يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(حجرات 13) * * * ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! * * * ای مردمان شما را از مردی و زنی/ما آفریده‌ایم به علم و به اقتدار/ دادیمتان قرار به اقوام گونه‌گون/انس و شناخت تا که به ‌هم‌ آورید بار/ بی‌شک بود زجمع شما آن‌عزیزتر/نزد خدا که بیش به تقواست ماندگار/ زان‌رو که هست عالم و آگاه کردگار/بر مردمان مومن و مشرکت بروزگار

 

      
کد خبر: ۴۵۱۹۱۲
زمان انتشار: ۰۹:۴۶     ۰۴ بهمن ۱۳۹۷
یادداشت؛
عبدالصالح شمس اللهي
در خصوص پدیده ی اجتماعی جدیدی که افکار عمومی را نیز درگیر خود کرده است از جهات مختلفی می توان اظهار نظر کرد.

حيوان است ديگر؛ عقل كه ندارد، بر اساس غريزه اش عمل مي‌كند؛ حمله كردن و گاز گرفتن در طبيعتش قرار دارد اما غريزه طبيعی اش بايد در طبيعت ارضاء شود؛ اگر او را از طبيعت جدا كردي يقينا طبيعتش عوض نمي‌شود و حيوان همان حيوان است.

اما مسئله اين‌جاست كه در زير پوست شهر چه اتفاقي افتاده است كه به يك‌باره شهر ميزبان تعداد زيادي از  سگ‌هاي پاكوتاه پاپي و گردن كلفت پيت‌بول مي‌شود؟ چيزي كه تا چند سال پيش به ندرت ديده مي‌شد و نشانه بي‌قيدي و لا‌ابلاي‌گري بود حالا شده است كلاس و نشانه تمدن و بالا نشيني! آيا خبري هست و يا اتفاق دیگری افتاده است؟

در حال ویرایش//سگ‌گرداني؛ تفریح؛ تقلید یا بروز عقده ی حقارت

اگر بخواهيم با ديد آسيب‌شناسانه به موضوع نگاه كنيم عواملي را مي‌توان به عنوان دلايل حضور اين مهمان‌هاي ناخوانده مطرح كرد.

1. گسست اجتماعي

 انسان موجودي اجتماعي است و به طور طبيعي براي ادامه زندگي به هم‌زيستي نياز دارد به همين دليل در تمام مكاتب الهي و بشري خانواده و عشيره از جايگاه ويژه‌اي برخوردار است. اما متاسفانه در دنياي مدرن اين هم‌زيستي به شدت تحت تاثير عوامل مختلفي از جمله تكنولوژي قرار گرفته و كم‌رنگ شده است و با اولويت پيدا كردن مسائل مختلف، روابط درون خانوادگي و برون خانوادگي به اولويت دست چندم تبديل شده است كه متاسفانه در اكثر موارد وقت به آن‌ها نمي‌رسد؛ اضافه كنيد به همه این مشكلات، پديده شبكه‌هاي اجتماعي را كه حتي اگر جمعي هم تشكيل شود باز انسان در آن احساس غربت دارد، چرا كه معمولا افراد فيزیكشان در جمع است و روح و روان و دل آن‌ها در پيج‌ها و گروها و يا در پي‌وي اين و آن سرگردان است. از طرفي چون ارتباط يك نياز قطعي براي انسان است افراد به دنبال يك جانشين براي آن مي‌گردند؛ بعضي از قربانيان گسست اجتماعي بخشي از كساني هستند كه سگ را جايگزين تمام كساني مي‌كنند كه قرار بود نياز به ارتباط آن‌ها را جبران كنند.

2. يك تقليد كور

در فرهنگ ايراني و اسلامي ما سگ به عنوان حيواني وفادار شناخته مي‌شود كه كاربردهايي مثل نگهباني و حراست از گله به آن سپرده مي‌شود و آنگونه كه در منابع روايي ما آمده است مثل ساير حيواناتي كه در اسارت انسان هستند حقوقي مثل تامين غذا و تيمار او به عهده صاحب آن است و نبايد مورد ظلم قرار گيرد، اما نگه داري از سگ به عنوان عضوي از خانواده به هيچ وجه با فرهنگ ايراني و اسلامي ما هم‌خواني ندارد.

تقليد از غرب يكي ديگر از عواملي است كه باعث شده است تا گروهي به نگه‌داري از سگ و گرداندن آن در خيابان بپردازند. متأسفانه از آنجا كه غرب و سبك‌زندگي غربي در انديشه خام عده‌اي به عنوان یک آرمان مطرح شده است و از آنجا كه آن‌ها در خود توان رفتن و زندگي در غرب را نمي‌بينند، تصميم گرفته‌اند آن مقدار از سبك‌زندگي غربي را كه مي‌توانند در همين‌جا براي خود فراهم آورند؛ به‌اصطلاح اگر نمي‌توانند به غرب بروند غرب را به اينجا آورده‌اند. نكته جالب مسئله اين است كه شناخت اين افراد از غرب شناخت ناقصي است و اگر قبول كنند با تمام مؤلفه‌هاي غربي با آن‌ها برخورد شود مشكلي نيست؛ اما مشكل آن‌جاست كه آن‌ها سگ‌داري را از غرب تقليد مي‌كنند اما حاضر نيستند چون غرب، قوانين اجتماعي در مورد آن‌ها به صورت سفت و سخت اعمال شود؛ به عنوان مثال در همان كعبه آمالي كه آن‌ها به صورت كوركورانه از آن تقليد مي‌كنند آوردن سگ در بسياري از اماكن عمومي ممنوع است و اگر كسي از قانون سرپيچي كند سگ او به مراكز نگه‌داري حيوانات سپرده شده و صاحب آن نيز جريمه خواهد شد و يا اگر سگ به كسي حمله كرده و يا باعث رعب و وحشت عمومي شود علاوه بر برخورد قضايي سگ نيز توسط پليس ضبط مي‌شود؛ اما ظاهرا دارندگان سگ در ايران فقط قسمت اول كه جواز نگه‌داري سگ است مي‌پسندند و به ساير ملزومات زندگي غربي ملتزم نمي‌شوند.

سگ‌گرداني؛ تفریح؛ تقلید یا بروز عقده ی حقارت

3. خلاءهاي روحي

خلاء‌هاي روحي يكي ديگر از عوامل گرايش به نگه‌داري سگ در ايران است. با كنكاش روحي و رواني روي علاقه‌مندان به نگه‌داري سگ به اين نتيجه مي‌رسيم كه گروهي از اين افراد از بيماري‌ها و مشكلات روحي رنج مي‌برند و براي پر كردن آن خلاء‌هاي روحي به نگه‌داري از سگ روي آورده‌اند كه بعضي از آن مشكلات عبارتند از :

الف: تمناي ديده شدن

از قديم مثل غلطي در ميان افراد لا ابالي مشهور است كه مي‌گويند بدنامي بهتر از گمنامي است؛ نياز به ديده شدن و انگشت‌نما شدن يكي از خلاءهاي روحي است كه برخي از دارندگان سگ با آن دست و پنجه نرم مي‌كنند؛ آن‌ها براي اين‌كه ديده شوند تصميم مي‌گيرند تا خود را به سگي ضميمه كنند تا با اين ساختار‌شكني در چشم‌ها ديده شوند و به گونه­اي متفاوت باشند. اين بيماري روحي ظهور و بروز‌هاي ديگري نيز دارد كه با گشتي در خيابان‌ها نمونه‌هاي ديگر آن را نيز مي‌توانيد ببينيد. به اين بيماري در منطق ديني تبرج مي‌گويند.

ب: حس تنهايي

يكي ديگر از خلاء‌هاي روحي كه حاصل همان گسست‌هاي خانوادگي و اجتماعي است حس تنهايي مفرط است؛ تنهايي حس خوبي نيست و صاحبان سگ‌هاي خانگي به جاي حل مشكل تنهايي خود ترجيح مي‌دهند سگي را به عنوان مونس و همدم در كنار خود داشته باشند تا خلوت خود را با آن پر كنند؛ شايد همين مشكل باعث روي آوردن افراد به سگ بازي در سنين بالا باشد.

4. نوعي مخالفت

گروهي از افرادي كه به سگ‌گرداني در خيابان مي‌پردازند كساني هستند كه تقيد ديني خاصي ندارند و به نحوي مي‌خواهند خود را نسبت به اداره ديني جامعه معترض نشان دهند؛ اين افراد به دليل آنكه نمي‌توانند با ريشه‌ها و اصول ديني به صورت مستقيم وارد مجادله شوند تلاش مي‌كنند با شاخه‌ها و فروع دين به مقابله بپردازند و در واقع مثل آفتي كه از نوك شاخه وارد مي‌شود و به سمت ريشه پيش مي‌رود از فروع شروع كرده و آرام آرام به سمت اصول و ريشه ها بروند تا از حساسيت اين تقابل كاسته شود. اين مسئله را بايد از سه مسئله پيش تفكيك نمود و براي آن برنامه ريزي جدايي داشت و به صورت سازماني به تقابل با آن پرداخت.

جريان سلبريتي‌هايي كه با اكانت‌هاي اينستايشان اقدام به نمايش سگ بازي مي‌كنند را مي‌توان در همين راستا تفسير كرد؛ وقتي يك سلبريتي با صد‌ها هزار دنبال كننده پلاكارد سگ فحش نيست در دست مي‌گيرد و عكس آن را در صفحه شخصيش منتشر مي‌كند و يا عكسش را با سگ‌هاي متفاوت به اشتراك مي‌گذارد اين يعني در پس پرده خبرهايي است كه لازم است دستگاه‌هاي فرهنگي و امنيتي به جاي دادن آنتن زنده تلوزيون به آن‌ها در يك هم افزايي فرهنگي، امنيتي، فكري براي اين مروجان اباحه‌گري در كشور بنمايند.

در حال ویرایش//سگ‌گرداني؛ تفریح؛ تقلید یا بروز عقده ی حقارت

چه كنيم؟

در اينكه در مقابل اين پديده اجتماعي چه برخوردي بايد نمود نظريات مختلفي بيان مي‌شود. عده‌اي آن را معظل نمي‌دانند و به پذيرش اين مهمان ناخوانده در جامعه توصيه مي‌كنند و عده اي ديگر به برخورد شديد قهري با آن راي مي‌دهند؛ اما آنچه به نظر مي‌رسد اين است كه پنج كار عمده بايد صورت پذيرد.

1. آموزش

همان‌طور كه گذشت بخشي از افراد علاقه مند به سگ‌گرداني از اختلالات تعاملي رنج مي‌برند؛ آن‌ها خود را در محيطي از هم گسسته مي‌بينند كه نياز ارتباطي آن‌ها را برآورده نمي‌كند در چنين مواردي بايد آموزش شيوه‌هاي تعامل اجتماعي براي رفتن به سمت يك جامعه به هم پيوسته در دستور كار نهادهاي مسئول و فرهنگ‌ساز قرار گيرد. متأسفانه امروزه در نظام آموزش و پرورش، آموزش عالي و حتي در قسمت آموزش‌هاي همگاني جاي آموزش‌هاي اجتماعي و شيوه‌هاي تعاملات اجتماعي بسيار خالي است و همين امر مشكلات زيادي از جمله طلاق 25 درصدي، گسست‌هاي خانوادگي، مشكلات روحي و بسياري از مسائل ديگر را به وجود آورده است كه يكي از پديده‌هايي كه از دل اين مشكلات بيرون مي‌آيد گسترش گرايش به سگ‌داري براي پركردن جاي خالي خانواده است.

2. هويت سازي

نكته ديگري كه براي كنترل اين پديده ناهنجار در جامعه بايد مورد توجه قرار گيرد هويت سازي است. بسياري از كساني كه به نگهداري سگ از روي تقليد از غرب مي‌پرازند كساني هستند كه هويت آن‌ها توسط رسانه‌هاي آنطرف‌آبي و سريال‌هاي اجتماعي و فيلم‌هاي هاليودي ساخته شده است، آن‌ها مي‌خواهند با سگ‌گرداني خود را انسان‌هاي مترقي و باكلاسي نشان دهند كه زندگي اروپايي و مدرني دارند؛ در حالي كه اگر نهاد‌هاي مسئول مثل حوزه‌هاي علميه، صدا و سيما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان تبليغات و دها نهاد فرهنگي ديگر كه با بودجه هاي كلان دولتي اداره مي‌شوند كار خود را به درستي انجام داده بودند جوان ايراني در اين سال‌ها داراي هويتي شده بود كه ديگر تقليد در اين مسائل را در تزاحم با شخصيت و هويت خود مي‌ديد و به دنبال آن نمي‌رفت.

3. درمانگري

همان‌طور كه گذشت گروه قابل توجهي از علاقه‌مندان به نگه‌داري از سگ دچار مشكلات روانشناختي هستند؛ حس تنهايي، خلاء ديده شدن و چندين و چند مشكل روحي ديگر در ميان جامعه وجود دارد كه نياز به كار روانشناسي و درمانگري دارد و لازم است تا وزارت بهداشت و نهاد‌هاي مسئول نسبت به آن برنامه داشته باشند. كسي كه مشكل روحي و رواني دارد آنقدر تحت فشار است كه حتي شايد برخورد قهري نيز او را كنترل نكند او بايد درمان شود تا ديگر از درون خود نيازي نبيند تا به واسطه آن به دنبال خريد سگ و همزيستي با سگ برود.

4. برخورد قهري

اما در بخشي كه، گروهي به صورت سازماني و براي مخالفت‌هاي مدني و هنجار شكني دست به اين كار مي‌زنند ديگر جاي تسامح و تساهل نيست .در اينجا نهاد‌هاي امنيتي كه مسئول حفظ مرزهاي فيزيكي و اخلاقي در جامعه هستند بايد ورود كرده و با پيدا كردن سرشاخه‌هاي هنجار شكن نسبت به تعدي به حدود الهي  واكنش نشان داده و نگذارند تا عده‌اي با اغراض سياسي و استعماري رنگ جامعه را عوض كنند.

5. تكليفي كه بايد مشخص شود

نكته ديگري كه بايد در مورد اين پديده و ساير پديده‌هاي اجتماعي به آن توجه كرد اين است كه تا زمان رسيدن به سطح مطلوب از آموزش، فرهنگ‌سازي، درمانگي و هويت سازي نبايد دست روي دست گذاشت، چراكه اين‌گونه پديده‌ها به صورت مسري در جامعه گسترش پيدا مي‌كنند و اگر رها شوند كار به جايي خواهد رسيد كه كنترل آن ديگر امكان پذير نيست، به همين دليل همزمان با فعاليت‌هايي كه گذشت لازم است تا قانون‌گذار تكليف را در خصوص سگ گرداني در خيابان و پديده‌هاي مشابه مشخص كنند و با سنجيدن جوانب قضيه قانوني وضع كنند كه تخطي از آن جرم محسوب شده و قابليت برخورد قضايي داشته باشد. درواقع قانون مكمل حركت‌هاي اصلاحي است و بدون آن زمينه حركت‌هاي اصلاحي از بين خواهد رفت؛ كما اينكه در همه دنيا در خصوص مسائل اينچنيني قانون وجود دارد و اينگونه نيست كه هركس طبق ميل شخصيش با حيوان خانگي خود در معابر حضور پيدا كرده و موجبات وحشت و آزار ديگران را فراهم کند.

سخن پایانی

پديده‌هايي مثل سگ‌گرداني در خيابان به يقين معلول يك فرايند اجتماعي هستند و بيش از اهتمام به برخورد با معلول بايد به سراغ علت‌ها رفت و ريشه‌ها را هدف قرار داد، چرا كه اگر به برخورد با معلول بسنده شود علت از گوشه‌اي ديگر رويش مي‌كند و دوباره آش همان آش و كاسه همان كاسه خواهد بود. البته برخورد با معلول براي جلو گيري از تسري ناهنجاري به بخش‌هاي ديگر لازم است اما همه كار نيست و براي رسيدن به يك ثبات فرهنگي بايد به سمت علت‌ها رفت و فرايندهاي اجتماعي را مورد توجه قرار داد.



نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها