کد خبر: ۲۱۳۹۲۹
زمان انتشار: ۰۸:۴۹     ۱۷ فروردين ۱۳۹۳
سفر اوباما به عربستان، در بعد تبلیغاتی تا مدتی تنش سیاسی ریاض - واشنگتن را رفع می کند؛ اما دو طرف درباره ایران و سوریه، به زودی به وحدت نظر نمی رسند و آمریکا نمی خواهد منافع کشورش را فدای رفتار نامعقول سعودی ها کند

به گزارش پایگاه 598 به نقل از بصیرت، باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، جمعه ٨ فروردین برای دیدار با ملک عبدالله، پادشاه عربستان سعودی راهی این کشور شد. تلاش برای بهبود روابط سرد دو طرف، مهمترین هدف از این دیدار عنوان شده است.

مهمترین محورهای دیدار دو ساعته اوباما و ملک عبدالله در باره موضوعات مهم خاورمیانه از جمله بحران سوریه و موضوع مذاکرات هسته ای با ایران بوده است. به گفته مقامات آگاه در این نشست درباره موضوعات انرژی و حقوق بشر بحثی نشد. این در حالی بود که سازمان های حقوق بشری پیش از سفر اوباما به ریاض خواستار تشدید فشارها بر خاندان سعودی برای بهبود حقوق بشر در این کشور شده بودند.

به نظر می رسد آمریکا که خود در نقض حقوق بشر ید طولایی دارد، نسبت به گزارش هایی که علیه عربستان منتشر می شود و مواردی همچون تعصب دینی، خشونت گرایی، اجرای حدود، تبعیض علیه زنان و غیره را محکوم می کند، بی اعتنا است، در حالی که در مورد ایران این چنین نیست و در پرونده حقوق بشر، علیه جمهوی اسلامی برخورد دوگانه صورت می گیرد.

اوباما در شرایطی به ریاض سفر کرد که نشست اخیر سران عرب که در کویت برگزار شد، ناکام ماند و شورای همکاری خلیج فارس که برگ برنده ای در دست نظام سعودی بود، خود دچار اختلاف شده و تنش در مناسبات میان عربستان و امارات و بحرین از یک سو و قطر از سوی دیگر تشدید شده است. با توجه به شرایط دشواری که عربستان با آن مواجه است، تحکیم روابط با آمریکا می تواند جایگاه این کشور را در منطقه تقویت کند، بنابراین به رغم تنش های مقطعی، ریاض همواره از استمرار مناسبات راهبردی با واشنگتن استقبال می کند.

عربستان سعودی طی حدود هفت دهه گذشته از متحدان نزدیک ایالات متحده در منطقه خاورمیانه محسوب می ‌شده و دو طرف معمولا روابط بسیاری گرمی با یکدیگر داشته اند. به همین جهت سیاست خارجی این کشور عمدتا در راستای سیاست های جهانی آمریکا در منطقه ترسیم شده تا در جهان عرب واسلام نقش تعادلی را ایفا کند و ضمن مقابله با رقیبی به نام ایران، از هر گونه نا آرامی برآمده از رشد افکار انقلابی در منطقه و سرایت آن به داخل عربستان سعودی و دیگر کشورهای محافظه کار منطقه نیز جلوگیری نماید. در همین جهت قراردادهای تسلیحاتی میان آمریکا و عربستان رو به افزایش است و در سفر اخیر وزارت دفاع عربستان با هیئت نظامی آمریکا که به همراه اوباما آمده بود، قرارداد خرید چندین هواپیمای بدون سرنشین بسیار پیشرفته امضاء کرده است.

اما در ماه‌های اخیر، بخش هایی از سیاست خارجی دولت باراک اوباما، به خصوص توافق مقدماتی با ایران بر سر حل و فصل پرونده هسته‌ای و عملکرد ایالات متحده در قبال بحران سوریه، ناخرسندی و نگرانی مقامات سعودی را در پی داشته است. در آن زمان شاهزاده بندر بن سلطان عبدالعزیز، رئیس سرویس اطلاعات و امنیت عربستان، گفت: سیاست کشورش در قبال آمریکا تغییر خواهد کرد و ریاض مایل نیست بیش از این خود را در شرایط وابستگی به آمریکا قرار دهد. مقام‌های سعودی بر این باورند که دولت اوباما، عربستان را از معادلات منطقه‌ای کنار گذاشته و به خواسته‌های ریاض وقعی نمی‌نهد.

از سوی دیگر، یکی از نگرانی های سعودی، حرکت آمریکا به سوی خودکفایی نفت و گاز است. سال گذشته آمریکا با افزایش تولید نفت و گاز از نظر تولید انرژی از عربستان پیشی گرفت. با اینکه تولید نفت و گاز آمریکا هنوز نمی‌تواند نیاز‌های داخلی‌اش را مرتفع کند، ولی مقام‌های سعودی بر این باورند که برای آمریکا، منطقه خاورمیانه و خلیج فارس اهمیت استراتژیک گذشته را ندارد و این که در حال حاضر منطقه آسیا- اقیانوسیه (اقیانوس آرام) در مرکز توجه آمریکا قرار گرفته است.

موضوع ایران

سیاست آمریکا در قبال برنامه هسته ای ایران نگرانی عربستان را برانگیخته است، به ویژه آن که عربستان درجریان جزئیات این سیاست نبوده است. در واقع اتخاذ سیاست «نرمش قهرمانانه» از سوی جمهوری اسلامی، باعث انعطاف نسبی دولت آمریکا و مواضع جدید باراک اوباما در قبال ایران شده است و این موضوع هم اکنون به کابوس سعودی ها - که همواره روی دشمنی آمریکا با ایران حساب باز کرده اند- تبدیل شده است.

با آن که جمهوری اسلامی ایران بارها تاکید کرده است از اصول و حقوق مشروع خود عقب نشینی نخواهد کرد و رهبر معظم انقلاب همواره نسبت به مذاکره با آمریکا ابراز بدبینی کرده اند، اما آل سعود نگران هستند که اگر مذاکرات هسته ای ایران با غرب به سرانجام برسد و این بحران حل شود، جایگاه منطقه ای عربستان دچار افول شده و موقعیت ایران به عنوان قدرت منطقه ای بیش از پیش تثبیت می شود. در واقع سعودی ها نگران آن هستند که مبادا دولت آمریکا معامله ای بزرگ با ایران انجام دهد وعربستان را وجه المصالحه خویش با ایران قرار دهد. از نگاه عربستان چنین امری آثار و پیامدهای متعددی را متوجه موقعیت منطقه ای عربستان و جایگاه این کشور در جهان اسلام خواهند نمود.

البته در حال حاضر قدرت ایران برای همگان آشکار است و آمریکایی ها اعتراف می کنند که برای حل بحران های عراق، افغانستان، سوریه، لبنان و فلسطین نیازمند این هستند که همکاری ایران را جلب کنند. اگر این مساله خود را در جریان مذاکرات هسته ای نشان دهد و به جایی رسد که بحران حل شود و تحریم ها علیه ایران برداشته شود، شکست بزرگی برای سیاست های منطقه ای عربستان رقم خواهد خورد. نباید فراموش کرد که تحریم های ضدایرانی طی سال های اخیر منافع متعددی را برای سعودی ها که بازارهای نفتی ایران را تصاحب کرده اند در پی داشته است. 

طی سال های اخیر مسئولان سعودی همه محاسبات خود را بر دخالت نظامی آمریکا تنظیم کرده اند، دخالتی که بتواند قدرت نظامی و برنامه هسته ای ایران را از بین ببرد. سعودی ها 120 میلیارد دلار در قراردادهای تسلیحاتی با آمریکا و اروپا به منظور آمادگی برای این رویکرد آمریکا هزینه کرده و فضای منطقه را به منظور تشدید خصومت های طایفه ای و نژادی علیه ایران آماده کردند به این امید که سناریوی عراق در ایران تکرار شود، اما شوک بزرگ، زمانی به ریاض وارد شد که مسئولان سعودی دریافتند آمریکا به طور محرمانه با ایران مذاکره می کند و به طور محدود، تحریم ها را لغو کرده و از حمله به سوریه به عنوان همپیمان ایران صرف نظر کرده است.

با توجه به نگرانی مقامات آل سعود نسبت به ایران، اوباما برای جلب اطمینان پادشاه عربستان، در دیدار با وی گفت: به شما قول می دهم که ما به توافق بدی با ایران در مورد برنامه هسته ای نخواهیم رسید و می دانیم که نبودن توافق از توافق بد بهتر است. اوباما با سخنان دوپهلوی خود، از یک طرف سعی دارد اطمینان همپیمان سعودی خود را جلب کند و از طرف دیگر اعلام می کند که توافق با ایران اجتناب ناپذیر است. این امر در واقع نوعی اعتراف تلویحی به نقش و جایگاه و اقتدار جمهوری اسلامی است؛ تا حدی که ابرقدرت جهان نمی تواند این قدرت منطقه ای را در برابر رقیبی چون عربستان نادیده بگیرد، چون نیک می داند که در سایر پرونده های منطقه ای (به ویژه حل بحران سوریه) نقش ایران بی بدیل است. به نظر می آید مقامات سعودی نیز باید همانند اربابان غربی خود، واقعیت ها و معادلات منطقه ای را پذیرفته و سودای ترغیب آمریکا به حمله نظامی به ایران و یا انزوای جمهوری اسلامی را از سر بیرون کنند.

بحران سوریه

افزایش تنش میان عربستان و آمریکا از زمانی آغاز شد که آمریکا کمک های تسلیحاتی خود را به تروریست ها در سوریه محدود کرد و از طرفی باراک اوباما از تصمیم خود برای حمله هوایی به سوریه در شهریور ماه سال گذشته ـ که از نظرسعودی ها می توانست به سرنگونی دولت بشاراسد منجر شود ـ عقب نشینی کرد.

مقامات سعودی از سیاست اوباما در قبال سوریه ناخرسند هستند. به زعم مقامات سعودی، حکومت علویان سوریه از کمک مستقیم جمهوری اسلامی و متحد شیعی آن، یعنی حزب الله لبنان، و رقیب آمریکا (یعنی روسیه) برخوردار است، اکثریت جمعیت سنی سوریه حمایت لازم را از کشورهای غربی دریافت نکرده و هدف سرکوب خشونت آمیز نظام سوریه قرار دارند. اوباما در سفر خود به ریاض با خواسته هایی از جانب عربستانی ها بر سر مسلح کردن فوری مخالفان اسد با سلاح های پیشرفته با هدف تغییر موازنه های نظامی به روی زمین در سوریه مواجه شد، اما برای باراک اوباما بسیار دشوار است که بتواند به راحتی چنین تصمیمی را بگیرد و برای همین بود که تنها قول کمک های تسلیحاتی محدود و سبک را به معارضان میانه رو داده است. برای نمونه آمریکا همچنان با ارسال موشک زمین به هوای دوش‌پرتاب مدل «منپاد» به مخالفان سوری به ‌دلیل احتمال افتادن آن در دست گروه های افراطی مخالف است.

البته آن گونه که بنجامین رودز، معاون امنیت ملی اوباما، گفته است روابط ریاض و واشنگتن بعد از فصل پاییز به‌ ویژه به‌ دلیل هماهنگی بهتر در کمک به مخالفان سوری بهبود یافته است. به گفته او یکی از مهمترین موضوعات گفت ‌وگوی رهبران دو کشور تقویت سیاسی و نظامی معارضان میانه ‌رو برای ایجاد توازن با دولت بشار اسد و به انزوا کشاندن گروه‌های تندرو است، اما بر خلاف این ادعا، چنین توافقی در عمل تحقق نیافته و نزاع میدانی میان معارضین (مثلا ارتش آزاد با گروه داعش) نشانگر استمرار اختلافات میان عربستان و آمریکاست.

با توجه به تحولات میدانی در سوریه (به ویژه فتح راهبردی یبرود) و تغییر معادله به نفع نظام سوریه، اولویت واشنگتن تا حدی از «سرنگونی نظام دمشق» به «مبارزه با تروریسم» تغییر یافته است. می توان گفت هم پیمانان اروپایی آمریکا نیز بر این اولویت تاکید دارند. این درحالی است که میزبان سعودی، نگاهی کاملا متضاد دارد. سعودی ها همچنان قائل به براندازی و توسل به قدرت نظامی علیه سوریه هستند و در این راستا از هر گونه کمک به گروه های تروریستی در سوریه دریغ نمی ورزند. اوباما اما که اداره یک کشور بزرگ را در دست دارد، منافع خود را بر منافع هم پیمانان خود ترجیح می دهد. منفعت کاخ سفید در شرایط کنونی آن است که از ورود به جنگ نظامی، با توجه به هزینه های بالا و وخامت اوضاع اقتصادی اجتناب کند.

نتایج سفر

پرسشی که در این جا مطرح است آن است که سفر اخیر اوباما به عربستان چه نتایجی در برداشته و تا چه حد از تنش در مناسبات ریاض و واشنگتن کاسته است؟ سوال دیگر آن است که این سفر چه تاثیری بر بحران سوریه خواهد داشت؟

در پاسخ به سوال اول باید گفت هم پیمانی دیرین و منافع دو طرف ایجاب می کند تنش های مقطعی رفع شود و در مورد اختلافات موجود حتی الامکان به توافق برسند. سفر اوباما حداقل در بعد تبلیغاتی تا مدتی تنش های سیاسی و دیپلماسی را خواهد زدود؛ اما نمی توان انتظار داشت در دو موضوع مهم مورد اختلاف یعنی ایران و سوریه، به این زودی وحدت نظر حاصل شود. عربستان به جمهوری اسلامی ایران به عنوان رقیبی سرسخت می نگرد که با اقتدار تمام در حال ایفای نقش منطقه ای است. مقامات سعودی دریافته اند که اعمال فشار و مهار ایران، فراتر از ظرفیت های منطقه ای بوده و در نتیجه دست به دامان ایالات متحده آمریکا شده اند.

نکته ای که آل سعود از آن غافلند و یا تغافل می کنند آن است که حتی واشنگتن خود را در رویارویی با جمهوری اسلامی عاجز می بیند و به همین دلیل از سیاست تنش زدایی با ایران استقبال کرده است. از طرفی ایران با آن که نسبت به آمریکا هیچ گونه اعتمادی ندارد، با اتخاذ سیاست «نرمش قهرمانانه» تلاش دارد ضمن ابراز مقاصد صلح جویانه، طرف مقابل را محک بزند. در سطح منطقه ای اما چنین سیاستی، به آسانی کشورهایی همچون عربستان و رژیم صهیونیستی را که رویکرد افراطی دارند، خلع سلاح می کند. با توجه به این واقعیت، می توان گفت در شرایط فعلی سعودی ها امید چندانی به تغییر سیاست های کاخ سفید نداشته و در نهایت با پذیرش معادلات جدید منطقه ای، ناچار به بازنگری در سیاست های خود خواهند شد.

اختلافات ریاض و واشنگتن در بحران سوریه نیز از عمق و پیچیدگی های خاصی برخوردار است و بعید است دو طرف در کوتاه مدت به توافق برسند. البته این اختلافات به نحوه برخورد با نظام سوریه و مقابله با محور مقاومت بازمی گردد، و گرنه در اصل قضیه، تعارضی میان عربستان و آمریکا وجود ندارد. آمریکا مدتی است به طور غیررسمی حضور بشار اسد در قدرت را پذیرفته است، بنابراین اولویت واشنگتن به تضعیف نظام سوریه و نیز مبارزه با تروریسم معطوف شده است. ناگفته نماند نگاه کاخ سفید به تروریسم همانند نگاه به حقوق بشر دوگانه است، بدین معنا که اگر تروریسم گروه های افراطی همچون القاعده به منافع و اهداف آمریکا کمک کند، از حمایت این کشور برخوردار می شوند، اما زمانی که علیه مصالح کاخ سفید باشند، در لیست سیاه قرار می گیرند.

اعتراف ضمنی واشنگتن به حاکمیت از بشار اسد، از یک سو به پایداری نظام سوریه و محور مقاومت باز می گردد و از دیگر سو ناشی از عدم وجود جایگزین مطمئن برای بشار اسد و خطر به قدرت رسیدن جریانات افراطی می باشد. این در حالی است که عربستان سعودی از ابتدا با تمام توان وارد معرکه براندازی نظام سوریه شد و همه ظرفیت ها و دلارهای نفتی و رسانه های خود را دربست در خدمت معارضان و تروریست ها قرار داد. در واقع حمله به سوریه برای سعودی ها، تبدیل به یک موضوع حیثیتی شده و به هیچ وجه حاضر نیستند از آن عقب نشینی کنند؛ خصوصا آن که شاهد پیروزی رقیب خود یعنی جمهوری اسلامی در این معرکه نفس گیر هستند!

در واقع سرمایه گذاری هنگفت عربستان برای براندازی نظام سوریه بی ثمر بوده و بلکه معادلات سیاسی و میدانی به ضرر معارضان رقم خورده است. عقب نشینی هم پیمانانی چون آمریکا و حتی قطر و ترکیه در پرونده سوریه نیز کار را برای ریاض دشوارتر کرده و اگر آل سعود عاقل باشند و پیام سفر اخیر اوباما را درک کرده باشند، باید به دنبال راه حلی برای خروج سالم و آبرومندانه از باتلاق سوریه باشند.

سجاد فروزنده


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها