کد خبر: ۹۳۳۶۲
زمان انتشار: ۱۸:۲۶     ۲۴ آبان ۱۳۹۱

حمید داوودآبادی، نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس، در مصاحبه با تریبون مستضعفین به آسیب شناسی فعالیت‌های فرهنگی در حوزه دفاع مقدس پرداخت.

 
به نظر شما وضعیت سینمای دفاع مقدس در این چند سال اخیر چطور بوده است؟
 
بگذارید یک مقدار از سینما عقب‌تر بروم، بروم فرهنگ دفاع مقدس. در حال حاضر چند سازمان و ارگان و بنیاد و جمعیت داریم که برای ترویج فرهنگ دفاع مقدس بودجه می‌گیرند. من مانده‌ام نسل جوان امروز این همه دارد به خاطرش بودجه تصویب می‌شود، مثلا شما نگاه کنید شورای عالی انقلاب فرهنگی به دانشگاه هایی مثلا مثل دانشگاه آزاد، سالی چقدر بودجه دارند اینها برای مقابله با تهاجم فرهنگی یا برای ترویج فرهنگ و اسلام و … برای این جوان‌هاست دیگر که دارد خرج می‌شود، مخصوصا حالا دفاع مقدس، سازمان ها و ارگان ها و … که از این ور و آن ور دارند بودجه های کلان میگیرند، برای ترویج این خرج می کند که بیاید جوان‌ها را با این‌ها خرج بکند، که بیاد جوان‌ها را برای این خرج بکند که حالا می‌تواند در قالب کتاب باشد، سینما باشد و یا هر چیز دیگر باشد. قانونشان هم این است که تمام این سازمان‌ها و ارگان قرار بر اینست که مثلا فلان سازمان ۱۰ میلیارد تومان بودجه اش است، این ۱۰ میلیارد را میدهند برای ترویج فرهنگ دفاع مقدس. ولی شما نگاه می‌کنید در آخر سال از این ۱۰ میلیارد، حدود ۸ الی ۹ میلیارد خرج بدنه سازمان و حقوق آدم‌ها میشود، اون یک میلیارد تومن هم که خرج می‌کنند، تازه می‌خواهند سود دهی‌اش را ببینند، برگشتش را ببینند. کار فرهنگی قرار نیست شما برگشت داشته باشید. شما می‌آیید نگاه می‌کنید الان مثلا دارم می گویم چه کسی گفته که وقتی کاغذ گران میشود، کتاب‌های دفاع مقدس هم باید گران بشود؟ پس این پول ها کجا می‌رود؟ پس این یارانه هایی که برای فرهنگ خرج می‌شود و از همه جا می‌آید، این ها باید برای کجا خرج بشه؟ آیا نباید به کتاب انقلاب و دفاع مقدس تعلق بگیرد؟ آیا وزارت ارشاد ما، بنیاد حفظ و آثار، حوزه هنری، سازمان تبلیغات اسلامی ما، همه این‌ها، وظیفه ای به جز ترویج فرهنگ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس دارند؟
  
ماشالله تهیه کننده فیلم‌های شخصی همه‌شان میلیاردر شدند، فیلم‌هایشان را خارج می‌برند سودش را هم می‌کنند. پس این وسط فرهنگ دفاع مقدس چه می‌شود؟
 
بچه هایی که جمع شده‌اند مثل خود شما من سراغ دارم، همین کتاب آخر خود ما را می خواهند منتشر کنند، لنگ پول هستند اینها بعد در کنارش دارم می‌بینم تشکل‌های جدیدی که دارد درست می‌شود، ۱۰ میلیارد، ۲۰ میلیارد، ۵۰ میلیارد، پول دارد می‌آید به اسم فرهنگ دفاع مقدس. پس تکلیف این وسط چیست؟ حالا شما بگویید سینمای دفاع مقدس. من که بیشتر کارم کتاب است. سینما هم مهمتر از این است، شما الان ببینید در آمریکا اکثر فیلم‌های جنگی که ساخته می‌شودپشت پرده همه آن‌ها پنتاگون  است. فیلم های سیاسی که ضد ایران ساخته می‌شود، پشت پرده آن CIA است،اما فیلم‌های دفاع مقدس ما چه؟ نه اینکه رسما حمایت کنند، نگذارید مشکل پیدا کنند، چرا کسی که می‌خواد فیلم دفاع مقدس ساخته بشود باید نیمی از بودجه را صرف تامین امکانات کند؟
 
در چند سال اخیر حوزه سینمای دفاع مقدس را چگونه دیدید؟ 
 
من اعتقادی دارم که شاید خیلی از دوستان بدشان بیاید، ما استادی داریم، آقای علیرضا کمری، همیشه می گوید کار فرهنگی جنگ باید مثل خود جنگ غیرتی و ناموسی باشد، من آن غیرت واقعی را که واقعا دغدغه شان این باشد که باید فیلم دفاع مقدس تولید بشود، نمی بینیم،
 
کارگردان وقتی ببیند مشکلات زیاد است وارد میدان نمی‌شود، چه بخواهیم چه نخواهیم کارگردان وقتی می خواهد فیلم دفاع مقدس بسازد باید حمایت شود. می تواند این حمایت به صورت در اختیار قرار دادن تجهیزات باشد، الان نیروی انتظامی به کسانی که می خواهند درباره پلیس فیلم بسازند تجیزات رایگان می‌دهد، خیلی هم خوب است، دفاع مقدس مهمتر از فیلم پلیسی است. چرا برای فرهنگ دفاع مقدس این کار صورت نمی‌گیرد؟
 
من سراغ دارم کارگردان‌هایی را که به اصطلاح آنطرفی هستند، اما علاقه دارند کار دفاع مقدسی انجام دهند، اما به صورت بسیار بدی با آن‌ها برخورد می‌شود و آن‌ها رانده می‌شوند.
 
بنده به یک کارگردانی {رخشان بنی اعتماد} مشورتی دادم ایشان فیلم «گیلانه» را ساخت، دوستان می‌گفتند حمید ایشان بد برداشت می کند. و به وی گفتم انصافا اگر من جبهه رفته می‌خواستم این فیلم را بسازم، به این زیبایی نمی‌توانستم درست کنم، فیلم خیلی زیبا و قشنگ هم بود، خود ایشان هم  اعتراف دارد، خودش می‌گوید من در برابر جانبازان نمی توانم سرم را بالا بیاروم. آقای خسرو سینایی علاقه زیادی دارد برای ساختن اثری در حوزه دفاع مقدس، ایشان می گوید دفاع از دفاع مقدس وظیفه ماست، ما ایرانی هستیم، ما هم شرف داریم. اما ما خیلی راحت چنین کسانی را پس می‌زنیم. فضای دفاع مقدس ما همانطور که انقلابی بود ملی و وطنی هم بود، مال همه بود، موشکی که می آمد حساب نمی کرد چه کسی روشنفکر است یا حزب اللهی،این‌ها هم زیر بار موشک بودند، بگذاریم این‌ها هم بیایند کار کنند، هیچ کس حاضر نیست به کشور خودش به فرهنگ کشور خودش خیانت بکند، یعنی فیلمی بسازد علیه مردم خودش، اگر بعضی جاها هم سوء تفاهماتی شده، باید ببینی چه بوده است، بعضی کارگردانا بودن که می خواستن به فلان سازمان یا ارگان زهری بریزند، در فیلمهایشتن چنین کاری را می‌کردند، ملاقلی‌پور هم در فیلمهایش وزارت خارجه را می‌زد، فیلمساز هنوز فیلم را نساخته در مقابلش گارد می گیریم، او هم فیلم دفاع مقدسی نمی سازد و به جای آن یک فیلم آپارتمانی می سازد و انگ حکومتی بودن هم نمی‌خورد، خود ما کاری کردیم که دولتی و حکومتی بودن بد جلوه بکند، در حالی که باید باعث افتخار باشد کارگردان بگوید من به این نظام خدمت می کنم.
 
نظر شما درباره فیلم «روزهای زندگی» چیست؟
 
فیلم را کامل ندیدم و تاسف می خورم که چرا کامل ندیدم، فیلم قشنگ و گشتاخی است و سوژه بکر و نابی دارد، حضرت آقا فرمودند جنگ ما نمی از یم عاشورا بود این نشان می‌دهد که ما از آن نم هم هنوز نتوانسته‌ایم استفاده بکنیم. داستان و سوژهای بسیاری وجود دارد که اگر میدان بدهیم به این آدم‌ها که بسازند، واقعا قشنگ و تاثیر گذار است. ما هر چقدر از لحاظ زمانی از دفاع مقدس فاصله بگیریم، فراموشی ما را بیشتر تهدید می‌کند، خب الان این دوستان خودشان محشور بودند با بچه رزمنده ها، خودشان جنگ بودند، آقای حاتمی‌کیا و … ولی داریم با این‌ها فاصله می‌گیریم، این میشود که فردا اگر مثلاً اخراجی‌های یک میدان مین، طوری بود که خود بچه رزمنده‌ها می‌گفتند که مگر بچه‌ها در میدان مین این جوری می‌رفتند؟ خود من در عملیات بیت المقدس شاهد بودم ۴۰ نفر در میدان مین غلتیدند تا معبر باز کنند. بچه رزمنده وقتی فراموش می‌کند، از نسل امروز چه توقعی دارید که بیاد بگوید مگر چنین چیزی بوده؟! چرا ؟ چون ما فاصله می‌گیریم، چیزی را هم نمی‌گوییم، صداقت به خرج نمی‌دهیم، این‌ها میشوند افسانه‌ای، افسانه مثل رستم! بوده یا نبوده؟! ما این را می‌دانیم نسل امروز نمی‌داند.
 
چشم‌انداز سینمای دفاع مقدس را چطور ارزیابی می‌کنید؟
 
چشم انداز فرهنگ دفاع مقدس چه سینما چه کتاب، ماها جارو می شویم، نسل ما جارو می شود، یا مرگ جارویمان می کند یا مردم ما رو جارو می‌کنند،  خسته می‌شوند از دست ما، نسل امروز، من به نسل امروز خیلی امیدوارم و به شما هم قول میدهم دارم می‌بینم، در کارها دیدم من، ببینید نسل امروز چون به واقعیات دفاع مقدس با حسرت نگاه می‌کند اما ما داریم به این چشم نگاه می کنیم که خودمان دیدیم. اگر کتاب یا مقاله ای می‌نویسیم ، همه اش می‌گوییم شهدا کجایید اینجوری شده، ولی نسل امروز دنبال اون بعد واقعی و حماسی قضیه است، این است که من به شما قول می‌دهم در آینده‌ای نه چندان دور نسل امروز خیلی از ما جلو می زند، فقط خدا کند بعضی از این آقایان عقلشان برسد، میدان را به این‌ها بدهند، امکانات را به این‌ها بدهند، فضا را باز بگذارند، مگر خود این‌ها چه طوری فیلم ساز شدند، مگر این آقایون چه جوری مدیر شدند؟ غلط نوشتند، اشتباه نوشتند، تا توانستند به اینجا برسند، قرار نیست که نسل امروز همه‌شان پروفسور باشند، این‌ها یک سری جوان هستند که تازه دست به دوربین شدند، دست به قلم شدند، به‌ ایشان میدان بدهید.
اتفاقا نسل امروز یه زرنگی بزرگی که دارد این است که تجربه ما را تکرار نمی‌کند، یعنی راه‌هایی که ما رفتیم زدیم به دیوار را نسل امروز نمی‌رود، حواسش خیلی جمع است.
 
اگر بسپریم به دست خود نسل امروز، من اعتقاد دارم نسل امروز بچه مسلمان ایرانی هستند که دنبال آن حماسه‌اند. بگذارید حرف خودش را بزند، قرار نیست که اون مثل من داوودآبادی نگاه بکند، این که می‌شود دیکتاتوری فرهنگی، سوژه‌های دفاع مقدسی زیاد است.
 
امروز جامع ترین و معتبرترین کتاب تاریخ ادبیات ایران را که دانشجوی ما بخواهد بخواندباید کتاب ادوارد براون را  بخواند، معتبرترین شاهنامه برای چاپ مسکو است. امروز رو یادتان باشد، زمانی برسد معتبرترین کتاب برای تاریخ دفاع مقدس را با چاپ فرانسه باید بخوانید، یکی از کاملترین کتابخانه های دفاع مقدس در فرانسه هست. گروههای امریکایی، هلندی، فنلاندی در حال تحقیق بر روی راهیان نور هستند، همین الان یک خانم فرانسوی ۱۰ سال است در ایران دارد روی راهیان نور کار می‌کند، ببینید چقدر برای اینها ارزش قائلند، این‌ها شدیدا افتاده‌اند به جان فرهنگ دفاع مقدس و کارهای عجیب غریبی دارند می‌کنند و زمانی خواهد رسید که ما آدم بفرستیم فرانسه، بروید کتابخانه آقای اریک بوتل، بروید سراغ فلانی، فرهنگ دفاع مقدس را تحقیق بکنید بیایید اینجا منتشر بکنید، چرا؟ چون آقایون بزرگ ما به کارهای تبلیغاتی بسنده کرده‌اند‍، فرهنگ را یادمان رفته است، آنها شدیدا افتادند دنبال فرهنگ، آقای کریستف بالایی مسیحی رییس انجمن دوستی ایران و فرانسه، ۱۰ سال پیش در سمیناری در فرانسه مقاله ای خواند به اسم «روحیه یک بچه بسیجی در عملیات کربلای ۵» من حمید داوودآبادی که در کربلای ۵ بودم گریه‌ام گرفت، گفتم مگر او در کربلای ۵ بوده؟ بخدا قسم اگر دو تا از این سرداران امروز را می‌آوردیم در سمینار،  نمی‌توانستند مثل این مقاله بنویسند، چندیدن سال رفته بود تامل کرده بود روی فرهنگ دفاع مقدس. این هستش که می‌گویم شما نسل امروزی‌ها بترسید که ازشما این فرهنگ را می‌قاپند و مجبور می‌شوید شما مصرف کننده بشوید.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها