از نوع نگاه اصلاح‌طلبان به هاشمی است: «هاشمی سال ۱۳۹۲ دیگر آن هاشمی سال ۱۳۷۲ نیست... بیست سال دوری از قدرت، رفتن به انزوای سیاسی، نقد شدن توسط همه گروه‌های سیاسی درون و بیرون حکومت، ماندن در خانه، ضربه خوردن خانواده‌اش و دوستانش، تجربه دوران پس از شکست مجلس ششم و رفتارش پس از جنبش سبز، او را گوشه‌نشین کرد و نشانه‌های زیادی می‌گوید که او با چهره و منش دیگری به میدان می‌آید.»
 در ادامه نگاه ابزاری خود به هاشمی را با صراحت بیشتری نشان می‌دهد: «نمونه‌های خوبی مانند کرباسچی و مهاجرانی و نوربخش و نجفی و فاضل و خاتمی که در دولت هاشمی حضور داشتند غالباً در حوزه عملشان همیشه پاس‌های خوبی از او گرفتند تا گلزن‌های موفقی باشند. امروز هم هاشمی باید بکوشد تا در فرصتی که دارد، وضعیت را بهبود ببخشد و در پایان قدرت را به فردی تواناتر از خودش ببخشد. قبلاً چنین کاری کرده و حالا هم این امید دور از انتظار نیست.»
نگاه‌ غیرانقلابی هاشمی در موضوعات فرهنگی اقتصادی دلیل دیگری است که نبوی برای حمایت از هاشمی بیان می‌کند: «هاشمی در دو دولت خود از ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ عملاً دولت ایدئولوژیک دوران آیت‌الله خمینی را به سوی دولت مدرن کشاند و اصلاً تکنوکراسی که در دوران انقلاب صدمه جدی خورده و له شده بود در دوران وی دوباره سرپا شد.»
کرباسچی نیز در مصاحبه با روزنامه شرق اینکه هاشمی می‌تواند مجری خوبی باشد را چنین بیان می‌کند:‌ «من فکر می‌کنم که آقای هاشمی اولویت‌هایشان در قیاس با گذشته متفاوت شده و به ما نزدیک شده است و هم در برنامه‌هایشان اعلام می‌کنند و هم در عمل همان‌ها را اجرا می‌کنند.»
3. هاشمی موج‌سوار
نگاه سوم در تقابل با حمایت از هاشمی است و وی را یک «موج‌سوار» می‌داند. عده‌ای از اپوزیسیون خارج از کشور این باور را دارند. آنها معتقدند این حمایت از هاشمی از روی ضرورت صورت گرفته، لذا نباید در دام نظام افتاده و جز براندازی چاره‌ای را کارساز نمی‌دانند! همچنین قائلند که نمی‌توان با پشت‌پا زدن به حوادث 88 راه انتخابات و حمایت از هاشمی را پیگیر بود. «سازمان فدائیان خلق شاخه اکثریت» به عنوان نمونه در این گروه سوم، اعلام کرده:
«اصلاح‌طلبان در حال پوشاندن لباس «قهرمان ملی» و «ناجی ملت» بر تن علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی هستند، و «بدی»‌های هاشمی‌رفسنجانی سخاوتمندانه بخشیده می‌شود، آن هم از سوی کسانی که اساساً مشمول و موضوع این «بدی»‌ها نبوده‌اند.
این نوع «فعالیت انتخاباتی» یک مسأله بزرگ را به پشت صحنه رانده است. تکلیف «حساب باز» انتخابات گذشته و رأی خوانده‌نشده و دزدیده‌شده قبلی چه می‌شود؟ پاسخ‌هایی سردستی و از سر بی‌حوصلگی داده می‌شود که: این بار امکان تقلب نیست. این را می‌گویند و دوباره مشغول بالا بردن مترسک «ناجی ملت» می‌شوند. حکایت چوپان دروغگو تکرار می‌شود. عده‌ای یادشان می‌رود که در انتخابات هشتاد‌و‌هشت هم همین را با جدیت تبلیغ می‌کردند: «امکان تقلب گسترده وجود ندارد.»
 کسانی که می‌خواهند بدون دچار شدن به «هاشمی‌پرستی» در این انتخابات قدمی بر‌دارند، بر سر این دو راهی قرار می‌گیرند که باید جزئی از این تصویرسازی دروغین از هاشمی شوند و مترسک «ناجی ملت» را در دست بگیرند، یا نسبت به جنبش سبز متعهد بمانند و به تقلب در انتخابات و فاجعه سال ٨٨ هشدار دهند. باید این همه را فراموش کرد یا به جلوی صحنه آورد؟»

بنابراین مشاهده گردید که هرسه گروه (منجی/مجری/موج‌سوار پندارها) قسمت‌هایی از واقعیت را می‌بینند که در تناقض با دیدگاه طرف‌های دیگر حامیان هاشمی است. علت تفاوت این دو دیدگاه را می‌توان این واقعیت دانست که هاشمی هرچند تجربه کافی هم در زمینه اجرایی داشته است ولیکن به اذعان وی، دوری از مسائل سیاسی و بالا رفتن سن وی باعث شده تا عده‌ای طمع در تصمیم‌سازی برای وی داشته باشند و از طریق کانالیزه کردن اطلاعات یا مدیریت کردن وی بتوانند به اهداف خود برسند. هاشمی این واقعیت را 17 مهر 1391 در مصاحبه با روزنامه آرمان ـ ضمن تکذيب نامزدي انتخابات ـ تصريح مي‌کند: «من ديگر آمادگي اين کار را ندارم. من در حال حاضر مثل گذشته در جريان مسائل کشور آن‌گونه که اتفاق مي‌افتد نيستم... اين حرف را من به آقاي ناطق زدم و گفتم هنوز وضع جسمي و سن شما بهتر از من است و بياييد... گفتم که ديگر نمي‌توانم بيايم.»
علت هر سه نوع نگاه هرچه باشد، حقایق مهمی را نادیده گرفته‌اند و آن اینکه ملت ایران با بصیرت مثال‌زدنی خود اجازه استفاده از هاشمی و تکرار فتنه 88 را نخواهند داد.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها