کد خبر: ۱۰۵۶۳۷
زمان انتشار: ۱۱:۰۳     ۱۹ دی ۱۳۹۱
ابرهای تیره در آسمان تهران – آنکارا
با توجه به این که ترکیه و اسراییل دارای اختلافات استراتژیک و بنیادین چندانی نیستند و دیر یا زود به توافق و سازش خواهند رسید، سرد شدن روابط سیاسی تهران – آنکارا اسراییل را مسرور می کند و به موازات این، دور شدن ایران از ترکیه، این کشور را به اعراب و به ویژه عربستان سعودی نزدیک تر خواهد کرد.

به گزارش 598، برای آغاز سخن درباره روابط ترکیه و ایران، اشاره به یکی از اظهارنظرهای وزیر امور خارجه ترکیه خالی از لطف نیست. احمد داوداوغلوی قونیه ای خطاب به آمریکایی ها گفته است: «مرزهای ما و ایران بسیار قدیمی تر از کلّ تاریخ کشور شماست.» این سخن هوشمندانه داوداوغلو جدای از آن که برخی ضرورت های ژئوپولیتیکی در حفظ روابط دو کشور را در بر دارد، حاوی این پیام نیز هست که قرار نیست دوستی و شراکت استراتژیک ترکیه و آمریکا منجر به از دست دادن همسایه توانمندی به نام ایران شود.

آشوب منطقه ای در سال 2012

سال 2012 میلادی برای منطقه خاورمیانه سال پرتنشی بود و طی این مدت تغییر و تحولات گسترده ای در حوزه کشورهای عربی صورت گرفت. بدون تردید بخشی از این تحولات به صورت خودجوش، حقیقی و بر مبنای خواسته های مردمان کشورهای عربی بود و بخشی دیگر نیز دستاورد برنامه کلانی بود که برای تغییر در ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشورهای منطقه توسط آمریکا و غرب برنامه ریزی شده بود و مجموعه این تحولات، بر بسیاری از کشورهای منطقه تاثیر گذاشت و حوزه روابط خارجی تهران- آنکارا نیز یکی از میادینی بود که تحت تاثیر بیداری اسلامی قرار گرفت. بحران سوریه و اختلاف نظر جدی ترکیه و ایران بر سر آینده این کشور از موضوعاتی بود که باعث شد در این سال گرمای روابط بین دو کشور همچون گذشته به نظر نیاید.

زمانی که رجب طیب اردوغان پیش از بازگشت از سفر سئول به تهران آمد و با مسئولان ایرانی دیدار کرد، اختلاف نظر بر سر مساله سوریه چنان بالا گرفت که هم با عنوان نمودن موضوع بیماری ناگهانی رییس جمهور ایران از برگزاری ضیافت شام صرف نظر شد و هم تانر یلدز وزیر انرژی و منابع طبیعی ترکیه با ادبیاتی که به مواضع پیشین وی بی شباهت بود، خطاب به رسانه ها گفت: دیدگاه های هسته ای ما با ایران کوچکترین سنخیتی ندارد.

اگر چه همان روز هیات پرجمعیت سیاسی ترکیه به خراسان رضوی سفر کرد و دیدار اردوغان با رهبر انقلاب تا حد زیادی از تلخی گفتگوهای تهران کاست اما پس از آن نیز روابط دوسویه به پویایی چندانی نرسید و در سفر معاون اول رییس جمهور ایران به ترکیه، میمیک چهره اردوغان نشان دهنده مواضع سرد و گله مندی های سیاسی او بود و بالاخره لغو سفر رییس جمهور ایران به قونیه و عدم حضور در مراسم سالگرد مولانا، یک بار دیگر نشان داد که در این حوزه اتفاقاتی افتاده که نیاز به تبیین و جبران دوسویه دارد.

اظهار نظر تند چندین مقام سیاسی و نظامی ایران علیه ترکیه باعث گله مندی های بیشتر ترکیه شده و دکتر صالحی وزیر امور خارجه کشورمان مودبانه از رسانه ها و مقامات ایرانی خواست تا در این حوزه با مراعات بیشتری برخورد کنند. از آن سو ادریس نعیم شاهین وزیر کشور ترکیه درست همزمان با سفر لاریجانی رییس مجلس ایران به ترکیه، در مصاحبه با رسانه ها، ایران را متهم به حمایت از پ.ک.ک نموده و سخن از دستگیری 11نفر در ترکیه به اتهام جاسوسی برای ایران به میان آمد و کار به جایی رسید که برخی تحلیل گران ترکیه پیشنهاد کردند که آنکارا، از برخی ظرفیت های جنوب آذربایجان علیه ایران استفاده کند.

در مجموع می توان گفت؛ مساله سوریه، رویارویی مالکی – اردوغان، سامانه راداری ملاتیا، سامانه موشکی پاتریوت و تعاملات ترکیه و ناتو، اظهار نظرهای چندین مقام سیاسی و نظامی ایران علیه ترکیه و اتهامات برخی مقامات و رسانه های ترکیه علیه ایران، دست به دست هم دادند تا گذشته از تعارفات رسانه ای و دیپلماتیک، به جایی برسیم که باید گفت: حال ما خوب است ولی تو باور مکن!

اصل لاییسم نزد حکومت ترکیه از چنان اهمیت حیاتی و والایی برخوردار است که نمی توان بقای نظام جمهوری ترکیه را بدون آن تصور کرد. درست است که اردوغان و حزب عدالت و توسعه خود را بانیان یک جریان اسلامی می دانند اما در سفر اردوغان به مصر و تونس دیدیم که وی بی محابا از این موضوع سخن به میان آورد که تبعیت از الگوی لاییستی حکومت ترکیه برای کشورهای انقلابی عربی بهتر از به کارگیری دیگر الگوهای موجود است.

طی روزهای اخیر رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت امور خارجه و رییس حوزه دیپلماسی عمومی ایران به ترکیه سفر کرد و کنفرانس های مطبوعاتی او در آنکارا و استانبول تا حد زیادی از آتش بار رسانه ای دو طرف کاست و در حال حاضر باید به فکر این باشیم که در کنار ترمیم برخی نواقص، به فکر ارتقا و تعمیق روابط و استفاده هوشمندانه از ظرفیت های منطقه ای همسایه خود باشیم چرا که حفظ منافع درازمدت و مصالح سیاست خارجه و دیپلماسی نباید فدای خطاهای کوچک شود.

برای آن که به درک روشن تری از تفاوت رویکرد تهران و آنکارا در حوزه سیاست خارجه ایران و ترکیه برسیم، ابتدا نگاهی بیاندازیم به سرفصل چند ویژگی سیاسی و نیز ارتباطات بارز و استراتژیک ترکیه که با مواضع ایران تفاوت های جدی دارد وصد البته وچود این تفاوت ها با ذات سیاسی، تاریخی و فکری کشورها ارتباط دارد و الزاما قرا نیست منافع ملی همسایگان هم مسیر و هم ارز بوده و همه چیز با هم منطبق باشد.

این همسایه لاییست و ناتویی

اصل لاییسم نزد حکومت ترکیه از چنان اهمیت حیاتی و والایی برخوردار است که نمی توان بقای نظام جمهوری ترکیه را بدون آن تصور کرد. درست است که اردوغان و حزب عدالت و توسعه خود را بانیان یک جریان اسلامی می دانند اما در سفر اردوغان به مصر و تونس دیدیم که وی بی محابا از این موضوع سخن به میان آورد که تبعیت از الگوی لاییستی حکومت ترکیه برای کشورهای انقلابی عربی بهتر از به کارگیری دیگر الگوهای موجود است.

تحلیل صحیح این موضوع و ایمان آوردن به این که اردوغان و حزب عدالت و توسعه در حوزه مسائل اسلامی و دنیی کاملا به شیوه عمل گرایانه و پراگماتیستی عمل می کنند، راه درک بسیاری از رفتارها و پیش بینی حرکات آنکارا را برای ما آسان تر می کند.

از یاد نبریم ترکیه عضو ناتو است. بنا به روایت ها و استدلالات متقن و روشن، عدنان مندرس نخست وزیر معدوم ترکیه در سال 1960 میلادی جان خود را بر سر مخالفت با برخی طرح های ناتو گذاشته و در این راه کشته شد و نجم الدین اربکان نخست وزیر اسلامگرای ترکیه نیز با وجود آن که تلاش می کرد به جبهه شرقی و اسلامی توجه ویژه ای نشان دهد هیچ گاه در برابر ناتو به طور روشن موضع گیری نکرد. به عبارتی روشن چه بخواهیم چه نخواهیم ناتویی بودن ترکیه بخشی از شناسنامه سیاسی و منطقه ای این کشور است و طبیعتا در چنین مسیری است که هم مواضع دولت اردوغان در حوزه مداخله خارجی در لیبی و سوریه و هم موضوعاتی همچون حرص تسلیحاتی ترکیه، سامانه های راداری ملاتیا، سامانه های موشکی پاتریوت در سه نقطه از ترکیه، هواپیماهای بدون سرنشین، تلاش برای خریداری 170 موشک ویژه و 3 زیردریایی پیشرفته آمریکایی و برخی اقدامات دیگر ترکیه قابل درک است.

بدون شک در چنین شرایطی ترکیه حاضر نمی شود برای تامین رضایت ایران از ماموریت ها و وظایف خود سر باززند و توقع به جایی نیست اگر از اردوغان بخواهیم که به خاطر منافع ایران از ناتو فاصله بگیرد بلکه عقل سلیم و مصالح دیپلماتیک حکم می کند تا ارتباط استراتژیک ما با ترکیه همواره از چنان ژرفایی برخوردار باشد که ترکیه را مانند ضامن ناتو بدانیم و به این اطمینان دست پیدا کنیم که روابط استراتژیک تهران – آنکارا یکی از عواملی خواهد بود که راه ضربه زدن به منافع جمهوری اسلامی ایران را بر سران این پیمان نامه نظامی خواهد بست.

ترکیه و آمریکا

به یاد داشته باشیم که با حذف رژیم پهلوی در منطقه خاورمیانه و سربرآوردن نظام سیاسی جمهوری اسلامی و اندکی پس از آن با ورود ایران و عراق به یک جنگ طولانی، بهترین فرصت برای ترکیه مهیا شد تا ژرفای بیشتری به رفاقت استراتژیک خود با آمریکا بدهد و نه تنها در حوزه های نظامی و سیاسی بلکه در میدان تجارت و اقتصاد نیز حجم مبادلات دو طرف به 24 میلیادر دلار در سال رسیده است.

دوستی آمریکا و ترکیه یک ارتباط استراتژیک و پایدار است و باز هم به جای آن که مدام با به میان آوردن کنایه اسلام آمریکایی یاران اردوغان را برنجانیم، بهتر است از این همسایه در مقانم میانجی نیز استفاده کنیم و به خاطر داشته باشیم که اردوغان و تئوریسین های حزب عدالت و توسعه هیچ گاه ادعای آن را نداشته اند که نماینده و مروج اسلام ناب محمدی هستند با این حال از شنیدن لفظ اسلام آمریکایی برآشفته می شوند
نگاهی به رفتارهای سیاسی دولت اردوغان در زمان هر 4 وزیر خارجه خود(یاشار یاکش، عبدالله گل، علی باباجان و احمد داوداوغلو) این واقعیت را نشان می دهد که ارتباط ترکیه و آمریکا یک ارتباط استراتژیک است و شاید در شرایط کنونی درک این جمله حساس اردوغان آسان تر باشد که در خصوص استاد خود نجم الدین اربکان گفت:«ما جامه اندیشه ها و مواضع حزب رفاه را از تن خود درآورده و به گونه ای دیگر پیش می رویم.»

آری. اهمیت سیاسی و منطقه ای ترکیه نزد آمریکا حتی از عربستان سعودی و شیوخ عربی نیز بالاتر است و طی چند سال گذشته میزان هماهنگی در حوزه دیپلماسی آمریکا و ترکیه هم در خاورمیانه و حوزه غزه و مصر و هم در حوزه تحولات بیداری اسلامی به جایگاهی رسید که گاه چنین به نظر می رسید که داوداوغلو نه مانند یک همتا بلکه در مقام یک مشاور هیلاری کلینتون و یک شریک آمریکایی عمل می کند.

بنابراین باید این واقعیت را بپذیریم که دوستی آمریکا و ترکیه یک ارتباط استراتژیک و پایدار است و باز هم به جای آن که مدام با به میان آوردن کنایه اسلام آمریکایی یاران اردوغان را برنجانیم، بهتر است از این همسایه در مقام میانجی نیز استفاده کنیم و به خاطر داشته باشیم که اردوغان و تئوریسین های حزب عدالت و توسعه هیچ گاه ادعای آن را نداشته اند که نماینده و مروج اسلام ناب محمدی هستند با این حال از شنیدن لفظ اسلام آمریکایی برآشفته می شوند و خود را مسلمانانی متدین و مقید به قواعد دینی و اخلاقی می دانند که در میدان سیاست از اصول لاییسم و منافع ملی تبعیت می کنند.

اردوغان دست کم از زمان آغاز حرکات موسوم به بهار عربی تاکنون نشان داده که در سیاست خارجه خود تا حد زیادی معتقد و پایبند به دیپلماسی مذهب محور است و معنی و مفهوم دقیق این رویکرد آنکارا این است که ترکیه روز به روز به عربستان سعودی، قطر و بحرین نزدیک تر می شود و به موازات آن که گاهی علیه مالکی به تندی صحبت می کند، با حکومت بعث سوریه و علوی بودن خاندان اسد مشکل دارد، از قدرت گرفتن اخوان المسلمین مصر خشنود است و در کنار همه این ها هیچ گاه در خصوص مواضع و رفتارهای سیاسی و منطقه ای ایران به عنوان قطب شیعی اظهار نظر منفی نکرده و مواظب و مراقب است که در برابر ایران همه آداب دیپلماتیک و شرط ادب را رعایت کند.

ترکیه و مساله سوریه

رویکرد ترکیه در قبال مساله سوریه ارتباط عمیقی با روابط استراتژیک ترکیه و آمریکا، عضویت ترکیه در ناتو و توجه ویژه تیم سیاست خارجی ترکیه به ارتقای روابط با جهان عرب و موج سیاسی جدید این کشورها دارد و واقع گرایی سیاسی ترکیه را به سویی می برد که در حوزه سوریه با ایران، تفاوت نظر داشته باشد. تحلیل اجمالی شرایط جهانی و منطقه ای نشان می دهد که حتی روسیه و چین نیز به طور کامل حامی سوریه و حفظ رژیم بشار اسد نیستند و در دورنمای تحولات منطقه، ساختار سیاسی سوریه به شیوه ای دیگر خواهد بود. ولادیمیری پوتین در سفر اخیر خود به ترکیه اعلام کرد که روسیه وکیل مدافع سوریه نیست و به عبارتی نشان داد که مبادلات تجاری 35 میلیادر دلاری مسکو – آنکارا از خیلی چیزها مهم تر و اساسی تر است.

اگر اندکی به گذشته بازگردیم می بینیم که اردوغان پس از آن که از سقوط رژیم لیبی اطمینان یافت، شمشیر جواهرنشان اهدایی قذافی را به طرابلس بازفرستاد و با تایید مواضع ناتو در خصوص مداخله نظامی در لیبی به فکر رقابت فنی مهندسی با فرانسه و دیگر کشورهایی افتاد که در بازار جدید لیبی به دنبال منافع حود بودند.

اکنون ترکیه پا را از این فراتر نهاده و به طور کامل از مخالفین سوری حمایت می کند، در بالاترین سطح حکومتی و دولتی با آنان دیدار می کند، یک صد و پنجاه هزار آواره سوری را پناه داده و مدام از این موضوع سخن به میان می آورد که نهصد کیلومتر مرز زمینی سوریه و ترکیه توجیه گر همه اقدامات و نگرانی های آنکارا است.

اردوغان پس از آن که از سقوط رژیم لیبی اطمینان یافت، شمشیر جواهرنشان اهدایی قذافی را به طرابلس بازفرستاد و با تایید مواضع ناتو در خصوص مداخله نظامی در لیبی به فکر رقابت فنی مهندسی با فرانسه و دیگر کشورهایی افتاد که در بازار جدید لیبی به دنبال منافع حود بودند.

بدون شک همه تلاش های دیپلماتیک ایاران برای بازگرداندن ترکیه از این راه به شکست خواهد انجامید و واقع گرایانه ترین برخورد ممکن آن است که دست کم از موقعیت منطقه ای و مرزی ترکیه به درستی استفاده کنیم و به خاطر داشته باشیم که اگر برخی اظهارنظرهای تند و برخی رفتارهای رسانه ای نامناسب، ترکیه را آزرده نمی کرد، ایران می توانست از ظرفیت میانجی گرانه این کشور برای آزادی اسرای خود استفاده کرده و آنان را از سوریه به تهران بازگرداند.

ترکیه و کردهای عراق

ترکیه به خاطر مساله انرژی و تامین سوخت ارزان قیمت از اقلیم کردستان عراق و نیز بر اساس توافقنامه امنیتی مثلث بغداد، آنکارا، اربیل در مواجهه با پ.ک.ک، روز به روز روابط خود را با اقلیم کردستان عراق عمیق تر کرده است و با وجود آن که از همان آغاز انقلاب کردهای عراقی مورد حمایت جمهوری اسلامی ایران بوده و در شهرهایی همچون تهران، کرمانشاه و سقز صاحب دفتر و نمانیدگی بوده و در برابر بعث کمک های تدارکاتی دریافت کرده اند، امروز به ترکیه نزدیک تر شده اند و اگر وضع به همین منوال پیش برود و روابط ایران و ترکیه سردتر شود، هزینه های سیاسی ایران در حوزه اقلیم بالاتر خواهد رفت.

ایران میانجی بزرگ بغداد – آنکارا

در سال 2012 روابط سیاسی ترکیه و عراق دچار لطمات جدی شد. اختلافات نوری مالکی و رجب طیب اردوغان نخست وزیران این دو کشور به حدی بالا گرفته که گویی نه مقامات سیاسی دو کشور همسایه که رهبران دو حزب رقیب در یک کشور هستند. موضوع پناه دادن ترکیه به طارق الهاشمی معاون فراری رییس جمهور عراق، سفر بدون هماهنگی احمد داوداوغلو به کرکوک، برخی اظهارات تند نوری المالکی در حق اردوغان و ترکیه، گرم شدن روابط جریانات سنی عراق با ترکیه و شاید مهم تر از همه این ها ارتقای روابط اقلیم کردستان عراق و ترکیه، مجموعا پارامترهایی هستند که موجب افزایش تنش سیاسی بین بغداد و آنکارا شده و به گواه اغلب تحلیل گران سیاسی ترکیه، در این میان فقط دو میانجی توانمند می توانند به حل شدن این مشکلات کمک کنند که یکی از آنان ایران و دیگری شخص جلال طالبانی رییس جمهور کُرد عراق است که البته در شرایط حاضر وضعیت جسمی او و تیرگی روابط کردها و بغداد باعث شده تا حد زیادی امکان میانجی گری را از دست دهد و تنها نیرویی که می تواند رفع تنش های سیاسی ترکیه و عراق را عملی سازد، ایران است.

روابط استراتژیک تهران – آنکارا، از مهم ترین و اثرگذارترین عوامل در تغییر موازنات منطقه ای خاورمیانه است. در شرایطی که عراق، سوریه و مصر هر کردام دارای مشکلات خاص خود بوده و کشورهای عربی خلیج فارس نیز دارای استقلال سیاسی و وجاهت بین المللی چندانی نیستند، تغییر و تحولات منطقه نیاز به جلب رضایت ایران و ترکیه دارد

چه کسانی از زمستان روابط ایران و ترکیه سود می برند؟

روابط استراتژیک تهران – آنکارا، از مهم ترین و اثرگذارترین عوامل در تغییر موازنات منطقه ای خاورمیانه است. در شرایطی که عراق، سوریه و مصر هر کردام دارای مشکلات خاص خود بوده و کشورهای عربی خلیج فارس نیز دارای استقلال سیاسی و وجاهت بین المللی چندانی نیستند، تغییر و تحولات منطقه نیاز به جلب رضایت ایران و ترکیه دارد و طبیعی است که اگر این دو کشور از هم فاصله بگیرند، با توجه به عمق روابطی که بین ترکیه و آمریکا و اروپا وجود دارد، در تعیین خط مشی آینده منطقه، کفه منافع درازمدت ترکیه سنگین تر خواهد بود و ایران در این ناحیه منتضرر خواهد شد.

از سویی دیگر با توجه به این که ترکیه و اسراییل دارای اختلافات استراتژیک و بنیادین چندانی نیستند و دیر یا زود به توافق و سازش خواهند رسید، سرد شدن روابط سیاسی تهران – آنکارا اسراییل را مسرور می کند و به موازات این، دور شدن ایران از ترکیه، این کشور را به اعراب و به ویژه عربستان سعودی نزدیک تر خواهد کرد.

محمدعلی دستمالی

منبع: رصد

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها