کد خبر: ۲۳۳۱۸۶
زمان انتشار: ۱۲:۱۸     ۰۸ تير ۱۳۹۳
به گزارش پایگاه 598 ، در شرایطی که میزان موالید کشور پس از انقلاب اسلامی به دلایل مختلف افزایش یافته بود تبلیغات و اطلاع‌رسانی دولت و وسایل ارتباط جمعی از یک‌سو و گسترش آموزش‌عمومی زنان، توسعه بیشتر شهرنشینی و تقاضای جامعه برای کسب رفاه بیشتر از سوی دیگر منجر به کاهش سریع میزان موالید در کشور شد. آمار و ارقام نشان می‌دهد در طول این سال‌ها روند کاهش باروری کماکان ادامه یافته؛ به‌طوری که پیش‌بینی می‌شود جمعیت ایران از سال 1420 به بعد رشد منفی خواهد داشت. این موضوع به اعتقاد رئیس مرکز مطالعات و پژوهش‌های جمعیتی آسیا و اقیانوسیه، چالش‌های جمعیتی خاص خود را به همراه دارد. به همین دلیل هم دکتر محمدجواد محمودی و همکارانش رشد موزون جمعیت و حفظ آهنگ منطقی آن برای رسیدن به یک ساختار منطقی جمعیتی را پیشنهاد می‌دهند.برای ‌آن که درباره روند تغییرات جمعیتی جهان و کشورمان و چگونگی تاثیر این مهم بر منابع مختلف از جمله محیط زیست، انرژی و.... بیشتر بدانیم سراغ دکتر محمودی رفتیم و از او درباره نقش مطالعات و پژوهش‌های جمعیتی بر برنامه‌ریزی‌های کلان و به‌طور کلی جایگاه علم جمعیت‌شناسی درآینده کشور پرسیدیم.

 

در شرایطی که جمعیت جهان طی چند ماه گذشته از خط 7 میلیارد گذشت، سازمان ملل برای جمعیت آینده زمین حدس و گمان‌های دیگری ارائه داده است، اما چه عواملی باعث شده است جمعیت زمین در آستانه انفجار قرار گیرد؟

جمعیت جهان از گذشته‌های دور تاکنون دستخوش تغییرات و افت وخیزهای زیادی شده است. رشد ناچیز جمعیت درگذشته ناشی از مرگ و میر بالا بود نقش عوامل طبیعی، اجتماعی و اقتصادی موثر بر آن چون حوادث طبیعی، جنگ‌ها و هجوم و گریز‌ها و به دنبال آن، کاهش بیش از یک‌سوم جمعیت اروپا در قرن چهاردهم (1450 میلادی) بر اثر طاعون سیاه بر این رشد ناچیز بی‌تأثیر نبود.افراد بیشتری از جمعیت جهان، به تناسب توسعه تکنولوژی و انتقال دانش فنی بویژه در زمینه‌های بهداشتی و پزشکی و گسترش وسایل ارتباط جمعی و گذار مرگ و میر از مرگ ومیر مهار نشده به مرگ و میر مهار شده و افزایش امید زندگی، به سنین بالا می‌رسند. به‌ دنبال کاهش مرگ‌ومیر براثر پیشرفت‌های پزشکی مراقبت‌های بهداشتی، کمک‌ها و حمایت‌های مالی و تجهیزاتی سازمان‌های جهانی و بین‌المللی در کنترل بیماری‌ها و سپس افزایش استانداردهای زندگی، از جمله عواملی به شمار می‌آیند که در افزایش جمعیت جهان بی‌تأثیر نبوده‌اند.

چرا از علوم مختلف از جمله علم آمار و جمعیت‌شناسی کمک می‌گیریم تا بررسی و تحلیل دقیق و درستی از وضعیت جوامع مختلف داشته باشیم؟

امروزه جغرافیای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جهان تحولات شگرفی را تجربه می‌کند. در این میان، تحولات جمعیتی در تمام موضوعات انسانی، فنی و علمی به عنوان یک عامل مشترک، از اهمیت بسیاری برخوردار است. آشنایی با الگوها و روندهای جمعیتی همه جوامع، پایه و مبنای تدوین برنامه‌ها و سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی است. ساختار جمعیت جهان درحال تغییرشکل است و این امر دورنمای توسعه در قرن 21 را عمیقا تحت تأثیر قرارخواهد داد.

«سالخوردگی جمعیت» یکی از روندهای عمده جمعیتی است که کشورها بتدریج تجربه می‌کنند. در حالی که هم‌اکنون سالخوردگی جمعیت در کشورهای توسعه‌یافته مسجّل شده است، این پدیده در کشورهای در حال توسعه بتدریج در آینده تجربه خواهد شد. میانگین سنی جمعیت کشورهای درحال توسعه تا سال 2100 میلادی بین 10 تا 24 سال افزایش خواهد داشت. در کشورهای توسعه‌یافته با ساختار جمعیتی سالخورده، بخش مهمی از منابع به صورت هزینه‌های مصرفی و بهداشتی به سالمندان و بازنشستگان تخصیص داده می‌شود. این بررسی‌ها ما را به یک تحلیل دقیق‌تر در مورد ساختار سنی جمعیت ایران در آینده هدایت می‌کند. نکته اساسی در این است که سیر شکل‌گیری برخی از مسائل اجتماعی، بطئی و نامرئی است و تا زمانی که به مرحله بحران نرسد، انسان‌ها درک درستی از آن و عزم جدی برای رفع آن پیدا نمی‌کنند. مسائل جمعیتی معمولا از این دسته است. لذا هر جامعه، نیازمند افراد متخصصی است که از قبل، مسائل و چالش‌های آینده را پیش‌بینی و روش‌های مناسبی برای رفع آن اتخاذ کنند.

به‌طور کلی افزایش امید به زندگی بخصوص در کشورهای پیشرفته باعث می‌شود تا افراد بیشتری به سنین پیری برسند. آیا در کشور ما به عنوان کشوری در حال توسعه هم این موضوع مصداق دارد؟

برای مقایسه رشد سالانه جمعیت ایران با کشورهایی که جمعیت تقریبا مشابه با ایران دارند، از برآوردهای دفتر مرکزی جمعیت ( Population Reference Bureau (PRBکه بیشتر با وضعیت کنونی کشور ایران همخوانی دارد، استفاده شده است. در حال حاضر ایران با رشد سالانه جمعیت 3‌/‌1 درصدی در سطح بین‌المللی از جمله کشورهای با رشد متوسط جمعیتی است.

با توجه به این‌که یکی از عوامل مهم پویایی‌شناسی جمعیت باروری است، تلاش شده جایگاه ایران به لحاظ نوسانات میزان باروری ​ بین برخی از کشورهای مسلمان (که 50 درصد از جمعیت کل آنها را مسلمانان تشکیل می‌دهند) و کشورهای مختلف جهان نشان داده شود. براساس برآوردهای کمیسیون جمعیت سازمان ملل متحد، رتبه جهانی باروری کل برای ایران 112 (از بیشترین مقدار به کمترین‌) است که دارای باروری کمتر از سطح جهانی و کشورهای پیشرفته صنعتی است.

با توجه به این دسته‌بندی کلی و در عین حال دیدگاه‌های علمی موجود در رابطه با الگوهای جمعیتی، آیا الگوی تغییرات جمعیتی کشور ما در حال حاضر در شرایط مطلوبی قرار دارد؟

با توجه به الگوهای جمعیتی کشور ایران از نظر سیر کاهنده میزان موالید در مقایسه با اکثر کشورهایی که این مسیر را طی کرده‌اند در مدت بسیار کوتاهی (حدود 20 سال) توانسته تعداد کل فرزندان یا باروری کل را در کشور از حدود 5‌/‌6 فرزند به 8‌/‌1 فرزند برساند و در حال حاضر، در مرحله فرصت یا پنجره جمعیتی (دوران طلایی جمعیت) قرار دارد. درفاصله سال‌های 85 ـ 1375رشد سالانه جمعیت کشور 61‌/‌1 درصد بوده که بتدریج در حال کاهش است و برآوردهای به عمل آمده بیانگر رقم رشد حدود 25‌/‌1 درصد برای کشور در حال حاضر است. با توجه به چنین رشدی، در آستانه ورود به گذار دوم جمعیتی هستیم.

اگر به الگوی گذار جمعیتی ایران از سال 1300 تا سال 1430 براساس آمارهای واقعی گذشته و برمبنای سناریوی رشد پایین سازمان ملل توجه کنیم، می‌بینیم که همانند اکثر کشور‌های در حال توسعه،‌ ایران نیز بعد از جنگ جهانی دوم، طی مراحل گذار جمعیتی را با کاهش اساسی و مستمر مرگ و میر آغاز کرد. در فاصله دهه 1330 تا دهه 1360 ایران با رشد بی‌سابقه و شتابان جمعیت مواجه بود،به طوری که معدل رشد سالانه جمعیتی در این 4 دهه به رقمی حدود 3 درصد بالغ می‌شد. رشد سالانه 3 درصد، سبب می‌شود جمعیت هر 23 سال یک‌بار، 2 برابر و در طول یک قرن بیش از 16 برابر شود. رشد سالانه 3 درصد سبب شد جمعیت ایران از رقمی کمتر از 19میلیون نفر در سال 1335 به رقمی در حدود 50 میلیون نفر در سال 1365 بالغ شود. پیشرفت بهداشت و گسترش آن و به تبع آن کاهش میزان‌های مرگ‌ومیر بویژه مرگ‌ومیر نوزادان و اطفال نقش اصلی و تعیین‌کننده در شتاب رشد جمعیت داشته‌اند.

از جمله عواملی که اشاره کردید، تغییر ساختار سنی جمعیت ما به سمت سالخوردگی است که براساس آن، امید زندگی در ایران به میزان چشمگیری افزایش خواهد یافت. این حقیقت برخی کارشناسان و مسوولان را که بشدت نگران سالخوردگی جامعه ایران هستند نگران کرده است. با توجه به تحقق این موضوع، پیش‌بینی می‌کنید در آینده با چه چالش‌های جدی در حوزه انرژی و مسائل بهداشتی و محیط‌زیست مواجه خواهیم بود؟

یکی از مسائل و چالش‌های اساسی سالخوردگی جمعیت، قدرت ضعیف تجدید نسل و به دنبال آن رشد منفی جمعیت است که اگر برای آن ‌برنامه‌ریزی نشود به اضمحلال آن جمعیت منجر خواهد شد. البته افزایش بار تکفل، افزایش هزینه‌های بهداشت و درمان، افزایش بار صندوق‌های بازنشستگی و تأمین اجتماعی و نیز جمع شدن چتر حمایتی خانواده از سالمندان و به عنوان طبقه نامرئی جامعه از جمله دیگر مشکلات اساسی سالخوردگی جمعیت است که کشور ما نیز در آینده با بسیاری از این مشکلات روبه‌رو خواهد شد. براساس پیش‌بینی‌های انجام شده در مرکز مطالعات و پژوهش‌های جمعیتی آسیا و اقیانوسیه، جامعه ایران از سال 1410 وارد مرحله سالمندی جمعیت می‌شود. شواهد عینی و آمارهای رسمی این مساله را تأیید می‌کند.

در این میان یک معادله ساده و قدیمی اما نگران‌کننده میان محیط زندگی، غذا و انرژی وجود دارد. این عوامل در واقع 3 ضلع یک مثلث هستند. جمعیت زمین روز به روز افزایش پیدا می‌کند و در نتیجه پاسخ به این پرسش اساسی که چگونه می‌توان با وجود چنین منابع محدودی، پاسخی مناسب برای نیازهای در حال افزایش جهان پیدا کرد، بیش از هر زمان دیگری پیچیده شده است. اما آیا محدودیت منابع روی زمین دلیل درستی برای جلوگیری از افزایش جمعیت است؟

یکی از موضوعات مهم و کلیدی در این ارتباط این است که مصرف سرانه در دنیای کنونی بسیار نابرابر است. تقریباً مصرف و آلودگی محیط‌زیست با تخریب محیط‌زیست توسط جمعیتی که در جوامع توسعه‌یافته زندگی می‌کنند 
به​وجود می‌آید. یک فرد درکشور توسعه یافته به‌طور متوسط 16 برابر یک فرد کشور در حال توسعه از منابع استفاده می‌کند. طی مطالعه‌ای که بری کامنر (Barry Commoner) انجام داده است. به‌رغم افزایش 19 درصدی جمعیت آمریکا طی دوره 1970 تا 1987 و همچنین افزایش 45 درصدی مسافت ایست خودرو برای هر نفر، به علت پیشرفت فناوری، 66 درصد آلودگی کاهش یافته است. به بیان دیگر جمعیت و افزایش تولید و ثروت باعث آلودگی شدند اما اثر آنها از طریق تغییر و بهبود در فناوری خنثی شده است.

سوالی که مطرح کردید، رویکرد مالتوسی به مساله است یعنی افزایش جمعیت به تخریب محیط زیست منجر شود؛ اما اگر با رویکرد سیستمی به موضوع نگاه کنیم، می‌توانیم به طریق دیگری به سوال شما پاسخ بدهیم. این رویکرد بر خلاف رویکردهای مرسوم و متداول دیگر، نه بر یک عامل بلکه بر بسیاری از عوامل بالقوه ممکن تاکید دارد. در این رویکرد، رابطه انسان، محیط زیست و منابع یک رابطه‌ متقابل و دو سویه و به بیان دیگر نوعی کنش و بازخورد است، زیرا هم رشد جمعیت‌های انسانی روی محیط زیست تاثیر می‌گذارد و هم تغییرات در محیط زیست بر رفاه و بهزیستی انسان موثر واقع می‌شود. بر پایه رویکرد سیستمی، انسان به مسائل زیست محیطی‌ای که خود آن را به وجود آورده‌ است، پاسخ خواهد داد. در رویکرد سیستمی، انسان‌ها بر حسب طبیعت وفق‌پذیرند. برای همین است که بشر به عنوان یک گونه یا نوع همواره موفق و کامیاب بوده است. در سراسر تاریخ زندگی بشر، آدمی تغییراتی اساسی در فرهنگ، فناوری، الگوی مصرف و شمار فرزندان مطلوب و دلخواه خود صورت داده است. این تغییرات در دوران مدرن نیز استمرار داشته است. به این ترتیب، در مقابل رویکرد بحران مالتوسی، رویکرد انطباق اقتصادی قرار می‌گیرد که بشدت توسط جولیان سایمون از آن دفاع شد. براساس این رویکرد، توسعه و مسائل زیست محیطی ناشی از آن پاسخ انسان‌ها را موجب خواهد شد؛ پاسخ‌هایی که در اغلب موارد، آدمی را وادار می‌سازد به منظور کاهش مشکلات، به تغییر در رفتارهایش بپردازد. به بیان دیگر، انسان‌ها با مسائلی که توسعه موجب می‌شود، خود را وفق می‌دهند. از نظر سایمون، رشد جمعیت یک موهبت است که قدرت ابتکار را با هر مساله‌ای به دست می‌دهد.

این رصد تغییرات جمعیتی معمولا به کمک چه روش‌های آماری و علمی انجام می‌شود؟

تغییرات جمعیتی را می‌توان با روش‌های متعدد طولی و مقطعی، کمی و کیفی، کلان‌نگر و خردنگر مورد مطالعه قرار داد. مثلاً در روش‌های طولی جمعیت‌شناسی، تغییرات باروری، مرگ و میر، مهاجرت را می‌توان در روندهای زمانی مورد مطالعه قرار داد. البته برای این نوع مطالعه در بسیاری از کشورها مراکز ویژه مطالعات جمعیت‌شناسی قرار دارد. مرکز مطالعات جمعیتی آسیا و اقیانوسیه هم بخش مهمی از مطالعات خود را بر مطالعات طولی و روندی جمعیت‌شناسی متمرکز کرده است. برخی از روش‌های مطالعه و رصد کردن تغییرات جمعیتی، روش‌های مقطعی است، از جمله این مطالعات، مطالعات پیمایشی و نمونه‌گیری‌ها‌ست. مرکز مطالعات سال 1389 طرحی را تحت عنوان پیمایش باروری در تهران انجام داده که دارای نتایج قابل توجه بوده است. طی این یافته‌ها در تهران، سطح باروری کل در این طرح 4‌/‌1 بچه برای هر مادر برآورد شده است.

مطالعات کیفی یکی از روش‌های بررسی ابعاد کیفیتی جمعیت است، این مطالعات برای رصد کردن وضعیت سلامت و کیفیت، ارزش‌ها، نگرش‌های جمعیتی و بسیاری دیگر از عوامل و پدیده‌های جمعیتی است.

در این میان، یک سوال کلیدی مطرح می‌شود، بر اساس ساختار فعلی جمعیت کشور، آیا افزایش جمعیت کشور ضرورت دارد یا نه؟ و در صورت افزایش نیافتن با چه مشکلاتی روبه‌رو هستیم؟

بحث‌ها وسیاست‌های جمعیتی، صرفاً مبتنی بر افزایش یا کاهش جمعیت نیست، بلکه بحث اصلی، تغییرات ترکیب و توزیع جمعیت است و ارتباط تعداد، ترکیب و توزیع جمعیت و زیربناهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ازموضوعات اساسی است. معمولا تعداد جمعیت، عامل تعیین کننده نیست و چه بسیار کشورهایی که با مساحت‌های مشابه، جمعیت‌های متفاوت دارند و از نظر سطح توسعه نیز یکسان هستند، مساله اساسی مساله رشد سالانه جمعیت است و این‌که زیربناهای اقتصادی، اجتماعی، منابع و امکانات کشور بتواند پاسخگوی جمعیت موجود و حتی جمعیت درحال رشد نیز باشد. در اینجا بحث تعدیل ساختار جمعیت، نگرانی از سالخوردگی جمعیت و بازنگری میزان باروری کل است.

در این میان، چالش‌های اساسی یا به عبارتی، تهدید‌های جمعیتی جامعه ایران در سال‌های آینده با توجه به سطح پایین باروری کنونی کشور شامل کاهش حجم کل جمعیت ملی، بحران باروری و تجدید نسل، بحران سالمندی جمعیت، بحران کاهش نیروی انسانی درسن کار و افزایش مهاجرت‌های بین‌المللی و تغییرات هویتی و فرهنگی ـ که نیاز به مدیریت دارد ـ می‌شود.

بیش از یک‌چهارم جمعیت ایران تا سال 2050 سالخورده می‌شوند. این در حالی است که گفته می‌شود مشکلات افزایش سالمندان آسیا کمتر از تغییرات اقلیمی نیست. شما با این نظر چقدر موافق هستید؟

امروزه در بیشتر کشور‌ها‌ی جهان، مسائل اقتصادی و اجتماعی مربوط به سالمندان و مسأله بالا رفتن هزینه‌های خدمات بهداشتی و رفاهی به موازات نیاز به تهیه و تدارک خدمات برای تعداد روز‌افزونی از سالمندان پیچیده‌تر شده است و نیاز به برنامه‌ریزی‌ها و سیاستگذاری‌های جامع و دقیق را می‌طلبد. درحال حاضر جمعیت سالمند (65 ساله و بیشتر) کشورهای کمتر توسعه یافته، درصد ناچیزی از جمعیت این کشورها را تشکیل می‌دهد؛ در حالی که در کشورهای توسعه یافته، جمعیت سالمندان سهم بیشتری از جمعیت این کشورها را به خود اختصاص داده‌اند و به‌طور طبیعی مسوولان این کشورها نیز توجه بیشتری به حل مسائل آنان دارند.در پاسخ به این سوال، اگر به روند تحولات سهم نسبی جمعیت سالخورده (60 ساله و بیشتر و 80 ساله و بیشتر) در مناطق مختلف جهان توجه کنیم، ملاحظه می‌شود سهم جمعیت سالخورده در مناطق مختلف جهان رو به افزایش است؛ به طوری که سهم جمعیت 60 ساله و بیشتر از 4‌/‌10 درصد در سال 2005 به 7‌/‌21 درصد در سال 2050 خواهد رسید. این مقدار در جمعیت 80 ساله و بیشتر طی سال‌های مذکور از 3‌/‌1 درصد به 3‌/‌4 درصد خواهد رسید. نکته قابل توجه این است که در کشورهای در حال توسعه این افزایش از شدت بیشتری برخوردار است. برآوردهای بخش جمعیت سازمان ملل نشان می‌دهند که روند رو به رشد سالخوردگی جمعیت در ایران حتی نسبت به کشورهای در حال توسعه از شدت بیشتری برخوردار است. طبیعی است شدت رشد سالخوردگی جمعیت در آسیا بطئی‌تر از ایران، خواهد شد و این امر مستلزم اتخاذ سیاست‌های توسعه اجتماعی و پایش سیاست‌های سالمندی فعال در منطقه آسیاست. طبق پیش‌بینی‌های به عمل آمده در سال 2025 و 2050 درصد جمعیت 60 ساله به بالا به ترتیب به 1‌/‌15 و 7‌/‌31 (کل جهان) و 9‌/‌10 و 9‌/‌25 درصد (ایران) می‌رسد. همان طور که ملاحظه می‌شود، درصد جمعیت سالمند در ایران در سال 2050 از کل جهان نیز بیشتر خواهد شد.

آیا شما درخصوص بیماری‌ها و مشکلات جامعه ایرانی مطالعاتی داشته‌اید؟ در این صورت با افزایش میانگین سن از طرفی و افزایش جمعیت از طرف دیگر چقدر احتمال گسترش این مشکلات، افزایش می‌یابد؟

برخی پزشکان اعلام کرده‌اند سن شروع سکته مغزی در ایران 45 سال است، در صورتی‌که این سن در سایر کشورها حدود 55 سال است. عوامل ژنتیک، فشار خون، قند خون و چربی بالا، استعمال سیگار، چاقی و کم تحرکی را از عوامل عمده آن دانسته‌اند. این مساله ربطی به ساختار سنی جمعیت ندارد. البته بسیاری از بیماری‌ها در سنین خاصی اتفاق می‌افتد. به عنوان مثال بیماری‌های قلبی ـ عروقی یا ابتلا به سرطان در سنین بالا بیشتر اتفاق می‌افتد. حال اگر کشوری دارای جمعیت سالمند باشد، بالطبع تعداد و درصد این بیماری‌ها بیشتر خواهد بود که نیازمند برنامه‌ریزی جهت پاسخگویی به مسائل درمانی و بهداشتی این گروه از جمعیت است.

آیا این‌که گفته می‌شود با کنترل موالید و جلوگیری از افزایش جمعیت، در دراز مدت ضریب هوشی ایرانیان کاهش می‌یابد، صحیح است؟

مرکز مطالعات و پژوهش‌های جمعیتی در این زمینه، پژوهشی انجام نداده است ولی برای جواب این سوال به صحبت‌های دکتر شاهرخ رامین، استناد می‌کنم. ایشان با بیان این‌که براساس آمار یک موسسه بین‌المللی که ضریب هوشی کشورهای مختلف جهان را مورد بررسی قرار می‌داد، اشاره کردند که با کاهش موالید در خانواده و ادامه شرایط فعلی معدل ضریب هوشی جامعه ایران به سمت زیر 100 در منحنی توزیع نرمال ضریب هوشی دنیا میل می‌کند. از طرفی، نتایج یک تحقیق علمی دیگر نشان می‌دهد تولد چند بچه در یک خانواده به دلیل کمک فرزندان بزرگ‌تر به کوچک‌تر باعث ارتقای سطح توانمندی و هوش در کودکان می‌شود این موضوع یکی از آثار مثبت چند موالید در یک خانواده است، در خانواده تک فرزندی به دلیل آن‌که فرزند دیگر همبازی و همخانه کودک نیست و تنها با پدر و مادر و وسایل ارتباط دارد، موجب عدم پویایی و رشد ذهنی مناسب و بهتر می‌شود.

در جهان تلاش می‌شود جلوی افزایش جمعیت گرفته شود و حتی جوایزی هم برای توقف رشد جمعیت جهان به فرد یا گروهی که ایده خوبی درباره محدود کردن رشد جمعیت در جهان داشته باشد، ارائه می‌شود. چرا ما مثل کشورهایی همچون چین محدودیتی برای باروری زوجین خود قائل نمی‌شویم؟

خیلی از کشورها در حال حاضر دارای رشد مثبت جمعیتی هستند و حتی کشورهای توسعه یافته که طی یک قرن اخیر به مرحله رشد منفی جمعیتی رسیده‌اند، سیاست‌های تشویق موالید را اتخاذ کرده‌اند. کشور چین نیز به دلیل حجم بالای جمعیتی (بیش از 000‌/‌000‌/‌300‌/‌1 نفر) سیاست‌های کنترل شدید موالید را اتخاذ کرد که اخیرا سیاست اجباری تک‌فرزندی را به دو فرزند افزایش داده است. اساساً نمی‌توان سیاست‌های کنترل یا افزایش موالید را مثبت یا منفی خواند.

هر کشوری بر اساس امکانات و سطوح توسعه و ترکیب جمعیتی خود، تصمیم خاصی در این زمینه می‌گیرد و آنچه به صورت یک روند درآمده اتخاذ سیاست کنترل موالید در کشورهای با باروری بالا و سیاست تشویق موالید در کشورهای با میزان موالید پایین (زیر سطح جانشینی یعنی 1‌/‌2 فرزند) است. در ایران نیز زمانی که میزان موالید خیلی بالا بود، سیاست‌های کنترل موالید اتخاذ شد و در حال حاضر میزان باروری کل در کشور به زیر سطح جانشینی رسیده و لزوم تجدیدنظر در سیاست‌های جمعیتی کاملاً احساس می‌شود.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها