
به گزارش پایگاه خبری 598، هماهنگی و نظم جهان هستی، به همراه دلایل عقلی و نقلی، وجود چند خدا یا تعدد خدایان حکیم را منتفی و یگانگی خداوند متعال را اثبات میکند.
تعدد خداوند با عقل و وحی ناسازگار است
آنجا که محدودیت متصور نیست، تعدد نیز معقول نیست:
عقلا و عملا امکانی برای وجود خدایی دیگر غیر از خداوند یگانه متعال متصوّر نیست. در بیانی ساده هیچ مکانی و هیچ مقطعی از زمان وجود ندارد که از وجود پروردگار خالی باشد؛ لذا هیچ خلائی در سلطنت خداوند متعال وجود ندارد که بتوان خدای دیگری را در آن جای داد یا تصور نمود.
بطور مثال -بلا تشبیه و برای تقریب ذهنی- کف اتاقی با فرشی ۱۲ متری بطور تمام و کمال فرش می شود طبیعی است که با تمام و کمال بودن اوصاف این فرش برای پوشش اتاق در تمام ابعاد دیگر جایی برای فرش دیگر متصور نیست؛ به گونه ای که هر دو نمایان باشند.
از مجموعه آیات قرآن، روایات اسلامی و براهین عقلی بدست می آید تعدّد خدا «همانند جمع شدن دو طرف نقیضین» محال است و تعقل وجود خداوند ملازم با وحدانیت اوست، به گونه ای که به هیچ نحوه ای فرض تعدد در وجود خدا راه ندارد، زیرا:
۱. وجود خداوند متعال از تمام ابعاد نامتناهی و بی نهایت است لذا نمی توان وجود خدای تعالی را نسبت به حوزه سلطنت خدای دیگری محدود نمود.
۲. وجود خداوند متعال کمال مطلق و دارای همه کمالات وجودی در تمام ابعاد است، لذا واحد است به وحدت حقیقی نه عددی، محض و صرف وجود است. هیچ شریک یا تعدّدی در این مطلق وجود راه ندارد و محال است.
زیرا بطور مبنایی تعدّد فرعی از محدودیت است. هر آنچه محدود است متعدد می شود. آنجا که محدودیت متصور نیست، تعدد نیز معقول نیست. چون وجود خداوند متعال مطلق و غیرمتناهی است، هرگونه حد و قید مساوی با مقهوریت در برابر آن حد و قید است و حال آن که خداوند مقهور چیزی نمی شود. قرآن کریم نیز تاکید دارد: (او یکتایی همیشه پیروز است)؛ «هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّار»(۱) لذا عقلا فرض وجود مطلق دیگری که خدا را مقهور ساخته و در عرض او باشد امکان ندارد.
فساد و نابودی اجتناب ناپذیر عالم در فرض خدایان متعدد:
از دیگر مباحثی که وجود خدای دیگری غیر از باری تعالی را غیر ممکن می سازد بحث فساد و نابودی اجتناب ناپذیر عالم در این فرض است، همچنانکه قرآن کریم تاکید می فرماید: اگر در آسمان و زمین، جز «اللَّه» خدای دیگری بود، فاسد میشدند [و نظام جهان به هم میخورد؛ «لَوْ کانَ فیهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا».(۲)
اینکه با مطالعه علمی جهان هستی میبینیم، تمامی فرآیند های جهان در غالب مجموعههای هماهنگ و با مبانی واحد به هم پیوسته سامان می یابد، نتیجه تدبیر واحد خداوند قهار است.
هنگامی که از امام صادق(علیه السلام) از دلیل یگانگی خدا سوال شد ایشان استدلال فرمودند: پیوستگی و انسجام تدبیر جهان، و کامل بودن آفرینش، آن گونه که خداوند عزوجل فرموده: اگر در آسمان و زمین، خدای جز «اللَّهُ»بود جهان به فساد و نابودی کشانده میشد؛ «اِتِّصَالُ التَّدْبِیرِ وَ تَمَامُ الصُّنْعِ کَمَا قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ- لَوْ کانَ فِیهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا».(۳)
وحدت و هماهنگی مبنائی جهان هستی ـ بدون هیچ فساد و خللی در آن ـ از وحدت و یگانگی پروردگار آنها خبر می دهد. به عبارت دیگر اگر دو اراده بر عالم هستی حاکم بود، اگر دو تدبیر در جهان خلقت جریان داشت، حتماً ناموزونی، فساد و نابودی نیز در آن نیز حاکم بود. لذا هماهنگی و وحدت در جهان آفرینش دلیل قطعی بر وحدت خالق است. قرآن کریم نیز وجود این هماهنگی و نظم را در جهان تایید می کند و می گوید: در آفرینش خدای رحمان تضادّی و عیبی نمی بینی. بار دیگر نگاه کن، آیا هیچ شکاف و خللی مشاده می کنی؟؛ «ما تَری فی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَری مِنْ فُطُورٍ».(۴)
دلائل متعدّد بر یگانگی خداوند متعال در بیان امام صادق(علیه السلام):
یگانگی خداوند متعال، دلائل متعدّدی دارد که برای حسن ختام حدیث زیبایی ـ که به برخی از این دلائل از جمله به «برهان تمانع» و «برهان فرجه» یا «تفاوت ما به الاشتراک، و ما به الامتیاز» اشاره کرده است ـ را ذکر میکنیم.
هشام بن حکم از امام صادق(علیه اسلام) چنین نقل کرده که:
امام(علیه اسلام) در پاسخ مرد بیایمانی که سخن از تعدد خدایان میگفت، فرمود: (این دو خدایی که تو میگویی یا هر دو قدیم و ازلی و نیرومندند و یا هر دو ضعیف و ناتوان! یا یکی قوی و دیگری ضعیف! اگر هر دو قوی باشند، چرا هر کدام دیگری را کنار نمیزند و تدبیر جهان را به تنهایی بر عهده نمیگیرد، و اگر چنین گمان کنی که یکی قوی و دیگری ضعیف است، توحید خدا را پذیرفته ای، زیرا دومی ضعیف است و ناتوان، بنابراین خدا نیست. و اگر بگویی خداوند دو تا است، از دو حال خارج نیست، یا از تمام جهات متفقند یا مختلف. اما هنگامی که ما آفرینش را منظم میبینیم و کواکب آسمان هر کدام در مسیر ویژه خود سیر میکنند، و شب و روز با نظم خاصی جانشین یکدیگر میشوند، و خورشید و ماه، هر یک، برنامه ویژه خود را دارند، این هماهنگی تدبیر جهان و انسجام امورش دلیل بر این است که مدبر یکی است. از این گذشته، اگر ادعا کنی خداوند دو تا است! لابد در میان آنها باید فاصلهای [امتیاز] باشد تا دوگانگی درست شود، در اینجا آن فاصله [امتیاز] خود موجود سومی و ازلی خواهد بود، و به این ترتیب خدایان، سه میشوند، و اگر بگویی سه هستند، باید میان آنها دو فاصله [امتیاز] باشند، در این صورت باید به پنج وجود قدیم ازلی قائل شوی، و به همین ترتیب، عدد، بالا می رود و سر از بی نهایت در می آورد)؛
«لَا یَخْلُو قَوْلُکَ إِنَّهُمَا اثْنَانِ مِنْ أَنْ یَکُونَا قَدِیمَیْنِ قَوِیَّیْنِ أَوْ یَکُونَا ضَعِیفَیْنِ أَوْ یَکُونَ أَحَدُهُمَا قَوِیّاً وَ الْآخَرُ ضَعِیفاً فَإِنْ کَانَا قَوِیَّیْنِ فَلِمَ لَا یَدْفَعُ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا صَاحِبَهُ وَ یَتَفَرَّدُ بِالتَّدْبِیرِ وَ إِنْ زَعَمْتَ أَنَّ أَحَدَهُمَا قَوِیٌّ وَ الْآخَرَ ضَعِیفٌ ثَبَتَ أَنَّهُ وَاحِدٌ کَمَا نَقُولُ لِلْعَجْزِ الظَّاهِرِ فِی الثَّانِی وَ إِنْ قُلْتَ إِنَّهُمَا اثْنَانِ لَمْ یَخْلُ مِنْ أَنْ یَکُونَا مُتَّفِقَیْنِ مِنْ کُلِّ جِهَةٍ أَوْ مُفْتَرِقَیْنِ مِنْ کُلِّ جِهَةفَلَمَّا رَأَیْنَا الْخَلْقَ مُنْتَظِماً وَ الْفَلَکَ جَارِیاً وَ اخْتِلَافَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ دَلَّ صِحَّةُ الْأَمْرِ وَ التَّدْبِیرِ وَ ائْتِلَافُ الْأَمْرِ عَلَی أَنَّ الْمُدَبِّرَ وَاحِدٌ ثُمَّ یَلْزَمُکَ إِنِ ادَّعَیْتَ اثْنَیْنِ فَلَا بُدَّ مِنْ فُرْجَةٍ بَیْنَهُمَا حَتَّی یَکُونَا اثْنَیْنِ فَصَارَتِ الْفُرْجَةُ ثَالِثاً بَیْنَهُمَا قَدِیماً مَعَهُمَا فَیَلْزَمُکَ ثَلَاثَةٌ فَإِنِ ادَّعَیْتَ ثَلَاثَةً لَزِمَکَ مَا قُلْنَا فِی الِاثْنَیْنِ حَتَّی یَکُونَ بَیْنَهُمْ فُرْجَتَانِ فَیَکُونَ خَمْساً ثُمَّ یَتَنَاهَی فِی الْعَدَدِ إِلَی مَا لَا نِهَایَةَ فِی الْکَثْرَة».(۵)
بررسی وجود خدایان حکیم با توجه به براهین توحید:
از آنجا که در جهان آفرینش نظام و سیستم واحدی خودنمایی میکند، وجود خدایان متعدد هرچند حکیم در عالم واقع منتفی است. اگر دو واجب الوجود حکیم داشته باشیم، باید هر دو به اقتضای حکمت خویش، فیوضات تکوینی(آفرینش) و تشریعی(ارسال پیامبر و کتاب آسمانی) خود را بروز دهند. در حالی که ما میبینیم از حیث تکوین یک نظم و اراده بر جهان حاکم است و از حیث تشریعی همه انبیاء به خدای واحد فرا میخوانند.
بر فرض وجود چند خدای حکیم، چنانکه گفتیم باید ثمرات و بروز حکمت آنها در تکوین و تشریع متعدد باشد که چنین نیست و اگر چنین اتفاقی رخ میداد، جهان نابود میشد و خدا و جهان و مخلوق معنا نداشت.
در حالت فرضی دیگری باید همه این خدایان حکیم از یک حکمت مورد اتفاق تبعیّت کنند، که برای این فرض مانع اساسی وجود دارد، و آن این است که خدا نمیتواند در حکمت خویش نسبت به موجودی دیگر نقص داشته باشد و خدای کامل که حکمت خویش را بی نقص میداند، چرا از حکمت دیگران تبعیت میکند؟! اصولا در چنین فرضی با خدایان مطلقا کاملی مواجه هستیم که نباید حکمت و یا اراده موجود دیگری بر او اثر بگذارد.
در حالت سوم اگر خدایان متعدد حکیم از حکمت یک خدا تبعیّت میکنند هم ایراد فرض دوم وارد است (خدا و یا یک موجود کامل چرا از وجود دیگر اثر بپذیرد؟!)، هم اینکه در چنین فرضی وجود چند خدا «عبث» است و در حقیقت یک موجود خدایی میکند.
پینوشت:
۱. سوره رعد، آیه ۱۶.
۲. سوره انبیاء، آیه ۲۲.
۳. التوحید(للصدوق)، ابن بابویه، محمد بن علی، محقق/ مصحح: حسینی، هاشم، جامعه مدرسین، ایران؛ قم، ۱۳۹۸ هـ ق، چاپ اول، ص۲۵۰.
۴. سوره ملک، آیه ۳.
۵. التوحید، همان، ص ۲۴۳-۲۴۴.
منبع: پاسخ به شبهات کلامی/ آیت الله مکارم شیرازی