کد خبر: ۴۸۶۱۹۳
زمان انتشار: ۱۴:۰۸     ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۰
می‌گفتند علی(ع) سختگیر است! و راست می‌گفتند، علی سختگیر بود! اما نمی‌گفتند و به مصلحت خویش نمی‌دیدند که بگویند علی بر چه کسانی سخت می‌گیرد؟
به گزارش پایگاه 598 به نقل از کیهان، امروز سالروز واقعه تلخی است که سحرگاه ۱۹ رمضان سال ۴۰ هجری در مسجد کوفه اتفاق افتاد و شمشیر‌ی که همه کفر و پلیدی را نمایندگی می‌کرد، بر فرق مولایمان امیر مومنان‌(ع) که همه فضیلت‌ها در وجود مبارکش جمع بود، فرود آمد... امروز که در غم مولایمان‌(ع) به سوگ نشسته‌ایم، بخشی از یک یادداشت درباره حضرت امیرالمومنین(ع) را می خوانیم.

«می‌گفتند علی(ع) سختگیر است! و راست می‌گفتند، علی سختگیر بود! اما نمی‌گفتند و به مصلحت خویش نمی‌دیدند که بگویند علی بر چه کسانی سخت می‌گیرد؟ مولای ما، امیرمومنان(ع) که برای آسایش و آرامش مردم، با آسایش و آرامش وداع گفته بود. وقتی حرامیان در بخشی از سرزمین پهناور تحت حاکمیت او، خلخالی از پای دختری بیرون آورده بودند، چهره به آتش تنور نزدیک کرده و به مکافات گناهی که دیگران مرتکب شده بودند، خود را ملامت کرده بود.

با آن کودک یتیم که پدر از دست داده بود، به بازی کودکانه پرداخته، و او را بر پشت خویش نشانده و سواری داده بود.

 وقتی شنید حاکم بصره که گمارده او بود با اشراف و ثروتمندان همسفره شده و بر خوان آنان نشسته است، دست به قلم برده و خطاب به او نوشته بود «امام شما به دو جامه فرسوده و دو قرص نان بسنده کرده است» و آورده بود «هوا و هوس هرگز بر من چیره نشده است و نخواهد شد، حرص و آز مرا وادار نخواهد کرد که خوراک نیکو برگزینم، در حالی که شاید در گوشه‌ای از سرزمین حجاز یا یمامه، کسی باشد که حسرت گُرده نانی ببرد و هرگز سیر نخورد...

من سیر بخوابم و در اطراف و پیرامون من، شکم‌های گرسنه یا جگرهای سوخته باشند؟ آیا سزاوار است به این بسنده کنم که بگویند امیرمومنان است ولی در ناگواری‌های روزگار شریک آنان نباشم، یا در سختی‌های زندگی، اسوه‌ای برای آنها نباشم؟»... در نخستین روزهای بعد از خلافت ظاهری خود، به صراحت فرمود: آنانی که از بیت‌المال مسلمین، اموالی را به ناحق برگرفته‌اند، حتی اگر از آن خشتی تهیه کرده و در ساختن بنایی به کار برده باشند، از آنها باز خواهم ستاند و یا در نامه‌ای به «اشعث بن قیس» که والی حضرت در آذربایجان بود، به ملامت و با تحکم نوشت: «این منصب، طعمه نیست، بلکه امانتی است که بر گردن تو آویخته است».

طلحه و زبیر بعد از آنکه با پاسخ به شدت منفی امیرمومنان در قبال زیاده‌خواهی خود از بیت‌المال مسلمین رو‌به‌رو شدند، از علی روی برگرداندند و غائله جمل را برپا کردند. ابوموسی اشعری را گفته‌اند انسانی ساده‌لوح بود و از این روی در حکمیت فریب عمروعاص را خورد و خلافت را به معاویه سپرد. اما، تاریخ حکایت دیگری نیز دارد و آن، اینکه ابوموسی از مال‌اندوزان و ثروتمندان بود تا آنجا که وقتی از شهری به شهر دیگر کوچ می‌کرد، چندین شتر، اموال او را حمل می‌کردند. به یقین حصیر و گلیم و آفتابه و لگن را با خود از این شهر به آن شهر نمی‌کشید و اموالی که همراه خویش منتقل می‌کرد، اشیاء گرانبها و زر و سیم بسیار بود. آیا شخص ثروتمندی با این خصوصیات می‌توانست به حاکمیت مولا علی(ع) تن بدهد؟! ....

مولای ما، امیرمومنان علیه‌السلام با این جماعت سختگیر و درگیر بود. علی(ع) خود گفته بود «آگاه باشید، کار ما دشوار است و دشوار می‌آید و سنگینی آن را کسی می‌تواند تحمل کند که خداوند قلب او را برای ایمان آزموده است» و... علی پدر امت، پدر یتیمان و محرومان و مستضعفان بود و چه زیبا رسول خدا(ص) می‌فرمود؛ انا و علی ابواه هذه الامه... «من و علی پدران این امت هستیم»... پدر بزرگوار همه انسان‌ها از آن عصر، تا این عصر و تا همه عصرها...».
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها