أمیرالمؤمنین علی علیه السلام: اِعلَموا أنَّ الأمَلَ یُسهی العَقلَ و یُنسی الذِّکرَ ***بدانید که آرزو خرد را دچار غفلت می سازد و یاد خدا را به فراموشی می سپارد. ***

امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام: منْ أَحَدَّ سِنَانَ الْغَضَبِ لِلَّهِ، قَوِيَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ الْبَاطِلِ. *** هر كه سر نيزه خشم خود را بخاطر خدا تيز كند، در نابود كردن سخت ترين باطلها توانا بود.

      
کد خبر: ۴۹۱۱۵۴
زمان انتشار: ۱۵:۳۳     ۰۳ شهريور ۱۴۰۰
سوم شهریور سالگرد تجاوز نظامی ارتش‌های متفقین به سرزمین ایران؛
هجوم متفقين به مرزهاي ايران در ساعت 4 بامداد روز سوم شهريور 1320 آغاز شد. قوای انگلیس از جنوب و قوای روس از شمال و غرب، ایران را مورد تجاوز قرار داد، به طوریکه در چند ساعت نیروی دریایی ایران منهدم شد و شمال ایران توسط روس‌ها به تصرف درآمد. در جنوب کشور نیز همین اتفاق توسط کشتی‌های انگلیسی افتاد.

به گزارش پایگاه 598، به نقل از کیهان، ناوگان انگلیسی تحت فرماندهی دریاسالار «سر جفری اربونوب»»در ساعت 4 بامداد سوم شهریور، کشتی‌های ایرانی را در بندر شاهپور غافلگیر و به سختی بمباران کرد. در همان ساعت نیروی موتوریزه امپراتوری بریتانیا مرکب از نیروی هندی و انگلیسی در بندر شاهپور پیاده شده و به سمت اهواز و آبادان شروع به پیشرفت نمودند. قسمت دیگری از نیروی هندی انگلیسی در همان تاریخ از راه خانقین و قصر شیرین شروع به تعرض در داخل ایران نمودند.

نیروهای شوروی هم در همان ساعت 4 بامداد سوم شهریور از راه جلفا و ماکو و سایر نقاط سرحدی و سواحل دریای خزر به داخل خاک ایران هجوم آورده و ارتش را به طرز بی‌سابقه غافلگیر نمودند.

ارتش ایران بنا به دستور رضاخان تسلیم شد اما قوای متفقین بازهم از زمین و هوا و دریا شهرهای ایران را مورد حمله قرار دادند و علاوه‌بر خرابی‌های بسیار، دهها تن از هموطنان را به خاک و خون کشیده، کشته و زخمی کردند.

به این ترتیب ارتش صد و بيست هزار نفري ايران که با ميلياردها ريال هزينه از ماليات بيوه زن، دهقان زحمتکش، کارگران و کارمندان تأمين شده بود، ظرف 4 روز چون گلوله برفي ذوب شد و از بين رفت و به دنبال آن فرمانده کل قوايش یعنی رضاخان به اسارت و تبعيد به جزيره موريس فرستاده شد. ارتشي که فقط براي سرکوبي مردم و عشاير و زحمتکشان به وجود آمده بود، سه روز نتوانست حالت دفاعي به خود بگيرد، يا عقب نشيني کرد يا فرار.

اگرچه این ارتش رضاخانی در سرکوبی ملت ایران و تحکیم حکومت کودتا و تعمیق اختناق و دیکتاتوری موفقیت بسیاری داشت اما همین ارتش در شهریور سال 1320 قادر به کمترین مقاومت در برابر هجوم بیگانه و دفاع از کشور نبود.

سپهبد امیراحمدی از فرماندهان ارتش رضاخان در خاطراتش، فروپاشی ارتش شاهنشاهی و فرار افسران و امیران آن را پس از آغاز حمله متفقين اينگونه شرح مي‌دهد:

«در همه جا ارتش ايران، بدون استثناء، اين عمل را كرد كه فرماندهان قشون تا آنجا كه توانستند نقدينه و ‌اشياء سبك وزن قشون را با خود برداشته و فرار كردند و ساير افسران و درجه‌داران و افراد هم اسلحه و مهمات و آذوقه موجود را برداشته و به اين و آن فروختند. و اگر در چند نقطه هم زد و خورد شد، قابل بحث و نقل نيست.»1
سپهبد امیراحمدی در بخش دیگری از خاطرات خود، روحيه رضاشاه و افسران را پس از متلاشی شدن ارتش اينگونه روایت می‌کند:
«.... متوجه شدم كه سربازخانه متلاشي شده و فرماندهان نالايق و ناصالح سربازها را لخت كرده و از سربازخانه‌ها بيرون كرده‌اند...رضاشاه درنظر گرفته بود كه شبانه به جانب اصفهان حركت كند، ولي افسران ارشد و امراء ارتش همينكه بوي جنگ شنيدند، هر يك از گوشه‌اي فرار كردند و رضاشاه در قصر سعدآباد درصدد حركت به اصفهان بود كه افسران با عجله تمام به فرار مي‌پرداختند. وقتي من اول شب به باشگاه افسران رفتم، عده‌اي از افسران عالي رتبه را ديدم كه آخرين چاره را فرار مي‌دانستند. گفتم اين مردم سالها از ما نگهداري كردند و به ما احترام گذاشتند براي چنين روزي و اكنون اگر شما هم فرار كنيد، لكه ننگي بر دامان تاريخ اين مملكت خواهيد گذاشت...» 2
با کنار کشیدن و تسلیم ارتش رضاخان، سربازان بیگانه از چند جبهه خاک میهن ما را لگدکوب چکمه‌های خود کردند و هیچ ارتش و نیروی نظامی نبود تا در مقابل آنها بایستد. حتی آن نیروهای ایلیاتی و عشایری مانند تنگستانی‌ها و دشتستانی‌ها که در طی جنگ جهانی اول علیرغم مجهز نبودن به سلاح کافی و پیشرفته اما مردانه در مقابل تجاوز بیگانه ایستادند و به شهادت رسیدند، دیگر وجود نداشتند. چرا که طی سال‌های حاکمیت رضاخانی به دستور انگلیس و توسط رضاقلدر، قلع و قمع شده بودند تا دیگر نیرویی نباشد در برابر هجوم خارجی و بیگانه ایستادگی و مقاومت نماید. با ورود ارتش‌های بیگانه در شهریور 1320، سرزمین ایران عملا به‌اشغال خارجی درآمد.
مجموعه‌ای از اسناد موجود در آرشیو مجلس شورای اسلامی درباره جنگ جهانی دوم، اختصاص دارد به خساراتی که ارتش و نیروهای متفقین به مردم عادی، کسبه، بازرگانان و اهالی کوچه و بازار وارد آوردند. این نیروها غالبا با اتومبیل‌های خود، مردم را زیر گرفته یا به طرفشان شلیک کرده و یا به انحاء مختلف این افراد را به قتل رساندند. بسیاری از این اسناد که به صورت عریضه و شکایت تنظیم شده، هیچگاه مورد رسیدگی قرار نگرفت و سال‌های طولانی در آرشیو مجلس شورای ملی آن زمان، وزارت کشور و یا نهادها و ارگان‌های دیگر باقی ماند.3
اگر لطمات این آسیب‌ها بررسی شود، مشاهده می‌گردد عمده کسانی که در این حوادث به قتل رسیدند، خودشان سرپرست خانواده بوده یا چندین خانواده را سرپرستی می‌کردند و به غیر از آن هم یک آمار مفصلی به عنوان درماندگان و کسانی که احتیاج به کمک داشتند به آمارهای عاجزین دولت اضافه شد.4
در گزارش وزیر کشور وقت به وزارت امور خارجه در سال 1322 یعنی دو سال پس از‌اشغال ایران توسط متفقین، مجموعه‌ای از جنایات و تعرضات و آزار و اذیت‌های مردم توسط ارتش‌های متفقین به ویژه نیروهای آمریکایی فقط در ماه اردیبهشت همان سال 1322 ذکر شده است. مجموعه‌ای از ضرب و شتم مردم توسط سربازان آمریکایی، تعرض به ناموس مردم از طریق ربودن زن‌ها و دست درازی کردن به آنها، چاقوکشی در ملاء عام توسط سربازان مست آمریکایی، مجروح نمودن رهگذران، تصادف و زیر گرفتن مردم که منجر به ضرب و جرح شده و... یعنی کلکسیون شنیعی از رفتار غیر انسانی‌اشغالگران و ارتش‌های بیگانه به خصوص آمریکاییان در شرایط‌اشغال و تصرف سرزمین دیگران در این گزارش ارائه شده است. در بخش انتهایی گزارش یاد شده خطاب به وزیر امور خارجه آمده:
«... به طوری که ملاحظه می‌فرمایند، سوء رفتار و مزاحمت سربازان آمریکایی و ارتکاب آنها به قتل‌های عدیده و مخصوصا تجاوز به خانه‌های مردم بیش از همه جالب توجه و مایه بسی تاسف است...»
اردیبهشت 1322
وزیر کشور 5
وقتی قوای روس و انگلیس و آمریکا وارد خاک ایران شدند، در تهران و سایر شهرهای ایران برای خود، محل استقرار بوجود آوردند. بسیاری از ادارات و سربازخانه‌ها و بیمارستان‌ها در اختیار آنها قرار گرفت و غذا و خوراک خود را از شهرهای مختلف ایران تامین کردند. در واقع قوت و غذای مردم ایران برای تغذیه آنها اختصاص یافت.
از همین روی دو ماه بیشتر طول نکشید که ایران دچار کمبود مواد غذایی شد. گرانی سرسام آور، سراسر مملکت را در بر گرفت به طوری که در سال‌های 1321 و 1322 عده زیادی از مردم براثر فقر مردند و همه روزه در خیابان‌های شهرها، شاهدان و رهگذران، عده‌ای را می‌دیدند که از بیماری جان می‌دهند. این وضع تا پایان جنگ در ایران ادامه داشت.
بر روی جاده‌هایی به طول 27 هزار کیلومتر از سرزمین ایران، قسمت اعظم کمک‌های متفقین به شوروی حمل شد. در مدتی کمتر از 4 سال جمعا بیش از 5 میلیون تن کالا از طریق جاده‌های شوسه ایران به شوروی انتقال یافت.
متفقین تمامی وسائل حمل‌ونقل خصوصی، دولتی ونظامی ایران را به تصرف خود درآورده بودند. آنها تمامی کامیون‌های موجود،‌تانکرهای نفتکش، اتوبوس‌های مسافری و حتی اتوبوس‌های شهری را نیز متصرف شدند. تعداد کامیون‌های غیر ارتشی متصرفی متفقین به 3000 دستگاه می‌رسید. متفقین شبکه راه آهن ایران را هم در اختیار خود گرفتند.6
محمد خان ملک یزدی در کتاب «ارزش مساعی ایران در جنگ» درباره خسارات راه آهن ایران می‌نویسد:
«... راه آهن ایران در جنگ جهانی دوم... 3 میلیون و 619 هزار و 728 تن مهمات به سوی شوروی حمل کرده و... یک میلیارد و 78 میلیون و 948 هزار ریال به این راه آهن خسارات وارد آمده است...»7
اشاعه بیماری‌های واگیردار و خطرناک از دیگر ره آوردهای ارتش‌های متفقین برای ایران در طول‌اشغال این سرزمین بود. آنها انواع و اقسام بیماری‌های مسری همچون وبا و تیفوس و آنفولانزا و... را برای ایرانیان به ارمغان آورده و با قبضه کردن بیمارستان‌ها و سیستم بهداشت و درمان کشور برای سربازان خود، راه‌های علاج را از هموطنان ما دریغ کرده و به این ترتیب میلیون‌ها نفر را به کام مرگ فرستادند.
در آرشیوهای مختلف، آمار گوناگونی از این قتل‌ها و کشتارها و همچنین مرگ و میری که از طریق جنگ جهانی دوم برای ملت ما به ارمغان آمد ارائه شده که رقم‌هایی بیش از 5 تا 6 میلیون نفر تلفات را نشان می‌دهد.8
به استناد پیمان تحمیلی اتحاد سه جانبه، انگلیسی‌ها، اداره سانسور تشکیل داده و برای تمام درخواست‌های خودشان در این زمینه به دولت ایران، دستورالعمل‌های لازم را اعلام کرده و سانسور شدیدی را در عرصه‌های مربوطه برقرار کردند. البته پیش درآمد آن، در اختیار گرفتن خطوط تلگراف و تلفن بود.
سفیر انگلیس با گستاخی و جسارت تمام از نخست‌وزیر ایران می‌خواست اخبار جنگ را در روزنامه‌ها و نشریات ایران سانسور کند تا مطلب یا خبر و گزارشی علیه دولت متبوعش منتشر نشود. برقراری سانسور و خفقان در جامعه ایران تحت‌اشغال به آنجا رسید که به وزارت کشور و شهربانی‌ها دستور دادند تمامی دستگاههای گیرنده رادیو را از اماکن عمومی و حتی اتومبیل‌های شخصی جمع‌آوری کنند تا کاربران این دستگاهها، ایستگاههای رادیویی مخالفان متفقین را نگرفته و اخبار آنها را گوش ندهند. از همین روی شهربانی به طور گسترده اقدام به جمع‌آوری رادیوها از اتومبیل‌ها و قهوه خانه‌ها و سایر اماکن نمود.
در نهایت، متفقین، ایران را «پل پیروزی» اعلام کردند ولی امروز حتی در مکتوبات و نوشته‌ها و آرشیوهایشان، آثار آن پل پیروزی را هم حذف کرده‌اند!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- مجموعه مستند «اشغال» – قسمت 17 – شبکه خبر – مردادماه 1390
2- همان
3- آرشیو کتابخانه مجلس شورای اسلامی – اسناد جنگ جهانی دوم – عریضه‌ها و نامه‌های مردم
4- اسنادی از ‌اشغال ایران در جنگ جهانی دوم (4 جلد) – مرکز پژوهش و اسناد ریاست‌جمهوری– نشر خانه کتاب- چاپ اول- اردیبهشت 1390
5- اسنادی از‌اشغال ایران در جنگ جهانی دوم (جلد چهارم) – پیشین – صفحه 16 و 17
6-همان
7- ارزش مساعی ایران در جنگ- محمد خان ملک یزدی- کتابخانه موسسه اطلاعات- دی ماه 1324- صفحه 170
8- اسنادی از‌اشغال ایران در جنگ جهانی دوم (4 جلد) - پیشین

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها