به گزارش پایگاه خبری 598، در سالی که خشکسالی، زمینهای ایران را فرا گرفته بود و آسمان از بارش رحمت خود دریغ میکرد، نگرانی در میان مردم و کشاورزان افزایش یافته بود. قناتها خشک، رودخانهها بیرمق، و هوا سنگین و بیطراوت بود. در چنین روزهایی، علمای قم و تهران تصمیم گرفتند مردم را به توبه و دعا فراخوانند تا به درگاه خداوند، با دلهای شکسته، طلب رحمت کنند.
در این میان، عالم بزرگوار و فقیه وارسته، آیتالله سید احمد خوانساری، با درخواست و اصرار مردم، تصمیم گرفتند نماز باران اقامه کنند.
آیتالله صافی گلپایگانی در شرح آن واقعه گفت:
باران نمیآمد، هوا بسیار تلخ و خشک بود و مردم در تنگنا و نگرانی شدید قرار گرفته بودند. آن زمان، در بیشتر شهرها نیروهای انگلیسی و آمریکایی حضور داشتند. در خیابانهای قم، جمعیت نیروهای خارجی از جمعیت مردم بیشتر به نظر میرسید. در همهی بیابانها و جادهها، از قم تا تهران و قزوین و روستاهای اطراف، نیروهای بیگانه دیده میشدند.
در همان ایام، عدهای میگفتند خشکسالی امری طبیعی است و ربطی به عبادت ندارد؛ اما برخی از بزرگان تأکید میکردند که وقتی باران نمیآید، مردم باید به درگاه خدا روی بیاورند، نماز بخوانند، توبه کنند و از خداوند طلب رحمت نمایند.
مرحوم آیتالله خوانساری با اصرار مردم تصمیم گرفتند نماز باران را اقامه کنند. بعضیها حتی میگفتند:
اگر نماز بخوانند و باران نیاید، دشمنان مسخره میکنند.
اما وی با آرامش پاسخ داد:
ما وظیفهمان را انجام میدهیم؛ نتیجه با خداست.
محل برگزاری نماز در اطراف خاکفرج قم تعیین شد؛ منطقهای باز و بیدرخت، نزدیک بستر خشک رودخانه. هنوز آباد نشده بود و جز خاک و باد چیزی در اطراف دیده نمیشد.
اعلام شد که مردم برای نماز گرد آیند. جمعیت بسیار زیادی حضور یافت؛ از علما، طلاب، بازاریان، کشاورزان و خانوادهها تا بزرگان شهر. فضای اطراف قم مملو از جمعیت شد.
در آن روزها، آسمان بیابر بود. مردم با دلهایی پر از امید، از سحرگاه به سوی محل نماز رفتند. بسیاری پابرهنه بودند، چنانکه در سنت نماز استسقاء آمده است. کودکان در آغوش مادران، پیرمردان با تسبیح و قرآن در دست، و طلاب با عمامههای ساده در صفها ایستاده بودند.
یکی از علما در آن مراسم خطبه و سخنرانی کرد، مردم را به توبه، صدقه دادن و آشتی با یکدیگر فراخواند. پس از آن، آیتالله خوانساری بر منبر رفتند و در حالی که اشک در چشمان داشتند، گفتند:
بار خدایا! ما گناه کردهایم، اما تو بخشندهای. زمین تشنه است، بندگانت پریشانند. تویی که وعده دادهای اگر بهسوی تو بازگردیم، رحمتت را فرو خواهی فرستاد.
در روز اول، جمعیت فراوانی گرد آمد، نماز اقامه شد، اما آسمان همچنان بیابر بود.
در روز دوم نیز مردم باز آمدند، و با شور و ایمان نماز خواندند، اما باز خبری از باران نشد. در همان حال، نیروهای انگلیسی و آمریکایی که در قم مستقر بودند، با نگاه تمسخرآمیز به مردم مینگریستند و حتی شایعه کردند که «مردم قم قصد شورش و قیام دارند
اما در روز سوم، هنگامی که نماز تمام شد و مردم اندکی ناامید از نتیجه در حال پراکنده شدن بودند، آیتالله خوانساری با آرامش و اطمینان فرمودند:
ما وظیفهمان را انجام دادیم، بقیهاش با خداست.
هنوز جمعیت کاملاً پراکنده نشده بود که ناگهان نسیمی خنک وزیدن گرفت. نگاهها به آسمان دوخته شد. ابرهایی سیاه از سمت شمال پدیدار شد و اندکی بعد، باران شدیدی آغاز گردید.
صدای گریه و فریاد شوق مردم در فضا پیچید. همه با چشمانی اشکبار، خدا را شکر میکردند. خاک خشک قم در اندک زمانی بوی خوش باران گرفت و رودخانه خاکفرج جان تازه یافت.
یکی از حاضران بعدها نقل کرد:
وقتی باران شروع شد، یکی از طلاب به مدرسه آمد و با هیجان گفت:
آیهی وَهُوَ الَّذی یُنَزِّلُ الغَیثَ مِن بَعدِ ما قَنَطوا (خداست که پس از نومیدی، باران را فرو میفرستد) تحقق یافت.
این واقعه در تاریخ قم و ایران ماندگار شد؛ نه تنها بهعنوان نشانهای از رحمت الهی، بلکه بهعنوان یادگاری از ایمان، اخلاص و دیانت آیتالله سید احمد خوانساری.
او هرگز به تمجید یا انتقاد مردم نمیاندیشید؛ تنها به رضای خداوند فکر میکرد. این نماز، چنان تأثیری در دل مردم گذاشت که سالها بعد، پیران قم هنوز با اشک و لبخند از آن روز یاد میکردند.
واقعهی نماز باران آیتالله خوانساری، گواهی است بر این حقیقت جاودان که اگر مردم با ایمان و تواضع به درگاه پروردگار روی آورند، آسمان درهای رحمت خود را خواهد گشود.
وقتی رحمت الهی (باران ) قطع شود و چشمه ها و قنات ها بخشکد و کمبود آب پدید آید، برای نزول رحمت الهی و آمدن باران، نماز می خوانند، نام این نماز، نماز استسقاء یا نماز باران است.
این نیز، یک درس توحیدی و توجّه دادن به قدرت و رحمت الهی است، زیرا در خشکسالی و قحطی و بی آبی، از دست هیچ کس، کاری برنمی آید، تنها خداست که می تواند با فرستادن ابرهای باران زا، رحمت خویش را بر سر مردم بگسترد.
نماز باران از جمله نمازهای مستحبی است که در طلب باران و به هنگام خشکسالی و کم شدن سفره های آبی خوانده می شود. این نماز مانند نماز اعیاد (فطر و قربان) به جماعت و فُرادی خوانده می شود.
خواندن این نماز وقتی مستحب است که نهر ها خشک شود و باران نبارد و آسمان از ریختن بارانش بخل بورزد به جهت شیوع گناهان و کفران نعمت های خدا و ندادن حق مردم و کم فروشی و خیانت در کیل و وزن و ظلم و نیرنگ زدن و ترک امر به معروف و نهی از منکر و ندادن زکات و حکم کردن بر خلاف آن چه خدا نازل کرده و گناهانی دیگر نظیر این ها، گناهانی که خشم و سخط پروردگار را برمی انگیزد و از آمدن باران جلوگیری می نماید همانطور که در روایات آمده است؛ و کیفیت آن نظیر کیفیت نماز عید دو رکعت است که به جماعت برگزار می شود و فرادی خواندنش نیز بامید اینکه مستحب باشد اشکالی ندارد.
در نماز باران بعد از حمد و سوره رکعت اول پنج بار تکبیر می گوید و بعد از هر تکبیر قنوت می گیرد و در رکعت دوم بعد از حمد و سوره چهار تکبیر و بعد از هر تکبیر یک قنوت انجام می دهد و در قنوت های نماز باران هر دعائی که بخواند کافی است البته بهتر آن است که قنوت ها مشتمل بر طلب باران باشد از خدای رحمان و عطوف طلب کند که عطوفت و رحمتش را شامل او و مردم او بسازد و درهای آسمان را برحمت و باران خود بگشاید و قبل از دعاء در هر قنوت نخست بر محمد صلی الله علیه وآله و آل او علیهم الصلوة و السلام درود بفرستد.
۱. بلند خواندن حمد و سوره
۲. مستحب است سوره اعلی در رکعت اول و سوره الشمس در رکعت دوم.
۳. و نیز مستحب است این که نماز را بعد از گرفتن سه روز روزه بخوانند، یعنی امام امر کند مردم را که سه روز روزه بگیرند وآنگاه به صحرا روند برای نماز، به نحو سه روز روزه، روز اول روزه شنبه و آخرش دوشنبه باشد و یا روز اول چهارشنبه و آخرش جمعه باشد.
۴. ونیز مستحب است این که نماز باران پس از توبه مردم از گناهان به سوی خدا و بعد از تطهیر اخلاق خود از صفحات پست نفسانی باشد.
۵. بیرون رفتن امام جماعت همراه با نماز گزار به صحرا، در نهایت وقار آرامش و خشوع و حالت نیاز و انتخاب جایی تمیز برای نماز، و داشتن حالتی نیازمندانه و ترحم انگیز، مثلاً پا برهنه بودن.
۶. منبر را با خود به صحرا ببرند، مؤذنها همراه مردم باشند، پیران و کودکان و چهارپایان را هم با خود ببرند، و بچه ها را از مادرانشان جدا سازند تا گریه ها و ضجه ها زیاد شود و سبب نزول رحمت گردد.
۷. پیشنماز، پس از نماز، ردای خود را دگرگون سازد، یعنی قسمت راست را به سمت چپ و سمت چپ را به سمت راست بگرداند و به صدای بلند صد مرتبه تکبیر به طرف راست و صد بار تسبیح به سمت چپ بگوید و صد بار حمد و شکر خدا بگوید، مردم هم همصدا با او ذکر بگویند و آنگاه دعا کند، مردم هم دعا کنند و آمین بگویند و بسیار تضرع و ناله نمایند.
۸. بهتر است در دعاها، از آنچه از امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ نقل شده استفاده شود، از جمله دعای ۱۹ در صحیفه سجادیه و دعای حضرت علی علیه السلام در مورد نماز باران
۹. بعد از آن که امام جماعت از نماز خارج شد مستحب است عبای خود را پشت و روی کند یعنی طرف راست آن را به طرف چپ و طرف چپ را سمت راست خود بیندازد و بالای منبر رود و روی بقبله نموده صد مرتبه با صدای بلند تکبیر بگوید سپس روی از قبله بطرف مردم سمت راست خود نموده با صدای بلند صد بار سبحان الله می گوید و سپس به طرف مردمی که در سمت چپ قرار دارند بر گردانیده صد بار با صدای بلند لا اله الا الله می گوید آن گاه رو به مردم می کند و صد بار حمد خدا می گوید که در گفتن آن نیز عیبی ندارد صدای خود را بلند کرده همچنانکه عیبی ندارد مردم نیز در گفتن این ذکر ها امام را متابعت نموده آنان نیز بگویند بلکه حتی مثل امام صدا را بگفتن اذکار بلند کنند وای بسا که بلند کردن صدا زودتر رحمت الهی را جلب نموده امید رسیدن به مقصود را بیشتر کند.
۱۰. چنانچه بعد از خواندن نماز با آن همه مقدمات دعای ایشان مستجاب شد و باران بارید و سیراب شدند پس مطلوب حاصل است، و اگر استجابت دعا تأخیر افتاد و باران نبارید، دوباره و سه باره به صحرا برگردند و نماز بخوانند و از رحمت خداوند مأیوس نشوند چون برای پیغمبران گذشته هم چنین اتفاقی افتاده که در بار اول باران نباریده و بار دوم یا سوم باریده.