کد خبر: ۵۳۶۰۰۸
زمان انتشار: ۱۰:۲۸     ۲۹ فروردين ۱۴۰۳
صبح نو
«استوارت هال» از‌اندیشمندان مکتب مطالعات فرهنگی در نظریه دریافت به خوبی تشریح می‌کند که «معنا» به پس زمینه فرهنگی مخاطب وابسته است.

پایگاه خبری 598: گزاره با مسمای «جنگ رسانه‌ای» را این روز‌ها بار‌ها شنیده‌ام اما دقیقاً به چه معناست؟ پاسخ این پرسش را شاید بتوان از لابلای آثار «هربرت شیلر» نظریه‌پرداز برجسته آمریکایی و واضع نظریه «امپریالیسم فرهنگی» یافت که از قضا مورد غضب مقامات کشورش  هم بود، بر اساس نظریه شیلر، امپریالیسم فرهنگی نوعی «نفوذ اجتماعی» است که از طریق آن، کشوری، هنجار‌ها و حتی مشی زیست خودش را به کشور دیگری تحمیل می‌کند. به عقیده شیلر، امپریالیسم مثل گذشته سیاسی یا نظامی صرف نیست بلکه از طریق «فرهنگ» در بخش‌های مختلف کشور‌های در حال توسعه نفوذ کرده و رفته‌رفته نفوذ خود را تشدید می‌کند. اما نقطه ثقل نظریه شیلر که نباید مورد غفلت قرار گیرد، تأکید او به هدف «امپرئالیسم فرهنگی» است به طوری‌که هدف کانونی امپریالیسم فرهنگی، کنترل شبکه‌های ارتباطی و اطلاعاتی به منطور به دست گرفتن «هسته مرکزی رفتار انسانی» و به عبارتی «کنترل تفکر و‌اندیشه» است. طبعا وقتی نظام سلطه هسته مرکزی تفکر و‌اندیشه کشوری را به دست گیرد آن‌ها را به انفعال وا می‌دارد و این انفعال به مرور باعث تثبیت قدرت تفکر غربی می‌شود. در چنین رهیافتی، کارویژه رسانه‌های نظام سلطه، «کنترل آگاهی» مردم کشورهای پیرامون خواهد بود. تقسیم‌بندی «مرکز – پیرامون» از جمله نتایج آثار «جان گالتونگ» از نظریه‌پردازان نروژی است که بر این اساس از کشور‌های توسعه‌یافته به عنوان کشور‌های «شمال یا مرکز» و از کشور‌های در حال توسعه به عنوان کشور‌های «جنوب یا پیرامون» یاد می‌شود. در چنین رهیافتی اخبار کشور‌های شمال به جنوب به صورت یک‌طرفه بوده و طبعاً اخبار مثبت کشور‌های پیرامون، به‌ندرت در کشور‌های مرکز دیده می‌شود و غالباً  اخبار منفی از کشور‌های جنوب به شمال مخابره می‌شود. به گفته گالتونگ، «سلطه ساختاری» بین کشور‌های مرکز وپیرامون وجود دارد و این رویه باعث شده است بین کشور‌های در حال توسعه روابط اقتصادی افقی خوبی برقرار نباشد و از طرفی تفکرات غربی از کشور‌های مرکز در بین کشور‌های پیرامون توسعه پیدا می‌کند و این روند منجر به تقویت وابستگی می‌شود.

انقلاب اسلامی ایران به عنوان مهم‌ترین انقلاب عصر حاضر خیلی از معادلات را از جمله معادلات «دانیل لرنر» واضع نظریه نوسازی برهم زد به طوری که بعد از انقلاب ۵۷ «گذر از الکوی حاکم» لرنر مطرح شد و لرنر نیز مجبور شد در نظریه خود تجدید نظر کند. اما نگاهی به روند فعلی نظام رسانه‌ای کشورمان و وضعیت اعتماد عمومی و ضریب نفوذ رسانه‌ها، موضوع را کمی پیچیده و نگران‌کننده ترسیم می‌کند چه آنکه رگه‌های موفقیت امپریالیسم فرهنگی با تمرکز برتأثیرگذاری در کنترل تفکر و‌اندیشه مشاهده می‌شود. البته این رویه به دلیل کژکارکردی نهاد‌های فرهنگی و ذی‌ربط و صدالبته نظام رسانه‌ای کشور نیز است چرا که تعیین مدیریت رسانه‌ها غالبا نه بر اساس شایسته‌سالاری بلکه به گفته «تالکوت پارسونز» از مشی «خاص‌گرایی» تبعیت می‌کند؛ یعنی مدیران رسانه‌ها از یک طبقه(کاست) خاصی که عموماً از نزدیکان و خویشاوندان مسئول مربوطه است، انتخاب می‌شوند. بدیهی است در چنین وضعی انتظارکارآمدی از رسانه‌ای که از قضا از بودجه عمومی نیز ارتزاق می‌کند، عاقلانه نیست و نگاهی به آمار رسانه‌ای ثبت شده در تارنمای وزارت فرهنگ و وضع «اقناع افکار عمومی» خود گویای این حقیقت تلخ است.
 
اما یکی از موضوعات مهمی که رسانه‌ها و مهم‌تر از آن مسئولان توجه نمی‌کنند، موضوع مهم «رویکرد دریافت» در موضوع ارتباطات هست. مدل ارتباطی مرسوم تا ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی طبق مدل «هارولد لاسول»، تک‌خطی و یک‌سویه بود و این مدل در «فرستنده، کانال و گیرنده» خلاصه می‌شد اما از ۱۹۷۰ میلادی به این سو، ارتباطات «پیام‌محور» و «گیرنده‌محور» شد و «تبادل معنا» مورد توجه قرار گرفت. به عبارتی، صرفاً انتقال پیام مهم نیست بلکه آنچه از این «پیام» در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد، مهم است. «استوارت هال» از‌اندیشمندان مکتب مطالعات فرهنگی در نظریه دریافت به خوبی تشریح می‌کند که «معنا» به پس زمینه فرهنگی مخاطب وابسته است. مثلاً اگر یک مقام مسئول از طریق رسانه، پیام «هدف ما ایجاد امنیت است» را به مخاطب منتقل می‌کند، مخاطب گیرنده این پیام، الزاماً همان «معنا»یی را دریافت نمی‌کند که مدنظر مقام مسئول به عنوان فرستنده پیام بوده است. بنابراین مسئولان باید به این واقعیت توجه کنند که مخاطب الزاماً همان «معنا»یی را دریافت نمی‌کند که به دنبال انتقال آن هستند. اگر چنین مهمی  از سوی مسئولان مورد توجه قرار گیرد احیاناً هر حرف و اظهارنظری را بدون در نظر گرفتن بافت فرهنگی و الزامات مخاطب به زبان جاری نمی‌کنند و از طرفی برای انتقال پیام‌های مهم از جمله درباره تصمیماتی که به سرنوشت عمومی تأثیر مهمی دارد، بیش از پیش برای «تبیین» آن وقت صرف می‌کند و اجازه می‌دهند مخاطب درباره «معنای» پیام، گفت‌وگو کند.
وجود وعده‌های مکرر عملی نشده، منجر به تغییر نگرش مخاطب از اظهارات وعده‌های مسئولان شده است و طبعاً نباید انتظار داشت به صرف طرح وعده‌ای، مخاطب آن را پذیرفته و بر اساس آن تصمیم‌گیری کند. در چنین وضعی مسئولان باید از اظهارات بدون پشتوانه - که مع‌الأسف کم هم نیست - به شدت پرهیز کنند و از طرفی توجه داشتند مخاطب خیلی از «باید»‌ها خودشان هستند در غیر این صورت «آش همان و کاسه همان»ی خواهد بود که امروز بوده و باعث شده است بعضا فاصله «پیام ارسالی مسئول» و «معنای دریافتی مخاطب» آسمان تا زمین باشد. به قول رکن‌الدین اوحدی مراغه‌ای عارف و شاعر پارسی‌گوی ایرانی «قول و فعل تو تا نگردد راست/ هر چه خواهی نمود جمله هباست».

* صبح نو-وحید عظیم نیا

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها