کد خبر: ۲۶۱۱۷۶
زمان انتشار: ۱۰:۱۶     ۲۴ مهر ۱۳۹۳
گاهی این تنها شخصیت است که در ذهن می‌ماند. چه بسیار سریال‌ها و فیلم‌هایی که نامشان هم فراموش شد، اما شخصیت و نقش یک بازیگر در آن چنان در حافظه تصویری مخاطب ثبت شده تا آنجا که حتی گاهی شخصیت حقیقی بازیگر در زیر سایه نقشی که بازی کرده قرار می‌گیرد.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از سينما خبر؛ مثلا هنوز خیلی‌ها مهدی فخیم‌زاده را به شخصیت «نمکی» می‌شناسند و حمید لولایی را به «آقا خشایار». اگر به سال‌های عقب‌تر برگردیم و سریال آینه عبرت را به یاد آوریم، نام آتقی با بازی جواد گلپایگانی در ذهن تداعی می‌شود. اصلا خیلی‌ها همان موقع نام این سریال را نمی‌دانستند و آن را تنها به نام آتقی می‌شناختند. خیلی از مواقع نام نقش‌ها و شخصیت‌های تاثیرگذار به عنوان خود مجموعه می‌چربد و مردم آن مجموعه را با نام شخصیت مشهور و محبوب اثر به یاد می‌آورند و گاهی اوقات هم سازندگان هوشمندانه تنها به نام شخصیت اصلی اثر اکتفا می‌کنند و اثر را براساس یکی از شخصیت‌های آن نامگذاری می‌کنند: مثل ستایش و پژمان.

واقعیت این است که خلق شخصیت‌های تاثیرگذار فارغ از کارکردهای دراماتیکی و درون قصه‌ای، به هویت‌بخشی اثر هم می‌انجامد و کارکردهای برون ساختاری هم پیدا می‌کند. این اثربخشی را در دو ساحت می‌توان بازخوانی کرد.

یکی تصویر ذهنی و بصری مخاطب از آن نقش که موجب می‌شود مردم یک بازیگر را با آن نقش به یاد آورند و از این طریق بازیگر جایگاه خود را در ذهن مخاطب تثبیت می‌کند و دوم کارکردی که برای خود بازیگر داشته و علاوه بر شهرت و محبوبیتی که برایش به ارمغان می‌آورد، به سکوی پرش او به سینما یا حضور قدرتمندترش در تلویزیون منجر می‌شود.

چه بسیار بازیگرانی که به دلیل گل کردن در یک نقش تلویزیونی به دنیای سینما وارد شدند و آن نقش تلویزیونی به نقطه عطف کارنامه آنها بدل شد. این نسبت به شکل معکوس هم قابل توجه است. به این معنی که برخی بازیگران سینما با حضور در یک نقش تلویزیونی مورد توجه قرار گرفته و قله‌های موفقیت را فتح کردند.

مثلا فریبرز عرب‌نیا با این‌که بازیگر شناخته شده‌ای در سینما بود، اما با بازی در نقش مختار به شهرت عمومی رسید و اکنون همه او را با مختار می‌شناسند.

پیش از این همین موقعیت و اتفاق برای داریوش ارجمند افتاد. او با بازی در نقش مالک اشتر به چنان شهرتی دست یافت که هر نقشی را که بازی می‌کند مردم او را با مالک اشتر می‌شناسند.

اگر بخواهیم یک نگاه اجمالی به نقش‌های ماندگار در مجموعه‌های تلویزیونی بیندازیم، متوجه خواهیم شد که بخش عمده‌ای از آنها در مجموعه‌های تاریخی ماندگار شده‌اند.

نقش‌های تاریخی به دلیل خاص بودن کاراکتر و واقعی بودن خود شخصیت، به مهارت بیشتری در بازیگری نیازمند بوده و ظرفیت‌های بیشتری از مهارت‌های بازیگری را متجلی می‌کند. خود سریال‌های تاریخی البته قابل تقسیم به مجموعه‌های مذهبی و ملی است که قطعا دلایلی مثل باورهای مذهبی و اعتقادات مردم به برخی شخصیت‌های دینی هم در دیده شدن و ماندگاری آن تاثیرگذار است. ​

سلطان و شبان و مهدی هاشمی

افسانه سلطان و شبان یکی از سریال‌های محبوب دهه ۶۰ تلویزیون ایران در ژانر کمدی است که تولید آن سال ۱۳۶۲ توسط گروه فیلم و سریال آغاز و سال ۱۳۶۳ به پایان رسید. مهدی هاشمی و داریوش فرهنگ به اتفاق یکدیگر فیلمنامه این سریال را با استفاده از افسانه‌ای کهن نوشته و داریوش فرهنگ آن را کارگردانی کرد. مهدی هاشمی با بازی در این مجموعه بود که نامش سر زبان‌ها افتاد و به شهرت رسید. مهدی هاشمی به واسطه دو نقش متفاوت در این سریال یکی در شمایل شبان و دیگری در کسوت سلطان، توانست نقش ماندگاری از خود به جای بگذارد که به دلیل آمیخته بودن با طنز بیشتر به دل نشست. با این حال او بار دیگر در دهه 80 با بازی در نقش دکتر قریب در سریال روزگار قریب توانست توانایی خود را در بازیگری اثبات کند.

قاضی شارح و علی نصیریان

علی نصیریان اگرچه قبل از سربداران با بازی خوبش در مجموعه هزاردستان، توانایی‌اش را به اثبات رسانده بود، اما با بازی در نقش قاضی شارح در مجموعه سربداران برای همیشه در ذهن مردم ماند. سربداران سریالی تاریخی بود که سال ۶۳ و براساس قیام سربداران خراسان به رهبری شیخ حسن جوری علیه استیلای مغول بر ایران ساخته شده‌ است. لحن صدای نصیریان و سخنرانی‌های معروفش در این مجموعه موجب شد این نقش به دل بنشیند و حتی زمانی که او با بازی در سریال میوه ممنوعه توانست نظر مردم را به خود جلب کند، بازهم مخاطب او را در کسوت قاضی شارح به یاد می‌آورد.

از مرادبیک تا مدرس با خسرو شکیبایی

آن مونولوگ طولانی او در نقش مدرس کافی بود تا چنان نقش مدرس را در حافظه تاریخی ما ثبت کند که بعد از او هیچ مدرسی را باور نکنیم. توانایی او در فن بیان و صدای گیرایش کمک کرد نقش مدرس یکی از ماندگارترین نقش‌های تاریخی تلویزیون شود. این نقش را باید پیوند زد به روزی روزگاری و کاراکتر مرادبیک که بخشی دیگراز توانایی مرحوم شکیبایی را به اثبات رساند. استفاده درست از لهجه و فن بیان و بامزه بودن این شخصیت، مرادبیگ را به یکی از دوست‌داشتنی‌ترین نقش‌های تلویزیونی بدل کرد. با این حال خسرو شکیبایی در خانه سبز نیز توانست نقش خاطره‌انگیزی از خود به جای گذارد.

ولید و محمدرضا شریفی‌نیا

هنوز هم همه او را با نقش ولید در سریال امام علی(ع) به یاد می‌آورند. نقش فردی رند و زن‌باره و حیله‌گر که با چاشنی طنز هم همراه بود. هنوز هم شریفی‌نیا نتوانسته بعد از این سریال در نقشی هم‌وزن ولید ظاهر شود. یکی از جذاب‌ترین قسمت‌های سریال امام‌علی به حضور او در این مجموعه و شیوه بازیگریش برمی‌گردد.

مختار و فریبرز عرب‌نیا

مختار آن‌قدر شخصیت با صلابت و مقتدری بود که بازی در این نقش، هر بازیگری را ماندگار می‌کرد. فریبرز عرب‌نیا البته بخوبی از پس این نقش دشوار برآمد.

نگاه نافذ و جدیتی که در صورتش بود با ویژگی‌های نقش همخوانی خوبی پیدا و مختار را به نقطه عطفی در کارنامه بازیگری او بدل کرد. البته در این مجموعه کم نبودند بازیگرانی که توانستند ​ نقش‌های ماندگاری از خود به جای بگذارند.

شعبون بی‌مخ و محمدعلی کشاورز

هنوز هم هیچ نقشی به اندازه شعبان بی‌مخ هزاردستان نمی‌تواند هنر بازیگری محمدعلی کشاورز را به یاد ما بیاورد. صحنه کندن درخت از ریشه و کله پاچه خوردنش آنچنان تاثیرگذار بود که یکی از بهترین سکانس‌های تاریخ مجموعه‌های تلویزیونی را خلق کرد. محمدعلی کشاورز از منظر فیزیک بدن و قد و قامت بسیار شبیه شعبان جعفری بود و البته چهره‌پردازی عالی جلال‌الدین معیریان هم به این شباهت افزوده بود؛ مردی کوتاه‌قامت که هیکلی فربه و شکمی جلو آمده داشت و بی‌رحمی و خشونت در جزءجزء اعمال و رفتارش موج می‌زد.

کشاورز که هم بازیگری کاربلد بود و هم سابقه بازی در آثار تاریخی را داشت با درک درست و عمیق نقش و اجرایی ظریف و کارشده یکی از ماندگارترین و باور‌پذیرترین نقش‌آفرینی‌های تلویزیونی را به نام خود ثبت کرد به گونه‌ای که حتی اگر در سکانسی از مجموعه، شعبان استخوانی ساکت و بی‌صدا هم بود باز هم بینندگان تلویزیونی بوی خطر و خشونت را حس کرده و هر لحظه در انتظار وقوع حادثه‌ای ناخوشایند از سوی او و اعوان و انصارش بودند.

ابن‌زیاد و فرهاد اصلانی

اگرچه در آشپزباشی با اندازه توانایی‌های بازیش آشنا شدیم، اما او بعدها آنچنان نقش ابن‌زیاد را قدرتمندانه بازی کرد که بعد از این او را به‌عنوان یکی از بااستعداد‌های عرصه بازی در سینما و تلویزیون می‌شناسیم. فرهاد اصلانی نشان داد چگونه می‌توان یک نقش منفی و ضد قهرمان را ماندگار کرد.

مالک اشتر و داریوش ارجمند

داریوش ارجمند موفق شد با بازی خوبش در نقش مالک اشتر در خاطره‌ها ثبت شود. چهره و صدای با صلابت ارجمند موجب شد تا او به نوعی یادآور امام(ع)‌ در این مجموعه شود. البته دوبله منوچهر اسماعیلی را در ماندگاری این نقش نباید دست‌کم گرفت. نقشی که مورد توجه و تائید مردم و منتقدان قرار گرفت.

او بار دیگر با بازی در سریال ستایش توانست مورد توجه قرار بگیرد و تکیه‌کلام‌هایش در عرصه عمومی استفاده شود، اما نقش‌های مالک اشتر و ناخدا خورشید بیشتر ماندگار شدند.

خشایار و حمید لولایی

شاید در بین مجموعه‌های تلویزیونی کسی به اندازه حمید لولایی و بازیش در نقش خشایار به شهرت نرسیده باشد. چنان که انگار ویژگی‌های این نقش و خصلت‌های رفتاری که خشایار داشت در خود حمید لولایی نیز تثبیت شد، به طوری که هر بار مخاطب او را در نقش‌های دیگر می‌بیند، باز هم یاد خشایار می‌افتد. البته حمید لولایی نقش ماندگار دیگری هم در کارنامه خود دارد به نام آقا ماشاالله که در سریال خانه به دوش رضا عطاران دیده شد وخوش درخشید. واقعیت این است که در مجموعه‌های طنز تلویزیونی ما نقش‌های زیادی داشتم که در ذهن مخاطب ماندگار شده است، مثل بیشتر نقش‌های مهران مدیری و رضا عطاران. سویه فانتزی این نقش‌ها و کمیک بودنش تاثیر زیادی در ماندگاری آنها دارد.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها