به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری 598، امشب، وقتی خورشید زودتر از همیشه پشت افق پنهان میشود و تاریکی بر شهرهای ایران سایه میاندازد، خانوادههای بسیاری دور سفرهای مینشینند که جای خالی عزیزانشان را با شمعهای لرزان پر کردهاند. شب یلدا این میراث باستانی ایرانیان، همیشه نماد پیروزی نور بر تاریکی بوده. شبی برای گردهمآیی، خندههای خانوادگی و قصههای کهن. اما امسال برای هزاران خانواده، یلدا طعم تلختری دارد. طعم نبودن کسانی که در "جنگ ۱۲ روزه" جانشان را فدا کردند تا ما امروز بتوانیم این شب را جشن بگیریم. شهدایی که پیش خانوادههایشان نیستند، اما حضورشان در هر انار شکافته و هر شمع روشن احساس میشود.
جنگ ۱۲ روزه، که از ۲۳ خرداد با حملات غافلگیرکننده اسرائیل آغاز شد و تا ۲ تیر ادامه یافت، نه تنها زیرساختهای کشور را لرزاند، بلکه قلب میلیونها ایرانی را شکست. بیش از ۹۳۵ شهید، از جمله ۴۷ کودک بیگناه، قربانی این نبرد نابرابر شدند. آمارها سرد و بیروحاند، اما پشت هر عدد، داستانی از درد و عشق نهفته است. خانوادههایی که حالا در این شب بلند به جای خنده، اشک میریزند و به یاد میآورند چگونه عزیزانشان رفتند تا ایران بماند.
تصور کنید خانهای در تهران، جایی که مادر خانواده، خانم بهمنآبادی، سفره یلدا را میچیند. امسال، جای هانیه کوچولو خالی است – آن دختر خردسال که در حمله موشکی به مناطق غیرنظامی، پرپر شد. "هانیه عاشق انار بود، همیشه میگفت 'مامان، انار قرمز مثل قلبم'، " میگوید مادرش با صدایی لرزان. "حالا این انارها روی سفره، فقط یادآور خون اوست. یلدا بدون او، مثل شب بدون ستاره است. " هانیه یکی از صدها کودک شهید بود؛ طبق گزارشها، ۲۱۵ کودک دیگر هم مصدوم شدند، اما روحشان برای همیشه زخمی ماند.

در گوشه دیگری از کشور، خانواده عباسی دور هم جمع شدهاند، اما غم سنگین است. پرهام ۱۶ ساله، پرنیا ۲۴ ساله – معلم و شاعری که کلماتش الهامبخش بود – و پدرشان پرویز، همه در یک حمله هوایی رفتند. خواهر پرنیا میگوید: "پرنیا همیشه شعر میخواند در یلدا، از حافظ و سعدی. امسال، کتابش را باز میکنم و میخوانم، اما صدایش نیست. این جنگ نه تنها جسمشان را گرفت، بلکه شادیهای کوچکمان را هم دزدید. " این خانوادهها، مثل هزاران دیگر، حالا یلدا را با عکسهای قابگرفته جشن میگیرند؛ عکسهایی که لبخند شهدا را زنده نگه میدارند، اما دلتنگی را دوچندان میکنند.(در حمله موشکی رژیم تروریستی اسرائیل به یکی از مناطق مسکونی ایران، پرهام و پرنیا عباسی به همراه پدر و مادر خود به شهادت رسیدند. هدف این حمله، ترور دکتر مینوچهر، استاد دانشگاه شهید بهشتی، اعلام شده است.)

شهدای هستهای هم بخشی از این داستان غمانگیزند. دانشمندانی که در حملات هدفمند، همراه خانوادههایشان به شهادت رسیدند. یکی از بازماندگان میگوید: "پدرم همیشه میگفت یلدا شب امید است. حالا امید ما به عدالت است، به اینکه خونشان پایمال نشود. " در شبکههای اجتماعی، پستهایی مثل این پر شده: "یلدا هدیه شهدا به ما... شهید علیرضا حیدریان و مردان و زنان بسیاری از این خاکِ پاک در جنگ ۱۲روزه ایستادند تا امروز ما باشیم و یلدا بگیریم. " یا دلنوشته مادری که مینویسد: "شب یلدا برای ما بلندترین شب تاریخ شد؛ شبی که سایه شهدا همیشه بالای سرمون بود، اما سفرهها خالیتر از همیشه. ".

اما در میان این اشکها، افتخاری نهفته است. شهدا رفتند تا ما بمانیم؛ تا یلدا، این نماد مقاومت فرهنگی، ادامه یابد. امشب، بسیاری از خانوادهها سفرههایشان را با یاد شهدا میآرایند – انارهایی که همرنگ خونشان است، هندوانههایی که شیرینیشان را مدیون فداکاریشان هستیم. یکی از کاربران مینویسد: "ما خانواده بودیم... در ۱۲ روز بیش از ۶۱۰ شهید دادهایم... قدر این اتحاد را بدانیم. " یلدا امسال، نه فقط جشن، بلکه مراسمی برای یادآوری است؛ یادآوری اینکه تاریکی هر چقدر طولانی، سرانجام به نور میرسد.
در این شب سرد، به یاد همه شهدای جنگ ۱۲ روزه، شمعی روشن کنید. آنها پیش ما نیستند، اما در قلبمان زندهاند. یلدا مبارک، ایران عزیز – با طعم تلخ دلتنگی، اما شیرین امید.
منابع: