
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری 598 - دکتر محمد مهدی بهداروند/ در هنگامهای که جهان در التهاب بیثباتیهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی فرو رفته و بسیاری از دولتها در مدیریت تحولات درونمرزی خود با بحران مشروعیت و ناکارآمدی مواجهاند، رهبر معظم انقلاب اسلامی با نگاهی ژرف و آیندهنگرانه، در دیدار با وزیر کشور و استانداران، بر نقطهای کلیدی از منظومه حکمرانی انگشت نهادند: استانداران، بهعنوان مدیران همهجانبه، در خط مقدم تمدنسازی و احیای سرمایه اجتماعی ملت قرار دارند.
این سخنان نه صرفاً توصیههای اداری برای بهبود امور اجرایی، بلکه منشوری برای بازآرایی نقش مدیران استانی در منظومه کلانِ پیشرفت ایران است؛ یک نقشهراه برای عبور از بوروکراسی خسته و ناکارآمد، به سوی حکمرانی میدانی، جهادی، مردمی و تمدنی.
بیانات اخیر معظمله، حکایت از یک تغییر بنیادین در هندسه نگاه به مدیر محلی» دارد؛ نه صرفاً بهمثابه یک مجری، بلکه بهمثابه یک راهبردپرداز میدانی، الگوی اخلاقی، حلقه واسط مردم و نظام، و موتور پیشران پیشرفت متوازن در اقلیم متنوع ایران اسلامی.
این نوشتار، تحلیلی است بر زوایای راهبردی این دیدار تاریخی؛ نگاهی نو به نقش استاندار، معنای مردمداری، فهم فرصتهای کشور، و مبارزه ریشهای با فساد. تحلیلی که تلاش میکند بیانات رهبر انقلاب را از سطح توصیه، به سطح راهبرد عملیاتی در حکمرانی انقلابی ارتقاء دهد.
بخش اول: مقدمهای بر یک تغییر نگاه اساسی در حکمرانی استانی
دیدار اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی با وزیر کشور و استانداران را باید فراتر از یک جلسه رسمی اداری دید؛ این دیدار، حامل یک پیام تمدنی» به مدیران میانی و میدانی جمهوری اسلامی است. تحلیل دقیق این سخنان نشان میدهد که رهبری در حال ترسیم صورتبندی جدیدی از حکمرانی در سطح استانها هستند. این صورتبندی بر سه پایه استوار است:
فرصتهای بیسابقه داخلی و خارجی
لزوم تحول در مدل ذهنی و عملی مدیران میانی
نقش بیواسطه مردم در مشروعیت و اثربخشی حکمرانی
بیاییم این سه محور را با دقت و عمق بیشتری بررسی کنیم.
بخش دوم: دوران تهدید یا فرصت؟ بازخوانی موقعیت ایران از منظر رهبری
رهبر انقلاب در بیانی شفاف، وضعیت امروز ایران را چنین توصیف میکنند:
فضای عمومی کشور عاری از چالشهایی همچون جنگ، بیماری فراگیر، مشکلات حاد امنیتی و اختلافات جناحی شدید است
این جمله، نقطه عطفی در تحلیل راهبردی شرایط کشور است. سالها گفتمان رسمی کشور در وضعیت مقابله با تهدید» تعریف میشد؛ اما امروز رهبر انقلاب صراحتاً به فرصتخیز بودن شرایط موجود اشاره میکنند.
در واقع، سه پدیده مهم از چشم تیزبین ایشان دور نمانده است:
پایان جنگ نیابتی آمریکا در منطقه و کاهش تهدیدات امنیتی شدید
عبور از پاندمی کرونا و احیای فضای اجتماعی کشور
افول دوگانههای فلجکننده سیاسی در مقایسه با سالهای قبل
این تحلیل، تنها یک توصیف نیست؛ بلکه یک فرمان ضمنی به مدیران استانی است:
اکنون که تهدیدها کم شده، آیا توان ساختن دارید؟ آیا میتوانید فرصتها را ببینید و از آنها استفاده کنید؟
بخش سوم: استاندار، مدیر اجرایی یا فرمانده قرارگاه پیشرفت؟
سخن مهم و تکرارشده رهبر انقلاب مبنی بر اینکه استاندار، مدیر همهجانبه استان است»، حامل یک مفهوم بنیادین است:
مدیریت استانی در جمهوری اسلامی، یک مأموریت فنی-اداری نیست، بلکه مأموریت فرهنگی-تمدنی است.
امروز استاندار تنها یک حلقه واسط میان دولت مرکزی و دستگاههای استانی نیست. او:
فرمانده میدان تولید و اشتغال
متولی دیپلماسی استانی با همسایگان
مسئول حکمرانی بر محیط زیست و سلامت شهری
پاسدار امنیت اجتماعی و فرهنگی
و نماد ارتباط زنده حاکمیت با مردم استان خود است.
بنابراین، هر استاندار باید یک چهره ترکیبی از سیاستمدار، استراتژیست، مدیر جهادی، تحلیلگر اجتماعی و پدری دلسوز برای مردم منطقه خود باشد. چنین جایگاهی، شخصیتهای بزرگ، باهمت، مؤمن، فهیم و مردمی میطلبد، نه نیروهای منفعل، ترسو یا تکنوکراتهای خسته از ملاحظات مردم.
بخش چهارم: بازگشت به مردم؛ از مدیریت از بالا تا حکمرانی از پایین
تأکید مکرر رهبر انقلاب بر رفتن به میان مردم» و شنیدن سخنان حتی تند مردم با حوصله»، تنها یک توصیه اخلاقی نیست. این سخن، نقشهای است برای بازسازی سرمایه اجتماعی حاکمیت.
در یک نگاه راهبردی، پیوند زنده و فعال میان مدیران و مردم دستکم چهار دستاورد حیاتی دارد:
خنثیسازی جنگ شناختی رسانههای دشمن
افزایش مشروعیت تصمیمات سخت مدیریتی در بحرانها
تولید روایت دستاول و بدون واسطه از میدان واقعی مسائل
افزایش سرمایه مشارکت مردم در مواقع حساس، از انتخابات تا بحرانهای طبیعی
رهبر انقلاب با ظرافت، ارتباط میدانی با مردم را زمینهساز محبت و اعتماد معرفی میکنند؛ محبت اجتماعی مدیران، یک دارایی پنهان اما کلیدی برای کارآمدی حاکمیت در بزنگاههاست.
بخش پنجم: رستاخیز جوانان در حکمرانی محلی
در بیانات ایشان تأکید شد که:کشور از ظرفیت عظیم نیروی انسانی جوان، تحصیلکرده و کارآمد برخوردار است؛ و هرجا از آن استفاده شده، پیشرفت ملموس اتفاق افتاده است
این گزاره، سندی زنده برای ضرورت جوانسازی حکمرانی در سطح استانهاست. انتظار رهبری، نه صرفاً تزئین ویترین مدیریتی با چند جوان، بلکه میدان دادن به نسل نو برای مسئولیتهای واقعی است.
بیانیه گام دوم انقلاب با این جمله آغاز میشود: ما از تجربه چهلساله عبور کردیم»؛ اکنون وقت آن است که مدیران استانی خود را به مثابه میدانداران این گام دوم تعریف کنند. هیچ گام بلندی بدون پای جوانان برداشته نمیشود.
بخش ششم: دیپلماسی مرزی و عضویتهای جهانی؛ ظرفیتهایی فراموششده
رهبر انقلاب به درستی از عضویت ایران در سازمانهای مهم منطقهای مانند بریکس و شانگهای یاد کردند. این عضویتها تنها رویدادهای دیپلماتیک نیستند، بلکه پنجرههایی از فرصت برای استانها هستند؛ بهویژه استانهای مرزی.
درک این فرصتها، مستلزم توسعه یک دیپلماسی اقتصادی استانی» است. استانداران باید با:
کشورهای هممرز خود ارتباط فعال داشته باشند
بر بازارچههای مرزی و کریدورهای تجاری تسلط یابند
ظرفیت صادرات کالاهای خاص منطقه خود را تقویت کنند
در غیر این صورت، دیپلماسی ملی در سطح کلان موفق خواهد بود، اما اثر آن به زندگی مردم در مناطق محروم نخواهد رسید.
بخش هفتم: فساد؛ نبردی تمامنشدنی با اژدهایی زنده
تشبیه فساد به اژدهای هفتسر» نهتنها تصویری ادبی، بلکه هشداری استراتژیک از جانب رهبر انقلاب است. ایشان با دقت فرمودند که فساد سیستمی» نیست، اما رگههایی» از آن در بخشهایی از نظام اداری دیده میشود.
این نگاه دقیق سه پیام مهم دارد:
دستگاه کلی جمهوری اسلامی سالم است؛ نباید آن را تخریب کرد.
فساد، پیچیده، چندلایه و مقاوم است؛ مبارزه با آن نیازمند استمرار و قاطعیت است.
مدیران ارشد و خانوادههایشان باید خود نخستین مانع شکلگیری فساد باشند.
استانداران نباید تنها ناظر فساد باشند، بلکه باید پرچمدار پاکدستی و سلامت مدیریتی در حوزه کاری خود باشند. همین سلامت، خود پیامرسان اعتماد و ایمان مردم خواهد بود.
بخش هشتم: تشرّع، تقوا و جهتگیری فرهنگی-ایمانی مدیران
در بخش پایانی بیانات، رهبر انقلاب بر تشرع، اجتناب از محرمات، اقبال به آیینهای دینی تأکید کردند. این بخش، مکمل مهمی برای تمام توصیههای مدیریتی است. در نظام حکمرانی اسلامی، تقوا نهتنها فضیلت اخلاقی، بلکه عنصر راهبردی برای سلامت مدیریتی و مشروعیت سیاسی است.
تشرع، فقط نماز خواندن نیست؛ بلکه:
اجتناب از تجملگرایی
سادهزیستی در زندگی شخصی
پرهیز از استفاده شخصی از قدرت
و عشق به عدالت است.
مدیری که متشرع نباشد، در چشم مردم نهتنها جذاب نیست، بلکه نامشروع جلوه میکند، حتی اگر کارآمد باشد.
جمع بندی نهایی: از مدیر بودن، تا امانتداری در خط مقدم تمدنسازی
دیدار اخیر رهبر انقلاب با استانداران و وزیر کشور، تنها یک گفتوگوی سازمانی یا توصیهای اخلاقی به مدیران محلی نبود؛ بلکه این جلسه را باید در ترازِ بیانیهای تمدنی برای تحول در مدیریت میدانی جمهوری اسلامی دانست. بیانیهای که نه از سر اضطرار و بحران، بلکه از موضع فرصت، ثبات و قدرت صادر شده است؛ این خود، تفاوت بنیادین این سخنرانی با بسیاری از بیانات پیشین است.
الف) تغییر پارادایم: از مقاومت در برابر تهدید، به پیشروی در دل فرصت
برای چهار دهه، بسیاری از انرژی مدیران کشور صرف مهار تهدیدات بوده است: دفاع مقدس، تحریمها، ناامنیهای منطقهای، فتنهها، کرونا و…اماامروز،رهبرانقلابباتیزبینیراهبردی،وضعیتکشور را فرصتمحور» تحلیل میکنند. این یعنی:
اکنون، زمان ساختن است نه صرفاً نگهداشتن؛
زمان ابتکار است نه صرفاً انفعال؛
زمان جلو زدن از مشکلات» است نه فقط مقابله با بحرانها».
این تغییر پارادایم باید در تمام ساختارهای ذهنی و اجرایی مدیران استانداری بازتاب یابد.
ب) بازتعریف استاندار: حلقه اول مردمداری، قرارگاهدار حکمرانی، فرمانده توسعه متوازن
در گفتمان رهبر انقلاب، استاندار تنها نماینده دولت در استان» نیست. بلکه او:
تجلی شخصیت جمهوری اسلامی در یک منطقه جغرافیایی خاص است؛
نقطه اتصال اراده حاکمیت با خواست مردم در سطح بومی است؛
و نخستین خاکریز مقابله با فساد، تبعیض، ناکارآمدی و گسست اجتماعی است.
چنین جایگاهی، تعهدی دوچندان و حجمی سنگین از مسئولیت را برای هر استاندار به همراه دارد. جایگاه او، نه صرفاً اداری، که فرهنگی، سیاسی، امنیتی و اجتماعی است.
ج) حکمرانی با مردم، نه برای مردم
از منظر رهبر انقلاب، مشروعیت مدیران استانی نه از انتصاب، بلکه از میزان مردمیبودن» آنها نشأت میگیرد. کسی که مردم را نبیند، درد آنها را نشناسد، با آنها سخن نگوید و اعتماد عمومی را جلب نکند، اگرچه حکم قانونی داشته باشد، در تراز انقلاب قرار نمیگیرد.
باید دانست که مردمی بودن، یک رفتار پوپولیستی یا نمادین نیست، بلکه یک قاعده بنیادین حکمرانی اسلامی است؛ زیرا در مکتب اسلام، مردم»، نه ابزاری برای حکومت، بلکه اساس آن هستند. مردمیبودن به معنای:
حضور مستمر میدانی
پذیرش سخنان منتقدانه
خدمت بیمنت
گوشدادن صبورانه
و اقدام به موقع و شفاف برای حل مشکلات است.
د) بازسازی سرمایه اجتماعی از مسیر صداقت، سادهزیستی، و جهاد مدیریتی
رهبر انقلاب در بخش پایانی بیانات خود، بر دو عامل تأکید کلیدی داشتند: تشرع و پاکدستی. این تأکید بیدلیل نیست. امروز بازسازی سرمایه اجتماعی، نه با طرحهای تبلیغاتی، بلکه با الگوی عینی زیست اسلامی مدیران ممکن است.
مردم اگر ببینند استاندار آنها:
اهل فساد و فامیلبازی نیست
اهل اشرافیگری و بریز و بپاش نیست
اهل میدان و نه پشت میز است
و از دغدغههای حقیقی مردم نان، خانه، آب، امنیت و فرهنگ غافل نیست
در دل آنان محبت و اعتماد خلق میشود، و این بزرگترین سرمایه برای ادامه مسیر تحول است.
هـ) آینده تمدن اسلامی از دل استانها آغاز میشود
در نهایت، آنچه از سخنان رهبر انقلاب میتوان دریافت، فراخوانی است برای تحول در لایههای میانی حکمرانی. چرا که آینده تمدن اسلامی از تهران ساخته نمیشود؛ از استانها و شهرها آغاز میشود، از بلوارهای خاکی شهرهای مرزی، از بازارچههای روستایی، از کارگاههای کوچک تولیدی، از جلسه شبانه با اهالی یک محله پیرامونی.
استاندار تراز انقلاب کسی است که تاریخ را از متن مردم میسازد، نه از پشت درهای بسته جلسات.
سخن آخر: مأموریت ما، ساختن امید از واقعیت است
در عصری که دشمنان با تمام قوا، میکوشند امید را بمیرانند و مردم را از آینده جمهوری اسلامی ناامید کنند، نقش مدیران استانی چیزی کمتر از مجاهدان جبهه جنگ نرم نیست. آنها باید:
صدای روشنای امید باشند
الگوی زیست مومنانه در حکمرانی باشند
و جلودار تمدنی باشند که الگوی بدیلِ نظم جهانی موجود» است.
رهبر انقلاب در این دیدار، چراغ راه» را نشان دادند؛ اکنون نوبت ماست که با کار جهادی، ذهن باز، قلب پاک و دستوپای خستگیناپذیر، این مسیر را روشن کنیم.