کد خبر: ۴۰۶۰۹۷
زمان انتشار: ۰۹:۳۶     ۰۲ دی ۱۳۹۵
اين روزها درباره حلب فضاسازي‌هاي وحشتناكي از سوي رسانه‌هاي غربي، ‌عربي و عبري صورت مي‌گيرد كه به طور كامل زمام افكار عمومي را به دست گرفته است و متأسفانه در اين سو...
به گزارش پایگاه 598 به نقل از روزنامه جوان، اين روزها درباره حلب فضاسازي‌هاي وحشتناكي از سوي رسانه‌هاي غربي، ‌عربي و عبري صورت مي‌گيرد كه به طور كامل زمام افكار عمومي را به دست گرفته است و متأسفانه در اين سو كم‌كاري‌هاي بسيار و غيرقابل گذشتي از سوي مسئولان امر در زمينه بازگويي حقايق سوريه را شاهديم.

اغلب مردم ايران نمي‌دانند در حلب و شهرك‌هاي شيعه‌نشين فوعه و كفريا چه مي‌گذرد تنها مرجع خبري ما اخبار جسته و گريخته شبكه خبر و چند سايت است؛ درحالي‌كه جنگ رسانه‌اي درباره سوريه با شدت و قوت جريان دارد به‌عنوان مثال بعد از پيروزي حلب نشريات فرانسوي به‌خصوص نشريات و سايت‌هايي كه به اصطلاح اسلامي هستند نوشتند با رفتن مسلحين از حلب، امنيت هم رفته است. به طوري‌كه زنان مسلمان امنيت ندارند و در معرض تجاوز نيروهاي متجاوز به حلب قرار گرفته‌اند!

متأسفانه از اين دست اخبار دروغين بسيار زياد است كه مدام منتشر مي‌كنند. در اين ميان بسياري از مسئولان امر در ماجراي مهار عمليات رواني و پاسخگويي به شبهات جنگ سوريه عملاً مردود بوده‌اند چراكه نتوانسته‌اند حقيقت جنگ سوريه يا بهتر بگوييم جنگ رسانه‌اي در اين كشور را بيان كنند حالا كارزار حلب و دو منطقه فوعه و كفريا بار ديگر به ما گوشزد مي‌كند كه دستمان در مهار جنگ رواني خالي است و اين به دليل سوءمديريت برخي از مسئولاني است كه در اين امر بارسنگين مسئوليت را متقبل شده‌ يا به دوش گرفته‌اند.

 در بحث رسانه‌اي و عمليات رواني متأسفانه نه براي بلند‌مدت كار خاصي صورت داده‌ايم و نه براي كوتاه‌مدت. با ترور سفير روسيه در تركيه، ‌رسانه‌هاي غربي عليه ايران و سوريه و روسيه به عنوان جنايتكاران مهاجم جنگ رواني به راه انداخته‌اند جنگي كه حتي افكار برخي از نيروهاي داخلي را نيز متأثر خود كرده است. تنها برخي از دلسوزان انقلاب و حقيقت با ابزارهايي مانند شبكه‌هاي اجتماعي براي مقابله با اين عمليات‌هاي رواني سينه سپر كرده‌ و قدم به ميدان گذاشته‌اند، اما مسئولاني كه بودجه و سازمان و اختيارات لازم را براي مقابله با چنين اتفاقاتي دارند با سكوت خود ناتواني و بي‌لياقتي را به اثبات رسانده‌اند.

پربيراه نيست اگر بگوييم خبرنگار آزادمردي مانند حسن شمشادي كه مدتي است از سوي مديران اين سازمان به شيفت شب منتقل شده تا كمتر ديده شود بار عظيمي از مقابله با عمليات رواني و اطلاع‌رساني صحيح را به تنهايي و با دست خالي به دوش گرفته است. او اكنون در تلگرام و اينستاگرام و جلسات سخنراني متعددي كه بي‌وقفه در نقاط مختلف كشور دارد آنچه را مردم مشتاق شنيدن هستند و نمي‌دانند به گوش آنها مي‌رساند بدون اين‌كه ساختار يا سازماني از وي حمايت كند اما او نيز دل پري دارد. شمشادي در همايش دانشگاه صداوسيما نسبت به كم‌كاري‌ها وسو‌ءمديريت در اين زمينه گلايه‌مندانه مي‌گويد: «‌ملازمان حرم خوب است. حرف از خانواده‌هاي شهداي مدافع حرم خوب است. حرف از مظلوميت‌شان خوب است. اما صرفاً اينهاست؟ مخاطب ما هيچ نيازي ندارد كه بداند مدافعان حرم چرا آنجا پرپر مي‌شوند. چرا آنجا هستيم و چرا آنجا حضور داريم؟ اين چراها را چه كسي بايد جواب بدهد. يك نگاهي به قصه سوريه هست كه توليد براي آرشيو. خيلي دوربين در سوريه و عراق دارد كار مي‌كند كدامش را مخاطب مي‌بيند؟! پيوست رسانه‌اي توليد براي آرشيو در 69 ماه گذشته جواب نداده است. نياز داريم براي پيوست رسانه‌اي به اقناع مخاطب روي بياوريم كه مخاطب ما پاي بي‌بي‌سي فارسي، صداي امريكا و غيره ننشيند.

اين درددل يك خبرنگار جنگ است كه چهارسال و نيم از عمرش را در سوريه و با بچه‌هاي مدافع حرم جلوي تروريست‌ها گذرانده و دستش هم به جايي بند نيست. يك سال و نيم است كه مأموريتم درسوريه پايان پذيرفته و برگشته‌ام اما همچنان ارتباطم باقي است.»

عبدالله شهبازي تاريخدان و تحليلگر مشهور هم از جمله افرادي است كه به تنهايي در اين زمينه فعاليت اطلاع‌رساني دارد. او در كانال خودش به تحليل فضاسازي‌هاي رسانه‌اي خارجي درباره سوريه و اتفاقات آن مي‌پردازد. البته كارهاي جسته و گريخته‌اي هم رسانه ملي داشته است اما نگاه اختصاصي و اولويت يافته رسانه‌اي درباره سوريه و دفاع از حقيقت ديده نمي‌شود تا بتواند جلوي شبهات را بگيرد.

بي‌شك وظيفه رسانه ملي آن است كه در اين فرايند با تحليل‌هاي به موقع به زبان‌هاي مختلف همچنين آماده كردن محتوا براي شبكه‌هاي مجازي در كوتاه‌مدت به ياري جبهه متفرقه حقيقت‌جوياني كه در رسانه‌هاي مختلف فعاليت مي‌كنند برسد. در اين ميان خبرگزاري‌ها و سايت‌ها هم بايد از مطالب ناب بدون نگاه مالكيتي بهره ببرند و با همپوشاني محتواهاي تأثيرگذار به شفاف‌سازي در ارائه اطلاعات بپردازند و با كمك بينش و بصيرت عمومي فعال باشند؛ چراكه خيلي از رسانه‌هاي ما همه‌گير نيستند و اگر مطلب نابي در يكي از آنها توليد شود به چشم همه اقشار مورد هدف نخواهد آمد.

 اتفاقات اخير سوريه ضرورت وجود يك اتاق جنگ عمليات رواني را در كشور ملموس كرده است، اتاقي كه هرچند بگويند وجود دارد ولي عملاً خروجي از آن ديده نمي‌شود. اين تأسف‌بار است كه ما جزو مطلع‌ترين افراد در زمينه سوريه باشيم اما در انعكاس حقيقت ناتوان باشيم. سخن از ابزار نيست چه آنكه شبكه‌هاي اجتماعي و دغدغه مردمي خود بزرگ‌ترين ابزار است بلكه آنچه ديده نمي‌شود توليد محتوا همچنين جست‌وجوگري براي روشن شدن حقيقت است.

 البته برخي سازمان‌ها و ارگان‌ها تلاش‌هايي داشته‌اند و مستندهايي هم ساخته‌اند، اما هيچكدام ارزش استنادي ندارد و تنها روايتي براي گرياندن مردم هستند حتي براي مردم همين مستندها قدرت روشنگري درباره اتفاقات سوريه را هم ندارد چه برسد به آنها كه اصلاً با اتفاقات سوريه آشنا نيستند و متأثر از ماهواره و رسانه‌هاي بيگانه هستند. بايد قبول كنيم اغلب مديران و مسئولان رسانه‌اي ما در ماجراي سوريه مردود شده‌اند.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها