کد خبر: ۳۳۲۴۲۳
زمان انتشار: ۱۱:۲۱     ۲۵ مرداد ۱۳۹۴
پای صحبت کفشداران آستان حضرت معصومه(س)؛
چه ضرب آهنگ دلنشینی است، صدای ممتدی که از پیش خوان سنگی یک کفشداری به گوش می‌رسد و تو در آستانه ورودی حرم می‌ایستی و کفش‌هایت را به خادمانی می‌سپاری تا سبک‌بال به زیارت بروی.
به گزارش پایگاه 598، شهر قم قرن‌هاست که میزبان بانویی از سلاله پیامبر خاتم(ص) و زهرای اطهر(س) است که به برکت وجود بارگاه منور کریمه اهل بیت(س) به پایگاه تشییع و ام القرای جهان اسلام شهرت یافته است.

مردم شهر من هنوز ساعت دلشان را با ساعت میدان آستانه تنظیم می‌کنند و زائری می‌گفت: خوشا به حال شما که هر صبح کسی را دارید که به او سلام کنید.

اینجا، خورشید هر روز صبح دست بر سینه می‌گذارد و در برابر گلدسته‌های این حرم تعظیم می‌کند و گرمای کویری‌اش را از زردی گنبدش وام می‌گیرد و مردم شهر، لحظه‌های تنهایی خود را با بانویی قسمت می‌کنند که فرشتگان در جوارش حجره دارند.

چه ضرب آهنگ دلنشینی است، صدای تِق تِق ممتدی که از پیش خوان سنگی یک کفشداری به گوش می‌رسد و تو در آستانه ورودی حرم می‌ایستی و کفش‌هایت را به خادمانی می‌سپاری تا راحت‌تر به زیارت بروی.

کفشداری‌های حرم همیشه حس و حال زیبایی دارند و خاطرات کودکی‌های حرم رفتن با بزرگترها را برای زائران تداعی می‌کنند؛ آنگاه که منتظری تا شماره‌ای که بر روی آن نمره کفشداری و جا کفشی‌ات حک شده است را بگیری و در جیبت بگذاری و هنگام برگشت تحویلشان دهی.

کفشداری‌های حرم را دوری می‌زنم تا با چند تن از خادمان پیشکسوت که سالیانی در این حرم مطهر به زائران خدمت کردم گفتگویی داشته باشم و از حال و هوای کفشداری‌ها برایم بگویند.

از خیابان ارم وارد حرم می‌شوم و به سمت ورودی شبستان امام خمینی(ره) حرکت می‌کنم، کفشداری شماره ۷ دیده می‌شود و به سوی پیرمرد محاسن سفیدی که پشت پیشخوان کفشداری ایستاده است می روم تا اولین گفتگو را با او داشته باشم.

کفشدار حرم

این پیرمرد ۶۰ ساله که شغلش شاطری بوده و اکنون بازنشسته است، محمد ابراهیم روحانی نام دارد و یک دهه است که کارش خدمت در کفشداری و نگهداری از کفش زوار است.

عرق بر پیشانی این خادم باصفای حرم نشسته اما خنده از لبهایش نمی‌رود و با هر کفشی که از زائران می‌گیرد، زیر لب با گفتن التماس دعا آنان را بدرقه می‌کند.

حاج آقای روحانی می‌گوید، بوی کفش زائران حضرت معصومه(س) برای ما معطر است و قرار گرفتن در این جایگاه یک افتخار و دعوت از سوی حضرت است و خدا را شاکریم که به ما لیاقت داده تا نوکری زائران حضرت فاطمه معصومه(س) را انجام دهیم.

او همه ساعات حضورش در حرم و در کفشداری را بهترین لحظات عمرش می‌داند و می‌گوید هر بار که زمان شیفتم فرا می‌رسد؛ قبل از آمدن به حرم غسل زیارت می‌کنم و بعد از سلام دادن به حضرت و زیارت مرقد مطهرش، به محل کفشداری می‌آیم تا به زائرانش خدمت کنم.

تنها خواسته ما از زائران این است که در دعاهایشان خادمان را فراموش نکنند

این خادم افتخاری حرم می‌گوید، در حرم در حدود ۱۶ کفشداری وجود دارد که طی این سال‌ها تقریبا در همه آنها خدمت کرده ام. تنها خواسته ما از زائران این است که در دعاهایشان خادمان را فراموش نکنند.

سعید ساعدی یکی از خادمان افتخاری حرم است که در کفشداری خدمت می‌کند. او که اصالتا اهل کاظمین عراق است و در آنجا به دنیا آمده، خادم شدنش در حرم فاطمه معصومه(س) را عنایت پدر بزرگوارشان امام موسی کاظم(ع) می‌داند.

آقای ساعدی ۵۹ ساله که هنوز لهجه عربی در سخن گفتنش وجود دارد، از چگونگی خادم شدنش می‌گوید که تا ۲۸ سالگی‌اش همراه خانواده در شهر کاظمین عراق زندگی می‌کرد و پدر و مادرش ایرانی الاصل هستند و او مهندسی مکانیک را در عراق گرفته و این دوران مصادف بود با جنگ ایران و عراق که صدام دستور اعدام ایرانی‌های مقیم عراق را داده بود.

وی و خانواده‌اش مخفیانه از عراق خارج و راهی ایران می‌شوند و در سال ۶۲ به قم می‌آیند و در همین شهر به زندگی خود ادامه می‌دهند.

هنوز ابتدای مصاحبه با این خادم کفشدار حرم بودم که با مرور خاطرات گذشته، اشک را در چشمانش حلقه زد. تا انتهای مصاحبه هم چندین بار دستکش سفید رنگ مخصوص کفشداری را از دستش بیرون کشید و اشک‌های چشمانش را پاک کرد.

ساعدی می‌گفت یک دوستی در قم داشتم که او خادم حرم بود و وقتی علاقه‌ام به خادمی حرم را فهمید، سعی کرد تا شرایط را فراهم کند تا من هم خادم حرم شوم.

موسی بن جعفر(ع) مرا به دخترشان حضرت معصومه(س) حواله داده‌اند

او می‌گفت، برای مصاحبه خادمی به حرم آمدم و فرد مسئول گفت که دو خادم معرف باید داشته باشید و من که تنها یک آشنای خادم داشتم او را معرفی کردم؛ آن مسئول منتظر بود تا اسم فرد دوم را هم بگویم اما من که آشنای دیگری نداشتم بعد از چند لحظه سکوت در حالی که اشک از چشمانم سرازیر شده بود؛ نام حضرت فاطمه معصومه(س) را بردم و خلاصه بعد از چندین و چند روز انتظار، ما را به خادمی قبول کردند.

کفشدار حرم

ساعدی می‌گفت من در قم با یک خانم از سادات موسوی ازدواج کردم و با همه این اتفاقاتی که برایم رخ داده مطمئن شدم که موسی بن جعفر(ع) مرا به دخترشان حضرت معصومه(س) حواله داده‌اند.

این خادم می‌گوید کفشداری‌های حرم قطعه‌ای از بهشت است و ما هم مثل آن کسی که اگر آب به او نرسید از تشنگی خواهد مرد، اگر ساعت‌های حضور در کفشداری حرم را از ما بگیرند حال و روز خوبی نخواهیم داشت.

او اتفاقاتی که طی ۲۲ سال خدمت در کفشداری حرم به خاطر دارد، همه‌اش را شیرین می‌داند و می‌گوید هر زائری که به حرم می‌آید برای خودش، قصه مفصلی دارد.

آقای ساعدی به واسطه تسلطش به زبان عربی از خاطرات گم شدن کفش‌های زائران عرب یا گم کردن مسیر هتل‌شان می‌گوید و اینکه عرب‌ها؛ اعتقاد ندارند که با کفش وارد حرم شوند؛ یا آن را به کفشداری تحویل می‌دهند یا اینکه کفششان را در ورودی حرم از پا در می‌آوردند و در زمان برگشت می‌پوشند.

این خادم می‌گوید که بارها شده زائران عرب چون به رواق‌ها و شبستان‌های حرم آشنایی ندارند کفشداری یا آنجایی که کفش‌هایشان را در آوردند را گم می‌کنند؛ که آنها را راهنمایی می‌کنم.

وی ادامه می‌دهد که حتی شده زمانی که برخی از مهمانان خارجی به حرم می آیند چون به زبان عربی تسلط دارم به عنوان مترجم آنها را همراهی و راهنمایی می‌کنم و در واقع غیر از کفشداری اینگونه کارهای را هم انجام می‌دهم.

این کفشدار حرم کریمه اهل بیت(ع) خوش خلقی و خدمت بی‌منت به زائران و حفظ حرمت آنها، مخصوصا در مواجهه با زائران خارجی را نوعی انتقال فرهنگ دینی و اسلامی می‌داند و می‌گوید قم مرکز جهان تشییع است و فرهنگ اهل بیت(ع) از این شهر و نه تنها از سوی علما بلکه از سوی آحاد مردم و به خصوص خادمان حرم حضرت معصومه(س) می‌تواند به زائران انتقال یابد و آنها نیز در بازگشت به دیار خود از این خوبی‌ها، برای دیگران تعریف کنند.

به لطف کریمه اهل بیت(ع) خودم و همسرم خادم حرم شدیم

در ورودی صحن عتیق هم کفشداری شماره ۱۶ وجود دارد که در این کفشداری سه نفر از خادمان که جوان تر بودند مشغول خدمت هستند.

در میان آنها جوان خوش سیما و خوش خلقی توجه ام را به خود جلب کرد؛ این خادم جوان با زائران گرم می‌گرفت و با رویی گشاده، کفش‌هایشان را تحویل می‌گرفت و نمره محل نگهداری کفششان را به آنها می‌داد.

کفشدار حرم

این خادم ۲۷ ساله ابراهیم نصرتی نام داشت و طلبه مدرسه علمیه شهید صدوقی بود که می‌گفت، دو سال قبل از شبکه قم با خبر شدم که حرم خادم افتخاری می‌پذیرد و به همراه همسرم برای ثبت نام آمدیم و به لطف و عنایت حضرت هر دویمان خادم افتخاری حرم شدیم. از همان اول فکر می کردم روحیاتم به کفشداری می خورد و  کفشداری حرم را برای خدمت انتخاب کردم.

اگر یک لحظه از خدمتمان قبول شود برای دنیا و آخرتمان کافی است

ابراهیم می‌گوید هفته‌ای ۴ ساعت در کفشداری مشغول به خدمت هستیم و اگر از همه این ساعاتی که در کفشداری حضور داریم تنها یک لحظه آن مورد رضایت پروردگار و حضرت معصومه(س) قرار گیرد، برای دنیا و آخرتمان کافی است.

وی همه لحظات حضورش در کفشداری را خاطرات به یادماندنی توصیف می‌کند و می‌گوید، پیرمردی چندین سال است که به حرم می‌آید و وقتی به کفشداری می‌رسد برایمان شعرهایی در وصف بی بی معصومه(س) می‌خواند و این بیت شعر را همیشه زیر لب زمزمه می‌کرد که "من هم دلیل حسرت افلاک می‌شوم، روزی که زیر پای شما خاک می‌شوم ..."  و من هم همیشه این بیت شعر را به خاطر دارم و در زمانی که به حرم مشرف می‌شوم زمزمه می‌کنم.

برای خدمت به زائران حضرت معصومه(س) از میانه به قم آمدم

حسن علی کریمی ۶۷ ساله که ۲۱ سال است در کفشداری حرم کار می‌کند هم از داستان خادم شدنش برایم می‌گوید که از میانه برای خدمت به زائران حرم مطهر حضرت معصومه(س) به قم آمده است.

این پیرمرد با صفا هم با لهجه آذری می‌گوید، زندگی‌اش را با برنامه خادمی‌اش تنظیم کرده و اگر یک هفته نتواند در کفشداری حضور پیدا کند حتی غذا خوردن هم برایش سخت می‌شود و بسیار حسرت می‌خورد.

کفشدار حرم

وی می‌گوید، بسیاری از زائرانی که به حرم مشرف می‌شوند چون اولین مکانی که می‌رسند کفشداری است، با همان حالت روحی خاص خودشان از ما می‌خواهند که برایشان دعا کنیم و ما هم در جوابشان می‌گوییم گناهکارتر از آنیم که دعاگویشان باشیم اما همیشه از حضرت خواسته‌ایم تا حوایج همه شیعیان مرتضی علی(ع) را برآوده فرماید.

مصاحبه‌هایم به اتمام می‌رسد و می‌خواهم حس خادمان کفشدار را تجربه کنم، پشت یکی از این پیشخوان‌های کفشداری می‌روم و برای دقایقی کفشدار زائران حرم کریمه اهل بیت(س) می‌شوم.

بانو جان! شهر ما از آن روزی که با تن تب دارت در بیت النور، سجاده مناجات گستراندی دیگر کویر داغ و نمک زاری شور نیست و ما باورمان این است که قم، دریای بیکران محبت شما و آشیانه آل محمد(ص) است.

برکت در شهر ما هنوز از حریم و حرمتان می‌جوشد و قم به بهشت معنویت و صفا و چشمه فیض و کرامت مبدل شده و عصمت و عفاف ره توشه زائران عاشق شما است.

در این حرم، هر طرف چشم می‌گردد، آهوی دل‌ها را می‌توان دید که به دام افتاده‌اند و بی‌گمان حریم کبریایی شما، تا ابد باغچه عطر بهار است.

خبرنگار: مهدی بخشی سورکی


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها