سیدغلامحسین حسنتاش، عضو هيئت علمي موسسه مطالعات بين المللي انرژي:
دولت بیپول قصد دارد با گران کردن سوخت، خرج خودش را دربیاورد!
متاسفانه دولت باز بیپول شده است. دولت پر خرج ما هروقت بیپول میشود همین را بلد است که قیمت کالاهای در اختیار خود را بالا ببرد و پولی بدست بیاورد و امروز را فردا کند. دیروز با افزایش نرخ ارز بخشی از مشکلات پولیاش را حل کرد و امروز که ارز کشش بیشتری نداشت با چوب حراج زدن به بخشی از اموالش به نام خصوصیسازی، و فردا با گران کردن سوخت.

به گزارش سرویس اقتصادی پایگاه 598، سیدغلامحسین حسنتاش، عضو هيئت علمي موسسه مطالعات بين المللي انرژي در صفحه شخصی خود نوشت:
باز برای چندمین بار بحث افزایش قیمت سوخت و خصوصا بنزین بالا گرفته است و خبرنگاران محترم دهها خبرگزاری و صدها نشریه در رقابتند که چیزی در این رابطه بنویسند بسته به موضع سیاسی و دیدگاه اقتصادی این رسانهها یکی از قاچاق سوخت و بنزین میپرسد دیگری از سهمیهبندی آن ، یکی از آثار سوء عدم افزایش قیمت و دیگری از آثار سوء و آثار تورمی افزایش قیمت، یکی ذهنش به سیستم حمل و نقل عمومی میرود و ضرورت اصلاح آن و دیگری نگران آثار رکودی افزایش قیمت نفت است و یکی دیگر نگران بیعدالتی در توزیع درآمد و ثروت که ظاهرا در توزیع یارانههای سوخت خلاصه شده است. بعضی هم اخیرا نگران میزان کالری و پروتئین دریافتی مورد نیاز شهروندان شدهاند و ظاهرا کشف کردهاند که چاره رفع کمبود آن نیز افزایش قیمت سوخت است.
اما باید به اینها گفت که جانم، مساله روشن است دولت باز بیپول شده است و دولت پر خرج ما هم هروقت بیپول میشود همین را بلد است که قیمت کالاهای در اختیار خود را بالا ببرد و پولی بدست بیاورد و امروز را فردا کند. دیروز با افزایش نرخ ارز بخشی از مشکلات پولیش را حل کرد و امروز که ارز کشش بیشتری نداشت با چوب حراج زدن به بخشی از اموالش به نام خصوصیسازی، و فردا با گران کردن سوخت. اما هیچ وقت هرکدام از اینها با صداقت و صراحت و راستی همراه نیست که بابا والا پول ندارم و باید یکچیزی بفروشم و کالایم را گران کنم! نوبت ارز که میشود توجیهات تفاوت تورم داخلی و خارجی و نرخ بهینه ارز و حمایت از صادرات و امثال آن مطرح میشود تا زمینهسازی شود. نوبت فروش اموال که میرسد بهانه کوچکسازی و چابکسازی دولت و خصوصیسازی و ارتقاء کارائی مطرح میشود و توئی که این تئاترها را بارها دیدهای نمیتوانی باورکنی که این توجیحات و بهانهها حقیقت دارد چراکه اقدام در مورد آنها و یا مابه ازای آن را در هیچ برنامه و تصمیم دیگری غیر از همین گران کردن و فروختن نمیبینی و نمییابی. پدرجان رونق صادرات مستلزم یک برنامه جامع توسعه صنعتی و حمایت از تولید و غیرو و غیرو است که حالا نرخ ارز هم ممکن است یک عنصر آن باشد یا پدرجان ارتقاء کارائی دولت مستلزم یک برنامه جامع تجدید ساختار دولت و تقویت حکمرانی تقویت نظام تصمیمسازی و تصمیمگیری و رگولاتوری و مقرراتزدائی و تقویت حاکمیت بنگاهی و اصلاح ساختار مدیریت و اصلاح نظام انتخاب مدیران و بسیاری چیزهای دیگر است که در آن بسته اصلاحی ممکن است خصوصیسازی به مفهوم انتقال مالکیت هم یکی از عناصر آن باشد.
در مورد بنزین و سوخت هم داستان همین است وقتی نوبت افزایش قیمت سوخت میشود مساله قاچاق و بهرهوری انرژی و اصلاح سیستم حمل و نقل عمومی و ناروا بودن یارانههای پیدا و پنهان و غیره و غیره مطرح میشود که همه اینها را هم تنها و تنها با افزایش قیمت میتوان حل کرد و بعد از این که خر دولت از پل افزایش قیمت گذشت دوباره تا مدتها چیزی از اینها نمیشنوی و در مورد دهها مصوبه مدیریت انرژی هم هیچ اقدامی نمیشود و تو که سی و چند سال است بارها این تئاتر را دیدهای و سیسال است در مورد اینها گفتهای و شنیدهای دیگر نه حوصله و نه انگیزهای و نه حرف تازهای نداری اما به هرحال این همه رسانهها باید صفحات خود را پر کنند و شانس دولت هم این است که خدا را شکر بسیاری از رسانهها هم مثل همه جای دیگر گرفتار بیثباتی و بیبرنامگی و روزمرگی هستند و کار تخصصی نمیکنند و البته شاید به دلایل مختلف حق هم داشته باشند. خبرنگاران میآیند و میروند همیشه خبرنگارن و گزارشگران تازهای هستند که اولین بار است این تئاتر تکراری را میبینند و آن را جدی میگیرند و باور میکنند و شتاب رقابت رسانهای و بحرانهای پی در پی یک اقتصاد بیثبات مجالی هم نمیدهد که به سوابق مراجعه کنند و کارشناسی کنند و کار تخحصصی بنمایند و اگر حال و حوصله تکرار مکررات سیساله را نداشته باشی و پاسخشان را ندهی میرنجند و دلخور میشوند.
ایکاش یکجایمان درست بود و به قول مرحوم نیمایوشیج یک میخی پیدا میکردی که قبای کهنه خود را به آن آویزان میکردی. ایکاش رسانههایمان درست و تخصصی کار میکردند که وقتی دولت مردی برای توجیه فروختن و گران فروختنش بهانه مکرر میکرد یقه او را میگرفتند که اگر مثلا طالب فلان چیز هستی پس چرا در مورد دهها مصوبه و مساله دیگر که به آن چیز مربوط است هیچ اقدامی نکردی؟
طرفه آن که این دور باطل گرانی و پولسازی کاذب هیچ مشکل اساسی را هم حل نکرده است و هربار تنها یک نشئگی تازه را برای این بیمار فراهم آورده که یک خماری سنگینتر را در پی داشته است.
تا این کشتی بیلنگر که میان این خماری و نشئگی دائم در حال کج شدن و مژ شدن است کجا به گل بنشیند؟!