
ده سال یک عمر است. این جمله رهبر انقلاب در گفتگوی اخیر با مردم ایران بود. ایشان فرمودند: «آن وقت، وقتی مسئولین کشور آمدند پیش ما گفتند «ده سال»، من گفتم «ده سال» یک عمر است، چرا «ده سال» را شما قبول میکنید؛ گفتند چنین، چنان، بنا شد «ده سال» را هم قبول نکنند، امّا به هر حال قبول کردند.»
از زمانی که برجام متولد شد بیش از ده سال گذشته است. چند روز دیگر از روز تصویب برجام ده سال میگذرد. ده سال از روزی که مردم ایران به انتظار نتایج سیاست مذاکره برای رفع تحریم نشسته بود. در دو سال ابتدایی دولت روحانی که دولت تلاش خودش را برای رسیدن به یک توافق با آمریکا گذاشته بود، وعدههای زیادی به مردم داده شده بود. اصلیترین وعده بهبود یافتن وضعیت اقتصادی مردم بود. این جمله روحانی را همه به یاد دارند که گفت: «آنچنان رونق اقتصادی ایجاد کنم و آنچنان از درآمد مردم را سرشار کنم که مردم به ۴۵ هزار تومان (یارانه) نیاز نداشته باشند.» اما هیچگاه این لحظه فرا نرسید.
مردم در قمار عاشقانه روحانی و ظریف با آمریکا، ده سال یعنی یک عمر را از دست دادند. روحانی و ظریف نه از جیب خودشان بلکه روی عمر مردم ایران قمار کردند. آنها هر توافقی را بهتر از عدم توافق میدانستند. ظریف کمپین نه به عدم توافق «No To No Deal» راه انداخته بود. برایشان مهم نبود که از جیب مردم ایران چقدر خرج میکنند. تعهدات طولانی مدت و برخی هم بدون انتها پذیرفتند و از آن طرف تعهداتی که به راحتی نقض میشد را به عنوان امتیاز به مردم ایران فروختند.
حال در نقطهای که زمان ارتقای سطح آگاهی مردم است و نتیجه یک تصمیم و انتخاب را میتوانند درک کنند، عدهای به دنبال پنهان کردن گذشته از چشم مردم هستند تا نگذارند مردم از گذشته خود درس بگیرند تا در آینده تصمیمها و انتخابهای بهتر انجام دهند. آنها نگران هستند که اگر مردم بر اساس تجربه خود و درسی که از آن میگیرند، انتخاب کنند دیگر فضایی برای قدرت یافتن آنها وجود نداشته باشد. لذا تمام تلاش خودشان را برای اختلال در دستگاه محاسباتی مردم انجام میدهند. اما ضروری است که در این لحظات با بازخوانی گذشته، نسبت به آینده درسهای لازم را دریافت کنیم تا عمری که از مردم ما صرف این تجربه شده است (تجربه اعتماد و خوشبینی به آمریکا و متحدانش) به عبرتی موثر تبدیل شود. این اتفاق سبب خواهد شد تا در آینده مردم تصمیمهای درست گرفته و مسیر پیشرفت را طی کنند.
ده سال هم برای یک فرد و هم برای یک ملت زمان کمی نیست. وقتی که مختصات این ده سال را بررسی میکنیم تاسف بیشتری نیز خواهیم خورد. در طول دهه ۹۰ که جولان رویکرد مذاکره برای رفع تحریم بوده، رشد اقتصادی کشور تقریبا هیچ بوده است. یعنی اقتصاد ایران در سال ۱۴۰۰ همان اندازه بوده است که در سال ۱۳۹۰ بوده است. کیک اقتصاد ایران بزرگ نشده بود. این نتیجه انتخابهای نادرست در آن ده سال بوده است. وقتی ظرفیتهای یک ملتی ده سال معطل و اسیر تحولات خارجی باشد، نه تنها رشد نمیکند بلکه درجا و حتی عقبگرد خواهد داشت.
حالا فرض کنید برجام نبود. مانند تجربه سه ساله دولت شهید رئیسی چیزی نزدیک به ۵ درصد رشد اقتصادی مستمر میشد ایجاد کرد. آن زمان اقتصاد ایران ۵۰۰ میلیارد دلار بود و میتوانست در ۱۴۰۰ به ۷۴۰ میلیارد دلار برسد. ۲۴۰ میلیارد افزایش حجم اقتصاد. اما با مسیر برجام حجم اقتصاد ۳۸۳ میلیارد دلار شد. (منبع: بانک جهانی). برجام سیاست خارجی ایران را به گروگان گرفته بود و اجازه نمیداد سیاست خارجی بر اساس واقعیتهای بینالمللی تنظیم شود. در دوره نزدیک به ۳ سال دولت رئیسی تلاشهای خوبی شد، هرچند همان زمان هم برجام مشغولیتهای بدون نتیجهای برای ایران داشت. برجام سیاست خارجی ایران را کانالیزه کرد. همه توجهها را به غرب معطوف کرد.
در طول این سالها یعنی از ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۵ تحولات مهمی در صحنه بینالملل رقم خورد که به سبب نگاه برجام زده، در ایران درست دیده نشد. خیزش چین و طرح ابتکاراتی مانند یک کمربند یک جاده از نمونههای مهم آن بود. دولت روحانی سرمست از دست آورد برجام و امیدهای کاذب بازگشت اروپاییان، بیمهریهای زیادی به چین داشت و فرصت حضور در چنین ابتکار عملی که منجر به ورود سرمایه خارجی و ارتقای جایگاه بینالمللی ایران میشد، از دست رفت. برجام و ده سال عمر آن برای مردم ایران به یک عبرت تبدیل شده است و البته اثرات خود را داشته و در آینده نیز خواهد داشت. به امید خدا در آینده با استفاده از این تجربه تلخ مسیر رو به رشدی داشته باشیم.