کد خبر: ۳۸۷۷۵۹
زمان انتشار: ۱۴:۳۰     ۱۶ مرداد ۱۳۹۵
گزارشي كه پايگاه گلوبال ريسرچ اخيراً درباره تهديدات پيراموني جمهوري اسلامي ايران منتشر كرد شايد تلاش دارد در لابه‌لاي اطلاعات سوخته اما مسئله‌اي مهم را به رخ بكشد...

به گزارش پایگاه 598، فارس نوشت: پايگاه گلوبال ريسرچ، اخيراً گزارشي تحليلي را درباره تهديدات پيراموني جمهوري اسلامي ايران منتشر كرد كه تدقيق و افكندن نور به زواياي آن در محضر افكار عمومي ضروري به نظر مي‌رسد.

(متن ترجمه گزارش را در اينجا بخوانيد)

در اين گزارش بصورت مجمل بيان مي‌شود كه عربستان و آمريكا براي مقابله با نفوذ ايران بويژه در جبهه سوريه به سه راهكار 1_ فعال كردن گروهك دموكرات و كومله در مرزهاي غربي ايران 2_ فعال‌سازي گروهك‌هاي شرارت در مرزهاي شرقي و 3_ فعال كردن اغتشاش داخلي تحت عنوان انقلاب رنگي و نسخه دوم انقلاب سبز! در ايران دست يازيده‌اند.

اين گزارش تصريح مي‌كند كه طراحان اين 3 راهكار به تجميع آنها و هم‌افزايي اثر ضربه‌ي همزمان آنها مي‌انديشند.

نگاهي به محتواي اطلاعات اين گزارش و تطبيق و عيارسنجي آنها با اطلاعات ميداني و مختصات صحنه رويارويي منافع جمهوري اسلامي ايران با منافع ساير طرف‌هاي خود حقايقي را بازگو مي‌كند كه محافل سياسي و افكار عمومي بويژه در داخل ايران بايستي نسبت به آن آگاه شوند.

*يكم: درباره فعال شدن گروهك‌ها در مرزهاي غربي و شرقي ايران

كساني كه با سياست‌هاي امنيتي كلان جمهوري اسلامي ايران آشنا باشند، مي‌دانند كه ايران اسلامي نه در داخل و نه حتي در خارج از مرزهايش هيچ تهديد مسلحانه‌اي را براي منافع خود تحمل نمي‌كند.

سياستي كه در اوايل انقلاب پرونده ده‌ها باند شرارت، گروهك‌هاي جدايي‌طلب و هسته‌هاي مسلح داراي داعيه فرقه‌اي را بست و تا امروز هم به نحو چشمگيري ادامه يافته است.

و ناظران اين رفتار جمهوري اسلامي به رأي‌العين ديده‌اند كه ايران در اين زمينه حتي پا به فراسوي مرزهاي خود نيز گذاشته است در مواردي تروريست‌ها، اشرار و گروهك‌ها را حتي در خاك كشوري ديگر نيز زير ضربات خردكننده‌اش برده است.

همين مقدمه ساده نشان مي‌دهد كه اطلاعات ارائه شده از سوي گلوبال ريسرچ در مقاله اشاره شده پيرامون فعال شدن گروهك‌ها در مرزهاي شرقي و غربي ايران، كشف تازه‌اي نيستند و بحث پيرامون اينكه چرا يك پايگاه رسانه‌اي خارجي تصميم گرفته است در گيرودار حوادث مهمي همچون محاصره حلب در سوريه، شكست‌هاي پياپي تروريست‌ها در عراق و استيصال عربستان در مقابل انصارالله يمن دست به انتشار اين اطلاعات با روكش «تحليلي» بزند مشخص نيست.

*نگاهي دقيق‌تر به وضعيت گروهك‌هاي ضد انقلاب در مرزهاي غربي

و اما در اشاره به اطلاعات طرح شده از سوي گلوبال ريسرچ مبني بر فعال شدن گروهك‌هاي پژاك و كومله و دموكرات و نقش حاكميت كردستان عراق در اين ماجرا نيز بايد به چند نكته توجه داشت.

نكته اول آنست كه حاكميت كردستان عراق به دليل خصلت‌هاي شخصي و پيراموني حاكمانش، اساساً در سطحي نيست كه بتواند نقشي همچون تركيه در حمايت از تروريست‌ها را بر عهده بگيرد.

في‌الجمله آنكه كردستان عراق حتي براي دور ماندن شهرهايش از اشغال توسط تروريست‌ها نيز محتاج ايران است و در زمينه حمايت از تروريست‌ها جز ايفاي نقش ابزاري كوچك، هرگز توانمندي ديگري برايش متصور نيست.

*اجساد گروهك نفوذي به داخل مرزهاي غربي ايران كه چندي قبل طي عمليات سپاه پاسداران به هلاكت رسيدند.

از سوي ديگر، توان انجام عمليات تأثيرگذار از سوي اين گروهك‌ها نيز سال‌هاست كه به زوال رفته و آنها تبديل به مشتي تفنگچي كوه‌نشين شده‌اند كه همان خرده شعارها و بيانيه‌هايشان هم با كشتار ايرانيان سني‌مذهب و علماي محبوب كردستان رنگ باخت.

جالب آنكه شعوب ديگر اين گروهك‌ها نظير پ.ك.ك در مرزهاي تركيه نيز سال‌هاست كه توان انجام عمليات خاصي را ندارند و به محض هر تحركي سركوب شده‌اند.

از طرفي هر سه نحله اشاره شده در بالا نيز تاكنون توانايي تجميع افكار و عقايد سياسي و آرماني خود بويژه درباره چيزي به نام كشوري كردي! را نداشته و به عبارت سليس‌تر، حاكميت كردستان عراق، پژاك، پ.ك.ك و... هيچگاه نتوانسته‌اند با خواسته‌هاي يكديگر منطبق باشند و البته نخواهند توانست.

فلذا شرط‌بندي واشنگتن و رياض بر روي توانايي‌هاي چنين گروهك‌هاي راهزن و بي‌مقداري براي معارضه با ايران منطقي به نظر نمي‌رسد و بيشتر نوعي بلوف براي اهداف خاص است.

*انكسار شرارت در مرزهاي شرقي ايران

گروهك‌هاي تروريستي و اشرار در مرزهاي شرقي ايران نيز اوضاع بهتري ندارند.

اگرچه آنها نسبت به گروهك‌هاي پژاك و كومله و... از حمايت بهتر و بيشتر سرويس اطلاعات سعودي و كمك‌هاي شايد ناخواسته‌ي پاكستاني‌ها! برخوردارند اما باز هم بيش از 80 هسته شرارت كه همگي در كشورهاي آنسوي مرزهاي شرقي ما جاخوش كرده‌اند، توانايي خاصي را براي ناآرام‌سازي و حتي ناامن سازي ايران ندارند.

*عبدالمالك ريگي، مشهورترين سركرده اشرار در مرزهاي شرقي ايران كه توسط نيروهاي اطلاعاتي امنيتي جمهوري اسلامي ايران در هنگام پرواز عبوري از آسمان ايران دستگير شد.

اين ادعا را نه تنها آمار و اسناد و واقعيت‌هاي صحنه اثبات مي‌كند بلكه نگاهي به سير برخوردهاي نظام جمهوري اسلامي ايران با گروهك‌هاي شرارت از اول انقلاب تاكنون نيز منجر به رسوا شدن بيشتر اين گروهك‌ها براي مردم و حذف چهره‌هاي آنها (همچون مالك ريگي، ابوحفص بلوشي و...) با انجام شاهكارهاي اطلاعاتي و جمع شدن دست و پاي آنها از مرزهاي شرقي ايران انجاميده است.

(شايد براي افكار عمومي جالب باشد كه اين گروهك‌ها حتي با يكديگر نيز اختلافات گسترده‌اي دارند. اختلافاتي كه در مواردي به درگيري آنها با يكديگر و كشته شدن سران آنها به دست طرف مقابل انجاميده است.)

في‌الواقع بايد دانست كه اطلاعات گلوبال ريسرچ درباره اين گروهك‌ها نيز شايد متعلق به 20 سال قبل و زماني است كه حتي در كشور آمريكا براي سران اشرار جلسه هماهنگي گذاشته مي‌شد و در نهايت نيز هيچيك راه به جايي نبردند اما اين اطلاعات كه اكنون با پوسته تحليلي ارائه مي‌شود در حقيقت مشتي دِيتاي سوخته هستند كه اگر نگوييم با مأموريتي خاص ارائه شده‌اند حكماً تحليل درستي درباره خطرات پيراموني ايران اسلامي نيستند.

*دوم: نگاهي به ميزان درستي و نادرستي احتمال بروز فتنه در ايران

گلوبال ريسرچ اما در گزارش خود به تقلاي واشنگتن و رياض براي به راه اندازي غائله در ايران و چيزي كه اين پايگاه غربي تحت عنوان «نسخه دوم انقلاب سبز» از آن ياد مي‌كند نيز خبر مي‌دهد.

غائله‌اي كه به زعم تحليلگر گلوبال ريسرچ بايد در هم‌افزايي با دو عنصر اشاره شده‌ي قبلي بتواند اثري داشته باشد كه منجر به تغيير رفتار و معادلات حاكميت و مردم در نظام جمهوري اسلامي ايران بشود.

اين اشاره سوم اما كمي واقعي‌تر به نظر مي‌رسد.

واقعي‌تر از آنرو كه اگرچه مسئله «نسخه انقلاب‌هاي رنگي» ديگر حتي از سوي طراحان غربي آن نيز كنار گذاشته شده و از طرفي اجراي آن در ايران در سال 88 منجر به شكست كامل و از بين رفتن بخش زيادي از زمينه‌هاي مطلب آمريكا شد (مثلاً مفتضح شدن فتنه‌گران و ادعاي آنها در مقابل مردم) اما خبر و تحليلي كه با ابتنا بر گزاره گلوبال ريسرچ بايستي به آن اشاره كرد «تلاش دشمن براي ايجاد فتنه اقتصادي در ايران» است.

اين مقوله كه مي‌توان شرح مختصر آن را بصورت «تلاش براي ايجاد غائله و اغتشاش خياباني به بهانه مشكلات اقتصادي و با هدف نهايي براندازي» ارائه كرد؛ بر اساس مطالعات ما از سال 2011 در ارتباط با ايران در دستور كار آمريكا و سرپل‌هاي داخلي فتنه در ايران قرار گرفته است.

و اساساً بر همين مبنا بود كه به يكباره مسئله «اقتصاد و معيشت» در نزد افكار عمومي ايران از سوي افراد و برخي رسانه‌هاي خاص بزرگنمايي شد، اثر صرفاً 30 درصدي تحريم‌ها 100 درصدي عنوان شد، اقتصاد ايران فلج و بحران زده خطاب گرديد، آمار بيكاري رو به كاهش كه فقط 6 درصد از استاندارد جهاني بالاتر بود را رو به تزايد ناميدند، مصاديق رفاه عمومي در جامعه ايران را انكار كردند و...

مبحث تلاش دشمن براي ايجاد فتنه اقتصادي البته بعدها و بارها و بارها در كلام رهبر فرزانه انقلاب و تني چند از مقامات سياسي، امنيتي و نظامي كشورمان نيز مورد اشاره و توشيح قرار گرفت.

البته دشمن در تمام طول سال‌هاي گذشته و در كنار شكست خود در پروژه‌هاي ضد امنيتي، در اين پروژه نيز شكست خورد و نتوانست نسخه‌اي را كه در اوكراين، ونزوئلا، سودان و هنگ‌كنگ پياده‌سازي كرد را در ايران هم پياده كند اما اين ناكامي‌ها هرگز به معناي انصراف دشمن از طرح باز شده بر روي ميزش نيست و قرائن و استدلال‌هايي وجود دارد كه بحث تلاش براي ايجاد فتنه اقتصادي هنوز از دستور كار دشمنان ايران خارج نشده است.

*نتيجه‌گيري

اطلاعات گزارش گلوبال ريسرچ بر اساس واقعيات پيش‌گفته و آنچه ما از پسين و پيشين رخدادهاي منطقه و فرصت‌ها و تهديدات پيرامون ايران مي‌دانيم، چندان صحيح نيستند و محلي از اعراب هم ندارند اما قسمت ويژه و پررنگ اين گزارش كه در بالا به آن اشاره شد، در حدي از خطر قرار دارد كه ناديده گرفتن آن و كرختي نسبت به هشدارهاي پيراموني‌اش مي‌تواند باعث فرجامي غير قابل پيش بيني شود.

خاصّه آنكه فتنه سال 88 نيز از يكسال به وقوع آن پيش‌بيني شده بود اما در نهايت رخ داد اما مسئله فتنه اقتصادي عليرغم تلاش دشمن تاكنون براي تحقق خود در ايران موفق نشده است.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها