
سرویس سیاسی پایگاه خبری 598، «... ما اعلام میکنیم که جمهوری اسلامی ایران برای همیشه حامی و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است و کشور ایران بهعنوان یک دژ نظامی و آسیبناپذیر نیاز سربازان اسلام را تأمین و آنان را به مبانی عقیدتی و تربیتی اسلام و همچنین به اصول و روشهای مبارزه علیه نظامهای کفر و شرک آشنا میسازد...»
این جملات بخشی از پیام حضرت امام در تشریح علل پذیرش قطعنامه 598 و گشودن چشمانداز انقلاب در دوران پس از جنگ تحمیلی بود. حضرت امام در عین پذیرش شرایط پایان جنگ با صدام، اما همچنان موضع سرسخت و سازشناپذیر خویش را در تداوم انقلاب و مبارزه با مستکبرین و حمایت از مستضعفین بیان میکرد.
در 27 تیرماه 1367، قطعنامه شماره 598 شورای امنیت سازمان ملل درباره پایان دادن به جنگ ایران و عراق بهطور رسمی توسط دولت جمهوری اسلامی ایران پذیرفته شد.
قطعنامه فوق حدود یک سال قبل از سوی شورای امنیت صادر شده بود. حضرت آیتالله خامنهای، رئیسجمهوری وقت در نامهای که در روز ۲۷ تیر ۱۳۶۷ برای «خاویر پرز دکوئیار»، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد ارسال کردند، آورده بودند:
«... همانطور که به خوبی استحضار دارید، آتش جنگی که به وسیله رژیم عراق در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ با تجاوز علیه تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران آغاز گردید، اینک ابعاد غیرقابل تصوری به خود گرفته است که کشورهای دیگر و حتی غیرنظامیان بیگناه را نیز در شعلههای خود گرفته است. قتل ۲۹۸ نفر انسان بیگناه که با ساقط ساختن هواپیمای ایرباس جمهوری اسلامی ایران به وسیله یکی از کشتیهای جنگی آمریکایی در خلیجفارس به وقوع پیوست، نمونهای بارز در این خصوص است. در چنین موقعیتی، تلاشهای جنابعالی برای اجرای قطعنامه ۵۹۸ حائز اهمیت ویژهای است. جمهوری اسلامی ایران پیوسته کمک و پشتیبانی خود را نسبت به شما در حصول به این هدف مبذول داشته است. در این زمینه ما مصمم گردیدیم که رسماً اعلام داریم جمهوری اسلامی ایران به خاطر اهمیت حفظ جان انسانها و برقراری عدالت و صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی، قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت را میپذیرد...»
پیامی برای همیشه تاریخ
بهت و حیرت در میان رزمندگان اسلام در جبهههای دفاع و همچنین برای بسیاری از مردم ایران بهخاطر پذیرش قطعنامه 598، وصفناپذیر بود. اغلب این خبر را باور نمیکردند و بعضا آن را یک تاکتیک جنگی محسوب میکردند. تا این که دو روز بعد پیام حضرت امام به همه شک و تردیدها خاتمه داد. پیامی که استراتژی جدیدی برای انقلاب و نظام اسلامی ترسیم نمود:
«... ما باید خود را آماده کنیم تا در برابر جبهه متحد شرق و غرب، جبهه قدرتمند اسلامی- انسانی با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشکیل شود؛ و آقایی و سروری محرومین و پابرهنگان جهان جشن گرفته شود. مطمئن باشید قدرتهای شرق و غرب همان مظاهر بیمحتوای دنیای مادیاند که در برابر خلود و جاودانگی دنیای ارزشهای معنوی قابل ذکر نمیباشند. من به صراحت اعلام میکنم که جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایهگذاری میکند. و دلیلی هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوی جاهطلبی و فزون طلبی صاحبان قدرت و پول و فریب را نگیرد...»
همه نیروهای جبهه استکبار به میدان آمدند
این در شرایطی بود در طی یک سال از صدور قطعنامه 598 تا پذیرش آن از سوی ایران، جبهه متحد استکبار با تمام قوا وارد میدان گردید تا جمهوری اسلامی را وادار به تسلیم نماید. از یکسوی جدیدترین هواپیماهای جنگی فرانسوی و موشکهای آن در اختیار صدام گذارده شد، موشکهای زمین به زمین اسکادبی شوروی تقویت گردید تا بتواند همه شهرهای ایران از جمله تهران را هدف قرار دهد، برخی از کشورهای منطقه، حمایت و پشتیبانی خود از صدام را به حداکثر رسانده و بالاخره اینکه نیروهای آمریکایی و ناوهای جنگی ایالات متحده بهطور علنی در حمایت از صدام وارد جنگ با ایران شدند، از جمله:
در فروردین 1367، سکوی نفتی ساسان در خلیجفارس و همراه با آن ناوچه جوشن و سه قایق تندرو دیگر در حوالی همان سکو را منهدم کردند. سپس ناوهای سهند و سبلان نیروی دریایی ارتش را در نزدیکی دهانه تنگه هرمز هدف قرار دادند و در حمله ارتش صدام به فاو، نیروهای صدام را حمایت نمودند.
ضمن آنکه ارتش آمریکا همزمان با حمله ارتش بعث به فاو، سکوهای نفتی رشادت، سلمان و مبارک را مورد تهاجم قرار داد و موقعیت نیروهای بعثی را مساعد نمود و بالاخره در 12 تیرماه با شلیک عمدی به هواپیمای مسافربری ایران برفراز خلیجفارس و به شهادت رساندن 290 مسافر آن هواپیما، هشدار شدیدی درباره ادامه جنگ به ایران داد.
امام خمینی با دشمن تفاهم نکرد
انگار فروردین 1343 بود که امام پس از حدود 10 ماه از حبس و حصر، بیرون آمده بودند و در مقابل تبلیغات سرسامآور دستگاه تبلیغاتی رژیم شاه که به دروغ شایع کرده بود، «آیتالله خمینی با دولت تفاهم کرده تا دیگر در سیاست دخالت نکند»، خطاب به مزدوران شاه فریاد زدند: «خمینى را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد کرد...»
انگار پس از فاجعه حمله چکمهپوشان شاه به مدرسه فیضیه و ضرب و جرح و قتل طلاب مبارز در دوم فروردین 1342 بود که پیام دادند:
«... من اکنون قلب خود را برای سرنیزههای مأمورین شما حاضر کردم، ولی برای قبول زورگوییها و خضوع در مقابل جباریهای شما حاضر نخواهم کرد. من به خواست خدا احکام خدا را در هر موقع مناسبی بیان خواهم کرد و تا قلم در دست دارم کارهای مخالف مصالح مملکت را برملا میکنم...»
و 25 سال پس از فاجعه فیضیه و در پیامی تاریخی و قاطع، همچنان بر همان صراط مستقیم و مستحکم و پایدار گفتند و نوشتند:
«... قدرتها و ابرقدرتها و نوکران آنان مطمئن باشند که اگر خمینی یکه و تنها هم بماند به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بتپرستی است ادامه میدهد و به یاری خدا در کنار بسیجیان جهان اسلام، این پابرهنههای مغضوب دیکتاتورها، خواب راحت را از دیدگان جهانخواران و سرسپردگانی که به ستم و ظلم خویشتن اصرار مینمایند سلب خواهد کرد...»
انگار سال 1345 بود که آیتالله شهید سید محمدرضا سعیدی پس از آزادی از زندان قزلقلعه در 11 مهرماه و در سخنرانی روشنگرانه خود در مسجد حضرت امام موسی بن جعفر علیهالسلام، وصفی تکاندهنده از حضرت امام خمینی نقل کرد:
«... یک وقتی من از بعضی از حرفهایی که شنیده بودم، وحشت کردم، رفتم خدمت ایشان نزدیک غروب آفتاب بود... مطلب را به ایشان عرض کردم، فرمودند که من بر حرف خودم باقی هستم. عرض کردم: آقا، ممکن است شما را تنها بگذارند.... و نهتنها طرف شما دولت ایران و دیگران هستند بلکه دولت بزرگ آمریکاست. ایشان فرمودند: سعیدی، اگر جن و انس یکطرف باشند و من یکطرف، حرف همین است که میگویم، برو برگرد ندارد... من فهمیدم که این یک قدرت دیگری است، ایشان در بند این نیست که یاوری باشد یا نباشد، مطلب را فهمیده و رویش هم ایستاده و بعد هم معلوم شد حق با ایشان است...»
خروش امام در غربتی دیگر
و پس از گذشت ربع قرن از آن روزهای غربت و حبس و تبعید بود که باز هم در غربتی دیگر و در تیرماه 1367، امام میخروشیدند که:
«... جنگ ما جنگ عقیده است، و جغرافیا و مرز نمیشناسد. و ما باید در جنگ اعتقادیمان بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راهاندازیم. انشاءالله ملت بزرگ ایران با پشتیبانی مادی و معنوی خود از انقلاب، سختیهای جنگ را به شیرینی شکست دشمنان خدا در دنیا جبران میکند. و چه شیرینی بالاتر از اینکه ملت بزرگ ایران مثل یک صاعقه بر سر آمریکا فرود آمده است...»
گویی حضرت امام، امروز را میدیدند که موشکهای ایران، پایگاههای مهم آمریکا در منطقه همچون عینالاسد و العدید را هدف قرار میدهند.
امام در جای دیگر از پیامشان فرمودند:
«... ما میگوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستیم... ما تصمیم داریم پرچم «لاالهالاّالله» را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم. پس ای فرزندان ارتشی و سپاهی و بسیجیام، و ای نیروهای مردمی، هرگز از دست دادن موضعی را با تأثر و گرفتن مکانی را با غرور و شادی بیان نکنید که اینها در برابر هدف شما به قدری ناچیزند که تمامی دنیا در مقایسه با آخرت...»
امروز پس از گذشت 37 سال از آن پیام مهم و استراتژیک، جانشین به حق آن امام بزرگوار، حضرت آیتالله خامنهای در اوج درگیری با دو قدرت اتمی دنیا و پس از به شهادت رسیدن برخی از مهمترین و شجاعترین فرماندهان نظامی و همچنین دانشمندان متعهد و سایر مردم، فرمودند:
«... رژیم صهیونیستی اشتباه بزرگی کرد، خطای بزرگی کرد، غلطی کرد و عواقب آن، او را بیچاره خواهد کرد، به توفیق الهی. ملّت ایران از خون شهدای گرانقدر نخواهد گذشت، از تجاوز به آسمان کشورش صرفنظر نخواهد کرد...»
ایشان در پایان جنگ و دفاع مقدس 12 روزه، در زیر تهدیدهای بیشمار وحشیترین جناح حاکمه بر ایالات متحده که بیشرمانه از ایران تسلیم را طلبیده بود، تاکید کردند:
«... ملّت ایران ملّت بزرگی است، ایران کشور قوی و پهناوری است، ایران دارای تمدّن کهنی است؛ ثروت فرهنگی و تمدّنی ما صدها برابر بیشتر از آمریکا و امثال آمریکا است. اینکه کسی توقّع کند که ایران تسلیم کشور دیگری بشود، این یکی از آن مهملگوییهای غلطی است که یقیناً مایه استهزاء افراد خردمند و افراد دانا واقع خواهد شد. ملّت ایران عزیز است و عزیز خواهد بود، پیروز است و پیروز خواهد بود به توفیق الهی...»