
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری 598، در حالی که اخبار مذاکرات هستهای بار دیگر در فضای رسانهای مطرح شده، بسیاری از تحلیلگران معتقدند رویکرد آمریکا نسبت به ایران از موضع برتری به موضع بازدارندگی تغییر کرده است. رضا احمدزاده، پژوهشگر سیاسی و تحلیلگر مسائل راهبردی، در گفتوگویی با خبرنگار پایگاه خبری 598 به واکاوی چرایی چرخش ظاهری سیاست ایالات متحده، نسبت مذاکرات با مؤلفههای قدرت ایران و آینده پیشرو پرداخت. وی ضمن بازخوانی تجربههای تلخ گذشته از تعامل با غرب، تأکید کرد که آنچه امروز از سوی واشنگتن به عنوان مذاکره مطرح میشود، در واقع فاز جدیدی از تقابل است، نه تعامل.
چه عواملی آمریکا را پس از چهار دهه سیاست خصمانه، به سمت مذاکره با ایران سوق داد؟
احمدزاده در پاسخ به این پرسش گفت: چهار دهه سیاست خصمانه از سوی آمریکا، از فتنههای قومی و جنگهای داخلی تا تحریمهای فلجکننده، نهتنها مردم ایران را تسلیم نکرد، بلکه نشان داد که ملت ما با اتکاء به پشتوانه تمدنی و باور دینی خود، توان مقاومت در برابر هر هجمهای را دارد. وی افزود: از نگاه ایالات متحده، زمانی که ابزار سختافزاری پاسخ نمیدهد، باید به شیوه اندلسیسازی روی آورد. به همین دلیل، مذاکرهای که آمریکاییها آن را پیش میکشند، یک بازی دوطرفه با قواعد ناعادلانه است که سرانجامی جز شکست نخواهد داشت؛ حتی اگر با لعاب رنگینِ توافقی مانند برجام ارائه شود.
کاهش خواستههای آمریکا از توقف برنامه موشکی به مذاکره صرف هستهای را چگونه ارزیابی میکنید؟
این پژوهشگر سیاسی تصریح کرد: آمریکا هرگز از خواستههای موشکی و منطقهای خود صرفنظر نکرده است. وی گفت: واشنگتن صرفاً در مقطع کنونی قادر به تغییر مسیر ایران نیست، لذا تلاش دارد ابتدا جایگاه منطقهای، مشروعیت بینالمللی و مقبولیت داخلی ایران را تضعیف کرده و سپس ایران را به خلع سلاح وادار کند. وی با اشاره به نگاه رهبر انقلاب به موضوع مذاکرات تأکید کرد: اینگونه مذاکرات، شرافتمندانه نیستند و نتیجهای جز تضعیف موقعیت ایران در محور مقاومت نخواهند داشت.
آیا میتوان گفت پیشرفتهای نظامی و منطقهای ایران آمریکا را مجبور به تعدیل مواضع کرده است؟
احمدزاده در پاسخ به این پرسش اظهار داشت: امروز اصل بازدارندگی، مهمترین رکن دفاع ملی کشورهاست. وی با تشریح سهگانه راهبرد نظامی آمریکا یعنی ضعف دفاعی، ناتوانی در پاسخ، و آمادگی افکار عمومی برای جنگ افزود: پیشرفتهای نظامی ایران این سهضلعی را برهم زده است، و واشنگتن ناگزیر به تعدیل مواضع تهاجمی خود شده است. وی نمونههایی چون عراق، لیبی و افغانستان را مثال زد و گفت: حمله به ایران برای آمریکا بهمراتب پرهزینهتر است و به همین دلیل، بیشتر به سراب تهدید نظامی و فشار روانی بسنده میکند.
چرا تحریمهای حداکثری نهتنها ایران را تسلیم نکرد، بلکه به ضرر کاخ سفید تمام شد؟
احمدزاده با اشاره به سیاستهای داخلیسازی و بومیسازی تکنولوژی در ایران اظهار کرد: اتکاء به توان داخلی نهتنها تحریمها را بیاثر کرده، بلکه باعث شده هزینه این تحریمها برای غرب تصاعدی افزایش یابد. وی افزود: دشمنان ایران باید بدانند حتی در صورت حمله به تأسیسات حساس، زیرساختهای بومی ایران به سرعت قابل بازسازی هستند. به گفته وی، این امر باعث شده ایران از دایره تهدید عبور کرده و به سطحی از بازدارندگی برسد که معادلات دشمن را به هم ریخته است.
آیا میتوان به تعهدات آمریکا در مذاکرات پیشرو اعتماد کرد؟
این تحلیلگر سیاسی در جمعبندی نهایی تأکید کرد: با نگاهی به تاریخ تعاملات ایران و آمریکا، از توافق الجزایر گرفته تا برجام، مشخص میشود که ایالات متحده نهتنها پایبند به تعهدات خود نبوده، بلکه همواره مسیر فریب و نقض عهد را در پیش گرفته است. احمدزاده با بیان اینکه امروز برخی چهرههای سابقاً غربگرای داخلی خود را منتقد دولت فعلی و ناجی کشور معرفی میکنند، گفت: این افراد باید در مراجع قضایی پاسخگوی عملکرد گذشته خود باشند، نه اینکه در قامت منجی، وارد میدان سیاست شوند. وی افزود: حتی اگر آمریکا تعهداتی را بپذیرد، نبود ضمانت اجرایی و نیت تقابلی آنان، مذاکره را به فاز تازهای از نبرد رسانهای و روانی بدل میسازد.