کد خبر: ۱۱۰۸۰
زمان انتشار: ۱۲:۰۹     ۲۵ فروردين ۱۳۹۰
سرویس جامعه جهان-زینب شایگان: بوقهاي پي‌درپي و متعدد ماشين مدل بالايي که بي‌توجه به ساعت ۱ بامداد، به صدا در مي‌آيد، اعصاب زن را متلاشي مي‌کند. هنوز مردد است و نمي‌تواند به خود بقبولاند که تنها راه پيش رويش همين يک راه است و مابقي پلهاي پشت سرش خراب شده است. چند بار ديگر صداي تيز بوق ماشين در گوشهايش مي‌پيچد. سعي مي‌کند خود را پشت درختي مخفي کند تا سايه نحيفش کمتر جلب توجه کند. اما نه تنها اين کارش فايده‌اي ندارد بلکه ماشين شاسي بلند ديگري هم به معرکه اضافه مي‌شود تا هم حق انتخاب به او دهد و هم او را بيشتر وسوسه کند.

زن تلاش مي‌کند بر ترديد خود غلبه کند و به گذشته‌اش که عاقبت او را مجبور به انتخاب اين راه کرده است فکر نکند. اما چهره خمار پدرش و نگاه‌هاي معني‌دار برادرش و طعنه‌هاي نيش‌دار مادرش و آرزوهاي طول و دراز خودش که فقط در روياهايش نقشي از واقعيت پيدا مي‌کرد مانند يک فيلم از مقابل چشمانش عبور مي‌کند و حلقه اشک را به ديدگانش مي‌نشاند.

بوق مجدد ماشين او را به زمان حال بر مي‌گرداند. برق کينه در چشمان زن درخشيد. نفس عميقي کشيد تا قطره اشک حلقه شده در چشمش بر گونه‌اش سرازير نشودو آرايش غليظش را که با مواد آرايشي تاريخ مصرف گذشته انجام داده بود خراب نشود. با اينکه تا به حال با آرايش به خيابان مي‌آمد اما اين بار تا جايي که توانسته بود آرايشش را پررنگ کرده بود تا بيشتر جلب توجه کند. وقتي خواست اولين قدمش را از پشت درخت بيرون بگذارد و وارد خيابان شود، طبق عادت زير لب بسم الله گفت. با گفتن اين کلمه، لحظه‌اي رعشه به تمام وجودش افتاد. با خود فکر کرد واقعا راهي ديگر پيش رو ندارد؟ اما قار و قور شکمش او را از اوهام خارج ساخت. مطمئن شد که در دنياي واقعي در صورتي زنده مي‌ماند که خودش را حراج کند وگرنه، نه جاي خوابي و نه لقمه ناني داشت که او را سر پا نگه دارد. از اينکه ناخودآگاه نام خدا را بر لبهايش جاري کرده بود خنده‌اش گرفت. انگار در اين لحظات خدا مي‌خواست به او بگويد که هنوز يک راه دارد، به او توکل کند. اما زن مدتها بود که خدا را فراموش کرده کرده بود. نه يک رکعت نماز مي‌خواند و نه يک روز روزه مي‌گرفت. با خدا قهر کرده بود و خودش هم مي‌دانست از وقتي اين کار را کرده نه تنها اوضاع زندگي‌اش بهتر نشده بود که صد چندان هم خرابتر شده بود و اين کار آخرش آتشي بود که به تمام زندگي‌اش مي‌زد. بر فقر و فلاکت و بدبختي اش لعنت فرستاد و با همان لبخند مضحکش اولين قدم را در خيابان گذاشت.....

*************

معضل اجتماعي تن‌فروشي كه از آن به عنوان فحشا و اعمال منافي عفت ياد مي‌كنند، از دوران باستان وجود داشته است و کساني که در برابر پاداش مادي خواهشهاي جنسي افراد را برآورده مي‌کردند، روسپي ناميده مي‌شدند. در طول تاريخ "اروپا" به مرکز فساد بزرگ شبيه بود. پس از اواخر قرن ۱۸ اين پديده بيش از پيش در اروپا متداول شد. در اروپاي قديم به دليل اينکه زنان و دختران طبقه پايين جزو املاک ارباب(فئودال) به حساب مي‌آمدند و اجازه ازدواج نداشتند، رفتارهاي خارج از چهارچوب خانواده در بين آنها رواج داشت.

درايران نيز به دلايل آسيبهاي مختلف اجتماعي كه زنان با آن دست و پنجه نرم مي‌كنند، اين پديده از دير باز وجود داشته است و امروز نيز وجود دارد. هر چند اين عمل امروز در کشور ما جرم محسوب مي‌شود، اما برخي از جامعه شناسان و تحليلگران اجتماعي اين پديده را در زمره آسيب‌هاي اجتماعي معرفي مي‌نمايند و خواهان آسيب شناسي جدي آن هستند.

در حال حاضر و بر اساس تحقيقات ميداني در دانشگاه‌ها، فاحشه گري در ايران به طرق مختلفي انجام مي‌شود. از نظر بيماري‌هاي آميزشي پرخطرترين فواحش، زنان ولگرد و خياباني اند که در مسافر خانه‌ها و مکان‌هاي ديگر ساکن هستند. همچنين زنان معتاد و الکلي گاهي براي تامين هزينه اعتياد به اين کار مبادرت مي‌کنند. برخي از فواحش پير با سازماندهي گروه‌هايي به صورت سيستماتيک اقدام به اين امر مي‌کنند آنها با شناسايي و جذب دختران فراري به خانه‌هاي فساد، آنها را در اختيار مردان ثروتمند قرار مي‌دهند. همچنين دسته‌هايي وجود دارند که با در اختيار گرفتن دختران جوان و ايجاد ارتباط با مردان ثروتمند اقدام به اخاذي از آنها مي‌کنند

دلايلي چون فقر، اعتياد، ازدواج اجباري، بيكاري، زياده خواهي و تنوع‌طلبي مردان، وجود فضاي ياس و نااميدي بين برخي جوانان و عدم وجود امكانات براي ازدواج و تشكيل خانواده، ازدواج مجدد مردان، همه و همه جزء عواملي هستند كه در رواج فحشا در جامع موثرند.

آنچه مسلم است، مهمترين عامل بروز فحشا فقر و ناتواني زنان در تامين مايحتاج اوليه زندگي شان است. طلاق و نابساماني‌هاي خانوادگي، زندگي در محلات جرم‌خيز، افزايش حاشيه نشيني و مهاجرت، بي‌سوادي و ناآگاهي از جمله عوامل افزايش پديده فحشا است و برخي زنان به دليل پايين بودن سطح آگاهي و عدم تکوين شخصيت و تلقين‌پذيري در اين زمينه آسيب‌پذيرتر هستند.

با وجود قبح اين عمل در جامعه و پنهانكاري اين زنان، امكان آمارگيري دقيق در زمينه فحشا وجود ندارد و به نظر مي‌رسد مسئولين نيز تا كنون تمايلي به جمع‌آوري و ارائه آمار در اين زمينه نداشته‌اند و اين مساله پنهان بودن فحشا و نبودن آمار صحيح و قابل استناد مي‌تواند مشكلات بسياري را براي بنيان خانواده‌ها و عفاف جامعه ايجاد كند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها