سروده اي در باب بتن ریزی قلب راكتور اراک:
و دیروز پُرشد دهانت ز آوارها/ و رفت اینچنین تحفهها تا ته استخوانها
به دنبال انتشار خبر خروج قلب (کالاندریا) راکتور اراک و پايان عمليات بتن ريزي در قلب راكتور اراك يكي از شاعران و كاربران شبكه هاي اجتماعي با نام حيدرعلي شعري را در اين باره و در رثاي شهداي هسته اي با عنوان "و رفت این چنین تحفهها تا ته استخوانها" سروده است.

به گزارش
سرويس فرهنگي پايگاه 598، به دنبال انتشار خبر خروج قلب (کالاندریا) راکتور اراک و پايان عمليات بتن ريزي در قلب راكتور اراك يكي از شاعران و كاربران شبكه هاي اجتماعي با نام حيدرعلي شعري را در اين باره و در رثاي شهداي هسته اي با عنوان "و رفت این چنین تحفهها تا ته استخوانها" سروده است كه در ادامه مي آيد.
و دیروز پُر شد دهانت ز آوارها
و شادی به قلب جهان خوارها
نگه گر ندارند دگر حرمت روی ماهت عجب نیست
چنین مردماند کدخدادارها
***
و چشمت پر از خاک و خون شد ز کینه
به جرم بزرگ رفاقت به عمارها
همانها که پیوندِ جان با تو بستند
چو حلاج و عمار و تمّارها
دلم با تو بود تا بیایم کمک، من
ولی مصحلت داشت این کارها
اگر سهم تو خاک و آب است مبارک، مبارک
که بهتر ز زخم زبانهای سربارها
***
مبادا برادر دلت زین عملها برنجد
که بهرِ تو رفت است خونها به قلب جوانها
همانها که در راه تو جان سپردند
و رفت این چنین تحفهها تا ته استخوانها
و آن مادرانی که مردند در صبح این روز
ز داغ یتیمی آن نوجوان ها
مرنج ای کمان آرش و رخشِ رستم
اگر غم زیاد است و زخم زبان ها
ز داغ جدایی روشن دگر غم مخور چون
که یاد تو و اوست دیگر به کل جهان ها
کمی صبر شب هم دگر نا ندارد
که صبح خواهد آمد و جانت دهند روشناها