کد خبر: ۱۷۶۹۸۰
زمان انتشار: ۱۴:۲۶     ۰۶ آبان ۱۳۹۲
خبرگزاری فارس: محمدرضا شهیدی فرد از جمله مجری‌های موفق تلویزیون است که برنامه های موفق و البته سازنده اش معیار خوبی برای برنامه سازان است.
 
شهیدی فرد طبعا می تواند یکی از بهترین افراد برای نقد منصفانه صدا و سیما باشد. سازمانی که نقش بزرگی در جهت دهی فرهنگی به جامعه ایفا می‌کند.
 
اهم نقد او به سازمان نیز به این شرح است: کمبود نیروی متخصص/ عدم دقت لازم در ورودیه ها به سازمان/عدم برقراری رابطه عمیق و مؤثر و همیشگی با متفکران و اندیشمندان/وسعیت کمی و بی قاعده تلویزیون/عدم شناخت رسانه‌ای در بین مردم/تاثیر برخی افراد صاحب نفوذ یا گروه‌های فشار بر سازمان و مشکل همیشگی کمبود بودجه و تجهیزات.
 
چند جا اظهار نظر کرده اید که نظر مثبتی نسبت به جنجال ندارید، اما انگار اسم شما با جنجال گره خورده...
 
بعید می‌دانم اینطور باشد.
 
اما وقتی برنامه‌ای را شروع می‌کنید، یا عنوان می‌شود، قصد مصاحبه با کسی دارید، رسانه‌ها به این خبر واکنش نشان می‌دهند.
 
به لطف خدا برنامه‌هایی که ما طی دو دهه گذشته ساخته‌ایم، از موثرترین و پربیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیون بوده‌اند. برنامه «تا هشت و نیم» که آقای آتش افروز تهیه می‌کردند و در سال‌های اول دهه هفتاد پخش می‌شد تا سال‌های اخیر و برنامه‌ «اینجا فردا است» و «مردم ایران سلام» و «پارک ملت» شاید به دلیل چنین سابقه‌ای، توجه برخی دوستان، جلب می‌شود.
 
شما جنجال ایجاد نمی‌کنید ولی گاهی برای شما اتفاق می‌افتد.
 
بله، به لطف همکاران رسانه‌ای حاشیه دوست!
 
شاید موضوعاتی که شما انتخاب می‌کنید، در ذات خود برای مردم جذاب است و گفت‌وگوهای شفاف شما درباره برخی موضوعات که رسانه‌ها انتظار آن را ندارند برای‌شان ایجاد جذابیت و جنجال می‌کند.
 
جذابیت با جنجال قطعاً متفاوت است.
 
 اما این طیف از مخاطب و رسانه، از جنجال برای ایجاد جذابیت استفاده می‌کنند.
 
بله، متأسفانه این دو لغت منطبق بر هم نشسته‌اند در حالیکه اینطور نیست. یک موضوع می‌تواند در ذات خود جذاب باشد بدون هیچ جنجالی سعی من هم همیشه این بوده، برنامه‌های جذابی بسازم بدون اینکه از شیوه‌های غیر اخلاقی مثل جنجال استفاده کنم. یا مراقبت می‌کنم حاشیه‌ها از متن، مهم‌تر نشوند آفت دیگر رسانه های امروز، توجه بیش از اندازه به حاشیه است.
 
در برخی مواقع مخاطب رسانه، او را وادار به مسیر در حرکتی شاید غیر حرفه ای می‌کند.
 
ما اگر بلد باشیم، تولید یک اثر جذاب هنری و رسانه‌ای، راههای مشروع و پاک فراوانی دارد. ولی بعضی‌های‌مان بلد نیستیم و رفتارمان مثل بچه‌های شر و مزاحم که فقط جیغ و داد می‌کنند تا دیده شوند، فقط از در و دیوار بالا می‌روند و وسایل خانه‌ را می‌شکنند،‌می‌شود. ولی اگر بچه مؤدبی باشی، همه تحسنیت می‌کنند. تقوای رسانه‌ای و اخلاق رسانه‌ای، مفاهیم مغفول جریان فرهنگی و سیاسی کشورند.
 
جایی شما گفته بودید که تلویزیون،می‌تواند حتماً در مواقع حساس، بسیار به کشور کمک کند. ولی به اندازه‌ای که باید، مؤثر نیست، گرفتاری اصلی تلویزیون چیست؟
 
چند دلیل دارد ولی به نظر من مهم‌ترین آنها این است که ما در تلویزیون، به اندازه کافی نیروی متخصص نداریم تعارف هم نداریم با این تعداد شبکه‌هایی که داریم و با این ظرفیت فرهنگی کشورمان، محتاج به آدم‌های بلد رسانه‌ای هستیم که دهها برابر تعداد موجود باشند.
 
یعنی مشکل اصلی این است که باید نیرو تربیت کنیم؟
 
باید تربیت می‌کردیم که نکردیم و هنوز هم نمی‌کنیم.
 
 اما صداوسیما دانشکده دارد.
 
بله اما باز هم همه نیازها را این دانشکده تأمین نمی‌کند. مهمتر این است که در انتخاب برای ورود به سازمان، دقت نشود که نمی‌شود. متأسفانه، انتخاب‌های ما عموماً‌ از همان ابتدا غلط است به دلیل اینکه این کار را نمی‌شناسیم و اشتغال هم کم است، دلمان می‌سوزد برای کسانی که در اطراف ما هستند و بی‌کارند.
 
دومین اشکالی که سازمان دارد و هنوز نتوانسته حلش کند، برقراری رابطه عمیق و مؤثر و همیشگی با متفکران و اندیشمندان است. یعنی شما وقتی وارد صداوسیما می‌شوید باید متخصصین حوز‌ه‌های مختلف را ببینید مثل یک دانشگاه، که نمی‌بینید.
 
یعنی اتاق فکر پروپیمانی داشته باشد.
 
بیش از اتاق فکر. آنها باید در میدان باشند و من برنامه‌ساز، مدام با ایشان مراوده داشته باشم. جلسات دو ساعته هفتگی فایده چندانی نخواهد داشت باید اندیشمندان ما فخرشان این می‌بود که در رادیو و تلویزیون کار کنند و بهترین محصولات فرهنگی هنری و دینی کشور باید در  تلویزیون ساخته می‌شد باید مسئولیت‌ها و مدیریت‌ها برعهده اساتید، دانشمندان و متفکران باشد. وقتی نیستند همین اتفاق می‌افتد. شرایط داخلی صداوسیما به گونه‌ای نیست که هم‌افزایی علمی ایجاد کند. شرایطی نیست که آدمها در یک بده‌بستان علمی موجب رشد همدیگر شوند.
 
 البته این معضل در خیلی جاهای دیگر هم وجود دارد صداوسیما به تنهایی به اندازه چند وزارتخانه است و قطعاً اصلاح آن کار دشواری است.
 
درست است. اما چرا ما آن را این قدر بزرگ کرده‌ایم که نتوانیم اداره‌اش کنیم یکی از مشکلات اساسی هم همین است که باید به سرعت راه‌حلی برای آن یافت. شاید دیگر وقتش باشد به نحوه‌ایی تلویزیون خصوصی و بسترهای قانونی آن فکر کنیم.
 
تلویزیون خصوصی، اگر مراقبت‌های ضروریش صورت بگیرد، بسیار به حال کشور مفید خواهد بود.
 
سومین مشکل هم این است که شناخت رسانه‌ای در بین مردم، کمتر وجود دارد.
 
ما بسیاری ملاحظاتمان، فضای بیرون سازمان است برخی افراد صاحب نفوذ یا گروه‌های فشار امکان عمل را از ما می‌گیرند. یا دولت ها که معمولا فشار آورنده‌ اصلی هستند و مانع خیلی از رفتارها می‌شود. سال اولی که یک دولت می‌آید که هنوز در ابتدای راه است و سال آخر هم که باید خوش بدرقه باشیم میانه‌ها هم که وزیر و معاون و استاندار عوض شده‌اند. در حالیکه نظارت و نقد رسانه‌ای اول و آخر ندارد، همیشگی است.
 
و بی‌انصافی است اگر به مشکل همیشگی کمبود بودجه و تجهیزات اشاره نکنم که دیگر بسیار آزاردهنده شده است.
 
بحثی، مطرح است که بدنه صداوسیما تفکری متفاوت از مدیران این سازمان دارند خروجی هم چیزی می‌شود که بدنه می‌خواهد از آن سو برنامه‌های مثلاً مذهبی بسیار خنثی از آب در می آید، آیا واقعاً این‌طور است؟ برخی هم مطرح می‌کنند که بی‌اعتمادی وجود دارد. وقتی یک برنامه‌ای به فردی می‌دهند، او سواستفاده می‌کند. مثل اتفاقی که در جشنواره فیلم فجر افتاد. طرف با بودجه دولت کار می‌کند، از دولت جایزه می‌گیرد و در نهایت به دولت متلک می‌گوید...
 
قطعاً موضوع تفاوت مدیران و بدنه سازمان، تحلیل دقیقی نیست. مگر این مدیران از کجا می‌آیند که بدنه از جای دیگری می‌آید؟ بیشتر مدیران سازمان در خود بدنه سازمان رشد کرده‌اند. اشکالات در همه ماست؛ مدیران و بدنه سازمان.
 
اینکه برنامه‌های مذهبی ما برنامه‌های خوبی از آب در نمی‌آید، ناشی از بی‌اعتقادی نیست، ناشی از نابلدی است هم رسانه را نمی‌شناسیم هم دین را، همگی‌مان.
 
همین الان برآیند تربیتی تلویزیون چطور است؟
 
برآیند به نظر من مثبت است.
 
چطور این برآیند مثبت است؟
 
قطعاً اشتباه و خطا در همه ما هست، شاید چیزهای مضر در تلویزیون و رادیو باشد که قبلاً برخی دلایلش را عرض کردم، اما برآیند، حتماً مثبت است. اگر بگویید از همه ظرفیت‌های تلویزیونی استفاده می‌شود، می‌گویم نه.
 
یعنی دینداری فرزندان ما یا حسن ملی آنها با دیدن برنامه‌های تلویزیونی تقویت می‌شود؟
 
تقویت دینداری فرزندان، محدود به تلویزیون نیست. نقش سایرین و به خصوص خود خانواده مهم‌تر است. ما نباید بچه‌ها را تماماً به تلویزیون بسپاریم. بخشی از معنای سواد رسانه‌ای، همین است که بدانیم چطور از تلویزیون استفاده کنیم.
 
 امید چطور؟ آیا تلویزیون واقعاً امید می‌دهد؟
 
بله، معدل کلی و جمع جبری مثبت است. دقیق‌تر بگویم جهت‌های کلی صحیح است. مطمئن باشید این نگاه اقتصادی، در خود ما در مدیران ما در همه سازمان وجود دارد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها