به گزارش پایگاه خبری 598، آیا زنده شدن استخوانهای پوسیده ممکن است؟ مشرکی با این پرسش نزد پیامبر(ص) آمد، اما قرآن با اشاره به آفرینش آتش از درخت سبز، قدرت بیپایان خدا را پاسخ داد و معاد را با بیانی خردپذیر اثبات کرد. متن زیر، پرسش و پاسخی پیرامون مسئله معاد است که تقدیم شما فرهیختگان می شود.
پرسش:
قرآن استدلال منکران معاد را چگونه پاسخ می دهد؟
پاسخ اجمالی:
مردی از مشرکان برای انکار معاد، با قطعه استخوان پوسیده ای نزد پیامبر(ص) رفت و گفت: چه کسی می تواند این استخوان های پوسیده را از نو زنده کند؟ قرآن در پاسخ می فرماید: «آن خدایی که برای شما از درخت سبز آتش آفرید و شما به وسیله آن آتش می افروزید، قادر است بر این استخوان های پوسیده بار دیگر لباس حیات بپوشاند». سپس می فرماید: «پس منزه است خداوندی که ملکوت همه چیز، در دست قدرت او است ». در حقیقت چنین خداوندی از هر گونه عجز و ناتوانی، منزه و مبرّا است.
پاسخ تفصیلی:
در غالب تفاسیر نقل شده است: مردی از مشرکان، به نام «أبیّ بن خلف» یا «أمیّة بن خلف» و یا «عاص بن وائل» قطعه استخوان پوسیده ای را پیدا کرد و گفت: با این دلیل محکم، به مخاصمه با محمّد(صلی الله علیه وآله) بر می خیزم، و سخن او را درباره معاد ابطال می کنم، آن را برداشت و نزد پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) آمد (و شاید مقداری از آن را در حضور پیامبر(صلی الله علیه وآله) نرم کرد و به روی زمین ریخت) و گفت: چه کسی می تواند این استخوان های پوسیده را از نو زنده کند (و کدام عقل آن را باور می کند)؟
آیات ۷۷ تا ۸۳ سوره «یس» نازل شد، و پاسخ منطقی و دندان شکنی به او و همفکران او داد.
نخست، دست انسان را می گیرد و به آغاز حیات خودش، در آن روز که نطفه بی ارزشی بیش نبود، می برد و او را به اندیشه وا می دارد، می گوید: (آیا انسان نمی داند که ما او را از نطفه آفریدیم و او آن چنان قوی و نیرومند و صاحب قدرت و شعور و نطق شد، که حتی به مجادله در برابر پروردگارش برخاست و مخاصمه کننده آشکاری شد؟!)؛ «أَوَ لَم یَرَ الاْنسانُ أَنّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَة فَإَذا هُوَ خَصیمٌ مُبِینٌ».(۱)
اما انسان یک موجود فراموشکار و مغرور است، و این نعمت هائی را که ولی نعمتش به او بخشیده، در برابر او بکار می گیرد و به مجادله و مخاصمه بر می خیزد. (چه کسی می تواند این استخوان ها را زنده کند، در حالی که پوسیده است؟!)؛ «وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلا وَ نَسِیَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمیمٌ».(۲)
سپس خداوند بلافاصله به پیامبر(صلی الله علیه وآله) دستور می دهد: به این خیره سر مغرور و فراموشکار (بگو: کسی او را زنده می کند که در روز نخست او را ایجاد کرد)؛ «قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّة».
اگر امروز استخوان پوسیده ای از او به یادگار مانده، روزی بود که حتی این استخوان پوسیده هم نبود، و حتی خاکی هم وجود نداشت، آری، آن کس که او را از کتم عدم آفرید، تجدید حیات استخوان پوسیده ای برایش آسانتر است.
و اگر فکر می کنید این استخوان پوسیده وقتی خاک شد و در همه جا پراکنده گشت، چه کسی می تواند آن أجزاء را بشناسد و از نقاط مختلف گردآوری کند؟ پاسخ آن نیز روشن است، (او از هر مخلوقی آگاه است) و تمام ویژگی های آنها را می داند «وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْق عَلِیمُ». سپس می فرماید: (آن خدائی که برای شما از درخت سبز آتش آفرید و شما به وسیله آن آتش می افروزید، قادر است بر این استخوان های پوسیده بار دیگر لباس حیات بپوشاند)؛ «ألَّذی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الاْخْضَرِ ناراً فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ».
سپس در آیه ۸۱ سوره «یس» می فرماید: (آیا کسی که آسمانها و زمین را با آن همه عظمت و عجایب و نظامات شگفت انگیز، آفریده، توانائی ندارد که همانند این انسان های خاک شده را بیافریند؟ [و آنها را به حیات و زندگی جدیدی بازگرداند] آری، می تواند و او آفریننده آگاه و داناست)؛ «أَوَ لَیْسَ الَّذی خَلَقَ السَّماوَاتِ وَ الاَْرْض بِقادِر عَلی أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلی وَ هُوَ الْخَلاّقُ الْعَلِیمُ».
و در آیه بعد می فرماید: (فرمان او این است که: هر گاه چیزی را اراده کند به آن می گوید: موجود باش! آن هم بی درنگ موجود می شود)؛ همان گونه که خدا خواسته «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ».
آخرین آیه مورد بحث: که آخرین آیه سوره «یس» است به صورت یک نتیجه گیری کلی در مسأله مبدأ و معاد این بحث را به طرز زیبائی پایان می دهد، می گوید: (پس منزه است خداوندی که ملکوت همه چیز، در دست قدرت او است و همه شما به سوی او باز می گردید)؛ «فَسُبْحَانَ الَّذی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْء وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ».
با توجه به این که: «ملکوت» از ریشه «ملک» (بر وزن حکم) به معنی «حکومت و مالکیت» است و اضافه «واو» و «ت» به آن برای تأکید و مبالغه می باشد، مفهوم آیه چنین می شود: حاکمیت و مالکیت بی قید و شرط همه چیز، به دست قدرت خدا است، و چنین خداوندی از هر گونه عجز و ناتوانی، منزه و مبرّا است و در این صورت، احیاء مردگان و پوشیدن لباس حیات بر استخوان های پوسیده و خاک های پراکنده، مشکلی برای او ایجاد نخواهد کرد، چون چنین است، به طور یقین همه شما به سوی او باز می گردید و معاد حق است!(۳)
پینوشتها:
(۱). «خَصِیم» به معنی کسی است که اصرار بر خصومت و جدال دارد و «رؤیت» در اینجا به معنی دانستن است.
(۲). «رَمِیم» از ماده «رم» به گفته «راغب» در «مفردات» اصل «رم» (بر وزن ذم) به معنی اصلاح و ترمیم موجود کهنه و پوسیده است، «رمة» (بر وزن همت) بالخصوص به معنی استخوان پوسیده می آید و «رمة»(بر وزن قبه) به طناب پوسیده گفته می شود.
(۳). گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و ششم، ج ۱۸، ص ۴۸۰.
منبع: آئین رحمت