کد خبر: ۴۵۹۰۷۹
زمان انتشار: ۱۱:۳۳     ۲۷ تير ۱۳۹۸
سالگرد قطعنامه ۵۹۸؛
سردار شهید همدانی می‌گوید: بعد از عمليات مرصاد بود که صدام و حزب بعث حاضر شد که مذاکره سه جانبه‌اي بين ايران وعراق و سازمان ملل انجام شود و بندهاي قطعنامه اجرايي گردد، هرچند که حضرت امام و بسياري از مسئولان ما با توجه به تجربيات جنگ در ايران و ديگر کشورها آگاه بودند که ما هيچ وقت نبايد اين انتظار را داشته باشيم که حق و حقوق و خسارت‌هاي ما را بدهند.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، در اواخر تیرماه 1366، قطعنامه 598 با موضوع خاتمه یافتن «اقدامات نظامی بین ایران و عراق» از سوی شورای امنیت سازمان ملل صادر شد. هدف این قطعنامه تامین منافع ابرقدرت‌ها بود و نه تامین صلح جهانی؛ چرا که در طول هشت سال تجاوز رژیم بعث عراق به ایران، به خصوص در دورانی که مناطق مسکونی و غیرنظامی ایران هدف سلاح شیمایی قرار می‌گرفت، صحبت از تامین صلح نبود و شورای امنیت زمانی درصدد صدور قطعنامه برآمد که منافع کشورهای غربی توسط ایران به مخاطره افتاد.

سردار شهید حسین همدانی، از فرماندهان دوران دفاع مقدس، در خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی ثبت و ضبط شده است درباره فضای سیاسی منتهی به پذیرش قطعنامه می‌گوید: براي قبول قطعنامه فشارهاي زيادي بر ما وارد مي‌شد که يک بخشي از آن از زبان ديپلماسي بيان مي‌شد؛ رفتارهاي ديپلماسي آن موقع گوياي اين حقيقت است. از طرف ديگر آن سلاح‌هاي وحشتناک را در دسترس صدام قرار دادند. امروزه خاطرات منتشرشده ژنرال‌های عراقي اين‌ها را منعکس کرده‌اند که اين امکانات جزو پروتکل و قراردادها بوده است. مي‌گفتند مي‌خواهند يک سلاح پيشرفته‌اي در اختيار عراق قرار دهند و حتي عنوان مي‌کردند که نوعي از بمب اتمي در اختيار رژیم بعث عراق قرار داده و مي‌خواهند به او اجازه شليک بدهند. 
  

با پذيرش قطعنامه حادثه‌اي رخ داد که آن نيز حمله و تهاجم مجدد و اجراي همان طرح عملياتي 1359/6/31 توسط ارتش حزب بعث بود ولي تفاوتي که در اين زمان داشت اين بود که صدام و حاکمين حزب بعث ديگر نقطه نهايي يا هدف اصلي را تهران يا سقوط نظام نگذاشته بودند بلکه خود ارتش بعث به اشغال و جداسازي و الحاق خوزستان به عراق اکتفا کرده بود و منافقين هم با دو منظور به کار گرفته شده بودند: 1-اين‌ها ديگر مزاحم بودند و مي‌بايست يا می‌رفتند و يا کشته می‌شدند، 2- در داخل ايران به اهداف صدام کمک کنند. 

سازمان منافقین براي آينده حکومت صدام به عنوان يک معضل و مشکل بود، لذا صدام مي‌خواست آن‌ها را از عراق دور کند و بهترين راهش اين بود که آن‌ها را کمک کند تا از مرز عبور کنند و به سوی ايران حمله‌ور شوند، در راستای همان هدفي که در خوزستان داشت. 

بدين ترتيب منافقين هم از جبهه غرب با پشتيبانی نيروی هوايی بعث عراق وارد ايران شدند و نهايتاً يک اتفاق بزرگي دوباره در کشور رخ داد و همانطور که بنده و خيلي از بزرگان کشور اعتقاد داريم، امام در پذيرش قطعنامه جام زهر را نوشيدند و با خدا معامله کردند. خداوند هم بهترين پاداش را به امام داد چون اگر اين عمليات يعني حمله مجدد ارتش عراق و منافقين رخ نمي‌داد، پذيرش قطعنامه آثار سوئي در جامعه داشت. 

مي‌توان گفت که حداقل خسارت آن تخريب روحيه رزمندگان و مردم بود و از سوي ديگر زبان درازي آن‌هايي که در طول دفاع مقدس عليه جنگ حرف زده و قلمفرسايي کرده بودند، چون اين‌ها جنگ و دفاع مقدس را بي‌نتيجه ارزيابي مي‌کردند. اما حماسه مردم در عمليات مرصاد و بيرون راندن ارتش عراق و تانک‌ها از جاده خرمشهر بعد از پذيرش قطعنامه، آثار سويي که در روحيه رزمندگان به وجود آمده را جبران کرد و اگر ما مي‌رفتيم يک بخشي از خاک عراق را هم اشغال مي‌کرديم و حتي بصره را هم مي‌گرفتيم و بعد قطعنامه را مي‌پذيرفتيم، اينقدر تقويت روحيه به مردم و رزمندگان نمي‌داد. 

بعد از عمليات مرصاد بود که صدام و حزب بعث حاضر شد که مذاکره سه جانبه‌اي بين ايران وعراق و سازمان ملل انجام شود و بندهاي قطعنامه اجرايي گردد، هرچند که حضرت امام و بسياري از مسئولان ما با توجه به تجربيات جنگ در ايران و ديگر کشورها آگاه بودند که ما هيچ وقت نبايد اين انتظار را داشته باشيم که حق و حقوق و خسارت‌هاي ما را بدهند چنانکه تا امروز که سال‌ها از پذيرش قطعنامه مي‌گذرد خسارت‌هاي ما پرداخت نشده است. در حالي که خسارت‌هايي که ارتش عراق بعد از جنگ با ايران، در حمله به کويت وارد کرد، با حمايت آمريکا از کويت اين هزينه‌ها را از مردم عراق گرفتند، اما خسارت‌هاي ما را هنوز پرداخت نکرده‌اند.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها