کد خبر: ۱۷۴۲۸
زمان انتشار: ۰۲:۰۲     ۲۲ مرداد ۱۳۹۰
 ندای انقلاب- رضا علوي/يكي از مواردي كه بعد از سال هاي انقلاب اسلامي و به خصوص پس از جنگ تحميلي 8 ساله عراق عليه ايران مورد تاكيد مقامات و مسئولان جمهوري اسلامي ايران قرار گرفت،‌ سازندگي و بازسازي كشور از مسير معماري اسلامي ايراني بوده است.
اين تاكيد اما رفته رفته دچار كمرنگي و سپس دگرگوني شد و تا جايي پيش رفت كه فقط در مقياس برگزاري چند همايش و سمينار و سخنراني محدود شد.
روحيه غربگرايي برخي از مسئولين براي سازندگي كشور خصوصا در تزيين نماي شهر تهران و پيروي از نمادهاي غربي در پاركها، بوستان ها، فروشگاه ها و حتي برخي از ساختمان هاي اصلي و ميادين شهري، معماري اسلامي ايراني را در طبقه آثار باستاني ايران كهن فرستاد و امروز بايد آن را در موزه هاي طبيعي يزد و اصفهان و شهرهاي تاريخي ديگر يافت.
آثار اين غربزدگي در ابتدا فقط به تغيير نماي شهري و نزديكي تمدن ايراني به تمدن غربي منجر شد و به تدريج اما رفتار و كردار و فرهنگ مردم را نيز در بر گرفت و از اسلامي و ايراني به غربي و ليبراليسم تبديل كرد.
تغيير فرهنگي بخشي از مردم و فاصله گيري اقشار از فرهنگ اسلامي و ايراني امروز به وضوح قابل مشاهده است و اگرچه برخي از مسئولان مي كوشند در حرف و كلام همچنان بر معماري اسلامي و ايراني و پيروي از تمدن چند هزار ساله ايران تاكيد كنند، اما ديگر سودي ندارد و نماي بسياري از شهرهاي  كشور به قدري غرق در معيارهاي غربي شده است كه شايد هيچ غواصي نتواند جوانان ايراني را از خفگي در درياي آلوده به تشعشعات مسموم غربي نجات دهد.
حوادث اخير مانند آب بازي مختلط عده اي از دختران و پسران در پارك آب و آتش و وقوع اتفاقاتي مشابه آن در بوستان هاي ديگر شهر تهران شاهدي بر اين ادعاست كه به همان اندازه كه فضاي شهري از معماري اسلامي ايراني فاصله گرفته، روحيه و رفتار مردم خصوصا جوانان نيز از فرهنگ اسلامي ايراني فاصله گرفته است.
برنامه ريزي اين حوادث گرچه از طريق شبكه هاي اجتماعي صورت مي گيرد و عده اي از جوانان با قرار گذاشتن در شبكه هاي اجتماعي مجازي براي حضور هماهنگ در يك پارك جهت انجام يك كار خاص، به هنجارشكني روي مي آورند و ارزش هاي اسلامي و ايراني را زير پا مي گذارند، اما وجود اين شبكه هاي اجتماعي مزيد بر علت است و تمام علت به حساب نمي آيد.
در همين ماجراي پارك آب و آتش و حوادث و حواشي پيرامون آن اگر دقت كنيم و كمي دقيقتر به آن بنگريم، خواهيم ديد كه پارك آب و آتش يا همان بوستان حضرت ابراهيم (ع) به خاطر معماري كاملا غربي آن از همان ابتدا بيشتر به محل تجمع دختران و پسراني تبديل شد كه وضع مطلوبي در رعايت اصول اسلامي نداشتند و اين پديده همچنان نيز ادامه دارد. ترويج گرايش هاي غربي در اين بوستان به گونه اي است كه خواه ناخواه اكثر مردماني كه وارد آن مي شوند را به انجام رفتارهاي خارج از عرف و گاها خارج از شرع و قانون سوق مي دهد. روند ربايندگي جوانان به سمت آهن رباي فرهنگ غربي در
 پاركي كه تماما بر اساس معماري بيگانه از اسلام و ايران ساخته شده است، طبيعتا اين قابليت را دارد كه در موقعيتي دختران و پسران را براي آب بازي مختلط، گرد يكديگر جمع كند.
استفاده از معماري غربي در بسياري از نماهاي ديگر شهر و اماكن تفريحي مردم را مي توان به راحتي مشاهده كرد. در بيشتر اين اماكن آنطور كه ديده مي شود فقط نام اسلامي بر آن محل گذارده مي شود و اما كمتر تصويري از اسلام و ايران را مي توان در آنجا مشاهده كرد؛ در اين ميان علاوه بر بوستان حضرت ابراهيم (ع) كه شرح حال آن گفته شد، مي توان به پارك نهج البلاغه اشاره كرد كه فقط نامش اسلامي است و گرچه مسجدي هم در آنجا احداث شده است، اما فضاي عمده پارك در خدمت معماري و فرهنگ غربي است. به همين خاطر هنگامي كه وارد آن پارك شويم، مشاهده تصاويري از حضور دختربازها و پسربازها در كنار خانواده هاي متدين در اين پارك بسيار آسان است؛ به قدري كه حتي اگر نخواهي مشاهده كني بالاخره چشمت به اين موارد مي افتد. گستردگي اين مسائل خصوصا در بوستان هاي كشور بايد سوالي را براي مسئولان به وجود آورد كه چرا اين اماكن تفريحي به محل ناب و دنجي براي هوسراني يك عده بي سر و پا (به قول خودشان مبارزه مدني) تبديل شده است؟ تا حدي كه خانواده هاي متدين يا كمتر به اين پارك ها مي روند و يا اگر بروند پشيمان بازمي گردند. آيا بخشي از پاسخي كه مي توان به اين سوال داد، در فاصله گيري مسئولان از معماري و ترويج فرهنگ اسلامي و ايراني در  اين اماكن خلاصه نمي شود؟
در شرايطي كه ماهواره، فيلم ها و كارتون هاي غربي جوانان را به سمت غربزدگي سوق مي دهند، آيا صحيح است كه بر در و ديوار شهرها، خيابان ها، ساختمان هاي اصلي و نيز بوستان هاي بزرگ كشور، آهن رباي غربگرايي را بكوبيم و حتي در برخي از اماكن با توجيه زيباتر بودن و بيشتر به چشم آمدن، از نمادهاي شيطاني بهره گيريم؟
آيا انجام اين اعمال غير از تكميل برنامه هاي سياه غرب در تهاجم فرهنگي است؟ به طوري كه آنان فضاي فكري جوانان را با نمايش انواع فيلم ها به سمت دين گريزي و آزادي مطلق سوق مي دهند و ما نيز فضاي شهري را به گونه اي طراحي مي كنيم كه آن افكار غلط وارداتي در عمل موقعيت ظهور و بروز پيدا كند.
جالب تر آنكه گاهي اوقات افكار غلط وارداتي در اماكني به منصه ظهور مي رسد و عملياتي مي شود كه فلسفه ساخت آن مكان، در راستاي مقابله با تهاجم فرهنگي بوده است. متاسفانه اكثر سينماهاي كشور با وضعيتي كه پيدا كرده اند، مصاديق و شواهدي بر اين ادعا هستند و «سينما آزادي» يكي از آن اماكني است كه نه فقط نامش آزادي بلكه وقتي وارد آن شوي، آزادي عمل را نيز مي تواني مشاهده كني؛ بدون هيچ نظارتي و كمترين تذكري به وضع نامطلوب حجاب در آن محل. حقيقتا جاي سوال است كه اين سينما با آن نماي كاملا غربي و روش عملي فوق العاده جذاب برخي دختر خانم هاي كارمند در آن، چه جلوه اي و عشوه اي در دل خود جاي داده است كه با ورود به آنجا، احساس ورود به يك سينماي خارج از كشور به انسان دست مي دهد.
فاصله گيري از معماري اسلامي ايراني در نماي شهري و كوتاهي در ترويج فرهنگ بومي در بسياري از برنامه هاي به اصطلاح فرهنگي تحت عنوان جشن شعبانيه، جشن رمضان و ... البته امري نيست كه فقط مربوط به چند سال گذشته و محدود به يك مديريت و يك شخص باشد؛ اين معضلي است كه به صورت تدريجي و خزنده طي چند دوره رشد كرده است و اكنون آثار سوء آن را بيشتر مي توان ديد. بي شك اگر جلوي پيشروي اين تفاهم و شباهت نظر برخي از مسئولان داخلي با مروجان فرهنگ غربي در خارج از كشور مسدود نشود، سال هاي آينده بايد بيشتر از امروز غصه ديروز را بخوريم.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها