کد خبر: ۵۴۸۲۹۱
زمان انتشار: ۰۹:۴۴     ۱۷ آبان ۱۴۰۴
نقد فیلم «مجنون»

روایت یک «مقاومت ملی»

رسانه بافتار

روایت یک «مقاومت ملی»سرویس فرهنگی پایگاه خبری 598: «مجنونِ» واقعی را در نقطهٔ اوج فیلم می‌بینیم؛ همان‌جایی که دستور عقب‌نشینی صادر می‌شود اما فرمانده، مهدی زین‌الدین، حاضر به عقب‌نشینی نیست. چند کیلومتر دورتر از خاکریزِ ما، ده‌ها تانک بعثی با نهایت سرعت، به سمت مهدی و نیروهایش می‌آیند. لشگر از هم پاشیده است. رزمنده‌ها خسته‌اند: «اینجا موندن دیگه مقاومت نیست، خودکشیه.» فرمانده اما بهایِ عقب‌نشینی را می‌داند. بی‌سیم را برمی‌دارد و تصمیمش را اعلام می‌کند: «حتی اگه بتونیم با خونمون، یه وجب از این خاک رو نگه داریم، از اینجا نمی‌ریم». تصمیم فرمانده، به همه دل‌وجر‌أت می‌دهد. فرماندهان دیگر برای ماندن با مهدی هم‌پیمان می‌شوند؛ گره کور عملیات خیبر، باز می‌شود.

از همان ابتدا، مهدی زین‌الدین در فیلم جاری است. اولین پلان فیلم را به‌یاد بیاورید. پلان-سکانسی طولانی از فرمانده، سوار بر موتور، که از جاده‌های مختلف می‌گذرد، وارد پادگان می‌شود، مشکل نیروهایش را حل می‌کند و دوباره به راه می‌افتد. در طول این پلان-سکانس، دوربین، فرمانده را رها نمی‌کند. اصلاً همهٔ جنبش و پویاییِ «مجنون»، از فرمانده است. و این ویژگی اصیلِ «مجنون» است؛ یک قهرمان کنش‌گر و فعّال به‌نام مهدی زین‌الدین که در نسبت با نیروها و فرمانده‌های زیردستش، و در پیوندِ با خانواده و در دل موقعیت‌های مختلف قصه، «تصمیم» می‌گیرد و خودش را برای ما آشکار می‌کند.

این کاراکتر کنش‌گر، در مرکز روایت «مجنون» قرار می‌گیرد و داستان را به پیش می‌برد. روایت فیلم هم، برشی است از پیش از عملیات خیبر تا پایان آن. آنچه در این میان، خصیصهٔ متمایز «مجنون» از دیگر فیلم‌های دفاع‌مقدسی است، همین توجهش به عملیات و جزئیات آن است. در باقی فیلم‌های دفاع‌مقدسی، عملیاتِ نظامی از طریقِ برش‌هایی از مقاطع مختلف -و در محورهای مختلف- عملیات، روایت می‌شوند. در «مجنون» اما ما با یک روایتِ پیوسته مواجهیم؛ این روایت پیوسته از عملیات، ما را با مهدی و نیروهایش همراه می‌کند تا سرگذشت‌شان را بدون حشو و زوائد به تماشا بنشینیم.

جنگِ «مجنون» هم فقط انفجار و خون و شلیک نیست، بلکه آدم‌هایی از جنس خودمان را در «موقعیت دفاع» نشان‌مان می‌دهد. در اوایل فیلم، اگرچه جنگ در جریان است؛ اما عملیات آغاز نشده و مهدی، بین خط مقدم و خانه رفت‌وآمد می‌کند. ما در سکانس‌های مختصری، با زندگی خانوادگی مهدی و همسرش آشنا می‌شویم؛ سکانس‌هایی که البته، می‌توانستند بسط بیشتری پیدا کنند و نقش پررنگ‌تری در روایت فیلم داشته باشند. عملیات که آغاز می‌شود، «مجنون» به فیلمی جنگی تبدیل می‌شود؛ البته با درکی از فیلمِ جنگی که آن را با اکشن اشتباه نمی‌گیرد و در دل جنگ، روی آدم‌ها مکث می‌کند، نه روی انفجارها و خمپاره‌ها. 

آدم‌های «مجنون»، غیر از مهدی زین‌الدین که مختصاتِ یک کاراکتر را پیدا می‌کنند، تیپ هستند و این البته می‌توانست نقطه‌ضعفی برای فیلم باشد؛ اما نیست. البته که می‌توان به تک‌بعدی بودن این آدم‌ها خرده گرفت و شخصیت‌پردازی عمیق‌تری را طلب کرد اما آدم‌هایِ فیلم در همین حدواندازه فعلی‌شان هم، حس‌برانگیزند و باورپذیر. فرماندهانِ زیردست مهدی، یادآور فرماندهانِ جنگی خودمان هستند. محرم‌علی شخصیتی است از جنس مجید سوزوکی و برادر مهدی هم، همان جوانی است که می‌خواهد شجاعتش را اثبات کند. مجنون با همین کلیشه‌های آشنا بازی می‌کند و نتیجهٔ نهایی، آن‌قدر رضایت‌بخش است که نخواهیم به این کلیشه‌ها ایراد بگیریم.

«مجنون» فیلم مهدی زین‌الدین است و نیروهایش. داستانِ «مقاومت ملی» ماست با دست‌های خالی. برای روایت این داستان، مهدی شامحمدی چیزهایی را از «موقعیت مهدی» وام می‌گیرد و به این میراث گران‌بها، چیزهایی را هم اضافه می‌کند؛ پیگیری احوالات فردی آدم‌ها در دل جنگ و شیوهٔ شخصیت‌پردازی کاراکترِ فرمانده، همین میراث است و تصویرسازی یک روایت جمعی و پیوسته از دفاع و مقاومت، نوآوری «مجنون» است.

🔻 رسانه بافتار

نظرات بینندگان
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
جدیدترین اخبار پربازدید ها
نیازمندیها
09107726603 تماس یا پیام در پیام رسان های ایتا و تلگرام