اصلاح
طلبان که این روزها به دلیل اقل حضور در صحنه سیاسی و مدیریتی کشور، به
دلیل عدم استقبال مردم از رویه و تئوری های آنها که از انتخابات شورای شهر
دوم و مجلس هفتم آغار شد؛ به سر می برند تمام راه های ممکن را برای
انتخابات 92 تست می کنند.

آیا خاتمی که این روزها افرادی چون محسن غرویان حضور وی را در انتخابات
باعث ایجاد حماسه سیاسی می دانند، استقلال کشور را در حداقلی ها قبول دارد؟
یا در خصوص انتخابات وی و دوستانش کلید واژه هایی چون ناطران بین المللی و
انتخابات آزاد که بدون شک مخل استقلال کشور است را در دایره واژگان سیاسی
کشور وارد می کنند.
غرویان می گوید:«ایشان(سیدمحمد خاتمی) هم اگر از آن مجرای طبیعی و از نظر
قانونی وارد انتخابات ریاست جمهوری سال 92 شوند، می توانند یک حماسه و موج
مردمی را در فضای سیاسی کشور ایجاد کنند، کما این که دیگر رقبا و افراد هم
می توانند در خلق این حماسه نقش داشته باشند.»
آیا کسانی که علنا در سال 88 در صورت نطام پنجه کشیدند و مردم به وضوح در 9
دی و 22 بهمن 88 فارغ از رای هایی که در خرداد ماه در صندوق های رای ریخته
بودند، از آنها اعلام برائن کرده بودند همچنان توان ایجاد موج حضور مردمی
می شود یا دلسردی به بار می آورد؟
حضور شخصی که طی 4 سال اخیر به عنوان یکی از سران فتنه شناخته شده است و
مردم ایران نام فتنه را گره خورده با نام وی و اطرافیانش می دانند محرک
حضور مردم است یا دلسرد کننده؟کسی که نا دیروز در همه جا فتنه گر شناخته می
شد و کشور را با دوستانش به سمت فضایی بحرانی سوق دادند آیا صلاحیت اداره
کشور را دارند؟
نداشتن اقبال مردمی به خاتمی و کسانی که رنگ و بوی خاتمی را می دهند حتی
در حداقلی هایی چون انتخابات مجلس نشانه ای بارز برای "نه" مردم به خاتمی و
طرز فکرش است اما متأسفانه عده ای که چشم خود را بر روی حقایق بسته اند
همچنان سعی دارند تا از تندیس خاتمی اسطوره سال 76 را احیا کنند.
به نظر پهن کردن فرش قرمز حضور در انتخابات با تکیه بر سخنان رهبر انقلاب
برای کسانی که بارها در صدد زور آزمایی با نطام بر آمده اند به نحوی سوء
استفاده از فرصت های داده شده از سوی رهبر انقلاب برای توبه و بازگشت
ساکتین فتنه و فتنه گرانی است که تا حتی در استفاده از واژه فتنه هم مردد
هستند و وقایع 88 را دلخوری می دانند و مقصر را نظام!