کد خبر: ۳۱۱۴۶۵
زمان انتشار: ۰۹:۲۸     ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۴
پارسينه/ از رها کردن بيماران در بيابان بايد بيشتر ترسيد يا از گفتن آن ؟ از قصه خون هاي آلوده بايد بيشتر نگران شد يا از گفتن آن ؟ از مرگ پدران دو تن از نزديکانم بر اثر اشتباهات پزشکي،از کم سوادي و بي دانشي تعدادي از جراحان زيبايي که دسته گل و يادگاري در صورت مردم جا گذاشته اند و از ده ها قصه ناگفته ديگر بايد بيشتر هراسيد و ترسيد يا از گفتن آن ؟

مبينا نصيري مجري خانم صدا و سيما نوشت:
اوايل حدود ساعت 8:45 دقيقه و اين شب ها حدود ساعت 9:30 دقيقه...
اوايل زمزمه هايي اعتراض آميز. رفته رفته توقف ضبط سريال و اين شب ها هم که در حاشيه با کلي سلام و صلوات به آنتن رسيد خبرهاي هر روزه از تحريم مهران مديري توسط جامعه پزشکي و توقف پخش سريال زبان به زبان و محفل به محفل مي گردد و مي چرخد تا بار ديگر با نهايت قوا ثابت کنيم که نقدناپذيراني هستيم پرمدعا...

البته حق مي دهم... ما خيلي هم مقصر نيستيم...

اينگونه باورمان داده اند که نقد يعني تخريب. يعني توهين. يعني نخواستن. يعني اعلان جنگ و منتقد يعني دشمن...!!!

در حاليکه آنها که خوب مي بينند و خوب نقد مي کنند دلسوزترند به اوضاع...
آنها که مي گويند و چروک بر پيشاني مي اندازند بيش تر خواستار پايداري و ماندگاري و اعتبار و آبروي دسته و گروه مقابل هستند تا آنها که در سکوت مراقب کلاه خودشان هستند همانا که پيشاني بي چين از بي دردي سخن مي گويد...

حتم دارم مديري که آن سر دنيا برايش کف مي زنند و جايزه يک عمر فعاليت هنري تقديمش مي کنند خوب مي داند که نقد از وظايف و الويت هاي رسانه است در تمام دنيا، همين است که با زبان طنز اشکالات و اشتباهات را نشانمان مي دهد شايد چاره اي برايشان بينديشيم ما هم هنر چاره انديشيمان را دوباره ثابت کرده او را تحريم مي کنيم....
و اما بعد....
آقايان و خانم هاي فرهيخته....
حرف من با آن تعداد اندکيست که اعتراضاتي بي مورد را مطرح کرده ، حاشيه هاي زيادي ايجاد کرده و الا و لابدهاي فراواني داشته اند.. وگرنه مردم، هنرمندان و منتقدين همواره قدردان زحمات و اهتمام متخصصين لايق و پزشکان حاذق، خدوم، سايع و پرتلاش اين سرزمين که کم هم نيستند بوده اند....

با شما هستم : معترضين در حاشيه و از شما مي پرسم
آيا از وجود يک اشتباه بزرگ يا روي دادن يک حادثه تلخ مثل گرو نگه داشتن بيماري در بيمارستان تا دريافت پول بايد بيشتر غمگين شد يا از گفتن آن ؟ از رها کردن بيماران در بيابان بايد بيشتر ترسيد يا از گفتن آن ؟ از قصه خون هاي آلوده بايد بيشتر نگران شد يا از گفتن آن ؟ از مرگ پدران دو تن از نزديکانم بر اثر اشتباهات پزشکي،از کم سوادي و بي دانشي تعدادي از جراحان زيبايي که دسته گل و يادگاري در صورت مردم جا گذاشته اند و از ده ها قصه ناگفته ديگر بايد بيشتر هراسيد و ترسيد يا از گفتن آن ؟

شما بگوييد بيشتر نگران شکسته نشدن قسم و عهدتان هستيد، نگران جان مردمتان هستيد يا نگران خودتان سفيد پوشان طبيب که اينگونه برآشفته ايد ؟

اگر شما نيز از جمله پزشکان حاذق و وارسته اي هستيد که در فکر حفظ جان مردمتانيد که بايد بيشتر از روي دادن چنين اشتباهاتي فارغ از درصد و کم و زيادش ناراحت باشيد و بيشتر در انديشه درمان اين غده هاي عفوني....

در حيرتم شما چرا نگرانيد ؟
مگر شما حلقه نامزدي در شکم بيمار جا گذاشته يا آپانديس پيوند داده ايد که از گفته شدنش مي هراسيد ؟؟؟
آقايان و خانم هاي فرهيخته و تحصيلکرده
چند درصد از شما که سريال مديري را توهين دانسته و به آن اعتراضاتي بي مورد داشته ايد درباره علم رسانه، علم فيلمسازي و برنامه سازي، علم طنز و مباحثي از اين دست تخصص داريد ؟
چند کتاب در حوزه برنامه سازي در تلويزيون مطالعه کرده يا چه تجربه هايي در اين زمينه داشته ايد؟ يا اصلا درباره مفهوم نقد چه مقاله هايي نوشته ايد که اينگونه خود را صاحب نظر مي دانيد .... چه رسد به نقد در مديوم رسانه آن هم به زبان طنز....

گمان ميکنم مديري کاري را انجام مي دهد که حرفه اي آن است.. در آن تخصص دارد و مو در آسيابش سفيد کرده است..

بهتر است شما هم به جاي دخالت در اموري که در آن تخصص نداريد به کاري برسيد که در آن حرفي براي گفتن داشته باشيد و اظهار نظر درباره حرفه مديري را به صاحب نظران و کارشناسان تلويزيون بسپاريد.. گمان مي کنم اگر به مشي و منوال امروز پيش برويم ديري نمي پايد که مديران تلويزيون براي ساخت و پخش هر برنامه و فيلم و سريالي بايد رفراندوم برگزار کنند...!!!
فارغ از کيفيت طنز اين روزهاي مديري که گفتني درباره اش بسيار دارم و در مجال خودش آن را مطرح خواهم کرد موضوعات و موارد مطرح شده در سريال مديري في النفسه عاري از سياه نمايي است و مابقي اقتضائات طنز...

در آخر از شما مي پرسم و به نامي اشاره مي کنم که براي تمامي مردم سرزمينم آشناست. شما بگوييد :
نمايش برخي اشتباهات جامعه پزشکي از آبرو و اعتبار پروفسور مجيد سميعي پدر مغز دنيا کاست ؟ يا ايشان را نگران و ناراحت و بي تاب کرد ؟
جواب معلوم است...
شما نيز بجاي در حاشيه بودن در انديشه سميعي شدن باشيد....

با احترام به سفيد پوشاني که در تلاش براي کسب دانش و خدمت به همنوعانند و نه در حاشيه...!!
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
ارسال نظرات
میلاد
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۷:۲۳ - ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۴
۲
۲
سرکار خانم ، اگر رسانه و نقد از نظر شما کاری ست تخصصی . شما و همکارانتون بهتره به تخصص خودتون بپردازید. بخصوص شخص شما که همون شغل خودتون رو هم به لجن کشیدین . وقتی با دیدن نظر یک خواننده که شما رو ... خطاب کرده چنان ذوق زده میشید و اعلان عمومی میکنید. شما بهتره برید و کار خودتون رو فرا بگیرید و در مقوله ای نه در حدش هستید و نه سوادش رو دارید اظهار نظر نکنید. ما امثال استاد سمیعی کم نداریم. اما تفکر پوپولیستی و خاله زنکی که شما برخاسته از اون هستید فقط اسیر تبلیغات ه و فکر میکنه هر کس بیشتر مورد توجه رسانه هاست اون برترینه. در الگو بودن پروفسور سمیعی شکی نیست اما تعیینش از جانب شما توهین به ایشون هستش در واقع. چون نه سواد دارید و نه صلاحیت اظهار نظر و توصیه. لطفا به الگوهای مرتبط با کار خودتون نگاه کنید و سعی کنید مجری بهتری باشید همین و بس.
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها