کد خبر: ۲۳۵۳۷
زمان انتشار: ۱۲:۰۹     ۲۶ مهر ۱۳۹۰
نویسنده کتاب‌ «یوسرائیل و صهیوناکراسی» گفت: تجربه‌ 20 ساله‌ام در آمریکا می‌گوید تصمیم‌گیران آمریکایی به راحتی جنبش وال‌استریت را به انحراف می‌کشانند مگر مرز مکزیک برداشته شود و مردم این کشور نیز به معترضان بپیوندند.
«سید هاشم میرلوحی» نویسنده کتاب‌های «یوسرائیل و صهیوناکراسی»، «آمریکا بدون نقاب» و «آمریکا در معرض نمایش» ضمن حضور در خبرگزاری فارس در گفت‌وگو با خبرنگار آئین و اندیشه این خبرگزاری، عوامل پیدایش «جنبش وال استریت» و نقش آن در آینده نظام سرمایه‌داری را بررسی کرد که مشروح این گفت‌وگو در پی می‌آید.
 
* آقای میرلوحی در ابتدا از آثارتان و انگیزه تألیف آن‌ها بگویید؟
 
ـ‌ کتاب «آمریکا در معرض نمایش» را به سبکی نوشتم که عوام بخوانند. کتاب قطر خیلی کمی دارد برای اینکه اگر کتاب تخصصی باشد کمتر افراد حاضر به خوانندن کتاب می‌شود.
کتاب اخیر که نوشتم به نام «یوسرائیل و صهیوناکراسی» مکمل کتاب «آمریکا بدون نقاب» است. در «آمریکا بدون نقاب» سعی کردم به صورت خلاصه و مفید بگویم قضیه چیست. البته آنانی که باید کتاب را می‌خواندند، نخواندند! این کتاب 7-8 سال پیش به سفارش آموزش و پرورش برای دانش‌آموزان نوشته شد اما چاپ مطلوبی ندارد و به صورت شایسته هم منتشر نشد. الان اگر شخص یا نهادی مایل به انتشار مجدد آن باشد با کمال میل این اجازه را به آن‌‌ها می‌دهم.
انگیزه‌ام در نوشتن این بود که بسیاری از مسائلی که در جهان و امریکا اتفاق افتاده است و اطلاعات درستی که باید به شهروندان ایرانی داده شود داده نشده است. من در کتاب نوشتم البته فکر می‌کردم بعد از انقلاب، مسائل برای مردم توضیح داده شده است اما بعد از برگشتن از آمریکا متوجه این حقیقت شدم که مردم ایران نکات بسیار کلیدی که باید بدانند نمی‌دانند.

* چه سالی دقیقاً به ایران برگشتید؟ بعد از بازگشت به ایران، دیدگاهتان نسبت به آمریکا چگونه است؟

ـ‌ اواخر ۷۷ به ایران برگشتم. بعد از نوشتن کتاب «آمریکا بدون نقاب» دو کتاب دیگر نوشتم که مهم‌ترینش کتاب «هالیود شکل دهنده افکار و اندیشه‌ها» است که متأسفانه هنوز چاپ نشده است. بعد از اتمام نوشتن، کتاب را در تاریخ  ۲۵ خرداد ۸۸ به ناشر سپردم بعد از ۵ ماه و نیم به من برگرداند از چاپ آن منصرف شد.
البته ناشران خوبی در ایران هستند که کتاب‌هایی که مردم باید بخوانند را چاپ می‌کنند، اما متاسفانه افراد کتاب‌خوان ـ که عموما رگه‌های روشنفکری دارند ـ علاقه‌ای به این ناشران ندارند! در ایران نخبگان و مسئولان فرهنگی آنگونه که باید همت داشته باشند، پیگیر جریان‌ها باشند نیستند.
در آمریکا و اسرائیل حتی به دروغ مسئله‌ای را درست می‌کنند و روی آنتن می‌فرستند؛ متاسفانه اینجا حقیقتی بیان می‌شود، اما این حقیقت باید هفت خان رستم را طی کند تا شاید اتفاقی بیفتد.
متأسفانه برخی از ارگان‌ها و رسانه‌‌ها کار خود را بلد نیستند، مثلا فرد به دلایلی استخدام شده است و مانند کارمند کار ‌می‌کند و دغدغه لازم روشنگری و اطلاع‌رسانی را ندارد! شما در آمریکا یک روز را در سال پیدا نمی‌کنید که روزنامه‌ها تعطیل باشد حتی در روزهای تعطیل رو‌زنامه‌ها قطورتر هم می‌شوند. در اینجا روزنامه‌ها ایام عید ۱۸ روز تعطیل است و آن اطلاعات لازم را که باید داشته باشند ندارند بعد که مردم اطلاعات درست نداشتند و تصمیم اشتباه گرفتند از خودمان می‌پرسیم چرا اینطوری شد؟!

* ریشه‌های عدم شناخت را چه می‌دانید؟

ـ اولاً پیشنهاد می‌کنم که اگر آمریکایی‌هایی که به ایران می‌آیند با هر ابزاری سعی کنید با آنان مصاحبه کنید. ای کاش به جای من، یک آمریکایی با شما صحبت می‌کرد!
 در صداوسیمای جمهوری اسلامی فقط چند خبرنگار شاخص و تاثیر‌گذار داریم و بیشتر خبرنگارها اطلاعات تاریخی ندارند و اطلاعات را ناقص بیان می‌کند. هنوز بعد از ۳۰ سال از انقلاب، خبرنگاری که متناسب با گفتمان انقلاب اسلامی مصاحبه شونده را به چالش بکشد تربیت نشده است!
خبرنگار صداوسیما به خارج از کشور فرستاده می‌شود. اما متاسفانه به آن اموری که باید بپردازد نمی‌پردازد. متاسفانه جمهوری اسلامی از نظر تبلیغات بسیار ضعیف است و غرب در این زمینه بسیاری قوی است؛ «هیچ» را تبدیل به مسئله می‌کند و چنان با ظرافت تبلیغ می‌کند که مردم باور ‌کنند.
 
* روشنفکران آمریکایی در «جنبش وال استریت» و جنبش‌های مشابه چه نقشی برعهد دارند؟

ـ‌ مکاتب مختلفی در دوران مختلف آمریکا شکوفا شدند، بعد به دلایل مشخص از جمله دولت آمریکا از طریق مختلف این مکاتب را خنثی کرده است یا اینکه وضعیت در دنیا تغییر پیدا کرد و این جنبش به فراموشی سپرده شده است. زمانی یک دورانی هیپی‌‌گری در آمریکا رشد کرد، دورانی مسئله کمونیست مطرح بود. البته در همه دوره‌ها جهودها نقش ویژه در تعیین خط مشی دولت و سیاست آمریکا داشتند.
بسیاری از خانواده‌های اصیل مسیحی آمریکایی فکر نمی‌کردند، فرزندان آنها و اعتقاداتشان به شکل کنونی درآید. ولی آمریکایی‌ها به خاطر ندانم‌‌کاری‌ها ملعبه دست جهودها قرار گرفتند. اگر به تاریخ انگلیس را رجوع کنید می‌بینید جهود‌ها در طول تاریخ چه بلایی بر سر خانواده سلطنتی که وارد نکردند.
چرا وضعیت خانواده سلطنتی انگلیس به این صورت درآمد و چه کسانی با خانواده سلطنتی همبستر شدند و نوزادان نامشروع پس انداختند؟! جهودها! جالب این که برخی از آمریکاییان افتخار می‌کنند از نژاد اولیه مهاجران هستند که از انگلستان به آمریکا مهاجرت کردند.
کتاب مقدس به عهد قدیم و جدید تقسیم می‌شود و اگر یک مسیحی در ارتباط با عهد عتیق سؤال دارد از یهودی می‌پرسد و او هر یاوه‌ای که می‌خواهد به فرد مسیحی تحویل می‌دهد.
زمانی در اروپا از جهودها نفرت داشتند. تا یک برهه خاص مسیحیان، یهودیان را ضد حضرت مسیح می‌دانستند، یهودیان به تدریج روی این مسئله کار کردند و ضدیت را از بین بردند. آمریکایی‌هایی که در ارتباط با مسائل فرهنگی اصیل باشند کم تعداد هستند. هستند خانواده آمریکایی که تلویزیون را به خاطر اینکه مخرب است نگاه نمی‌کنند در مجموع یهودیان که من عنوان «جهود» به آنان می‌دهم مسیحیان را در مسیر اهداف خود را قرار دادند.
اگر کتاب «پروتکل‌های حاکمان صهیونیست» را بخوانی ـ که اتفاقا به فارسی نیز ترجمه شده است ـ خیلی از مسائل برای شما روشن می‌شود. اگر گروه‌های منحرف را دنبال کنید دست جهودها را در اینگونه مسائل می‌بینید.

* نقش لابی‌های صهیونیست در جنبش وال‌استریت چیست؟

ـ این جنبش‌ها و اعتراض‌ها موضوع جدیدی نیست. در هر برهه از زمان که مردم نسبت به ظلم‌هایی که به آن‌ها روا می‌شود آگاه شده‌اند، نسبت به آن اعتراض کرده‌اند.
بارها مردم آمریکا سعی کردند رژیم آمریکا را سرنگون کنند و یک حکومت با دموکراسی واقعی جایگزین حکومت فعلی کنند اما به دلایل گوناگون این امر محقق نشده است. چرا که این جنبش‌ها اگر دارای رهبر بوده‌اند، رهبر آنها یا توسط دولتمردان تطمیع یا زندانی شده است، حتی گاهی نیز سربه‌نیست شده‌اند و آن جنبش پایان یافته است.
 چند سال پیش که من نیز در لس آنجلس حضور داشتم در عرض 5 روز بیش از 7 هزار مکان توسط شهروندان سوزانده شد ولی دست آخر نتوانستند هیچ کاری پیش ببرند.
برخی از مردم بیدار شدند که مسائل این چنینی بازی است، قدرتمندان و سیاستمداران هر وقت خواستند ما و جوانان ما را به بازی می‌گیرند. به طور مثال مردم آمریکا اعتراضات بسیاری نسبت به جنگ ویتنام نشان دادند؛ همچنین بعد از برگشت سربازان از جنگ خلیج فارس، نه تنها فرش قرمز برای سربازان پهن نکردند، بلکه رکیک‌ترین فحش‌ها را نثار آن‌ها کردند؛ حتی انگشت میانی خود را به آنها نشان می‌دادند!
 خیلی از مردم آمریکا دوست نداشتند؛ در جنگ آمریکا حضور داشته باشند، به طور مثال در زمان جنگ ویتنام بسیاری از آمریکائیان برای اینکه درگیر جنگ نشوند از آمریکا خارج شدند. اما بعد از 40 سال به کشور بازگشتند دستگیر و به زندان انداخته شدند. هر زمان شیپور جنگ در کشور آمریکا نواخته شد مردم باید از آن تبعیت کنند، جالب آن که غالبا افراد فقیر و ضعیف به جنگ می‌روند تا شاید رویای آمریکایی برای آن‌ها هم محقق شود.
این حرکتی که تحت عنوان «جنبش وال استریت» آغاز شد، چیز جدیدی نیست مثلا در دوره‌ای در گذشته مردم آمریکا قیام کردند این در حالی است مردم ما از بسیاری از این قیام‌ها اطلاع ندارند.
آن گونه که شما فکر می‌کنید افراد فرهیخته‌ای باشند که بتوانند آمریکا را تکان دهند بسیار کم است. سیستم فعلی، آمریکا را آن گونه شکل داده که مردم آمریکا بیشتر دنبال خوشگذرانی هستند.
 
* برخی از نظریه‌‌‌پردازان بر این اعتقاد هستند که فرهیختگان و چهره‌های سرشناس حاضر در این جنبش به نوعی سوپاپ اطمینان دولت آمریکا هستند؟ آیا این نظریه درست است؟
 
 ـ اولا قضایای مختلفی در «جنبش وال استریت» وجود دارد که باید به آن پرداخته شود. درباره بدهی دولت آمریکا من در گذشته کتابی نوشتم و از زمانی که کتاب نوشتم تا به امروز بدهی‌ آمریکا از 5.7 تیلیارد دلار به بیش از 15 تیلیارد دلار افزایش یافته است. البته این آمار  مطابق آماری است که منابع رسمی آمریکا اعلام کرد‌ه‌اند، شاید آمار واقعی بیش از این ارقام باشد و مردم آمریکا بدهی دولت را به کلاهبرداری تعبییر می‌کنند!
 بانک مرکزی آمریکا پول چاپ می‌کند اما سؤال اینجا است چه کسی به مسئولان بانک مرکزی آمریکا اجازه چاپ و نشر پول را می‌دهد که با کمی دقت متوجه می‌شویم دست یهودیان متمایل به صهیونیست‌ها پشت آن وجود دارد!
در حال حاضر اگر قرار است بدهی دولت آمریکا توسط شهروندان آمریکایی پرداخت شود هر فرد آمریکایی بیش از 50 هزار دلار مقروض است که باید آن را پرداخت کند. این در حالی است که شهروندان آمریکایی در زندگی شخصی خویش نیز تعهداتی دارند که باید پرداخت کنند. بیش از 80 درصد  مردم آمریکا به یهودی‌های منتسب به صهیونیست‌ها بدهی مالی دارند.
اگر در این شرایط هر فرد آمریکایی حقیقتی را درباره وضعیت آمریکا بگوید خیلی سریع به او برچسب یهودستیزی می‌زنند و اگر به انتقاد بنیادین بپردازند، به او برچسب کمونیستی می‌زنند.
در برخی از شهرهای آمریکا اجازه نمی‌دهند بیش از مقدار مشخص اجاره بهای مسکن نسبت به سال گذشته افزایش قیمت پیدا کند، به همین دلیل برخی از شهروندان آمریکا به نشانه تمسخر بر دیوار ساختمان خود نقش چکش و داس (نماد کمونیست‌ها) ترسیم می‌کنند.
آمریکایی‌ها در پی آن هستند بدانند چه کسی بدهی دولت آمریکا به بار آورد، این پول‌ها کجا هزینه شده است؟ واقعیت این است که قدرتمندان آمریکا سر کیسه را شل کردند و مردم بیچاره باید هزینه آنها را بپردازند. به واقع، دست جهود‌های پنهان پشت صحنه این بدهی‌هاست.
به عنوان مثال، 5 بانک اصلی آمریکا در دست جهود‌هاست. یکی از بانک‌های معروف آمریکا که در دست جهود‌ها نبود در اختیار «راکفلر» قرار داشت، حتی آن زمان هم بسیاری اعتقاد داشتند او یک «جهود پنهان» است و مهم‌ترین مشاورانش نیز یهودی هستند.
 برای روشن شدن قضایا مثالی می‌زنم؛ شما هیچ کدام از مسئولان جمهوری اسلامی ایران را نمی‌توانید نام ببرید که اگر این فرد به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شود می‌تواند مشکلات این کشور را حل کند، چرا؟ چون در آمریکا سیستم و نظام آمریکای فعلی آنگونه چیده شده است که قدرت هیچ‌گونه تصمیم‌گیری و انتخاب وجود ندارند.
فردی که رئیس جمهور آمریکا می‌شود به طور قطع باید مورد تایید «جهود‌ها» باشد و اگر مورد تایید این قشر قرار نگیرد نمی‌تواند نامزد انتخاباتی شود.
 
* یعنی واقعاً کسی نمی‌تواند آمریکا را از بحران کنونی خارج کند؟
 
ـ البته آمریکایی‌هایی هستند که توانایی نجات آمریکا را دارند اما سیستم‌ها و نظام آمریکایی نمی‌گذارد این افراد به مردم شناسانده شوند. حتی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در انتخابات‌ گوناگون که در آمریکا برگزار می‌شود نسبت به کاندیدهایی که سخن بهتری را می‌گویند خبری منتشر نمی‌کنند، چرا؟ به این علت که خبر را از شبکه‌های مانند CNN و NBC می‌گیرند و این شبکه‌ها تحت سیطره جهودهاست.
 در انتخاب‌های پیشین، یک نامزد ریاست جمهوری خارج از حزب‌های معروف محافظه‌کار و جمهوری‌خواه وجود داشت. او قصد داشت در مناظرات تلویزیونی که نماینده این دو حزب حضور داشتند، شرکت کند اما به او اجازه داده نشد.
 اگر آمریکا می‌خواهد نجات پیدا کند باید 5.5 میلیون جهودی که در آمریکا هستند مهار شوند و بالطبع اگر دنیا خواهان کشیدن نفس راحت است باید 13 میلیون و 400 هزار جهود دنیا ـ که در رأس آن‌ها صهیونیست‌ها قرار دارند ـ مهار شوند. در غیر این صورت جنگ‌ها ادامه خواهد یافت و بدبختی و فلاکت تمام مردم دنیا را فرا خواهد گرفت.
 اروپاییان همیشه از خود این سؤال را می‌پرسند که چرا وضع اقتصاد جامعه به این صورت در آمد اما نمی‌آیند از خود این پرسش اساسی را بکنند چگونه این بدهی‌ها ایجاد شده است؟ و چه کسی مسئول مکیدن خون ملت‌ها برای سال‌های طولانی است؟
 
* آیا واقعا لابی‌های صهیونیستی تا این حد گسترده است که جهان را تحت تأثیر قرار دهد؟
 
ـ اجازه دهید مثالی بزنم. «جان اف کندی» رئیس جمهور وقت آمریکا به دلیل مخالت با هسته‌ای شدن اسرائیل، توسط صهیونیست‌ها ترور شد، چرا؟ زیرا او مخالف فعالیت‌های هسته‌ای غیرصلح‌آمیز اسرائیل بود. حتی مشهور است آن زمان «بن‌گورین» نخست وزیر رژیم صهیونیستی قدم می‌زد و با بچه خواندن کندی به او فحش می‌داد و دستور داد که کندی را از سر راه بردارند که چنین اتفاقی نیز افتاد و او ترور شد. بعدها برادر کندی خواستار پیگیری حقیقت ماجرا بود که او نیز از سر راه برداشته شد. پسر کندی نیز به همین ترتیب حذف شد. بیش از 45 سال است که جهود‌های هالیوودی ملت آمریکا را سر کار گذاشتند و راز قتل جان اف کندی فاش نشد.
چند سال پیش که من نیز در لس آنجلس حضور داشتم، آمریکایی‌‌ها در عرض 5 روز بیش از 7 هزار مکان را سوزاندند ولی نتوانستند هیچ کاری را به پیش ببرند.

*سرمایه‌داری با وجود بحران‌ها به سرعت خود را بازسازی کرده است، چرا؟

ـ‌  سرمایه‌داری به سرعت به بازسازی خود می‌پردازد، اگر مردم آمریکا به صراحت و بر فرض مثال خواهان امام زمان باشند، تصمیم گیران آمریکایی به سرعت فردی را به صورت امام درست می کنند و عمامه مشکی بر سر او می‌گذارند می‌گویند این هم امام، که شعارهای امام را هم می‌دهد و مردم نیز آرام می‌شوند و می‌گویند همین را ما می‌خواستیم و بعد از آنکه آرام شدند کل حرکت را به سمت اهداف خود منحرف کنند چندین دهه بعد مردم متوجه می‌شوند چه کلاهی سر آنان رفت.
آمریکاییان تا الان هم کم تظاهرات نکردند اما نتوانستند کاری را انجام دهند.
اجازه دهید خاطره‌ای را برای شما تعریف کنم. زمانی در سنین نوجوانی مشغول تحصیل در دبیرستان بودم آن زمان روزنامه‌ها نوشتند یکی از اجرام آسمانی به سرعت در حال حرکت به سمت کره زمین است و بر اثر برخورد با کره زمین موجب نابودی زمین را فراهم می‌کند. آقایی به یک روحانی معروف که در مسجد بازار تهران منبر می‌رفت زنگ زد و گفت: دخترم بعد از شنیدن آن خبر کذب از خوردن غذا منصرف شد می‌گوید من قرار است بمیرم! غذا نمی‌خورم. امیدوارم شما راه و چاره‌ای بیاندیشید. روحانی ادامه داد به دختر زنگ زدم گفتم شما مسلمان و معتقد به قرآن و احادیث و روایات هستید، دختر تاکید کرد آری، گفتم در روایات آمده است که درآ خر زمان امام زمان ظهور می‌کند و جهان را از ظلم می‌‌پیراید بعد از سالها جهان پایان می‌یابد هنوز چنین اتفاقی نیافتد.
آن زمان یک نوجوان دبیرستانی بودم و شنیدن این سخن، تاثیر ژرفی بر ذهن و روانم گذاشت. من یک سال قبل از انقلاب، برای ادامه تحصیل به آمریکا رفتم به هیچ روی فکر نمی‌کردم انقلاب شود اگر می‌دانستم انقلاب می‌شود مهاجرت نمی‌کردم.
 اصلا فکر نمی‌کردیم انقلاب می‌شود انقلاب شد. هیچ کس فکر نمی‌کرد اتحاد جماهیر شوروی سقوط می‌کند و سقوط کرد. در حال حاضر کشورهای اسلامی که مردم بیدار شدند چند هفته قبل از تظاهرات از مردم کشوری که در آن انقلاب رخ داد می‌پرسیدی آیا انقلاب در کشورهایی مانند تونس، مصر و لیبی اتفاق می‌افتد مردم می‌گفتند امکان ندارد!
وقایعی که در آمریکا درحال وقوع است اگر خدا بخواهد آرزوی دیرین مردم آمریکا به وقوع می‌پیوندد.
مردم جهان سالیان طولانی در پی «مدینه فاضله» و آرمان‌شهر خود رفتند و موفق نشدند. بعد از سرخوردگی به آخرالزمان دینی که دین نوید آنرا داده است روی می‌آورند. مسلمانان و شیعیان آرزوی ظهور حضرت مهدی(عج) را دارند و مسیحیان در پی ظهور حضرت مسیح هستند.

*به نظر شما آمریکا چگونه نجات پیدا خواهد کرد؟

ـ‌ اگر مرز جنوبی آمریکا با مکزیک باز شود، کار تمام می‌شود.
شما اگر مکزیک و کشورهای آمریکای جنوبی بروید خواهید دید آمریکا خون مکزیکی‌ها و کشورهای آمریکای لاتین را مکیده است. حدود 13 ایالت از ایالات آمریکا جزو سرزمین مکزیک بود که به عناوین گوناگون از تصرف مکزیکیان خارج شده است. در حال حاضر مرزبانان آمریکایی تعداد بسیاری از مکزیکی‌ها را به دلایل گوناگون از جمله جاسوسی می‌کشند، اما هنگامی که جاسوسان آن‌ها توسط ایران دستگیر می‌شود، می‌گویند این افراد داشتند در مرز ایران پیاده‌روی می‌کردند!
بسیاری از فقرای آمریکا آرزو دارند زلزله 9 ریشتری به مدت 5 دقیقه آمریکا را بلرزاند تا مردم فقیر نجات پیدا کنند.
با تجربه‌ای که حاصل 20 سال زندگی در آمریکاست و مسائل مختلف که در کشور آمریکا دیدم می‌دانم تصمیم‌گیران آمریکایی به راحتی آمریکا جنبش وال‌استریت را به انحراف بکشانند یا به پایان برسانند.

گفت‌وگو از؛ رحمت رمضانی و محمد حسین‌کلهر
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها