يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(حجرات 13) * * * ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! * * * ای مردمان شما را از مردی و زنی/ما آفریدهایم به علم و به اقتدار/ دادیمتان قرار به اقوام گونهگون/انس و شناخت تا که به هم آورید بار/ بیشک بود زجمع شما آنعزیزتر/نزد خدا که بیش به تقواست ماندگار/ زانرو که هست عالم و آگاه کردگار/بر مردمان مومن و مشرکت بروزگار
مسعود خدابنده، عضو جداشده سازمان مجاهدین خلق و مسئول حفاظت از مسعود و مریم رجوی در گفتگو با پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی گفت: زمانی که مریم رجوی را به فرانسه آوردم دلیل اصلی آمدنش این بود که در خارج جای پایی برای مسعود باز کند (که در عراق گیر کرده بود و فهمیده بود که ماندنش با صدام و حرف امریکا را گوش نکردن خطا بوده.) قبل از آن دو سال طول کشید تا بشود به باقی ماندههای شورای ملی مقاومت قبولاند که مریم رئیسجمهور اعلام شود.
برخلاف قرار، وقتی به پاریس رسیدیم مریم شروع کرد دعوت کردن و سورچرانی؛ و میرفت پول میداد به فمنیستهای امریکایی و سوئدی که بیایند بنشینند و مریم برایشان سخنرانی کند که «راه فمنیسم از درک مسعود و انقلاب میگذرد» آنها هم میخوردند و سهمشان را میگرفتند و میخندیدند و میرفتند.
مسعود رجوی و مریم عضدانلو هیچ وقت بصورت رسمی ازدواج نکردند. طلاق مریم عضدانلو از مهدی ابریشمچی هم رسمی و شرعی نبود. البته باز من بخاطر کارم (حفاظت) بخاطر دارم که مریم قبل از ازدواج با مسعود از وی باردار بود و برخی هم فهمیده بودند. انتقال مریم به بیمارستان برای کورتاژ توسط برادرِ مسعود رجوی (صالح رجوی) انجام شد و من هم حفاظت را به عهده داشتم.