کد خبر: ۲۲۲۳۹۱
زمان انتشار: ۱۳:۰۲     ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۳
خلاء نبود اقناع ذهنی نسبت به مسئله حجاب در کشور:
در کشور ما هرموقع بحث از «کار فرهنگی» می شود، تصوری از تولید انبوه فیلم و سریال و پوستر و بنر و پلاکارد و... به اذهان متبادر می گردد. و از آنجاکه این کارها نیاز به سازمان دهی و بودجه کلان حکومتی و تخصص و مدیریت از بالا دارد، کسی از افراد معمولی خود را موظف به آنها نمی بیند و فعالیت ها یا محدود به وبلاگ و فیسبوک و جزوه و... می شود و یا تجمعاتی نظیر آنچه در روزهای گذشته شاهدش بودیم که اغلب هم بی نتیجه بوده و یا سبب نتیجه عکس می شوند. اما براستی آیا کار، اینقدر دشوار است؟
سرویس فرهنگی پایگاه 598 / ضربه ای که «مدیران نالایق فرهنگی» می تواند به مکتب خود بزنند، قطعاً از عهده هیچ دشمن بیگانه ای برنمی آید. اگرچه این ادعا که «جمهوری اسلامی باعث دین زدگی مردم شده است» در شکل رادیکال خود، واقعاً نوعی بی انصافی و ندیدن حقایق آشکار است، اما باید دانست که حتی اگر یک جمله غلط هم به باور عده ای از مردم تبدیل می شود، حتماً بهره ای از حقیقت درون خود دارد.

به نظر می رسد جمله فوق، در مصداق «حجاب» درمورد جمهوری اسلامی دقیقاً صادق است؛ یعنی می توان بدون تردید ادعا کرد که مدیریت غلط فرهنگی در کشور ما کاملاً موفق به تضعیف و ضربه زدن به این حکم اسلامی و انسانی که دوای درد امروز دنیای پرآشوب ماست، شده است. این مدیریت سبب شده که نه تنها عده کثری از مردم کشورمان تنها از سر «لج بازی» درمقابل این حکم موضع بگیرند، بلکه حتی گوش های خود را درمقابل هرگونه استدلال درمورد حجاب ببندند و فریاد «آزادی» سر دهند.

به عقیده نگارنده، 90 درصد از شدت تمنای «آزادی» در کشور ما، فقط و فقط به مسأله «حجاب» بازمی گردد؛ یعنی تمام احساس «عدم آزادی» که باعث بولد شدن فعالیت ها و شعارها و تمنیات آزادی خواهانه در کشور ما شده است، معلول احساس «عدم آزادی» است که مردم نسبت به این مقوله دارند. و جالب و تأسف بار آنکه میزان زیادی از همین احساس هم کاذب است؛ یعنی در یک نگاه منصفانه، امروز یک بانو در کشور ما می تواند با آرایش غلیظ، مانتوی تابستانی، لباس چسبان و موی نیمه پوشیده در معابر عمومی تردد کند و زیبایی خود را به نمایش بگذارد. حتی به عقیده برخی متخصصان مُد، خود روسری در ایران به ابزاری برای خوش تیپ تر شدن و زیباتر شدن تبدیل شده است.

در کشور ما هرموقع بحث از «کار فرهنگی» می شود، تصوری از تولید انبوه فیلم و سریال و پوستر و بنر و پلاکارد و... به اذهان متبادر می گردد. و از آنجاکه این کارها نیاز به سازمان دهی و بودجه کلان حکومتی و تخصص و مدیریت از بالا دارد، کسی از افراد معمولی خود را موظف به آنها نمی بیند و فعالیت ها یا محدود به وبلاگ و فیسبوک و جزوه و... می شود و یا تجمعاتی نظیر آنچه در روزهای گذشته شاهدش بودیم که اغلب هم بی نتیجه بوده و یا سبب نتیجه عکس می شوند. اما براستی آیا کار، اینقدر دشوار است؟

انسان آنجایی شک می کند که «آیا اصلاً در کشور ما، اراده ای هم بر حل مسائل فرهنگی وجود دارد؟» که می بیند مسئولین آن حتی «اولیات» مدیریت فرهنگی را هم یا لحاظ نمی کنند و یا از آن بی اطلاع هستند. آشنایی اولیه با مقوله «فرهنگ» ، حتی در حد کتاب «قدرت» برتراند راسل هم به انسان می فهماند که مدیریت فرهنگی سه مرحله دارد که الا و لابد باید به ترتیب انجام شوند:

1.  اقناع ذهنی
2.  ترغیب و تکریه قلبی
3.  مراقبت قانونی

سؤال بسیار بسیار ساده این است که:

«آیا اصولاً در کشور ما، اقناع ذهنی نسبت به حجاب صورت گرفته است؟»

آنچه نگارنده بر آن تأکید دارد، «ابتدائی بودن» این مسأله و تأمل در چرایی آن است. براستی آیا اندک تأملی روشن نمی سازد که پیش از هرکاری، ابتدا می بایست برای جامعه «عقلاً» استدلال کرد که «حجاب چیز خوبی است»؟! و اگر پاسخ «آری» به این سؤال با همان اندک تأمل حاصل می گردد، آیا اندک تأمل مجددی روشن نمی سازد که «اگر کشور ما "مدیر فرهنگی" دارد یا حداقل "قصدی بر بهبود فرهنگ" در آن وجود دارد، چرا پس از سی و اندی سال، هنوز هم همان مرحله ابتدائی تحقق نیافته است؟»

اما این «اقناع ذهنی» چگونه صورت می گیرد؟ باز هم در همان مقدمات «فرهنگ» و مدیریت آن، هر کسی می داند که در موضوعات «مختلفٌ فیه»، تنها «مناظره آزاد و عادلانه» است که می تواند «اقناع ذهنی» ایجاد کند، نه مونولوگ های خطابه ای و یکطرفه.

والبته ایده دیگری هم وجود دارد که اینگونه نیست که مسئولین فرهنگی ما آن مقدمات را ندانند و متوجه نباشند که این همه فعالیت خرد و خالصانه مردم عادی ازآنجاکه مرحله اول، یعنی «اقناع ذهنی» صورت نگرفته، همگی بی حاصل و بلکه مضر هستند، بلکه می دانند و خوب هم می دانند و براحتی هم می توانند آن مناظرات را همانطورکه درمورد قیمت خودرو و سینما و فوتبال و... برگزار می کنند، ترتیب دهند. اما تعمداً نمی دهند و بجایش در اتاق های شیک خویش، به اینگونه دست و پا زدن های جماعت مذهبی، پوسخند می زنند...

و جمله آخر اینکه با توجه به ایده انگلیسی « تفرقه بینداز و حکومت کن» و نخ نما شدن بازی «چپ و راست» در کشور ما و نیز تجربه موفق «تسخیر آندلس»، برگزار نشدن چنین مناظرات ساده و دم دستی در صدا و سیما، کمی مشکوک به نظر نمی رسد؟

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۲
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها