کد خبر: ۱۴۴۶۲۳
زمان انتشار: ۱۹:۲۱     ۰۹ تير ۱۳۹۲
به گزارش  سرویس فرهنگی صابرنیوز آیت الله حیدری نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری روز جمعه در اردوی علمی مدرسه علمیه شهید آیت الله صدوقی(ره) قم در مشهد، حضور یافت و به بیان خاطره ای از اولین دیدار خود با شهید مجاهد علامه شحاته پرداخت.

وی خاطره خود را اینچنین آغاز کرد: شهید شحاته در سال 81 برای اولین بار به ایران آمد که در آن دیدار از طریقه روی آوردنش به مذهب حقه اهل بیت در جلسه ای خصوصی در اهواز سوال کردم. ایشان در جواب فرمود: حب به اهل بیت که از قدیم الایام در دل داشتم و تحقیقاتی که در طول 2 سال انجام دادم (1994-1996) سرانجام باعث شد درسن 50 سالگی شیعه شوم و سپس موفق به شیعه کردن مادرم شدم که مادرم به همین میمنت هر روز ذکر مصائب حضرت زهراء(سلام الله علیها) را در خانه خود به پا می داشت.
 

امام جمعه موقت اهواز همچنین به ذکر چندی از سوابق شهید مجاهد علامه شحاته پرداخت و گفت: ایشان امام جماعت مسجد الرحمان شهر قاهره و استاد دانشگاه الازهر و همچنین استاد دانشگاه پلیس و... بود. این مناصب باعث شد که شهید مجاهد از موقعیت خیلی خوب علمی، سیاسی و اجتماعی برخوردار شود و از همان روزهای اول شیعه شدن به ترویج و تبلیغ مذهب تشیع پرداخت. در همان موقع دستگیر و از همه مناصب عزل شد.
 
وی ادامه داد: در آن موقع بلافاصله وزیر کشور مصر در زندان به دیدار ایشان آمده و پیشنهادی از طرف رئیس جمهور وقت (حسنی نامبارک) به وی داد، به این صورت که دست از تبلیغ و ترویج تشیع بردارد تا مناصب گرفته شده برگردانده شود که ایشان علاوه بر امتناع در جواب گفته بود اگر تمام مناصب دنیا را به من دهید هرگز دست از تبلیغ تشیع برنخواهم داشت زیرا اعتقاد من این است.
 

آیت الله حیدری به ذکر ادامه خاطره خود از شهید شحاته پرداخت و افزود: ایشان در شب عید غدیر دستگیر و روانه زندان شد و در زندان مورد شکنجه های روحی و جسمی زیادی قرار گرفت. ایشان از این حالت بسیار رنج می دید تا شب دهم محرم که توسلی به حضرت حجت ابن الحسن العسکری(عج) داشت. در آن توسل به امام زمان گفت که شکنجه ها را تحمل می کنم اما شاید خانواده ام دوری من را نتوانند تحمل کنند. ایشان به من گفت با همین نگرانی و دل شکستگی خوابم برد و در عالم خواب آن حضرت به سلول ما آمد و من بلند شدم احترام کنم و دست بوسی حضرت بروم که ناگهان متوجه عقربی روی دست خودم شدم و از حضرت خواستم که این مانع را برطرف کند و حضرت با اشاره ای موجب رفتن عقرب شد. بعد از این همین که خواستم بلند شوم عقرب دیگری روی دستم ظاهر شد و من دوباره از حضرت طلب کمک کردم و حضرت دوباره عنایتی کردند و عینا همین حادثه یک بار دیگر اتفاق افتاد. در نهایت خدمت حضرت رسیدم و درخواست خودم مبنی بر آزادی از زندان را خواستم و در همین حین بود که از خواب بیدار شدم و متوجه حضور مامور دادستان در سلول شدم که ضمن در دست داشتن پرونده ام حکم آزادی ام را داد وگفت تو از همین امشب آزادی واین هم پرونده ات.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها