کد خبر: ۴۴۹۲۹۰
زمان انتشار: ۱۰:۳۳     ۰۵ آذر ۱۳۹۷
یادداشت/
منوچهر محمدی

با نگاه به پیشینه‌ی دو رویکرد سازش و مقاومت، می‌توان گفت که این موضوع جدیدی نیست. از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ما همواره با این مسئله مواجه بوده‌ایم. در مقابل خط مقاومت و ایستادگی که خط مقابله با زیاده‌خواهی‌های دشمنان انقلاب به خصوص آمریکاست، همواره موضوع سازش از راه گروه‌های دگراندیش، ضدانقلاب و لیبرال‌ها مطرح بوده است؛ کسانی که دنبال خط سازش هستند یا دوستان غافل هستند و یا به واقع خیانت می‌کنند. تجربه‌ی 30 ساله‌ی نظام نشان می‌دهد با شکستن مقاومت و عقب‌نشینی، به هیچ وجه غرب حاضر به سازش و عقب‌نشینی نخواهد شد. در این زمینه 3 تجربه‌ی تاریخی وجود دارد:

نخست اینکه «یاسر عرفات» در سازمان آزادی‌بخش فلسطین از لحظه‌ای که پذیرفت اسلحه را زمین بگذارد و از راه سیاسی مسائل فلسطین را حل کند، او را وادار کردند که قدم به قدم عقب‌نشینی کند و آخر‌الامر نیز بدون آن که پیگیری سازش حاصلی در بر داشته باشد در نهایت وی را با وضعی فضاحت‌آمیز مسموم کردند.

تجربه‌ی دوم مربوط به دوران اصلاحات و تعلیق غنی‌سازی در ایران است. در آن دوره، ایران طی توافق‌نامه‌ای حاضر شد به منظور اعتمادسازی به طور داوطلبانه غنی‌سازی را متوقف کند. معتقدم که این توافق‌نامه، در واقع تسلیم‌نامه بود. بعد از این بود که غرب توقعاتش را یکی پس از دیگری، پله به پله بالا برد. ابتدا که نطنز تعطیل شد و در ادامه خواستند که تأسیسات اصفهان و اراک و حتی آزمایشگاه‌های هسته‌ای دانشگاه‌ها نیز تعطیل شود و در نهایت هم گفتند که حتی یک سانترفیوژ نیز نباید داشته باشید.

تجربه‌ی سوم، نامه‌ی دولت اصلاحات در سال 2003م. بود که بدون اذن و اطلاع مقام معظم رهبری به وسیله‌ی «صادق خرازی» برای دولت «بوش» فرستاده شد؛‌ در آن نامه نوشتند که حاضرند دست از حمایت حزب‌ا... بردارند و غنی‌سازی هسته‌ای را متوقف کنند. آمریکایی‌ها جواب نامه را ندادند، حتی ایران را به عنوان محور شرارت معرفی کردند.
طرفداران رویکرد سازش معتقدند که می‌‌توان تقابل میان ایران و غرب را به تعامل تبدیل کرد یعنی بازی را به «حاصل جمع جبری مثبت» مبدل نمود که در آن هر دو طرف نفع ببرند مثل تجارت و خرید و فروش. در مبادله این طور نیست که لزوماً یک طرف ضرر کند و طرف دیگر نفع ببرد، بلکه هر دو طرف سود می‌کنند؛ اما آن‌ها از درک این نکته‌ی کلیدی غافل هستند که شرایط موجود، شرایطی برابر نیست.

اگر در گذشته معاملات و تفاهم‌‌هایی بین آمریکا و شوروی صورت می‌گرفت، بر این مبنا بود که هر دو ابر‌قدرت بودندو شرایط تقریباً یکسانی داشتند. آن‌ها از اینکه نوع رابطه‌ی ما با استکبار و آمریکا از جنس متفاوتی است، غافل هستند. اگر آمریکا بخواهد به ما امتیازهای مادی بدهد، در مقابل ارزش‌ها و اصول را از ما می‌گیرد.

در برخی محافل علمی و بعضاً رسانه‌ای مطرح می‌شود که رویکرد مقاومت هزینه‌زا است، از این رو برای پرهیز از هزینه‌های احتمالی تنها راه ممکن دست کشیدن از مقاومت است و پیگیری خط سازش است. بر این اساس چه طور می‌توان با اتکا به رویکرد مقاومت به اهداف دست یافت؟

باید پرسید که چه چیزی هزینه ندارد؟ هر سیاستی که اتخاذ شود، هزینه‌های خاص خود را دارد. حتی اگر سیاست سازش هم پیش گرفته شود، باید از برخی اهداف و منافع دست کشید. هزینه‌هایی که می‌پردازیم در ازای استقلال و پیشرفت است. در طول جنگ، تحریم‌ها ما را مجبور کرد که به قطعه‌سازی روی بیاوریم، این امر منجر به این شد که 8 سال روی پای خود بایستیم که ثمره‌ی امروز آن صنایع نظامی خودکفاست. شرایط امروز ما با شرایط 20 سال پیش، کاملاً به نفع ما تغییر کرده است. زمانی که آمریکا در اوج قدرت بود، سازش نکردیم، حال که امروز آمریکا و اروپا دچار بحران‌های فراوان سیاسی و اقتصادی هستند و به تعبیری در سراشیبی سقوط قرار دارند، با آن‌ها سازش کنیم؟! طرح و پیگیری رویکرد سازش، احمقانه‌ترین سیاست است.

در رویکرد سازش مفروض این است که برای تحقق اهداف سند چشم‌انداز و تبدیل شدن به قدرت اول منطقه، به ناچار باید با نظام بین‌الملل تعامل صلح‌جویانه داشت؛ هر چند ممکن است از لحاظ اخلاقی و حتی آرمانی خلاف معیارها و موازین باشد. بر این اساس پیگیری آرمان‌ها و تعامل صلح‌جویانه به طور هم‌زمان، چگونه میسر می‌شود؟

نخست اینکه تعاملات و تبادلات بین‌المللی، با وابستگی، سازش و تسلیم در برابر قدرت‌های استکباری بسیار متفاوت است. ما هیچ‌گاه مرزهای‌مان را نبستیم و تعاملات اقتصادی‌مان را با دنیا قطع نکردیم، بلکه همواره این غرب بوده که در قطع روابط، پیش‌گام بوده است. اگر امروز چین به عنوان یک قدرت بزرگ اقتصادی مطرح است، ناشی از تحریم‌های 25 ساله‌ای است که غرب بر آن‌ها اعمال کرده است. زمانی می‌توانیم به عنوان قدرت برتر منطقه‌ای مطرح باشیم که دارای اقتصاد بومی، طبیعی، خودکفا و متکی به خود باشیم؛ بنابراین باید بر اساس سیاست مستقل ملی که در سند چشم‌انداز 20 ساله نیز ذکر شده، پیش برویم.

دوم اینکه بر خلاف آنچه که غربی‌ها می‌گویند و متأسفانه عده‌ای هم در داخل آن را در رسانه‌ها بازتولید می‌کنند، تعاملات بین‌المللی به معنای رابطه‌ی دولت‌هاست. این در حالی است که در نگرش ما، منظور از رابطه و تعامل بین‌المللی، رابطه با ملت‌هاست. حضرت امام می‌فرمود که ما باید سعی کنیم روابط‌مان را با ملت‌ها توسعه دهیم. اگر موانعی در این راه وجود دارد، ناشی از دولت‌های آن‌هاست. برگزاری اجلاس غیرمتعهدها در ایران نشانه‌ی وجود تعاملات بین‌المللی ماست که توانستیم 120 کشور را دور هم جمع کنیم. از این رو باید بین داشتن تعاملات بین‌المللی و تسلیم در مقابل استکبار جهانی فرق گذاشت.

تعاملات و تبادلات بین‌المللی، با وابستگی، سازش و تسلیم در برابر قدرت‌های استکبار بسیار متفاوت است؛ ما هیچ‌گاه مرزهای‌مان را نبستیم و تعاملات اقتصادی‌مان را با دنیا قطع نکردیم.
در رویکرد سازش گفته می‌شود که راهکار تعامل با نظام بین‌الملل، پذیرش قواعد حاکم بر ساختار نظام بین‌المللی است. این در حالی است که رویکرد مقاومت با بعضی از این قواعد در تعارض قرار دارد. چه طور می‌توان در عین پافشاری بر اهداف و آرمان‌ها، تعاملات بین‌المللی داشت؟

در اینکه قواعد بین‌المللی بر اساس سلطه و زور است و قدرت حرف اول را می‌زند تردیدی وجود ندارد و به همین علت نظام موجود بین‌المللی، نظام سلطه لقب گرفته است. در عین اینکه ما نظام سلطه را قبول نداریم اما تلاش می‌کنیم که این نظام را با نظام عادلانه‌تری جایگزین کنیم؛ این گونه نبوده که ما از همین قواعد بهره‌برداری نکنیم. وجود همه‌ی این موارد، به این معنا نیست که مسئله‌ی جنگ تحمیلی را به شورای امنیت نبریم یعنی تعامل در چارچوب قواعد بین‌المللی، بدون اینکه مبانی نظام سلطه را پذیرفته باشیم. امروز موفق شده‌ایم بخش قابل توجهی از این قواعد را تغییر دهیم. به عنوان نمونه، گفتمان انقلاب اسلامی یا گفتمان عدالت امروزه گفتمانی جهانی شده است در حالی که هیچ‌گاه چنین امری سابقه نداشته است.

* برهان-منوچهر محمدی

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها