کد خبر: ۱۷۴۷۶
زمان انتشار: ۱۵:۳۲     ۲۲ مرداد ۱۳۹۰
نقد قرآنی سریال های رسانه ملی در ماه مبارک رمضان:
چند سالی است که سریال های ماه رمضان به مسائل ماورایی از جمله شیطان و روح و ... می پردازند مسائلی که برای خیلی جذاب و دیدنی است و از طرفی هم سوالات زیادی را برای مخاطبین به وجود می آورد. در این مقاله گذشته از نقد هایی که به آن وارد است از جمله عادی سازی روابط دختر و پسر و یا اینکه صحنه های این فیلم از فیلم های غربی الهام گرفته شده به بررسی روایی و قرآنی سریال " 5 کیلومتر تا بهشت" پرداخته شده است.
سرویس فرهنگی پایگاه 598 - امین ادریسی فیجانی/ این شب ها بعد از لحظات افطار  سریالی مهمان خانه هاست که تا حدودی مخاطب زیادی دارد و  در مورد جوانی  حرف میزند  که به کما رفته است و روح او در میان مردم زندگی می کند و رفت و آمد میکند از دیوار رد میشود و بسیاری از مسائل دیگر  که خودتان هر شب نظاره گر آن هستید.



البته چند سالی است  که سریال های ماه رمضان به مسائل ماورایی از جمله شیطان و روح و ... می پردازند مسائلی که برای خیلی جذاب و دیدنی است و از طرفی هم سوالات زیادی را برای مخاطبین  به وجود می آورد.

این سریال گذشته از نقد هایی که به آن وارد است  از جمله عادی سازی روابط دختر و پسر  و یا اینکه صحنه های این فیلم از فیلم های غربی الهام گرفته شده مثل صحنه ای که دختر جوان به امیرحسین میگوید  اگر میخواهی به هرجا بروی چشم هایت را ببند وآنجا را تصور کن تا به آن مکان بروی, برای کسانی که با داستان های هری پاتر در ارتباط هستند صحنه های آشنا و مأنوسی است , یا  صحنه های رد شدن امیرحسین  از بین اجسام و انسان ها نیز شباهت دقیقی به رفت و آمدهای ارواح سرگردان ساكن در هاگوارتز مدرسه جادوگری داستان هری پاتر _ دارد,و یا اینکه بعضی از رفتار زشت و ناپسند را به دنیای ماورایی کشیده است : اما علاوه براین نقد ها سوالات زیادی در ذهن مخاطبین این سریال در مورد روح و ویژگی های آن  کارهایی که میتواند انجام بدهد پیش می آورد که با توجه به فرمایش بعضی از بزرگان شبهاتی رو مطح می کند که بدون جواب می ماند,که پاسخ به این سولات انگیزه من را  برای نوشتن این پست بر انگیخت.اما قبل از نوشتن این مطلب در همین جا تاکید می کنم  که این متن به هیچ گونه تأییدی از این سریال نیست و فقط به سؤالاتی که در قسمت های مختلف فیلم در ذهن مخاطب ایجاد میشود طبق آیات قران و روایات  پاسخ میدهد.
 
برای اینکه بدانیم روح چیست و چه قابلیت هایی دارد  اول از همه باید سراغ قرآن و کلام الهی برویم تا ببینیم آیه های کتاب وحی در این مورد چه می گویند :

در قران کریم واژه روح در آیات متعددی بکار برده شده است که بیشتر ناظر به فرشته وحی ست که یکی از این 21 مورد درسوره  اسراء ناظر به مسئله روح است  , گویا این مسئله سالیان سال است که سوالات زیادی رو برای بشر به وجود آورده است  که از همان روزهای نخستین رسالت مردم در مورد این مسئله از پیامبر سوالاتی رو می پرسیدند  از جمله این سوال:

«وَیَسْأَلُونَكَ عَنْ الرُّوحِ قُلْ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُمْ مِنْ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلاً (85)

از تـو در بـاره روح سـؤ ال مـیـكنند، بگو: روح از فرمان پروردگار من است ، و جز اندكى از دانش به شما داده نشده است ؟ (اسراء 85)

که در این آیه روح را یک امر مبهم و دارای خلقت اسرار آمیز  بیان می کند  که ما در مورد ویژگی های آن علم اندکی داریم اما برای اینکه این مساله روشن بشود  باید به سراغ مفسرین واقعی قرآن کریم برویم تا سخنان آنها را در مورد این مسئله جویا شویم .

حال به سراغ سکانس های مختلفی از این سریال میرویم و سوالاتی رو که احیانا در ذهن مخاطبین به وجود آمده است را طبق آیات کتاب وحی و روایات بررسی می کنیم:

سکانس اول:مجروح شدن امیرحسین و جدا شدن روح

بعد از دیدن سکانسی که امیر حسین با خوردن سنگ بر سرش به حالت کما میرود و بلافاصله روح او از بدنش جدا میشود  اولین سوالی که به ذهن مخاطب می آید این سوال است که اصلا روح بعد از مردن آزاد است که هر جا بخواهد برود یا اینکه محدودیت هایی برای آن وجود دارد ؟


در جواب این سؤال باید گفت که ارواح مردگان از هنگام مرگ آزاد میشوند و اصلا مرگ به معنای رهایی روح از بدن است هرچند ممکن است  که این روح از محدودیت هایی هم برخوردار باشد چون در روایتی از امام کاظم امده است :
(ارواح با بازماندگانشان دیدار دارند، لیکن این دیدار به قدر منزلت واعمالشان است ممکن است در هر حالی یک بار و یا سالی یک بار باشد)(بحار النوار ج6 ص264)

پس این طور نیست که هر روحی بتواند آزادانه به هر طرف سر بزند و به همه جا برود بلکه بستگی به اعمال خوب و شأن و مقامی دارد که انسان  در این دنیا کسب کرده است.

سکانس دوم:ملاقات امیرحسین با یک روح

بعد از اینکه روح امیرحسین از بدن او جدا شد در ادامه فیلم با روح شخص دیگری آشنا میشود و با هم ملاقات می کنند که در این قسمت نیز این سوال به ذهن مخاطب می آید که آیا ارواح بعد از مرگ و در عالم برزخ با هم در ارتباطند و می توانند همدیگر را ملاقات کنند ؟



از روایات استفاده میشود که بله میتوانند با هم ارتباط داشته باشند .ابراهیم بن اسحاق جازی گوید:به حضرت صادق(ع) عرض کردم:ارواح مؤمنان کجا هستند؟حضرت فرمود:"ارواح مؤمنان در حجره هایی از بهشت (بهشت برزخی،‌ نه بهشت قیامت) به سر می‌برند و از طعام و نوشیدنی آن می خورند، و به زیارت یکدیگر می روند، و برپایی قیامت را از خدا می طلبند تا برپایی قیامت به وعده های الهی در مورد و نعمت های جاویدان برسند.عرض کردم:ارواح کفار کجایند؟فرمود: در حجره هایی از آتش مسکن دارند و از طعام و شراب آن جا می خورند، و با هم ملاقات می کنند و می گویند :خدایا! قیامت را بر پا نکن (چون می دانند که مجازات قیامت شدیدتر است).(همان)

سکانس سوم:ملاقات امیرحسین با افراد زنده

در قسمتی دیگر از فیلم امیرحسین میخواهد با افراد زنده ارتباط برقرار کند تا بدین وسیله بتواند به آنها  مکانی را که جسد خودش قرار دارد را گوش زد کند که این سوال باز در ذهن مخاطب شکل میگیرد که آیا ارواح این قدرت را دارند یا نه؟

که با توجه به روایات قبلی میتوان نتیجه گرفت که این کار باز به شان و منزلت و مقامی دارد که فرد در دنیا کسب کرده است و هر چقدر شان و مقام فرد بیشتر باشه بهتر میتوانند با بازماندگان خود ارتباط برقرار کنند.

سکانس چهارم:گفتگوی امیرحسین با روح دیگری

باز در قسمت های مختلفی از سریال میبینیم که امیرحسین بادختر جوان بارها و بارها با هم حرف میزنند و با هم به گفتگو می پردازند که سوالی که مطرح میشود این است که آیا ارواح میتوانند به راحتی با هم صحبت کنند ؟

جواب این سوال رو طبق روایتی از وجود مبارک امیرالمومنین بیان می کنیم که :

حبّه عرنی می گوید:با امیرالمؤمنین(ع) به وادی السلام در پشک کوفه رفتیم. حضرت مدتی طولانی ایستاد ماننداین که با افرادی سخن می گفتد. خسته شم و نشستم، سپس بلند شدم و گفتم:خسته شدید!مقداری استراحت کنید. سپس عبایم را پهن کردم تا روی آن بنشیند، حضرت فرمود:اُنس و گفتگویی با ارواح داشتم!گفتم:آیا ارواج با هم گفتگو دارند؟فرمود:آری، اگر پرده و حجاب کنار رود، آن ها را گروه گروه که با هم گفتگو می کنند، خواهی یافت!
امام صادق(ع) فرمود:"هر گاه شخصی بمیرد ارواج نزد او می آیند و از او دربارة انسان ها سؤال می کنند که آیا فلانی و فلانی زندهاند یا مرده اند؟اگر گفت فلانی مرده است آنان می گویند:بیچاره بدبخت شد، چون نز ما نیست لابد به وادی برهوت نزد کفّار رفته است [بحارالاءنوار، ج 6 ص 269]

سکانس پنجم:اطلاع امیرحسین از کارهای افراد زنده

در قسمتی دیگر از سریال میبینم که امیرحسین از کارهایی که جمشید و یاور و همایون خان انجام میدهند کاملا مطلع میشود و از حوادثی که بعد از گم شدن او اتفاق می افتد کاملا با خبر است که برای مخاطبین این سوال پیش می آید که آیا این کار ممکن است و اگر ما هم روزی از دنیا برویم این قدرت را داریم که بفهمیم بعد از ما چه می گذرد؟



با توجه به مطالب فوق باید گفت :ارواح مردگان از حوادث و وقایع بازماندگان آگاه هستند، گرچه ارتباط به حسب افراد و وضعیت ارواح تفاوت دارد. همچنین به مقتضای روایات معصومان(ع) می توان گفت که ارواح مردگان تا حدودی می‌توانند بر کارهای بشر در جهان طبیعت آگاه گردند. نه آگاه در همة زمینه ها و موارد

از پیامبر اسلام(ص) نقل شده است که فرمود:"الناس نیامٌ فإذا ماتوا انْتبهو؛ انسان ها در خوابند. آن گاه که مردند، بیدار می شوند".( بحارالانوار، ج 69، ص 317. )از این که عالم برزخ عالم بیداری است، می فهمیم که شعاع علم و معرفت ارواح در برزخ بیش تر از دنیا است.
ادراکات و شعاع معرفتی و حیات در عالم قیامت به مراتب نسبت به عالم برزخ قوی تر است. به همین جهت قرآن عالم قیامت را عالم حیات معرفی کرده است.قران در این زمینه میفرماید:

(و إنّ الدار الاخرة لَهِیَ الحیوان).( این زندگى دنیا جز سرگرمى و بازیچه نیست، و زندگى حقیقى همانا [در] سراى آخرت است؛ اى كاش مى‏دانستند.)(عنکبوت 64)

از این که عالم قیامت نسبت به عالم برزخ، عالَم بیداری است، فهمیده می شود که دانش ارواح در برزخ بر امور دنیا و اعمال بازماندگان محدود است و موارد علم نسبت به موارد جهل بسیار ناچیز است. این سخن مورد تأیید روایات معصومان(ع) می باشد.

سکانس ششم:خواب حقیقت یا خرافه

در یکی از سکانس های این سریال نشان میدهد که دختری که همراه امیرحسین است خواب را انکار می کند و می گوید که این خواب ها ساخته و  پرداخته ذهن انسان هاست  و اصلا چیزی به نام خواب نداریم و شما نمیتوانید  در خواب دیگران نفوذ کنید  اما باز تاکید می کند که حاج فتح الله میگوید  انسان های خوب میتوانند  این کار را انجام بدهند .که با این حرفها ذهن مخاطب را به چالش می کشد که آیا اصلا خواب دیدن حقیقت دارد یا ندارد؟

جواب این سوال این است که بیشتر خواب ها واکنش حوادثی است که در زندگی روزمره با آن روبرو هستیم و خیالاتی که می بافیم، نیز آرزوهایی را که در دل می پروریم، گاهی در خواب بدان دست می یابیم. بسیاری از حوادث خواب ها و حتی انسان ها را در ذهن و خیال خود ساخته ایم و در شب در هنگام رؤیا می بینیم.

اما این سخن به این معنا نیست که رویای صادقه را  با این سخن منکرشویم  و بگوییم که چیزی به نام رویای صادقه وجود ندارد در مورد رویای صادقه باید گفت که رویا و خواب از جمله مسائلی هست که همواره مورد توجه انسان ها بوده است. خداوند متعال نیز در قرآن کریم در برخی موارد رویا و خواب را مورد تایید قرار داده و خواب های صادقی را از پیامبران نقل کرده است.

از جمله:
خواب دیدن حضرت ابراهیم در مورد ذبح حضرت اسماعیل(صافات 102 و 103)، خواب دیدن حضرت یوسف(یوسف4)، خواب مادر حضرت موسی(سوره قصص) و همچنین خواب دیدن پیامبر اکرم ((صلوات الله علیه و آله ))درباره فتح مکه(فتح 27).

همچنین روایاتی که خواب و رؤیا را به سه بخش تقسیم می کنند از جمله این روایت :
عن ابی عبدالله علیه السلام، قال: الرؤیا علی ثلاثه وجوه: بشارة من الله للمؤمن و تحذیر من الشیطان و اضغاث احلام:حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: رؤیا بر سه قسم است: یکی خوابی که در آن از خداوند بر مؤمنان بشارت است. دوم خوابی ترسناک که از شیطان است و سوم خواب هایی که فکر و خیالات و اوهام است.(کافی، ج 8، ص 90، حدیث 61)

سکانس هفتم:تسخیر روح

سؤال دیگری که با دیدن قسمت های مختلف این فیلم به وجود می آید این است : با توجه به قدرت ارواح امکان دارد تا دربیداری با انها ملاقات کنیم  تا درنتیجه کارهایی برای ما انجام  بدهند ویا خبرهایی به ما بدهند؟

آیةالله مکارم شیرازی در این زمینه تحقیقاتی انجام داده است و حتی با کسانی که با ارواح رابطه برقرار می‏کنند، چند جسله ملاقات داشته و از طریق آنها با ارواح صحبت کرده ‏اند.  ایشان بعد از نقل آنچه درجلسات ارتباط با ارواح رخ داده، چنین نتیجه‏ گیری می‏کنند:"ارتباط با ارواح را به عنوان یک واقعیت می‏توان پذیرفت، ولی نباید از نظر دور داشت که این مسئله مورد سوءاستفاده عده زیادی قرار گرفته، و یا افراد ساده ذهنی به خیال خود به همین سادگی، و بدون هیچ گونه اطلاعات علمی با یک میز چرخان، یا یک استکان، یک صفحه کاغذ پر از حروف الفبا با ارواح کبیر و صغیر می‏توانند تماس بگیرند و به دنبال آن بازی میزگرد به راه افتاده و کم کم مسئله سر از تناسخ و بازگشت ارواح به بدن‏های جدید درآورده است و یک واقعیت با هزاران اوهام به هم آمیخته شده است".( حضرت آیت الله مکارم شیرازی، عود ارواح یا ارتباط با ارواح.)

سکانس هشتم:اطلاع امیرحسین از اتفاقات و حوادث اطراف خود

در قسمتی دیگر این قطعه از فیلم را مشاهده می کنیم که امیرحسین از همه خبر های خوب و بدی که اتفاق می افتاد با خبر میشود که باز این سوال مطرح میشود که آیا این مسئله حقیقت دارد یا خیر؟

که جواب این سوال در روایتی که از وجود مبارک امام صادق علیه السلام  نقل شده است داده میشود:

امام صادق(ع) فرمود:"مؤمن اهل خود را می بیند و آنچه را که موجب محبّت او است می بیند، لیکن چیزهایی که موجب کراهت او می شود، از نظر او پوشیده می شود . کافر نیز اهل خود را می بیند و آنچه را موجب ناراحتی و کراهت او است، مشاهده می کند، لیکن چیزهایی را که موجب محبت اواست، از نظر پوشیه می شود. نیز بعضی از مؤمنان در هر هفته یک بار در روز جمعه بهزیارت و ملاقات اهل خود می رسند و بعضی دیگر بر حسب مقدار عمل خود می توانند آنانرا ملاقات و زیارت کنند".[معاد شناسی، حسینی تهرانی، ج 3، ص 220]اسحاق پسر عمار می گوید:از امام کاظم (ع) راجع به ارواح درگذشتگان پرسش کردم که ایا آنها اهل خود را ملاقات می کنند ، حضرت فرمود:بلی . گفتم :در چه مقدار از زمان دیدار می کنند. حضرت فرمود:در هر جمعه و در هر ماه و در هر سال یک بار بر حسب منزلت و مکانت مؤمن(همان)

سکانس نهم:دریافت پیام از امیرحسین در خواب

در قسمت بعدی میبینیم که امیرحسین چاره ای جز این ندارد که به خواب یکی از دوستان برود تا در نتیجه بتواند  آنها را از مکانی  که جسد خودش افتاده است مطلع کند  تا بتواند نجات پیدا کند.



اینجاست که  دختر جوان  میگوید از حاج فتح الله شنیدم که اولا خودت باید ادم خوبی باشی و دوما آن شخصی که  که میخواهی به خوابش بروی   باید آدم خوبی باشد  که باز این سوال در ذهن مخاطب نقش میبندد  که آیا انسان میتواند  در خواب پیامی از عزیزان خودش  دریافت کند؟

اصل این که انسان در خواب‌، می‌تواند با ارواح دیگران ارتباط برقرار کند، امری درست است و فرقی هم بین ارتباط با روح زنده و مرده نیست‌؛ یعنی انسان گاهی پیامی را از روح انسانی که از دنیا رفته است‌، دریافت می‌کند و گاهی از روح انسانی که زنده است‌،

 پس هم امکان ارتباط با ارواح در خواب و هم دریافت پیام از آنان‌، امکان دارد؛ امّا در اختیار انسان نیست که با چه روحی ارتباط برقرار کند و از او چه پیامی را دریافت کند. مرحوم شیخ عباس قمی در باب ششم از کتاب باقیات الصالحات در حاشیة "مفاتیح الجنان‌" آیات و ذکر هایی رو نقل می کنه که بوسیله اونها میتوان افرادی را درخواب دید.(و نیز ر.ک‌:بحارالانوار، علامه مجلسی‌؛، ج 73، ص 215، نشر وفأ، بیروت‌.)

 مطلب مهم ، مربوط به پیام‌های کسانی است که از دنیا رفته‌اند؛ باید بدانیم که این پیام‌ها، هیچ تکلیفی برای انسان نمی‌آورد به خصوص اگر از شخص دیگری پیام داده باشند؛ در هر صورت‌، انسان باید دقّت کند و به هیچ پیامی ترتیب اثر ندهد، مگر آن‌که در واقع و در خارج‌، علامتی ـ که برای او یقین به صحّت پیام حاصل کند ـ برای او قرار داده باشد.

سکانس دهم:امیرحسین افراد زنده را میبیند:

با دیدن قسمت های مختلف این سریال این سوال نیز به وجود می آید که آیا  ارواح قدرت دارند افراد زنده را ببینند که در جواب این سوال باید گفت قدرت مانور و اثر ارواح با یکدیگر فرق می کند و بعضی از ارواح از این قدرت برخوردارند. چنانچه در بعضی از آیات قرآن خداوند به این حقیقت اشاره می کنه :
 ((اوَ من کان میتا فاحییناه و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس کمن مثله فی الظلمات لیس بخارج منها)
آیا کسی که مرده جهل و ضلالت بود و ما او را در پرتو علم و دین زنده کردیم تا با روشنی و فروغ آن سرافراز در میان مردم رود، مانند کسی است که در تاریکی‏های جهل و گمراهی فرو رفته،
توان خروج از آن را ندارد)(122 انعام)


سکانس یازدهم:(جابه جا شدن سریع امیرحسین)

باز در قسمت های مختلف فیلم میبینیم که امیرحسین و آن دختر به راحتی به هر جا که میخواهند سفر می کنند و به راحتی از جایی به جای دیگر میروند که باز این سوال در ذهن مخاطب نقش میبندد که آیا ارواح میتوانند به راحتی سیر و سفر کنند و از مکانی به مکان دیگر بروند؟



جواب این سوال این است که روح بعد از مرگ آزاد تر از قبل است و در نتیجه موانع مادی نمیتواند مانع آن شود  و بنابر آنچه قبلا بیان شد باید گفت که اگر این روح از مومنی باشد به راحتی میتواند به همه جا  سفر کند و از حال دوستان و آشنایان و یا غیر آشنایان با خبر بشود  که در روایت زیر نیز این مطلب تایید میشود :

محمد بن حسن صفار، از امام موسی بن جعفر (ع) روایت کرده است که آن حضرت فرمود:( من با پدرم امام صادق علیه السلام)) برای سرکشی به بعضی از املاکش به خارج از شهر رفتیم . چون در صحرا وارد شدیم ، پیر مردی که موهای سفیدی داشت ، بر پدرم وارد شد و بر او سلام کرد. پدرم پیاده شده و به نزد او رفت و شنیدم که به او گفت :فدایت شوم . سپس نشستند مدتی طولانی از هم پرسشهایی نمودند. و بعد پیر مرد برخاست و با پدرم وداع کرد ورفت . پدرم ایستاد و پیوسته به پشت سر او نگاه می کرد تا از نظر پنهان شد. به پدرم گفتم :این پیرمرد که بود؟فرمود:پدرم بود)).(سیدمحمد حسین حسینی طهرانی ، معادشناسی ، ج 3 ص 238 )

سکانس دوازدهم:دانشگاه رفتن ارواح

بارها در جای جای این سریال مشاهده کرده اید که دختر جوان با اینکه روح است اما به دانشگاه میرود و در کلاس های مختلف شرکت می کند و علم کسب می کند و چیزهای زیادی یاد می گیرید شاید از خود بپرسید که مگر امکان دارد کسی که روح است کسب دانش کند و علم اموزی کند؟
در جواب این سوال نیز باید گفت که این مسئله تحت عنوان تکامل نفوس در عالم برزخ مطرح است  که  به موجب روایاتی که از اولیاء اسلام رسیده پس از مرگ نیز انسان می‌تواند بواسطه داشتن سرمایه‌هایی از دنیا تغذیه کند و به تکامل و رشد برسد یکی از آنها سنّت حسنه و پی‌ریزی سیره خوب در جامعه است اما مسئله کسب علم را نیز میتوان تا حدودی قبول کرد زیرا در روایتی از امام کاظم علیه السلام است که میفرماید ( اى حفص ! هر كه از پیروان ما بمیرد و قرآن را خوب یاد نداشته باشد، در قبرش بدو آموزش دهند تا خداوند به این وسیله پایه اش را بالا ببرد.)(اصول کافی )

منابع:
1)قران کریم
2)بحار الانوار
3)اصول کافی
4)معاد شناسی (حسینی تهرانی)
5)ارتباط با ارواح(مکارم شیرازی)
6)وبلاگ یه دنیا سوال

با تشکر فراوان از امین ادریسی فیجانی، مدیر وبسایت "یک دنیا سوال"
 
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱۰
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۹:۲۰ - ۲۲ مرداد ۱۳۹۰
۳
۰
آيا بهتر نيست بجاي دختربازي ارواح داستان هاي حقيقي را فيلم کنند؟!؟!؟1
زندگي نامه سرلشگر خلبان شهيد عباس بابايي
نام : عباس بابایی
نام پدر : اسماعيل
تولد : 14 آذر 1329
محل تولد : قزوین
راه یابی به دانشكده خلباني نيروي هوايي : 1348
اعزام به آمريكا جهت تكميل دوره خلباني : 1349
بازگشت به ايران : 1351
ازدواج با صديقه (مليحه ) حكمت: 4 شهريور 1354
فرماندهي پايگاه هشتم هوايي اصفهان (ارتقاء از درجه سرواني به درجه سرهنگ دومي) : 7/5/1360
معاون عمليات نيروي هوايي تهران (ترفيع به درجه سرهنگ تمامي) : 9/9/1362
افتخار به درجه سرتیپی : 8/2/1366
تاریخ شهادت : 15 مرداد 1366
محل دفن : گلزار شهداي قزوين
طول مدت حیات : 37 سال
نحوه شهادت : اصابت گلوله به پيکرش در حين انجام عمليات برون مرزي
شهيد عباس بابايي، بزرگ مردي كه در مكتب شهادت پرورش يافت ؛ مجاهدي كه زهد و تقوايش بسان دريايي خروشان بود و هر لحظه از زندگانيش موج ها در برداشت. مرد وارسته اي كه سراسر وجودش عشق و از خودگذشتگي و كرامت بود، رزمنده اي كه دلاور ميدان جنگ بود و مبارزي سترگ با نفس اماره ي خويش. از آن زمان كه خود را شناخت كوشيد تا جز در جهت خشنودي حق تعالي گام برندارد. به راستي او گمنام، اما آشناي همه بود. از آن روستاييِ ساده دل، تا آن خلبان دلير و بي باك.
شهيد بابايي در 14 آذر سال 1329، در شهرستان قزوين ديده به جهان گشود. دوره ي ابتدايي و متوسطه را در همان شهر به تحصيل پرداخت و در سال 1348، به دانشكده خلباني نيروي هوايي راه يافت و پس از گذراندن دوره آموزش مقدماتي براي تكميل دوره به آمريكا اعزام شد. شهيد بابايي در سال 1349، براي گذراندن دوره خلباني به آمريكا رفت. طبق مقررات دانشكده مي بايست به مدت دو ماه با يكي از دانشجويان آمريكايي هم اتاق مي شد. آمريكايي ها، در ظاهر، هدف از اين برنامه را پيشرفت دانشجويان در روند فراگيري زبان انگليسي عنوان مي كردند، اما واقعيت چيز ديگري بود.
چون عباس در همان شرايط تمام واجبات ديني خود را انجام مي داد، از بي بند و باري موجود در جامعه آمريكا بيزار بود. هم اتاقي او در گزارشي كه از ويژگي ها و روحيات عباس نوشته، يادآور مي شود كه بابايي فردي منزوي و در برخوردها، نسبت به آداب و هنجارهاي اجتماعي بي تفاوت است. از رفتار او بر مي آيد كه نسبت به فرهنگ غرب داراي موضع منفي مي باشد و شديداً به فرهنگ سنتي ايران پاي بند است.
همچنين اشاره كرده كه او به گوشه اي مي رود و با خودش حرف مي زند، كه منظور او نماز و دعا خواندن عباس بوده است. خود وي ماجراي فارغ التحصيلي از دانشكده خلباني آمريكا را چنين تعريف كرده است: «دوره خلباني ما در آمريكا تمام شده بود، اما به خاطر گزارشاتي كه در پرونده خدمتم درج شده بود، تكليفم روشن نبود و به من گواهينامه نمي دادند، تا اين كه روزي به دفتر مسئول دانشكده، كه يك ژنرال آمريكايي بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست كه بنشينم. پرونده من در جلو او، روي ميز بود، ژنرال آخرين فردي بود كه مي بايستي نسبت به قبول و يا رد شدنم اظهار نظر مي كرد.
او پرسش هايي كرد كه من پاسخش را دادم . از سوال هاي ژنرال بر مي آمد كه نظر خوشي نسبت به من ندارد. اين ملاقات ارتباط مستقيمي با آبرو و حيثيت من داشت، زيرا احساس مي كردم كه رنج دوسال دوري از خانواده و شوق برنامه هايي كه براي زندگي آينده ام در دل داشتم، همه در يك لحظه در حال محو و نابودي است و بايد دست خالي و بدون دريافت گواهينامه خلباني به ايران برگردم. در همين فكر بودم كه در اتاق به صدا در آمد و شخصي اجازه خواست تا داخل شود. او ضمن احترام، از ژنرال خواست تا براي كار مهمي به خارج از اتاق برود با رفتن ژنرال، من لحظاتي را در اتاق تنها ماندم. به ساعتم نگاه كردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم، كاش در اينجا نبودم و مي توانستم نماز را اول وقت بخوانم. انتظارم براي آمدن ژنرال طولاني شد.
گفتم كه هيچ كار مهمي بالاتر از نماز نيست، همين جا نماز را مي خوانم. ان شاءالله تا نمازم تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشه اي از اتاق رفتم و روزنامه اي را كه همراه داشتم به زمين انداختم و مشغول نماز شدم. در حال خواندن نماز بودم كه متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه كنم؟ نماز را ادامه بدهم يا بشكنم؟ بالاخره گفتم، نمازم را ادامه مي دهم، هر چه خدا بخواهد همان خواهد شد. سرانجام نماز را تمام كردم و در حالي كه بر روي صندلي مي نشستم از ژنرال معذرت خواهي كردم. ژنرال پس از چند لحظه سكوت نگاه معناداري به من كرد و گفت: چه مي كردي؟
گفتم: عبادت مي كردم. گفت: بيشتر توضيح بده. گفتم: در دين ما دستور بر اين است كه در ساعت هاي معين از شبانه روز بايد با خداوند به نيايش بپردازيم و در اين ساعات زمان آن فرا رسيده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده كردم و اين واجب ديني را انجام دادم. ژنرال با توضيحات من سري تكان داد و گفت: همه اين مطالبي كه در پرونده تو آمده مثل اين كه راجع به همين كارهاست . اين طور نيست؟ پاسخ دادم: آري همين طور است. او لبخندي زد. از نوع نگاهش پيدا بود كه از صداقت و پاي بندي من به سنت و فرهنگ و رنگ نباختنم در برابر تجدد جامعه آمريكا خوشش آمده است.
با چهره اي بشاش خود نويس را از جيبش بيرون آورد و پرونده ام را امضا كرد. سپس با حالتي احترام آميز از جا برخاست و دستش را به سوي من دراز كرد و گفت: به شما تبريك مي گويم. شما قبول شديد . براي شما آرزوي موفقيت دارم. من هم متقابلاً از او تشكر كردم. احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم. آن روز به اولين محل خلوتي كه رسيدم به پاس اين نعمت بزرگي كه خداوند به من عطا كرده بود، دو ركعت نماز شكر خواندم.»
با ورود هواپيماهاي پيشرفته اف – 14 به نيروي هوايي، شهيد بابايي كه جزء خلبان هاي تيزهوش و ماهر در پرواز با هواپيماي شكاري اف – 5 بود، به همراه تعداد ديگري از همكاران براي پرواز با هواپيماي اف–14 انتخاب و به پايگاه هوايي اصفهان منتقل شد. با اوج گيري مبارزات عليه نظام ستمشاهي، بابايي به عنوان يكي از پرسنل انقلابي نيروي هوايي، در جمع ديگر افراد متعهد ارتش به ميدان مبارزه وارد شد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي، وي گذشته از انجام وظايف روزمره، بعنوان سرپرست انجمن اسلامي پايگاه، به پاسداري از دستاوردهاي پرشكوه انقلاب اسلامي پرداخت. شهيد بابايي با دارا بودن تعهد، ايمان، تخصص و مديريت اسلامي چنان درخشيد كه شايستگي فرماندهي وي محرز و در تاريخ 7/5/1360، فرماندهي پايگاه هشتم هوايي بر عهده ي او گذاشته شد.
به هنگام فرماندهي پايگاه با استفاده از امكانات موجود آن، به عمران و آباداني روستاهاي مستضعف نشين حومه پايگاه و شهر اصفهان پرداخت و با تامين آب آشاميدني و بهداشتي، برق و احداث حمام و ديگر ملزومات بهداشتي و آموزشي در اين روستا، گذشته از تقويت خط سازندگي انقلاب اسلامي، در روند هر چه مردمي كردن ارتش و پيوند هر چه بيشتر ارتش با مردم خدمات شايان توجهي را انجام داد. بابايي، با كفايت، لياقت و تعهد بي پاياني كه در زمان تصدي فرماندهي پايگاه اصفهان از خود نشان داد، در تاريخ 9/9/1362 با ارتقاء به درجه سرهنگي به سمت معاون عمليات نيروي هوايي منصوب و به تهران منتقل گرديد.
او با روحيه شهادت طلبي به همراه شجاعت و ايثاري كه در طول سال ها، در جبهه هاي نور و شرف به نمايش گذاشت، صفحات نوين و زريني به تاريخ دفاع مقدس و نيروهاي هوايي ارتش نگاشت و با بيش از 3000 ساعت پرواز با انواع هواپيماهاي جنگنده، قسمت اعظم وقت خويش را در پرواز هاي عملياتي و يا قرارگاه ها و جبهه هاي جنگ در غرب و جنوب كشور سپري كرد و به همين ترتيب چهره آشناي «بسيجيان» و يار وفادار فرماندهان قرارگاه هاي عملياتي بود و تنها از سال 1364 تا هنگام شهادت، بيش از 60 مأموريت جنگي را با موفقيت كامل به انجام رسانيد. شهيد براي پيشرفت سريع عمليات ها و حسن انجام امور، تنها به نظارت اكتفا نمي كرد، بلكه شخصاً پيشگام مي شد و در جميع مأموريت هاي جنگي طراحي شده، براي آگاهي از مشكلات و خطرات احتمالي، اولين خلبان بود كه شركت مي كرد.
سرلشكر بابايي به علت لياقت و رشادت هايي كه در دفاع از نظام، سركوبي و دفع تجاوزات دشمنان از خود بروز داد، در تاريخ 8/2/1366، به درجه سرتيپي مفتخر گرديد. تيمسار بابايي معاون عمليات نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران به هنگام بازگشت از يك مأموريت برون مرزي، هدف گلوله ضد هوايي قرار گرفت و به شهادت رسيد. تيمسار عباس بابايي صبح روز پانزدهم مرداد ماه روز عيد قربان همراه يكي از خلبانان نيروي هوايي (سرهنگ نادري) به منظور شناسايي منطقه و تعيين راه كار اجراي عمليات، با يك فروند هواپيماي آموزشي اف–5 از پايگاه هوايي تبريز به پرواز درآمد و وارد آسمان عراق شد. تيمسار بابايي پس از انجام دادن مأموريت، به هنگام بازگشت، در آسمان خطوط مرزي، هدف گلوله هاي تيربار ضد هوايي قرار گرفت و از ناحيه سر مجروح شد و بلافاصله به شهادت رسيد.
يكي از راويان مركز مطالعات و تحقيقات جنگ درباره اين واقعه نوشته است:
« به دنبال اصابت گلوله به هواپيماي تيمسار بابايي و اختلالي كه در ارتباط هواپيما و پايگاه تبريز به وجود آمد، پايگاه مزبور به رابط هوايي سپاه اعلام كرد كه يك فروند هواپيماي خودي در منطقه مرزي سقوط كرد براي كمك به يافتن خلبان و لاشه آن هر چه سريعتر اقدام نماييد. مدت كوتاهي از اعلام اين موضوع نگذشته بود كه فرد مذكور مجدداً تماس گرفت و در حالي كه گريه امانش نمي داد گفت: هواپيماي مورد نظر توسط خلبان به زمين نشست، ولي يك از سرنشينان آن به علت اصابت تير در داخل كابين به شهادت رسيده است.»
راوي در مورد بازتاب شهادت تيمسار بابايي در جمع برادران سپاه نوشته است: «برخي از فرماندهان ارشد سپاه در جلسه اي مشغول بررسي عمليات بودند كه تلفني خبر شهادت تيمسار بابايي به اطلاع برادر رحيم رسيد . با شنيدن اين خبر، جلسه تعطيل شد و اشك در چشمان حاضرين به خصوص آنان كه آشنايي بيشتري با شهيد بابايي داشتند ، حلقه زد.» نقل شده كه وي چند روز قبل از شهادت در پاسخ پافشاري هاي بيش از حد دوستانش جهت عزيمت به مراسم حج گفته بود: «تا عيد قربان خودم را به شما مي رسانم.»
بابايي در هنگام شهادت 37 سال داشت، او اسوه اي بود كه از كودكي تا واپسين لحظات عمر گرانقدرش همواره با فداكاري و ايثار زندگي كرد و سرانجام نيز در روز عيد قربان، به آروزي بزرگ خود كه مقام شهادت بود نائل گرديد و نام پرآوازه اش در تاريخ پرا فتخار ايران جاودانه شد.
شهيد بابايي در بيانات مقام معظم رهبري :
اين شهيد عزيزمان انساني مومن و متقي و سربازي عاشق و فداکار بود و در طول اين چند سالي که من ايشان را مي شناختم ، هميشه بر همين خصوصيات ثابت و پابرجا بود .
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۳:۱۰ - ۲۲ مرداد ۱۳۹۰
۰
۰
یک سوال! امیر حسین و اون دختر خانم هنوز نمرده اند ، یکی در کما و دیگری دچار مرگ مغزی شده است ، پس هنوز در برزخ نرفته اند. آیا روح کسی که در کما یا مرگ مغزی است ولی به طور کامل نمرده است هم مصداق شرایط گفته شده است؟
پاسخ
ناشناس
UNITED KINGDOM
۲۳:۱۱ - ۲۲ مرداد ۱۳۹۰
۰
۱
http://3ghadam.blogfa.com/
5 کیلومتر تا بهشت یا جهنم؟!
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۱:۳۵ - ۲۳ مرداد ۱۳۹۰
۰
۰
نقد بسیار جالبی بود.ممنون از نویسنده
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۵:۱۹ - ۲۳ مرداد ۱۳۹۰
۰
۰
بسیار جالب سکانس های فیلم رو در قالب روایت توضیح داده بودید
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۶:۴۳ - ۲۳ مرداد ۱۳۹۰
۰
۰
سلام . ممنون از زحمت شما ولي برادر بزرگوار اينا كه شما فرمودين و دليل روايي آورديد همه مربوط به عالم برزخه و به نظرم وارد شدن به حيطه روح با اين گستردگي و بي شرمي باعث به هم خوردن تعادل جامعه و از بين رفتن ترس از مرگ و بي اعتبار شدن جهان ما وراء و همچنين سخن بزرگان دين ميشه . باز هم از زحمتتون ممنون
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۹:۵۴ - ۲۳ مرداد ۱۳۹۰
۰
۰
احادیث را خوب جمع کرده اید؛ اما به این مساله دقت نفرموده اید که به عالم مثال اشاره کنید. قالب مثالی چطور در دنیای مادی کسب علم میکند آنهم دختری که اعتقادی به چنین مسائلی ندارد؟ این فیلم در جهت احادیث قالب بندی نشده و به نظر بنده شما در این نحو ارائه ضعیف عمل کرده اید.
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۵۱ - ۲۶ مرداد ۱۳۹۰
۰
۰
سلام
نظر من هم این است که شاید قطعه ها و نکته هایی از این فیلم بر اساس روایات باشد اما کلیت شکل نشان دادن این مفاهیم و قالب آن کاملا غیر دینی و. برگرفته از فیلم های غربی است.
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۶:۴۵ - ۳۰ مرداد ۱۳۹۰
۰
۰
واقعاجای تاسف داره که یک بچه مسلمان نتونه بین ایات وروایات مربوط به حیات برزخی ودنیوی(حالت کماوزندگی نباتی) تشخیص داشته باشه.این مستندات اصلا ربطی به صحنه های فیلم نداشته وتماما مربوط به بعدازمرگ وزندگی برزخی است.
پاسخ
ناشناس
AFGHANISTAN
۱۷:۱۲ - ۲۰ شهريور ۱۳۹۰
۰
۰
من که واقعا لذت بردم ازسریال شما
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها