کد خبر: ۲۵۶۶۷
زمان انتشار: ۰۰:۴۷     ۱۷ آبان ۱۳۹۰
سروس نقد رسانه 598 ؛ این روزها با گسترش شدن جریان بیداری اسلامی در جهان اسلام و جهان عرب، ایران دیگر بار نه به واسطه فعالیت دستگاه‌های فرهنگی بلکه به واسطه نفس انقلاب اسلامی نقش محوری خود در عرصه‌های مختلف سیاسی و صد البته فرهنگی در منطقه را می‌تواند، بازیافته ببیند.

این باز یافتن نقش فرهنگی جمهوری اسلامی در منطقه که هشداری به جریان سلطه و سرمایه‌داری در منطقه و جهان است در یک سال گذشته با هجمه‌های مختلف فرهنگی اینبار نه با هدف مردم ایران بلکه علیه مخاطبان منطقه‌ای جریان فرهنگی انقلاب اسلامی بیشتر و بیشتر شده است.

هر چند در طول سی سال گذشته، جریان هنری و سینمایی غرب از «بدون دخترم هرگز» تا «سنگسار ثریا» تلاش کرده به نحوی از بیان سینمایی، برای تخریب ایران استفاده کند اما با شکست این جریان به علت کمبودهای هنری و به‌ویژه معرفتی درباره ایران، چند روند جدید را در پیش گرفته است.

ساخت فیلم‌های سینمایی چون پرسپولیس و «مرغ با آلو» توسط ایرانی‌هایی در خارج از کشور که نزدیکی بیشتری نسبت به کارگردانان آمریکایی به فرهنگ ایرانی دارند، یکی از این جریان‌ها است.
جریانی که اخیرا توانست در تونس به کام وهابیون و غربی‌ها که دست در دست هم دارند، جریان اصیل اسلامی این کشور که حامی ایران نیز هست را تهدید کند.

جریان دیگری که قوی‌تر از قبلی است، جریانی است که توسط رسانه‌های سینمایی اجرا می‌شود و به‌ویژه در سال جاری به اوج خود رسیده است.

این جریان رسانه‌ای با استفاده از فرصت جشنواره‌های مختلف فیلم در جهان و به‌ویژه در منطقه خاورمیانه ـ که اکثر آنها با حمایت غرب تشکیل می‌شود ـ سعی کرده است چهره‌ای که از ایران ارائه می‌شود را به واسطه سینما و ابزار جانبی آن یعنی رسانه‌های سینمایی در قالب جشنواره‌ها مخدوش کند.

ایجاد کمپین‌های صهیونیستی علیه ایران و در حمایت از چند کارگردان فتنه‌گر از جمله جعفر پناهی، فردی که قصد داشت صحنه‌های غیراخلاقی را با عنوان فیلمی درباره حوادث پس از انتخابات منتشر کند، یکی از این جریانات است.

کن شصت و چهارم و همچنین برلین شصت و یکم در انتهای سال 89 و ابتدای سال 90 هر دو تلاش کردند حتما یادی از این کارگردان فتنه‌گر داشته باشند.

این در حالی است که در این ماه‌های اخیر و با آغاز فصل جشنواره‌های عربی، از جشنواره بیروت تا جشنواره ابوظبی همگی تلاش کرده‌اند، چهره نادرست ایران و سینمای ایران را به جهانیان عرضه کنند.

برنده شدن فیلم «زندگی سگی» حنا مخملباف در جشنواره بیروت که در توهینی آشکار به ملت ایران آنان را همچون سگان معرفی می‌کند، برنده شدن فیلم «مرغ با آلو» ساخته «مرجان ساتراپی» در جشنواره فیلم ابوظبی که چهره سیاهی از فرهنگ ایرانی را به نمایش درمی‌آورد، پخش فیلم «گل‌های شرارت» ساخته «دیوید دوسا» در جشنواره ابوظبی درباره آزادی در ایران و جهان اسلام و فتنه 88 و مسایلی از این دست اقداماتی است که این جشنواره‌ها علیه ایران و سینمای ایران انجام داده‌اند.

این جریان رسانه‌ای صهیونیستی علیه ایران آنچنان قوی است که بسیاری از مهمانان خارجی حاضر در این همچون هیئت مصری که چند ماه پیش به ایران سفر کرده بودند بیش از آنکه به دنبال همکاری قوی‌تر و فعالتر سینمای ایران و مصر باشند به دنبال آنچه آزادی سینماگران می‌خواندند، بودند.

آنچه که در بندهای پیشین این یادداشت بیان شد بخشی از خطر ایجاد شده از سوی رسانه‌های سینمایی را به تصویر می‌کشد و این سوال را در بر دارد که جریان سینمایی اصیل و انقلابی ایران کجاست؟

جریان سینمایی اصیل و انقلابی ایران در سینمای مستند و سینمای داستانی و همچنین معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چرا تلاش نمی‌کنند به جای آنکه سعی کنند تریبونی از کن که کاملا تحت تسلط جریان هالیوودی و صهیونیستی هنر است را بگیرد، تریبونی را در جشنواره‌های منطقه‌ای از آن خود کند.

در سال جاری با وجود بیداری اسلامی و گزینه‌های متعددی که روبروی مردم منطقه برای انتخاب آینده خود دارند، سینما نقش مهمی ایفا می‌کند و غفلت سینماگران اصیل و انقلابی ایران موجب خسران بزرگی در این زمینه می‌شود.

چرا سینمای اصیل و انقلابی ایران تلاش نکرد تا در جشنواره‌هایی که در کشورهای عربی برگزار می‌شود چهره درست و واقعی خود را ارائه دهد؟

چرا دستگاه سینمایی و رسانه‌های سینمایی ایران به جای مسامحه‌کاری واقعیت آنچه جعفر پناهی و بسیاری از کارگردانان فتنه‌گر انجام داده‌اند به جهانیان اعلام نمی‌کند؟

چرا سینمای ایران در جشنواره‌های خود به جای حضور واقعی سینماگران انقلابی منطقه، از عنوان «بیداری اسلامی» به عنوان ویترینی برای بیلان کاری‌های آتی استفاده می‌کند؟

به یاد بیاوریم یک هفته پیش هنگامی که جشنواره فیلم رویش با بخش بیداری اسلامی برگزار شد، تنها یک فیلم به نام «18 روز در مصر» درباره بیداری اسلامی بود و از سه برنده جوایز این بخش تنها همین یک فیلم درباره انقلاب‌های منطقه بود و دو فیلم دیگر ساخته پرس‌تی‌وی بود!

و اینک و پس از بیانیه توهین‌آمیز اسکار به سینمای ایران و حمایت آنان از فتنه‌گران و عده‌ای جاسوس که در پشت دوربین مستندسازی خود پنهان شده‌اند، آیا نباید مسامحه‌کاری سینمای ایران به پایان برسد؟

آیا وقت آن نیست که به جای آنکه به دنبال نخل‌های طلا، شیرهای طلا، خرس‌های طلا و اسکار‌ها باشیم با تحریم اسکار امسال یکی از مستقل‌ترین سینماهای جهان را از همراهی با این جریان صهیونیستی خارج کنیم.

آیا وقت آن نیست که فرصت جشنواره‌های آتی در جهان عرب را غنیمت بشماریم و از فرصت رسانه‌ای جشنواره‌هایی چون جشنواره دوحه، جشنواره دبی، جشنواره مستند الجزیره، جشنواره قرطج در تونس و ... استفاده کنیم؟
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها