
به گزارش پایگاه خبری 598، جمعیت، یکی از اساسیترین و پیچیدهترین مسائل پیش روی جوامع بشری است. رشد جمعیت، چالشها و فرصتهای متعددی را برای توسعه اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی ایجاد میکند.
از تأمین نیازهای اساسی تا توزیع عادلانه منابع، از پیشرفتهای علمی و فناوری تا حفظ محیط زیست، همه با جمعیت در ارتباط هستند. این گفتوگو به بررسی ابعاد مختلف این موضوع میپردازد و به دنبال یافتن راهکارهایی برای مواجهه با چالشها و بهرهبرداری از فرصتهای ناشی از تغییرات جمعیتی است. با بررسی دادهها و نظرات کارشناسان، سعی خواهیم کرد تصویری جامع و راهگشا از این موضوع ارائه دهیم.
در این گفتوگو، با حجتالاسلام والمسلمین علی ابوترابی عضو هیات علمی مؤسسه آموزشی-پژوهشی امام خمینی (ره) و پژوهشگر مسئله جمعیت همراه هستیم.
* با تشکر از فرصتی که در اختیار خبرگزاری حوزه قرار دادید، بفرمایید دیدگاههای غالب در مورد سیاستهای جمعیتی جوامع چه بوده و تاثیر آن بر توسعه اقتصادی و اجتماعی جوامع چیست؟
باید گفت که امروزه، دیگر هیچ کشوری رسماً در راستای کاهش جمعیت سرمایهگذاری نمیکند و هیچ برنامهای در این زمینه در کشورهای در حال توسعه وجود ندارد. شاید سیاستهای کاهش جمعیت مربوط به دهههای گذشته بوده باشند. برای مثال، اندونزی برای دورهای کوتاه وارد بحث کاهش جمعیت شد، اما بلافاصله سیاست اصلی خود را تغییر داد، زیرا این رویکرد را نوعی کاستی در دانش توسعه تلقی کرد.
چین، کشوری که به سیاست تکفرزندی شهرت داشت و آن را به قانونی الزامی تبدیل کرده بود، اکنون این سیاست را تغییر داده است و قطعاً در دهههای آینده با پیامدهای کاهش جمعیت مواجه خواهد شد. منظور از «دهههای آینده» این است که جمعیت این کشور به طور فزایندهای پیر خواهد شد. بنابراین، سیاست افزایش جمعیت در کشورهای در حال توسعه مطرح است و اساساً، کاهش جمعیت در جهان یک نرخ رایج نیست.
عموماً کشورهای غربی برای کشورهایی که بالقوه رقیب آنها خواهند بود، مانند کشورهای شرقی، کشورهای مسلمان یا کشورهای در حال توسعه، نسخههای کاهش جمعیت را تجویز میکردند.
به طور کلی، اندیشمندان کاهش جمعیت را عاملی برای پیشرفت اقتصادی نمیدانند، بلکه آن را معکوس میدانند. البته، افزایش جمعیت علت تامه، تنها عامل یا عامل کافی برای پیشرفت نیست، اما شرط لازم آن به شمار میرود.
* آیا جمعیت سرمایه است؟
برای پاسخ به این پرسش، میتوان به ابعاد مختلفی از جمله اقتصاد، روانشناسی، تعلیم و تربیت و حتی امنیت ملی توجه کرد. در علم اقتصاد و روانشناسی، مشخص است که افراد خلاق و سرآمد از میان جمعیت وسیعی ظهور میکنند.
کاهش چشمگیر جمعیت، به معنای کاهش تعداد این افراد خلاق و نوآور خواهد بود. پیشرفت در هر زمینهای، مستلزم وجود نیروی انسانی کافی است و این نیروی انسانی، از طریق افزایش جمعیت تأمین میشود. توسعه همهجانبه یک کشور، بهویژه توسعه اقتصادی آن، مستقیماً به جمعیت وابسته است و اکثر اقتصاددانان برنده جایزه نوبل، برخلاف دیدگاه مالتوس، معتقدند که جمعیت، زمینهساز پیشرفت است.
در زمینه امنیت ملی نیز جمعیت بیشتر، به معنای توان دفاعی بالاتر و ثبات سیاسی بیشتر است. در جهان امروز که شاهد تقابل قدرتها و تمدنها هستیم، یک جمعیت قابلتوجه، سپر دفاعی قدرتمندی برای هر کشور محسوب میشود. نوزده نظریه در مورد امنیت و قدرت، جمعیت را به عنوان عامل ضروری و شرط لازم اقتدار میدانند. جمعیت، همچنین میتواند زمینه بروز و شکوفایی فرهنگی را فراهم کند (البته نه به عنوان شرط کافی).
امروزه، جمعیتشناسی به عنوان یک علم مستقل، ابعاد مختلف جمعیت را مورد بررسی قرار میدهد. این علم با دیگر حوزههای دانش مانند اقتصاد، توسعه، فرهنگ، دین و … در ارتباط است و جمعیت، به عنوان یک سرمایه ضروری و اجتنابناپذیر در نظر گرفته میشود. کاهش جمعیت در کشور ما، ناشی از عوامل متعددی است که نیازمند بررسی دقیقتر هستند.
* چرا در کشور ما جمعیت رو به کاهش رفت؟
کاهش جمعیت در کشور ما، ریشه در چند عامل پیچیده دارد. یکی از این عوامل، رشد سریع جمعیت در دهههای گذشته بود؛ بهطور متوسط، هر زن در سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۸، حدود هفت فرزند داشت. برای کنترل این رشد، برنامههایی برای کاهش نرخ باروری (TFR) به عدد پنج و سپس چهار در نظر گرفته شد. این برنامه، تا حدی منطقی به نظر میرسید، اما بدون توجه به پیامدهای بلندمدت آن، اجرا شد و نرخ باروری به جای عدد چهار، به حدود ۱.۵ کاهش یافت.
عامل دیگر، کمبود آگاهی و اطلاعات عمومی در مورد مسائل جمعیتی بود. بحثهای علمی و عمومی کافی در مورد مزایا و معایب افزایش یا کاهش جمعیت، صورت نگرفت.
عامل سوم، دخالت برنامهریزیشده و هدفمند دشمنان ملت در کاهش جمعیت ایران است. مطالعات و محاسبات دقیق دشمنان، از سازمانهای جاسوسی تا نهادهای بینالمللی (که بسیاری از آنها بهطور غیرمستقیم تحت نفوذ ایالات متحده هستند)، در این زمینه نقش داشتهاند.
عامل نهایی، عدم رصد و پایش دقیق نرخ باروری بود. رسیدن به نرخ باروری چهار در نیمه اول دهه هفتاد، هشدار مهمی بود که به آن توجه کافی نشد و منجر به وضعیت بحرانی کنونی شد.
* چالش های کاهش جمعیت چیست؟ و چه اقدامات فوری و موثری برای افزایش نرخ باروری در دست اجراست؟
کاهش جمعیت، چالشهای متعددی را برای کشورمان ایجاد کرده است. از جمله این چالشها میتوان به افزایش خانوادههای بدون فرزند، مشکلات روانی ناشی از تکفرزندی برای والدین و فرزندان، افزایش سریع پدیده تجرد (بهویژه تجرد قطعی)، افزایش نگرانکنندهی آمار سقط جنین (که بهطور قابلتوجهی از برخی کشورهای غربی بیشتر است)، و سرعت بالای پیری جمعیت اشاره کرد.
برای مقابله با این وضعیت و افزایش جمعیت، باید اقدامات جدیتری انجام شود. یکی از مهمترین این اقدامات، فرهنگسازی گسترده است. گفتمان عمومی و اجتماعی در مورد پیامدهای کاهش جمعیت، فروپاشی خانواده و افزایش تجرد، باید بهطور مؤثر و با زبان مناسب برای گروههای مختلف سنی (از دانشآموزان تا جوانان و بزرگسالان) انجام شود.
علاوه بر این، بسیاری از مشوقهای افزایش جمعیت، بهدرستی اجرا نمیشوند و یا با نواقصی همراه هستند.
به عنوان مثال، طرحهای مسکن برای خانوادههای پرجمعیت، اغلب در مناطق دور افتاده و با امکانات محدود اجرا میشوند، که جذابیت چندانی برای خانوادهها ندارد. کافی نیست تنها مشوقهایی برای افزایش جمعیت وضع شود؛ اجرای صحیح و بهموقع قوانین مرتبط با جوانی جمعیت، از اهمیت بالایی برخوردار است.
کند بودن سرعت اجرای این قوانین، در حالی که جمعیت جوان بهسرعت در حال کاهش است، نگرانی اصلی است. بنابراین، هم تکمیل قوانین و هم تسریع در اجرای آنها، برای جلوگیری از کاهش بیشتر جمعیت جوان، ضروری است.
* سیاست های دولت چگونه بر رشد و ساختار جمعیت اثرگذار است؟
سیاستهای دولتی در زمینهی افزایش جمعیت، بهویژه در ایران با بافت فرهنگی و دینی غنیتر نسبت به جوامع غربی، پتانسیل اثرگذاری بیشتری دارند. خمیرمایهی دینی و فرهنگی افزایش فرزندآوری در ایران، بستر مناسبی برای موفقیت این سیاستها فراهم میکند؛ امری که در جوامع غربی با بنیانهای فلسفی و فرهنگی متفاوت، کمتر مشاهده میشود. لذا، میتوان انتظار داشت که سیاستهای افزایش جمعیت در ایران، نسبت به کشورهای غربی، اثربخشی بیشتری داشته باشند.
البته، برخی خانوادهها علیرغم تمایل به فرزندآوری بیشتر، با موانع اجتماعی و اقتصادی مواجه هستند. این موانع، مانند تحقیر اجتماعی یا مشکلات اقتصادی، مانع از تبدیل انگیزه به عمل میشوند. سیاستهای دولتی با هدف رفع این موانع، تا حدی مشکلات اقتصادی را کاهش داده و با مشوقهای اقتصادی، بر نگرشها و فرهنگ اجتماعی نیز تأثیرگذار هستند.
تجربهی انتهای دههی شصت و اوایل دههی هفتاد، نمونهای از اثرگذاری سیاستهای تنبیهی (مانند عدم حمایت بیمهای از فرزند چهارم) بر کاهش نرخ باروری است. امروزه، سیاستها در جهت معکوس عمل میکنند.
* آیا برنامه های افزایش جمعیت در ایران موفق بوده است؟
برخی معتقدند سیاستهای افزایش جمعیت در ایران ناموفق بوده است، زیرا نرخ باروری به میزان قابلتوجهی افزایش نیافته است. اما این قضاوت، نادرست است.
کاهش جمعیت در ایران، مانند توپی بود که از نقطهی مرتفعی در حال سقوط به سوی درهای عمیق بود؛ سرعت سقوط بهمرور افزایش مییافت. اکنون سرعت این سقوط کاهش یافته است، که نشان از موفقیت نسبی سیاستها دارد، حتی با در نظر گرفتن تفاوت در تعداد خانوادههای در سن باروری. علاوه بر این، اجرای این سیاستها تقریباً همزمان با آغاز دولت آقای رئیسی بوده و طبیعتاً ثمرهی این سیاستها نیازمند زمان است.
مشوقهای جمعیتی، برخلاف برخی رفتارهای اجتماعی، بهسرعت نتیجه نمیدهند؛ زیرا مربوط به عزت نفس و هویت خانوادگی است و تصمیمگیری در این زمینه، مستقل از انگیزههای صرفاً اقتصادی است. تغییر این نگاه اجتماعی زمانبر است و هنوز فرصت برای ارزیابی نهایی وجود دارد.
* پیشبینی شما از وضعیت جمعیت ایران در ۱۰ سال آینده چیست و چه اقداماتی برای بهبود آن لازم است؟
پیشبینی میشود آیندهای بهتر از اکنون در انتظار باشد. اما آینده دقیقا چگونه خواهد بود؟
جمعیتشناسان پیشبینی میکنند که ایران به سمت کاهش شدید جمعیت حرکت میکند و در نهایت، رشد جمعیت به صفر خواهد رسید.
هماکنون، با نرخ تولد سالانه حدود نهصد هزار و نرخ مرگ سیصد و پنجاه هزار، افزایش سالانه حدود پانصد و پنجاه هزار نفر داریم. این روند نسبت تا زمانی ادامه مییابد که نرخ تولد و مرگ برابر شود و رشد جمعیت به صفر برسد. پس از آن، رشد منفی جمعیت را تجربه خواهیم کرد.
اما تلاش ما بر این است که سرعت این روند را کاهش دهیم و پیامدهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن را به حداقل برسانیم و تا حد امکان، از پیری سریع جمعیت جلوگیری کنیم و آن را کنترل کنیم.
دستیابی به سیاستی که منجر به افزایش سالانه جمعیت ایران شود، بسیار بعید است. با این حال، هر میزان کاهش سرعت این روند، به نفع کشور خواهد بود. با توجه به سرمایههای اجتماع جهانی موجود، میتوانیم ضمن تلاش برای افزایش جمعیت، بر تقویت سایر مولفهها و سرمایههای اجتماعی جهانی نیز تمرکز کنیم و در جهات مختلف کشور را رشد دهیم.
این امر شامل رشد تکنولوژی، توجه به ابعاد فرهنگی ایران، تقویت حوزه مقاومت، گسترش ارتباطات با همسایگان، صادرات تکنولوژی و صادرات علمی ایران و مطرح شدن ایران به عنوان قطب علمی، فرهنگی و فناوری میشود.
گفتوگو از: سمیرا گلکار