کد خبر: ۲۲۶۵۵۲
زمان انتشار: ۱۴:۰۴     ۰۸ خرداد ۱۳۹۳
مدیرعامل سابق استقلال گفت: «من سال قبل هم دوست داشتم تيم را جوان کنم اما اميرخان اعتقادش اين بود که تيم براي بازي‌هاي آسيايي نياز به بازيکن باتجربه دارد.»

به گزارش پایگاه 598 به نقل از جام نیوز، از وینستون چرچیل(1965-1874)، نخست‌وزیر سرشناس انگلیس که در مرز 90 سالگی همچنان سرحال بود، راز سرزنده بودنش را پرسیدند. پاسخش این بود: «ورزش! من در زندگی‌ام هیچ‌گاه ورزش نکردم!»

 

شفافیت! راز موفقیت علی فتح‌الله‌زاده هم می‌تواند همین باشد. سخت می‌توانی از کارهایش سر دربیاوری، از ادعاهایی که می‌کند، آمار و ارقامی که می‌دهد.  مدیرعامل باشگاه استقلال سال‌ها با همین روش مدیریت کرده. ادعاهایی که خدا می‌داند چقدر مستند است، استناد به سندهایی که اعتبار برخی از آنها، محل سوال است.

 

می‌گوید دکتر است، دکترای روزنامه‌نگاری دارد از دانشگاه بس‌فورد یا آنطور که خودش می‌گوید بت‌فورد- شاید هم بالعکس- ولی وقتی از او بدیهی‌ترین پرسش‌های روزنامه‌نگاری را می‌پرسیم، سعی می‌کند با خنده از جواب‌دادن طفره برود. می‌گوید کتاب اقتصادی نوشته اما، مکاتب اقتصادی را نمی‌شناسد، "بیماری هلندی»" هم به گوشش آشنا نیست، مثل "ضریب جینی".

 

اینکه مدیرعامل یک باشگاه ورزشی، بیماری هلندی را نشناسد یا ضریب جینی به گوشش نخورده باشد، ایراد نیست. شاید اینکه مدیرمسئول و صاحب‌امتیاز یک روزنامه باشی و «ارزش‌های خبری» را ندانی هم، جای گیر نداشته باشد. ماجرا این چیزها نیست. ماجرا آن دکتراها و کتاب‌ها و نشان شوالیه است. ماجرا صداقتی است که سخت می‌شود پیدایش کرد، اعتمادی که از بین رفته است.

 

اینها‌ را که می‌بینی، آن‌وقت دیگر نمی‌توانی به راحتی بپذیری که باشگاه استقلال فقط برای یک سال 21 میلیون و ششصد هزار تومان پول آژانس داده باشد، نمی‌توانی به راحتی باور کنی که در یک سال گذشته باشگاه یک‌میلیارد تومان کمک مردمی گرفته؛ دقیقا یک‌میلیارد تومان؟ چرا یک‌میلیارد و صد‌میلیون نه؟ یا 900 میلیون تومان؟

 

اینها را که می‌بینی دیگر چه اهمیتی دارد پای آن صورت‌های مالی را چه کسی امضا کرده؟ مدیر مالی؟ معاون باشگاه؟ یا فلان شرکت حسابرسی؟ واقعا چه اهمیتی دارد؟ اسم و عنوان کدامشان از مدیرعامل باشگاه فرهنگی ورزشی استقلال معتبرتر است؟

 

سال‌ها بود دنبال فرصتی بودیم تا از (دکتر) علی فتح‌الله‌زاده، درباره دکترایش بپرسیم. درباره آن 9 جلد کتابی که اسمش به عنوان مولف (در یک مورد مترجم) پای آنها خورده. در مورد خیلی از آنها تردید داشتیم. حالا دیگر تردیدی نداریم!

 

* از همين روزهاي بعد از مديريت‌تان بپرسيم. ما که فکر مي‌کنيم خودتان خيلي دوست داشتيد در تيم بمانيد. همين يک ماه گذشته از جلدهاي روزنامه‌تان مي‌شد حدس زد دوست نداريد برويد. بار قبل، زمان آقاي عباسي و آن سفرتان به ترکيه هم طوري بود که نشان مي‌داد شما مي‌خواهيد بمانيد. راستش الان اگر بگوييد از رفتن راضي هستيد‌، باورش برايمان سخت است.

- ببينيد، من مي‌خواهم بگويم وظيفه رسانه‌ها اين است که پشت‌پرده‌ها را برملا کنند تا برخي از واقعيت‌ها رو شود. نبايد به خواننده واقعيت‌ها را نگفت. مثلا همان سفر ما به ترکيه زمان آقاي عباسي‌ را مي‌شد غير از روايت من از خود آقاي عباسي هم حقيقت داستان را پرسيد تا واقعيت‌ها منتشر شود. من با قاطعيت مي‌گويم که اصلا نقشي در رفتنم نداشتم. آقاي وزير خواست من و رويانيان به آن سفر برويم. حميد سجادي و رويانيان مي‌توانند شهادت بدهند که حتي يک کلمه از وزير نخواستم تا باعث ‌ماندنم در تيم شود.

 

* رويانيان مي‌گفت وساطت کرده تا شما و وزير را در آن سفر آشتي دهد.

- يا شوخي کرده يا خواسته خودش را مهم جلوه دهد! (‌مي‌خندد) من آنجا هيچ حرفي نزدم که وزير نگهم دارد. من هيچ‌وقت براي ماندن التماس نمي‌کنم اما يک عده‌اي به تعمد سعي مي‌کنند نشان دهند من براي ماندن التماس مي‌کنم.

 

* التماس نمي‌کنيد اما رسانه شما يعني استقلال جوان شما را به عنوان بهترين گزينه مديريت مطرح مي‌کرد.

- الان آن را هم مي‌گويم اما آنجا يک مصاحبه‌اي را آقاي وزير ديد که يکي از معاونانش انجام داده بود، معاوني که در هيات‌مديره ما حضور داشت. او گفته بود فتح‌الله‌زاده را تا يک ساعت ديگر برکنار مي‌کنيم. وزير از اين حرف ناراحت شدند چون قرار نبود در نبود ما در ايران تصميمي بگيرند. اين مساله باعث شد با آقاي ساور تماس بگيرد و من ماندني شوم.

 

* اين‌بار چطور؟ اين تيترهاي روزنامه‌تان نشان مي‌دهد که مي‌خواستيد بمانيد.

- ببينيد من از 2 ماه قبل که تيمم صدر جدول بود گفتم مي‌روم اما نتيجه بد تيم معادلات را به هم ريخت. مدام روزنامه‌ها مي‌نوشتند چون حاجي مي‌دانسته قرار است برود‌، تيم را به هم ريخته. براي همين گفتم مي‌مانم و فرار نمي‌کنم. براي ماندنم هم پيشنهاد شفافي به وزير دادم. گفتم کل هزينه‌هاي تيم با من اما خودم بايد 4 نفر از 7 نفر اعضاي هيات‌مديره را بچينم.

 

* يعني چقدر؟

- اگر 30 ميليارد بود‌، 30 ميلياردش را مي‌دادم‌، اگر 40 ميليارد بود‌، 40 ميلياردش را مي‌دادم‌. تازه 10 ميليارد از بدهي‌هاي قبلي را هم کم مي‌کردم.

 

* با اين حرف‌تان تلويحا گفته بوديد هيات‌مديره‌تان با شما همراه نبوده است.

- نه اتفاقا همراه بودند. اينها خيلي پيچيده است بايد برايتان توضيح بدهم. ما يک هيات‌مديره خوب و همراه داشتيم اما مي‌گفتند قرار نيست که هيات‌مديره پول بياورد. من 10 سال است که مي‌گويم آدم‌هاي هيات‌مديره بايد پول در بياورند وگرنه بايد پولش را "دولت ها" بدهند. در همه اين سال‌ها دوستان، افرادي را به هيات‌مديره مي‌آوردند که بايد به جاي حضورشان‌، سهم تيمداري مي‌پرداختند سهم آنها هم 50 درصد هزينه‌ها بود اما زير حرف‌شان زدند.

 

* ولي شما الان کلک مي‌زنيد. آن موقع گفته بوديد سال اول 50-50، سال دوم 60-40 و سال سوم 70-30 هزينه‌ها را تقبل مي کنيد و در نهايت تيم را به سمت خودکفايي مي بريد.

- نه من اين حرف را نزدم. برويد يک سند بياوريد که اين را گفته‌ام.

 

* ولي همين‌الان با يک جستجوي ساده در اينترنت مي‌توان پيدايش کرد. اينجا اينترنت داريد؟

- حاجي‌جان اين يکي از آن سوء‌برداشت‌هاست‌. بگذار تا درستش را برايت توضيح بدهم‌! من گفتم 5 سال استقلال را بدهيد به من. من گفتم مجمع تيم را بدهيد به من. مديرعامل‌بودن که مهم نيست.

 

* شما 3 سال قبل مي‌گفتيد فقط نيمي از اين پول را تامين مي‌کنيد اما حالا مي‌گوييد حاضريد همه هزينه‌ها را تامين کنيد؟

- خب من الان اشرافم نسبت به استقلال خيلي بيشتر از 5 سال قبل شده.

 

* ولي شما 5‌ سال قبل هم با 10 سال سابقه مديريت در اين باشگاه کار مي‌کرديد!

- نه نبودم اما الان پتانسيل فرق کرده. الان از فوتبال بيشتر مي‌شود پول در آورد.

 

* شايد هم آن موقع سود خودتان را هم لحاظ مي‌کرديد؟

- نه من هيچ وقت سودي از استقلال نبردم. الان اين را يک عده از خدا بي‌خبر مي‌گويند و شما هم چاپ مي‌کنيد. شما بياييد اسناد را بررسي کنيد اگر پيدا کرديد که رانتي گرفته‌ام يا پولي برده‌ام‌، بکوبيد توي سر من.

 

* 4 نفري که شما مي گوييد به هيات‌مديره اضافه مي‌کنيد و پشتوانه آنها ديگر پولي از دولت نمي خواهيد، براي رضاي خدا پول مي‌آورند؟ مگر پس گردن‌شان خورده که اين‌طور پول‌هايشان را دور بريزند؟

- مگر اينهايي که الان آمده‌اند و 20 ميليارد مي‌دهند چماقي پس کله‌شان خورده است؟

 

* همين الان هم حرف‌و‌حديث دارد.

- من مي‌گويم همين الان مي‌توانم با پيشرفت الکترونيک در صنعت موبايل 10 ميليارد درآمدزايي کنم. پس براي اين بود که گفتم اگر اختيار داشته باشم‌، خودم هزينه‌ها را در مي‌آورم. پس اگر هم گفتم مي‌مانم براي اين بود که نگويند جا زد.

 

* ولي چيزي که روزنامه‌تان مي نوشت اين نبود. هر روز حرف کسي را تيتر مي‌کرد که بله فتح‌الله‌زاده مي تواند، فتح‌الله‌زاده بهترين گزينه است...

- چه اشکالي دارد؟ ما هم بايد حرف‌مان را بزنيم ديگر! اگر من مي‌خواستم بمانم که خودم مي‌گفتم. خيلي از اين آدم‌هايي که ما حرف‌هايشان را نوشتيم‌، کساني بودند که حرف مي‌زدند اما حرف‌هايشان را رسانه‌هاي ديگر چاپ نمي‌کردند. براي همين مي‌آمدند حرف‌هايشان را در استقلال جوان مي‌زدند! مي‌آمدند شکايت مي‌کردند که استقلالي هستند اما حرف‌هايشان چاپ نمي‌شد. مثلا آقاي واعظ 10 خط مصاحبه مي‌کرد تيتر يک مي‌شد‌، حتي راجع به کمپ شده بود رسانه‌ها با بستني‌فروش دور کمپ مصاحبه کنند که ورزشگاه سند ندارد‌. ولي حتي وقتي خود خادم گفت کمپ براي تيم است کسي به آن نپرداخت.

 

* اين کمپ شايد براي بهره‌برداري تيم باشد اما هيچ‌کس قانع نشده که شما مي‌توانستيد اين کمپ را بفروشيد. به هر‌حال اين کمپ هنوز سند ندارد...

- آقاي رئيس من هيچ‌وقت نگفتم بفروشم يا نفروشم.

 

* شما گفتيد اين کمپ 150 ميليارد مي‌ارزد‌، مي‌توانيد اين کمپ را بفروشيد و در کيلومتر 18 جاده کرج با پولش يک ورزشگاه 40 هزار‌نفره بسازيد.

- همين برداشت‌هاي اشتباه است که مشکل ايجاد مي‌کند. برداشت‌هاي ناقصي که از حرف‌هاي من مي‌کنيد.

 

* چرا همه از حرف‌هاي شما برداشت ناقص مي‌کنند؟ شايد شما طوري حرف مي‌زنيد که اين برداشت‌ها اتفاق مي‌افتد.

- نه عزيز من شما فقط چند نفريد که به عمد اين برداشت‌ها را از حرف‌هاي من مي‌کنيد. مي‌خواهيد براي مردم اين ذهنيت را ايجاد کنيد وگرنه غير يک روزنامه پرتيراژ و سايتش و يک روزنامه دولتي ديگر جايي اين اتفاق‌ها نمي‌افتد.

 

* يادتان رفته وقتي فايل صوتي‌تان درباره آقاي عباسي را منتشر کردند؟ قبلش مي‌گفتيد اين حرف را نزده‌ايد.

- من نگفتم که نگفته‌ام! من گفتم اينطوري نگفته‌ام. نبايد همه حرفم را منتشر مي‌کردند. يک سوتفاهم بود که حل شد. من فقط اينها را مي‌گويم که نگوييد فتح‌الله‌زاده سرش کلاه رفت. با اينکه مي‌دانم الان روبروي کسي نشسته‌ام که تعمدا به من ضربه مي‌زند اما باز هم حاضرم با شما مصاحبه کنم. من گفتم قيمت زمين کمپ 150 ميليارد تومان است. نگفتم که دارم کمپ را مي‌فروشم.

 

* اين 150 ميليارد براي وقتي است که کمپ تبديل به برج‌سازي شود؟

- نه براي همين فعاليت ورزشي‌، کمپ را به من بفروشند‌، حاضرم 150 ميليارد آن را بخرم. اين کمپ 35 هزار‌متر است‌. کلي ارزش دارد. شوخي نيست. الان 350 متر زمينش معارض دارد‌، اصلا اين حرف قابل طرح هم هست که مدام از معارض زمين مي‌گويند؟

 

* الان شما اين شيب دره‌اي زمين را هم حساب کرده‌ايد؟

- بابا آن چاله نيست. شيب زمين 50 متر در 100 متر است.

 

* مي‌شود 5 هزار متر!

- اشکال ندارد آنجا من اسکلت مي‌زنم و برايش پارکينگ طبقاتي مي‌سازم. به اين خوبي مي‌شود خيلي کارها را پيش برد‌. مي‌داني اگر قرار بود ما پارکينگ بزنيم بايد چقدر گودبرداري مي‌کرديم. اين خودش به صورت خدادادي گودبرداري شده است پس باز هم ما کلي جلو هستيم! بعد اين همه آدم هم گفتند زمين کمپ براي استقلال است اما شما و رسانه‌هايتان نمي‌نويسيد. ولي يک نفر که مي‌گويد اين کمپ براي استقلال نيست مدام تيتر يک مي‌شود. اتفاقا اين آقا درست مي‌گويد. بايد بگويد فتح‌الله‌زاده خنگ! تو براي چي رفتي دنبال زمين. تو هم مثل پرسپوليس بي‌خيال زمينت مي‌شدي اصلا کسي هم يقه‌ات را نمي‌گرفت. همين زمين پرسپوليس را آقاي کفاشيان براي فدراسيون دووميداني گرفت و رفت ساخت. الان شده مجموعه آفتاب انقلاب که سند هم دارد‌. خيلي از قهرمان‌ها هم زمين شهري گرفتند و برايش سند شخصي دارند. مطمئن باشيد که خانواده‌هايشان اين زمين‌ها را مي‌فروشند. حالا هي برويد بنويسيد اين زمين براي استقلال نيست. من اگر يکسال ديگر مي‌ماندم حتما سند زمين را مي‌گرفتم‌. طي 2 سال کلي براي تيم ساخت‌و‌ساز کردم‌. من مدام سعي کردم که براي تيم درآمدزايي کنم.

 

* مثلا 80 نفر را به حج برديد تا از اين راه درآمدزايي کنيد؟

- اين راهي بود که در آن شرايط به ذهنم مي‌رسيد.

 

* ولي اين کار در شان استقلال نيست.

- حالا اگر شما فکر مي‌کنيد اين راهکار غلطي است‌، برايم استدلال کنيد تا سري بعد که آمدم انجامش ندهم.

 

* يعني دوباره مي‌خواهيد برگرديد؟

- بالاخره من بخشي از فوتبالم. زندگي‌ام در فوتبال است اما دوست دارم اگر اين بار برگشتم‌، بتوانم يک باشگاه شخصي و خصوصي براي خودم داشته باشم. مثلا وقتي بازي‌هاي ليگ آلمان را مي‌بينم لذت مي‌برم، غصه مي‌خورم وقتي شادي تماشاگران آلماني را مي‌بينم و آن را با وضعيت خودمان مقايسه مي‌کنم.

 

* خب چرا اين باشگاه را راه نمي‌اندازيد و مدام مي‌گوييد استقلال. در همان آلمان هم اگر کسي تيمي شخصي مي‌خواهد داشته باشد مثلا مي‌رود هوفنهايم را تاسيس مي‌کند. مثلا چرا يک پرسپوليس خوي راه نمي‌اندازيد؟

- الان برايت توضيح مي‌دهم. وقتي کل بودجه آذربايجان غربي براي فوتبال 3 ميليارد‌تومان است و بودجه يک تيم صنعتي 100 ميليارد‌تومان ، اين کار امکان‌پذير نيست.

 

* آن تيم‌ها دولتي هستند‌ ولي شما مي‌خواهيد تيم خصوصي راه بيندازيد.

- بله ما مي‌خواهيم تيم خصوصي داشته باشيم اما شرايط نگران‌کننده است. 15 سال پيش با دوستانم چرتکه انداختيم که برويم تيمي را در بوندس‌ليگاي دو بخريم. آن تيم برايمان 6 ميليون مارک هزينه داشت ولي مي‌شد 5.5 ميليون مارک از اين پول را از درآمدهاي فوتبال همان سال اول برگرداند. آن موقع هزينه استقلال، سالي 400 ميليون تومان بود.

 

* شما چرا آن تيم را نخريديد؟

- برايمان تامين همان 500 هزار مارک ضرر خيلي مي‌شد.

 

* 500 هزار مارک آن موقع که مي‌شد مثلا 250 تا 300 ميليون زياد بود، اما الان 40 ميليارد تومان براي يک‌سال هزينه در استقلال رقمي نيست؟

- چرا، براي من رقم بزرگي است ولي فوتبال درآمدزا شده است. من امسال 15 ميليارد درآمدزايي کردم. الان اگر بودم مي‌رفتم اين کار را مي‌کردم. آن موقع جراتش را نداشتم يعني شناخت وسيعي از فوتبال نداشتم اما اگر الان بود حتما اين کار را مي‌کردم. خيلي دوست دارم تيمداري شخصي داشته باشم. همه اگر کمک کنيم باشگاه خصوصي راه بيفتد مي‌آيم و تيم مي‌زنم. ولي الان اين تفکر پخته را در فدراسيون‌مان نمي‌بينم که بيايم جلو.

 

* اسمش را چي مي‌گذاريد؟

- استقلال جديد! ولي قطعا يک باشگاه نقلي و خوب مي‌زنم اما درباره کمپ. الان اين زمين چمن که براي تيم بد نشد. بد است؟

 

* ظاهرا آقاي قلعه‌نويي هفته پيش که با افشارزاده رفته بودند کمپ، از امکانات انتقاد کرده‌بودند.

- اجازه دارم يک چيزي نشانتان بدهم. من يک جلد را امروز در روزنامه‌اي دولتي ديدم که غصه خوردم. روزنامه ورزشي دولت عکس آقاي قلعه‌نويي و افشارزاده را در خاک‌و‌خول زده و گفته اين کمپ امکانات ندارد اما واقعيت کمپ ما اين است؟ من عکس‌هاي کمپ را نشانتان مي‌دهم تا ببينيد بخش رختکن‌ها چقدر خوب است. (عکس‌هايي از کمپ نشان مي‌دهد و توضيح مي‌دهد که برخلاف ادعاي آن روزنامه، رختکن تر و تميز است و حتي کمد بازيکن‌ها هم مانند رختکن‌هاي خارجي با کارت الکترونيکي باز مي‌شود.)

 

* البته اين روزنامه حرف سرمربي تيم‌تان را منتشر کرده است.

- من واقعا نمي‌دانم اميرخان اين حرف را زده يا نه. اگر اين حرف را هم گفته باشند، نبايد چنين عکسي برايش منتشر مي‌شد. من مي‌گويم اگر قرار است کسي را بزنيم، خوب بزنيم. ما کلي کمپ ساخته‌ايم...

 

* فضاي نساخته هم زياد دارد.

- بله قبول دارم اما طي 2 سال بيشتر از اينکه نمي‌توانستم بسازم.

 

* اگر فقط يک کار مثبت در دوره مديريت‌تان کرده باشيد، که البته هم همين يک کار را کرده ايد‌‌، ساخت همين کمپ بوده.

- ببينيد من اين کمپ را بدون کمک دولتي ساختم.

 

* ولي به هر حال امير قلعه‌نويي انتقاد کرده.

- باشد قلعه‌نويي انتقاد کرده اما يک روزنامه‌نگار وقتي مي‌بيند قلعه‌نويي کم‌لطفي کرده‌، نبايد اين حرف را اين‌طور برجسته کند.

 

* به هر حال شما بايد از خود قلعه‌نويي گلايه کنيد نه از آن روزنامه.

- نه من اهل گلايه نيستم. آدم بايد تو وجود خودش مرام موج بزند.

 

* ولي شما غير از کمپ در ديگر شاخص‌هاي مديريتي‌تان خيلي هم موفق نبوديد. اين ادبيات مصاحبه‌ها‌، پرداخت‌هاي سرسام‌آور و گران کردن بازيکنان ...

- من بازيکنان را گران نکردم.

 

* چرا ديگر، همين امسال شما گران‌ترين خريد رسمي ليگ را داشتيد.

- خودتان مي‌گوييد رسمي اما همين مجله خودتان مگر رو نکرد که گرانترين قرارداد ليگ قرارداد خلعتبري است؟

 

* سال قبلش که جواد نکونام گرانترين بازيکن بود؟

- سال قبلش هم ما کمتر از 2 ميليارد براي نکونام داديم اما 2 بازيکن بيشتر از او گرفته بودند. من اسم‌شان را مي‌دانم اما به شما نمي‌گويم. شما برويد ببينيد تيم‌هاي ديگر چقدر هزينه کردند. من يک سئوال دارم‌. قبول داريد که بايد استقلال و پرسپوليس بيشتر از سپاهان يا تراکتور هزينه کنند؟

 

* نه. ما اعتقاد داريم بايد به اندازه‌اي که پول در مي‌آورند، هزينه کنند.

- خيلي‌خب پس زير اين نمي‌زنيد؟ درآمد سپاهان چقدر است که 35 ميليارد هزينه مي‌کند.

 

* الان سپاهان چقدر بدهي دارد؟

- خب دولت پول اين تيم را داده است‌. براي ما را هم بدهد.

 

* شما رفتيد يک توافقي کرديد و گفتيد 50 درصد.

- ولي همان 50 درصد را هم ندادند.

 

* خب سال اول ندادند، شما چرا براي سال دوم يا سوم هم هزينه کرديد؟ شما که مي‌دانستيد پولي از طرف دولت گيرتان نمي‌آيد؟

- هيات مديره‌ام گفته پول را مي‌گيرد‌. من بر‌اساس حرف آنها هزينه کردم. (اين جمله را مي‌گويد، به سمت اسنادش مي‌رود تا مصوبه هيات‌مديره را بياورد.)

 

* همان اعضاي هيات‌مديره هم زدند زيرش.

- من امضايشان را دارم. الان نشانتان مي‌دهم. ما 23 ميليارد بودجه بستيم. من 50 درصد سهم خودم را درآوردم.

 

* شما اين 50 درصد را با پيش‌فروش درآمدهاي سال بعد تامين کرديد؟

- نه براي همين امسال‌مان است.

 

* شما اسپانسر سال بعدتان ‌را هم فروختيد.

- ما همه‌اش 3 ميليارد تومان گرفتيم‌، آن هم مصوبه هيات‌مديره است. اگر مصوب نمي‌کرد من هم نمي‌گرفتم. من 50 درصد 25 ميلياردم را در آوردم.

 

* مي‌شود اين پول را برايمان حساب کنيد؟

- بگذار الان سندهايش را نشانتان مي‌دهم. من نشانتان مي‌دهم اما مي‌رويد و آخرش هم همه اين ارقام را نمي‌نويسيد. (اسناد مالي تيم و درآمدهايش را نشانمان مي دهد؛ 3 ميليارد از وزارت ورزش گرفته‌اند، 1.8 ميليارد از سازمان ليگ گرفته اند، 4.2 ميليارد پيش پرداخت پول اسپانسرسال بعد تيم است. رقمي نزديک به 8 ميليارد اسپانسرهاي ليگ سيزدهم است، يک ميليارد تومان هم پولي است که رديف کمک‌هاي مردمي دارد بي‌آنکه اشاره شده باشد از کجا جذب شده. مديرعامل استقلال تقريبا به آمار و ارقامي اشاره مي‌کند که درآمد‌هاي عادي باشگاه است.) من را اذيت کرديد و هميشه خنديدم اما مطمئنم که پيش وجدان‌تان در آينده ناراحت مي‌شويد!

 

* الان اين مصوبه هيات‌رئيسه است؟ شما صورتجلسه مالي هزينه‌هايتان را روي يک کاغذ A4 نوشته‌ايد و امضايش کرده ايد؟ اين چه وجاهتي از نظر قانوني دارد؟

- اگر کار بدي است چرا دوستان هيات‌مديره امضايش کرده‌اند؟ اين چرکنويس اول است که ما دست‌نويس را امضا مي‌کنيم و بعد مي‌رود تايپ مي‌شود. اينها مال من است.

 

* اگر اصل سندها را داشتيد که دست‌نويسش را با خودتان به تلويزيون و برنامه 90 نمي‌برديد!

- من دارم‌. صبر کن آنها را هم نشانتان مي‌دهم. (دقايقي طولاني مي‌گذرد اما سند را پيدا نمي کند).

 

* انگار سندش را نداريد؟

- نه دارم، صبر کن برايت پيدايش مي‌کنم‌.

 

* اين صفحه‌هاي خالي گلاسه سندها را گذاشتيد براي مصاحبه‌هاي آقاي افشارزاده؟

- اگر به شما خبرنگارهاست که اين بنده خدا را هم وارد بازي مصاحبه‌ها مي‌کنيد.

 

* اين بازي مصاحبه‌ها را که خود شما اختراعش کرديد!

- والله من سال قبل قرار بود با 25 ميليارد تيمداري کنم که پول هم نداشتم. سال قبل براي شروع‌ فصل نقل‌و‌انتقالات من فقط يک ميليارد داشتم اما الان آقاي افشارزاده 6 ميليارد پول در دستش دارد.

 

* شما جايش دسته‌چک داشتيد، همين چک‌هايي که الان دست بازيکنان است!

- من نمي‌توانستم بايستم و ريسک کنم بايد تيمم را مي‌بستم که شرمنده هواداران نشوم. من ريسک کردم که بازيکن‌ها نروند. ولي ديگران اين ريسک را نمي‌توانند بکنند. (سندهايش را پيدا مي‌کند. يک برگه بدون امضا و بدون اسم که 4 امضا دارد، امضاهايي که مي‌گويد براي نجف نژاد‌، رضايي‌، شهرياري و خودش هستند. سندي که نشان مي‌دهد او مي‌توانسته امسال تا 23 ميليارد هزينه کند.)

 

* اين تاريخ ندارد؟

- براي همان اول فصل است ديگر. شما مجوز پول را هم مي‌خواستيد؟

 

* ولي اينکه فقط يک کاغذ‌پاره است.

- بابا من مجبورم همان‌جايي که مي‌گويند امضايشان را بگيرم که زيرش نزنند. الان اصل اين برگه‌ها تو باشگاه است اما من صورتجلسه اصلي‌اش را دارم. همان داغ‌داغ گرفتم الان مي‌زنند زيرش. اگر نگرفته بودم که ديگر هيچي. خيلي بد است که آدم برگه‌اي را امضا کند و بعد بگويد اصلا سندش را نديده است. (سند پيدا نمي‌شود اما يک سند ديگر پيدا مي‌کند، مصوبه‌اي از هيات‌مديره دهه 80 استقلال درباره فروش زمين تلو. صورتجلسه‌اي که نشان مي‌دهد هيات‌مديره وقت مصوب کرده بود فتح‌الله‌زاده مي‌تواند زمين تلو را بفروشد.) من اين سند را داشتم اما خودم زير بار فروش زمين تلو نرفتم.

 

* الان يعني سند زمين تلو را داريد.

- بله دارم.

 

* سند در باشگاه است؟

- نه اينجا دست خودم است.

 

* چرا دست شماست؟

- حالا به وقتش تحويل مي‌دهم!

 

* مي‌شود سند زمين را ببينيم؟

- نه تمام مي‌شود. سند را مي‌خوريد. حالا نشانتان مي‌دهم (شايد يادش مي‌رود چون اين سند را‌ هم در نهايت نمي‌بينيم.) من کلي سند حسابرسي رسمي دارم که نشان مي‌دهد حساب‌هايم همخواني دارند.

 

* رويانيان هم کلي از اين دفاتر براي پرسپوليس داشت.

- نه او اين حسابرسي‌ها را نداشت.

 

* داشت؛ ما خودمان ديديم.

- نه هيچ‌کس اين‌قدر دقيق اين اسناد را ندارد.

 

* ولي شايد اين شرکت‌ها هم اشتباهاتي داشته باشند.

- نه امکانش نيست. اگر اين اشتباه اتفاق بيفتد خود اين دفاتر را هم تعطيل مي‌کنند. من مي‌گويم براي فتح‌الله‌زاده‌ها اگر اسناد مالي‌شان مي‌خواند اين‌قدر احترام قائل شويم که تشکر کنيم.

 

* بابا دمتان گرم براي سال 92 شما فقط 21 ميليون و600 هزار تومان پول آژانس داده‌ايد؟

- نه بابا فکر کنم 2 ميليون تومان است.

 

* نه 21 ميليون تومان است. نگاه کنيد. اگر به ريال باشد مي‌شود 21 ميليون تومان.

- 216 ميليون ريال است ديگر مي‌شود 2 ميليون تومان.

 

* حاج‌آقا مي شود 21 ميليون تومان!

- اين امکان دارد کارهاي ديگر هم شده باشد.

 

* تو تاکسي سرويس چه کار ديگري مي‌شود کرد؟

- شايد براي بازيکنان خارجي‌مان ماشين در اختيار با راننده گرفته بوديم. مثلا 5 تا بازيکن خارجي داشتيم که برايشان راننده گرفتيم. ببينيد ما امسال 19 ميليارد و 500 ميليون درآمد داشتيم. اگر 3 ميلياردش را کم کنيم باز هم بيشتر در‌آورده‌ايم؛ يعني 16 ميليارد تومان درآمدزايي داشته‌ايم.

 

* 3 ميلياردش که از طرف وزارت ورزش بوده.

- اشکال ندارد، باز هم من 13 ميليارد درآمدزايي کرده‌ام‌، اگر 27 ميليارد هم هزينه‌مان بوده باز هم درآمدم را تامين کرده بودم.

 

* شما 27 ميليارد قرار بوده هزينه کنيد يا 23 ميليارد؟

- ما 23 ميليارد براي تيم اصلي هزينه کرديم و 4 ميليارد هم براي هزينه‌هاي جاري و هزينه‌هاي ديگر‌مان هزينه کرديم! کلا از پاداش و مزايا و هواپيمايي و آژانس. الان راستي هزينه هواپيمايي هم در آن رقم آژانس هست‌ها.

 

* نه پول بليت‌ها را جدا نوشته‌ايد.

- نمي‌دانم شايد هم از اين چيز‌ها باشد ولي من بيشتر از درآمدهايم هزينه کرده‌ام. ولي دولت بايد 12 ميليارد تومان مي‌داد اما کلا 2 ميليارد تومان داده است.

 

* الان اين قرض الحسنه‌اي که از خودتان يا آقاي پرهام هم گرفتيد جزو درآمدهاست؟

- اينها را در درآمدها آورديم اما بعدش در ليست بدهي‌ها دوباره قيد شده‌اند و کسر مي‌شوند.

 

* با همه اينها من مي‌پرسم کاري که اين همه دردسر دارد چرا براي ماندن در آن اينقدر تلاش مي‌کنيد؟

- به خدا من اينقدر تلاش نمي‌کنم. اين برداشت شماهاست. شايد هم درست برداشت بکنيد عيبي ندارد. ببين من الان در اين دولت يک بار ديديد به وزارت زنگ بزنم؟ يک نفر بيايد بگويد من مثلا اين آقا را واسطه کرده ام برايم لابي کند. اگر يک نفر را پيدا کرديد من حرفتان را مي‌پذيرم. ببينيد من رسانه‌ام را فعال گذاشتم که نگويند فتح‌الله‌زاده فرار کرد. ببينيد ما وقتي مي‌مانيم‌، مي‌گويند اين را از در بيرون مي‌کنند‌، از پنجره آمد.

 

* اينکه جمله طلايي آقاي مايلي‌کهن است. تازه مي‌گويند آقاي افشارزاده مشغول تعميرات باشگاه شده و دارد براي پنجره‌ها حفاظ آهني مي‌گذارد که شما به اين سادگي برنگرديد! (خنده جمعي)

- وقتي مي‌روم هم مي‌نويسيد که فرار کرد و ول کرد. بالاخره من به چه سازي بايد برقصم؟

 

* علي فتح‌الله‌زاده يک انسان است که ممکن است اشتباه کند اما شما سعي مي‌کنيد يک چهره‌اي از خودتان بسازيد که انگار هيچ‌وقت هيچ اشتباهي نداريد و فداکاري کرده‌ايد و از زندگي‌تان گذشته‌ايد.

- اشتباه داشته‌ام اما از زندگي‌ام را هم گذاشته‌ام.

 

* بالاخره شما به لطف حضور در استقلال به اندازه يک سوپراستار در رسانه حضور داشته‌ايد و حتما وضع زندگي‌تان هم بهتر شده ...

- مگر اين اتفاق براي بازيکن و مربي نيفتاده؟

 

* افتاده اما براي شما هم افتاده.

- آنها حق‌شان را گرفتند و سوپراستار شدند اما من هيچ پولي از تيم نگرفته‌ام.

 

* پس زندگي‌تان را چطور مي‌گذرانيد؟

- از بيزنس‌هاي شخصي خودم. من در کار واردات کاغذ هستم و ماهي 15 ميليون تومان درآمد دارم. البته اين موسسه مطبوعاتي‌ام هم هست. گاهي هم اگر ببينم واردات چپزي سود دارد‌، واردش مي‌کنم. مثلا همين لامپ‌هاي تزييني و اين‌جور چيزها که مشتري دارد.

 

* چطور مي شود آدم کاري را که چيزي برایش ندارد و به خاطرش کلي هم فحش مي‌خورد، با اشتياق ادامه دهد؟

- من هيچ وقت فحش نخورده‌ام. هوادار هم هميشه به من احترام گذاشته. امسال اين توهين‌ها را ديدم‌، ول کردم. بعد از باخت در بازي آخر که باخته بوديم حسابي تشويق شدم. امسال ما پنجم شده بوديم اما باز هم هوادار تشويقم کرد.

 

* يعني اينجا فقط به شما گل و بلبل مي‌گويند؟

- من در بدترين روز فوتبالم هم تشويق شدم. همين برايم بس است.

 

* البته هر موقع تشويق مي‌شويد ليدرهاي‌تان هستند.

- اتفاقا جايي که ليدرهاي‌مان نبودند‌، بيشتر تشويق شدم. جايي که هيچ کس از ليدرهاي‌مان نبودند مرا بيشتر تحويل گرفتند. کاري ندارد که همين الان برويم تو خيابان ببين چه برخوردي با من دارند.

 

* اينکه متر خوبي نيست چون مردم حتي جواد خياباني را هم با همين هيجان تحويل مي‌گيرند.

- نه اينها جنس‌شان يکي نيست. شما بيا با ما برويم بيرون تا ببينيد. کاري ندارد که صحبت‌هاي مردم را بشنويد که چقدر مي‌گويند حاجي برگرد و بيا.

 

* شما نزديک به 15 سال در استقلال بوديد. اين نوع باشگاهداري‌تان چه چيزي به فوتبال ايران اضافه کرده است؟

- هيچ چيز، اما اشکال از من نيست. فوتبال و چارچوبش همين را مي‌خواهد.‌ بايد برويم مشکل فوتبال را حل کنيم.

 

* ولي براي شما که محبوبيت آورده.

- براي من آورده اما من که پولي نگرفته‌ام.

 

* قبول داريد شکل مديريت‌تان سودي نداشته؟

- بله براي کل فوتبال‌مان که سودي نداشته.

 

* ولي شهرت را به شما هديه داده. پس شما سود کرده‌ايد؟

- نه ما سود نکرديم.

 

* نمي‌خواهيد بگوييد که از جيب‌تان خرج استقلال کرده‌ايد؟

- چرا من پول گذاشتم. خيلي نگذاشتم اما پولي که گذاشتم را مي‌گرفتم. ولي براي کاري که کردم پول نگرفتم.

 

* الان شما قطعا مسي را مي‌شناسيد ولي آيا مدير باشگاه بارسا را هم مي‌شناسيد؟

- نه نمي‌شناسم‌. آنها پول کاري که مي‌کنند را مي‌گيرند. کالموند در لورکوزن سالي يک بنز مي‌گرفت.

 

* ما تو کت مان نمي‌رود که شما براي رضاي خدا هيچ پولي نگرفته باشيد؟

- نمي‌رود ديگر. اين اسناد مالي‌. برويد تحقيق کنيد.

 

* يعني الان اگر برويد در شهرداري چون علي فتح‌الله‌زاده هستيد کارتان راه نمي‌افتد؟

- مي‌افتد اما هيچ وقت در عمرم اين کار را نکرده‌ام. بابا من اين‌قدر دشمن دارم که اگر يک سندي عليه‌ام بود رسوايم مي‌کردند.

 

* اين چند تا مدرک دکترايي که گرفته‌ايد ربطي به موقعيتتان در استقلال ندارد؟

- مدارک تحصيلي‌ام که همه‌اش خارجي هستند. من که در ايران درس نخوانده‌ام. فوق‌ليسانس و دکترايم را خارج از ايران گرفته‌ام. ليسانس مديريت بازرگاني دارم که قبل از آمدن به استقلال و زماني که در کار تئاتر و هنر بودم، گرفتم. بعد هم که ادامه تحصيل دادم و دکتري گرفتم. من يک دکتري راه دور از انگلستان دارم که شما رفتید بدفورد را زدید بس‌فورد و استعلام گرفتید. بعدش هم گفتید حاجي آنجا درس نخوانده در حالي که من کلي مدرک داشتم که نشان مي‌دهد اين دوره را گذرانده‌ام.

 

* يک دکتراي صنايع پايين دست نفت هم داريد؟

- نه آن افتخاري است.

 

* کلا هر جايي مدرک افتخاري مي‌دادند يکي‌اش را شما گرفته‌ايد؟

- من و آقاي محمدرضا رحيمي اين مدرک افتخاري را گرفتيم.

 

* الان يعني شما براي دکتراي روزنامه‌نگاري واحدهايش را گذرانده‌ايد؟

- ببين يونسکو براي دانشگاه بس‌فورد يک شرايطي گذاشته که مثلا اگر تو سابقه رسانه‌‌اي داشته باشي، مي‌تواني يکسري از واحدهايت را پاس کني. من مجله "روزهاي زندگي" را داشتم به خاطر آن 10 واحدم را قبول کردند. همين‌طوري هي آنها سند مي‌خواستند و من معادل‌سازي کردم. يک سري پژوهش و مقاله علمي هم بود که بايد مي‌نوشتم که آنها را نوشتم. يا مثلا 10 سال دبير جشنواره‌هاي فجر بودم که واحدهايم را پاس کردند.

 

* حالا اين مدرک به چه دردتان مي‌خورد؟ شما دانش‌تان بالا رفت؟

- حتما بالا رفت. من کار پژوهشي انجام دادم.

 

* مثلا چه تحقيقاتي داشتيد؟

- من در نشريات خارجي مقاله علمي چاپ کردم.

 

* اين مقاله‌ها را خودتان که ننوشته‌ايد.

- پس کي نوشته؟ عمه‌ام نوشته؟ من نوشتم ديگر!

 

* يعني شما انگليسي نوشتيد؟

- نه من فارسي نوشتم دادم ترجمه کردند. بقيه هم همين کار را مي‌کنند.

 

* بعد پول داديد که مجوز تاييديه ISI بگيريد؟

- بله پول دادم. همه اين پول را مي‌دهند.

 

* الان من مقاله ISI دادم، رايگان هم بوده.

- پس مال تو تقلبي بوده است!

 

* آقاي فتح‌الله زاده! شما دکتراي روزنامه نگاري داريد. مي‌شود براي ما ارزش‌هاي خبري را اسم ببريد؟ اين ديگر از ابتدايي‌ترين درس‌هاي روزنامه‌نگاري است، حتما شما هم خوانده‌ايد.

- من خوانده‌ام. شما خوانده‌ايد از شما چند تا سئوال بپرسم جواب مي‌دهيد؟

 

* بله ما آماده‌ايم. بپرسيد؟

- نه نمي‌پرسم. شما نمي‌توانيد جواب بدهيد. شما که از رانت استفاده کرده‌ايد و گفته‌ايد روزنامه‌نگاريد‌، استادهايتان هم نمره داده‌اند.

 

* يک سوال ديگر، شما مي دانيد سافت‌نيوز (خبر نويسي نرم) يعني چي؟

- مگر شما الان همه چيز را مي‌دانيد؟

 

* من خوانده‌ام و مي‌دانم سافت نيوز يعني چي اما شما ...

- خب شما داريد کار مستمر روزنامه‌نگاري مي‌کنيد.

 

* ما همين حالا در دفتر رسانه‌اي شما هستيم. شما همين الان مديرمسئول 3 تا نشريه هستيد!

- ببينيد من هم دارم و روزنامه‌ها را هم مي‌خوانم اما مدل ما با شما فرق مي‌کند.

 

* پس قبول مي کنيد درسي که خوانده‌ايد خيلي به درد کارتان نخورده و بيشتر به خاطر پزي بوده که برايتان داشته؟

- نه، اين چه حرفي است؟ من در زمان خودش براي اين مدرک کار و تلاش کردم. رفتم روزنامه تحليل کردم.

 

* شما دکتراي اقتصاد هم داريد‌، مي شود برايمان ضريب جيني را توضيح بدهيد؟

- ضريب جيني همان ضريب جيبي است (مي‌خندد تا وانمود کند که به شوخي جواب داده، اما به نظر نمي‌رسد جوابي جدي هم براي اين سوال داشته باشد).

 

* بيماري هلندي چطور؟

- (باز هم خنده و شوخي)

 

* مکاتب اقتصادي را که حتما بلديد؟

- ببين حاجي‌جان اينها نياز به بحث طولاني دارد. مکاتب اقتصادي هر کدامشان ضريبي دارد! که من بايد سر فرصت شرحشان بدهم.

 

* حاج آقا اين مدارک هم که گرفته‌ايد مثل همان نشان شواليه است که به دردتان نمي‌خورد و فقط برايش يک پولي داده‌ايد.

- اين شواليه در همه اروپا ارزشمند است. هر‌ جايي بگويي تو شواليه مديريت ورزش داري، برايت کلي احترام قائل مي‌شوند. اينجا بد جا افتاده است. کسي که شوالیه مي‌شود کلي تحويلش مي‌گيرند‌. مثلا اگر شما از کن جايزه‌اي بگيري به دردت مي‌خورد؟

 

* جايزه کن با نشان شواليه قابل مقايسه نيست.

- اين هم رسمي است. اين هم معتبر است. شما اين شواليه را سرچ کنيد تا ببينيد‌. يک عده حسادت کردند که من اين نشان را گرفتم.

 

* ولي اين مدارک چه ارزشي برايتان داشته؟ شما براي اين نشان‌ها و مدارک پول داديد، تلاش که نکرديد، امتحان که نداديد.

- اينها را به خاطر سابقه‌ام گرفتم. يعني شما مي‌گوييد سابقه آدم‌ها هيچ ارزشي ندارد؟ براي گرفتن شواليه‌، بايد يک پارامترهايي داشت که به من دادند. به افشارزاده و عابديني مي‌دهند ولي به شما که نمي‌دهند.

 

* مثلا يک مديرمسئول روزنامه هم گرفته ...

- بله او در روزنامه‌نگاري گرفته‌. ولي به هر‌ کسي که نمي‌دهند.

 

* خودتان مي‌دانيد اين طور نيست و خيلي‌ها گرفته‌اند و خيلي‌هاي ديگر هم اگر پول مي دادند مي‌گرفتند... برگرديم به فوتبال و شکل مديريت‌تان. اينکه يک مدير هيچ بازيکني نسازد و فقط بازيکن بخرد به نظر خودتان شکل درستي است؟

- نه. من داشتم بازيکن‌سازي مي‌کردم اما شرايط طوري شد که چند سال از تيم دور شدم. در برگشت بايد هر‌ طور بود بازيکن مي‌خريدم چون فرهنگ عوض شده بود. من هم افتادم به بازيکن خريدن‌. بابا بايد نتيجه مي‌گرفتم. من 4 سال اين همه جام گرفتم يک امسال را پنجم شدم، ببين چه پدري از من در آورديد. همه کار کرديد که مرا اخراج کنند.

 

* ولي شما که الان خودتان گفتيد با وجود پنجم شدن همه از کارتان راضي بوده‌اند.

- هوادار راضي بود اما جو رسانه‌اي فشار مي‌آورد ديگر. هوادار که حکم نمي‌دهد. وزير حکم مي‌دهد. وزير هم به رسانه‌ها نگاه مي‌کند. من اين همه جام گرفتم چرا بايد با من اين برخورد را مي‌کردند؟ من داشتم تيمم را مي‌بستم براي سال بعد که اين همه فضا ايجاد شد.

 

* يعني باز هم مي‌خواستيد بمانيد و اين تيم را ببنديد؟

- اگر قرار بود بودجه داشته باشم حتما شکل ديگري مي‌بستم‌. من سال قبل هم دوست داشتم تيم را جوان کنم اما اميرخان اعتقادش اين بود که تيم براي بازي‌هاي آسيايي نياز به بازيکن باتجربه دارد. من هم حرفش را قبول کردم.

 

* الان آقاي فتح‌الله‌زاده شما به اين شيوه مديريتي وزارت ورزش براي استقلال و پرسپوليس اعتقاد داري؟

- من از خودم دفاع نمي‌کنم‌، من از مديريت فوتبال دارم دفاع مي‌کنم. ما مستاجريم. 5 سال پيش هم گفتم اختيار تيمداري به مديران بدهند تا خودشان درآمدزايي کنند. امسال مي‌گويم اگر مسيرم ادامه داشت اصلا نياز به پول دولتي نداشتم. فقط از همين موبايل‌هاي هواداران من سال بعد 5 ميليارد پول در مي‌آوردم.

 

* ولي با اين نگاه 10 ميليارد هم دوباره بدهي ايجاد مي‌شد؟

- بله اين اشکال نگاه مديريتي به فوتبال ماست. اين را نمي‌خواهم بنويسيد (او حکايتي تعريف مي‌کند درباره رسانه‌ها و حمايت از بازيکن‌سالاري) الان آقاي افشارزاده نمي‌تواند تيم را ضعيف تر از تراکتور و سپاهان ببندد چون هوادار و رسانه‌ها پدرش را در مي‌آورند. يا بايد ول کند برود يا بايد بجنگد. وقتي مطبوعات از بازيکن‌سالاري حمايت مي‌کنند، چه بايد کرد؟ رفتن من مشکل را حل مي‌کند يا مدير بعدي هم همين مشکل را دارد؟ من را سر آقاي قلعه‌نويي چقدر کوبيدند؟ تيمي که 5 ملي‌پوش دارد حتما قوي است. اين همه بازيکن من گرفته بودم. مدام مي‌گويند قرارداد‌هايت بد بوده که بازيکنان رفتند. من قرارداد نکونام را طوري نبستم که برود ولي وقتي شرايط طوري بود که بايد برود چه بايد مي‌کردم؟ وقتي مربي بازيکن را نمي‌خواهد تقصير من است.

 

* فرهاد مجيدي چطور؟

- فرهاد مجيدي هم همين طور.

 

* امسال با مربي مشکل داشت، سالي که مظلومي مربي بود چرا ول کرد رفت ؟

- سالي که مظلومي بود آمدند توافق کردند. گفت من نمي توانم کار کنم، بچه ام اينجوري است ...

 

* فکر نمي کنيد به شما دروغ گفت؟

- دروغ گفت ولي ما بنا را بر صداقت گذاشتيم. مهم اين است که ما برخلاف چيزي که مي گويم قرارداد را محکم بسته بوديم.

 

* به هرحال شما مدير باشگاه هستيد و بايد مدافع حقوق باشگاه باشيد.

- الان من يک سوال دارم. به نظر شما اگر من باشگاه خصوصي داشتم چکار مي کردم؟ ضبط را خاموش کن تا بگويم...

 

* ولي شما يک موقع اين‌قدر اين بازيکن‌ها را بزرگ مي‌کنيد که نمي‌شود کنترلش کرد. مثل کاري که کفاشيان با کي‌روش کرد و الان ديگر حريفش نمي‌شود.

- بله قبول دارم اما جو طوري نيست که من يا يکي مثل من حريفش شود.

 

* شما يک‌بار گفته بوديد مربي اگر مربي باشد با استقلال دو جام مي‌گيرد‌، مظلومي يک جام. الان تيم امسال قلعه‌نويي بايد چند جام مي‌گرفت؟

- تيم ما امسال مي‌توانست اقلا دو جام بگيرد. من آن روز هم نمي‌خواستم مظلومي را تضعيف کنم چون مدير بايد از سرمربي تيمش حمايت کند. من اين همه جام آوردم کسي اسمم را نياورد ولي امسال بيچاره‌ام کردند. من همه تلاشم را مي‌کنم اما بالاخره يکسري شرايط هم هست.

 

* البته اين‌بار قلعه‌نويي هم خيلي ضربه خورد.

- نه به اندازه من. حتي منتقدان قلعه‌نويي هم بي خيال او شدند و من را زدند.

 

* ولي مشکل شما اين بود که امسال اختيار تيم خيلي هم دست خودتان نبود.

- اين ضبط را خاموش کن تا برايت بگويم (او نمي‌خواهد به اين سئوال جواب بدهد فقط مي‌گويد امسال شرايط بدتر هم مي‌شود.)

 

* يعني شما هم مي گوييد استقلال دست هاي پشت پرده داشت؟

- بله داشت. من هم قرباني‌اش شدم.

 

* مي‌خواهيم يک سئوال هم درباره نقش پسرهاي اعضاي هيات‌مديره در تيم‌تان بپرسيم؟

- من جوابي برايتان ندارم. سئوال بعدي لطفا.

 

* پسر خودتان چطور؟

- آن بيچاره که تمام نقشي که دارد اين است که بيايد بگويد حاجي‌جان اين پول خسرو حيدري را بده! او هم جوان بود و خيلي دوست داشت در سفرها همراه تيم باشد اما هيچ وقت نگذاشتم وارد محدوده تيم شود.

 

* ولي ماشاءالله باقي اعضاي هيات‌مديره اين محدوديت را نداشتند.

- سئوال سياسي نپرس لطفا (خنده جمعي براي پايان يک گفت‌و‌گوي 2 ساعته).

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها