
پایگاه خبری 598: به هر حال وقتی آدم میخواهد فیلمی را به نمایندگی از سینمای ایران برای اسکار بفرستد، بهترین فیلمش را میفرستد. پس با انتخاب «علت مرگ: نامعلوم»، ما ادعا میکنیم که بهترین فیلم سینمای ما در یک سال گذشته، همین فیلم بوده است. این وسط یک مسئله وجود دارد که شک به دل آدم میاندازد و آن هم، غیبت فیلمهایِ مهمی است که گویا اعضای هیئت انتخاب اسکار از آنها بیخبر بودهاند. وگرنه چطور میتوان جایِ خالی «موسی کلیماللّه»، «صبح اعدام»، «اسفند» یا «باغ کیانوش» را توجیه کرد؟
البته مسئلهٔ این یادداشت این نیست که چرا بهجایِ «علت مرگ: نامعلوم» -مثلاً- فیلمِ حاتمیکیا انتخاب نشد. بلکه یک مرحله عقبتر، و بهعنوان یک پرسش اساسی، میخواهیم بپرسیم که چرا گروهی که قرار بوده منصفانه و بر مبنای معیارهای سینمایی، به قضاوت سینمای ایران بنشیند، چنین سرکوبگرانه با فیلمهای قابل اعتنا، برخورد کرده است؟ نکند مضامین و درونمایهٔ بعضی فیلمها، به مذاق اعضای این هیئت خوش نیامده و حتی از فهرستِ منتخب ابتدایی هم کنار گذاشته شدهاند؟
به همان معیارهای سینمایی برگردیم. اگر تلقیمان از معیارهای سینمایی، دستاورد تکنیکی و فنّی باشد، چه فیلمی شایستهتر از «موسی کلیماللّه»؟ سوژهٔ فیلم هم که بینسبت با زمانهٔ ما نیست و چه بسا تبِ اسرائیلستیزی حاکم بر جشنوارههای خارجی به کمکِ فیلمِ حاتمیکیا هم میآمد. اگر هم بخواهیم فیلمها را بر مبنای دستاوردهای هنریشان انتخاب کنیم، «صبحِ اعدامِ» بهروز افخمی، فیلمی است که تنه به تنهٔ فیلمهایِ هنری اروپایی میزند و تجربهٔ تماشایش، تجربهای است بهغایت خاصّ سینما.
غیر از این دو اثر برجسته، فیلمهای خوب دیگری مثل «باغِ کیانوش» و «اسفند» هم میتوانستند در بین انتخابها باشند؛ «باغ کیانوش» بهعنوان یک اقتباس موفق در ژانرِ کودکونوجوان که عمیقاً قصهگو است و «اسفند» بهعنوان یک فیلم جنگی که جغرافیا دارد و از منظر سینمایی هم نمرهٔ بالایی میگیرد. از بین همهٔ این فیلمها، لااقل «موسی کلیماللّه» و «صبح اعدام» شایستگی حضور در لیست نهایی را داشتند؛ ولی هیئت انتخاب اسکار، ترجیح داد که لیست نهایی را با پنج فیلمِ -اصطلاحا- «اجتماعی» پر کند.
این هم از آن بازیهای روزگار است! تا پیش از این، فیلمهایِ منتخب برای اسکار، متهم بودند به اینکه نه بر مبنایِ معیارهای هنری و سینمایی، که بر اساس مضامین و درونمایههایشان انتخاب میشوند. برایِ حل این مشکل، قرار شد تا هیئتی جدید از دل «خانهٔ سینما» مسئول انتخابِ نمایندهٔ ایران در اسکار شود. هیئتی که به آکادمی اسکار معرفی و پس از تائید اسامی، به «هیئت اسکار» معروف شد.
و حالا همان هیئت اسکار، فیلمها را بر مبنای مضامین و درونمایههایشان انتخاب کردهاند با این تفاوت که به جایِ انتخاب فیلمهایی با تصویری امیدبخش و انسانی و آبرومند از ایران، فیلمهایی مرکز توجه قرار گرفتهاند که اوضاعِ نابهسامان اجتماعی را سوژهٔ داستان میکنند و خبری از آن «معیارهای سینماییِ» وعدهدادهشده نیست.
از این طرح بحث حداقلی که بگذریم، میشود همان بحثی را که بارها مطرح شده، دوباره پیش بکشیم: فیلمی که از ایران به اسکار معرفی میشود، نهفقط نمایندهٔ سینمایِ ایران که نمایندهٔ ایران است. این بدیهی است که فیلمِ منتخب سینمای ایران برای معرفی به اسکار، در وهلهٔ اول، نباید تصویرِ سیاه و بدبینانهای از ایران را تثبیت کند؛ اما یک گام جلوتر، بیایید به این فکر کنیم که این فیلم منتخب، میتواند هم تصویر آبرومندی از ایران و تاریخ و حالواحوال سینماگرانش ترسیم کند و هم از منظر سینمایی، برایِ مخاطب خارجی، ارزش تأمل داشته باشد.
🔻رسانه بافتار