به گزارش پایگاه 598، حسین شریعتمداری در یادداشتی با عنوان "از کجا به کجا" نوشت: ۱- «برتولت
برشت» نمایشنامهنویس و شاعر بلندآوازه آلمانی از قول بازیگر نقش اول یکی
از نمایشنامههای خود میگوید: «شرمآور است!... چرا هنوز متوجه نشدهای که
میتوان به یک نفر برای همیشه دروغ گفت و میتوان برای یک بار به همه دروغ
گفت، اما هرگز نمیتوان برای همیشه به همه دروغ گفت».
در گرماگرم
مذاکرات هستهای ایران و ۵+۱ در ژنو و در حالی که نتانیاهو نخستوزیر رژیم
صهیونیستی به منظور خام کردن تیم هستهای کشورمان و آمادهسازی آنان برای
اعطای امتیازات بیشتر، به آمریکا رفته و قرار بود طی سخنانی در کنگره، نقش
مخالف توافق پیشروی را بازی کند، آقای هاشمی رفسنجانی در اقدامی عجیب که
با توجه به هوش سیاسی ایشان دور از انتظار بود، منتقدان داخلی را به باد
اتهام گرفت و گفت؛ «درمهمترین پروژه دولت که تیم مذاکرهکننده است و مورد
حمایت مقاممعظمرهبری قرار دارد، خودشان هم تکرار میکنند که با برنامه
رهبری کار را پیش میبرند اما این دلواپسان چه بر سرشان میآورند و با
نتانیاهو همنوا شدهاند. هاشمی رفسنجانی با اشاره به سفر نتانیاهو
نخستوزیر رژیم صهیونیستی به آمریکا ادامه داد: او آنجا رفته و اوباما را
تحریک میکند و اینجا هم دلواپسان میگویند که ما اسرار را میگوییم؛
نمیدانیم این چه سری است؛ آنها هم از شیطان هستند و از آن طرف دارند کار
میکنند اما در حال حاضر نزدیک به نتیجه رسیدهایم. رئیس مجمع تشخیص مصلحت
نظام افزود: زمانی که تیم مذاکرهکننده باز میگردد به جای استقبال از آنها
دلواپسان چیزهایی میگویند که نباید بگویند. وی با اشاره به انتقادات مجلس
از تیم مذاکرهکننده ادامه داد: تریبون مجلس باز است و هر چه میخواهند
میگویند و برخی هم این دروغها را باور میکنند و اینها مزاحمت است»!
۲- با
عرض پوزش از آقای هاشمی رفسنجانی باید گفت؛ اظهارنظر ایشان درباره موضوع
یادشده به اندازهای سخیف است که نمیتوان باور کرد، این اظهارات بیپایه و
عوامانه مورد قبول خود ایشان نیز باشد. یعنی آیتالله هاشمی با آن سوابق
چند ده ساله و حضور در مسئولیتهای بلندپایه نظام به این نتیجه رسیدهاند
که آمریکا اصرار دارد در توافق پیشروی به ایران امتیازات فراوانی بدهد!
ولی نتانیاهو از اینکه آمریکا با ایران از در دوستی درآمده و دشمنیها را
کنار گذاشته، عصبانی و ناراحت است؟!... به یقین آقای هاشمی رفسنجانی در دورترین افقهای ذهن خود نیز بر این باور نیست. پس ماجرا چیست؟! بخوانید!
۳- تأسفآور
است، ولی قابل انکار نیست که آیتالله هاشمی رفسنجانی امروز با رفسنجانی
دهههای اول انقلاب تفاوت فراوانی دارد. ایشان دیگر به عنوان یکی از
استوانههای نظام شناخته نمیشود، بلکه جایگاه پیشین خود را - به هر علت! -
از دست داده است و از سکوی بلند «شخصیت سیاستساز و استوانه نظام» به
«عضویت یک گروه سیاسی» تنزل یافته است. این «افول» البته که برای
دوستداران انقلاب و نظام تأسفآور است و مشاهده ایشان در کنار پادوهای
بیشخصیت سیاسی که هر روز به رنگی درمیآیند و بیشترین دشمنیها را نسبت
به وی روا داشتهاند، سخت و ناگوار است ولی...
اکنون باید توجه
داشت که وقتی به اینگونه اظهارات آقای هاشمی از دریچه جایگاه قبلی ایشان
نگاه میشود، تعجبآور به نظر میرسد و حال آن که اظهارات مورد اشاره از
جایگاه بلند قبلی نیست بلکه - با عرض پوزش- اکنون دیگر اظهارات ایشان به
عنوان اظهارنظر یک عضو از اعضای یک حزب سیاسی قابل ارزیابی است.
۴-
آقای هاشمی رفسنجانی همسو با آقای روحانی، تمامی حیثیت سیاسی خود را به
مذاکرات هستهای و نتایج آن گره زدهاند و حال آن که امروزه اگر از
خسارتهای فراوانی که تحمل کردهایم، امتیازات نقدی که دادهایم و
تحقیرهایی که تحویل گرفتهایم صرفنظر کنیم، تمامی شواهد موجود به وضوح
حکایت از آن دارند که تنها دستاورد
دور جدید مذاکرات هستهای، اثبات غیرقابل اعتماد بودن آمریکا بوده است،
یعنی دقیقا آنچه که آقایان در دولت جدید اصرار بر نفی آن داشتند.
اظهارات
اخیر جناب هاشمی، تلاش بیفایدهای برای تغییر صورت مسئله است. ایشان و در
موارد بیشتری آقای روحانی، سعی میکنند برای ناکامی خود در مذاکرات و بر
زمین ماندن وعدههایی که داده بودند، «علت» و «عواملی» بیرون از حوزه
مسئولیتی خود بتراشند و در این راه تا آنجا پیش میروند که حتی منتقدان خود
را با نتانیاهو، همزبان معرفی میکنند!
۵- آقای هاشمی و
دوستانشان در دولت بیشتر از آن که در پی عمل به وعدههای خود باشند،
سخنرانی و مصاحبه و همایش به مردم تحویل دادهاند و اکنون که یکسال و چند
ماه از عمر دولت یازدهم میگذرد، با انبوهی از وعدههای بر زمین مانده
روبرو هستند، و متاسفانه به جای این که از تجربه ناکام گذشته پند بگیرند و
مسیر حرکت خود را به سوی منافع ملی و رسیدگی به امور ضروری و حیاتی مردم
تغییر دهند، به فرافکنی روی آورده و موانع فرضی میتراشند.
۶-
و اما تهمت بزرگ همنوایی منتقدان با اسرائیل، اگرچه کودکانه و خندهدار
است ولی به دلیل سوابق همسو با اقدامات وطنفروشانه و خیانتآمیز اصحاب و
سران فتنه ۸۸ باید آن را در چارچوب «ترفند فرار به جلو» ارزیابی کرد. و
شاید کسانی که در فتنه یاد شده، آشکارا از سوی مثلث آمریکا، اسرائیل و
انگلیس به کار گرفته شده بودند، در پی تطهیر! خود برآمده باشند!
آقایان
فراموش نکردهاند که نتانیاهو با صراحت اعلام کرده بود «اصلاحطلبان
بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند» - که البته منظورش آن دسته از
مدعیان اصلاحات بود که در فتنه حضور داشتند - و شیمون پرز، تاکید کرده بود
که «جنبش سبز به نمایندگی از اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران درگیر است»،
به یقین از یاد نبردهاند که شعار «نه غزه، نه لبنان» از سایت وزارت خارجه
رژیم صهیونیستی سر برآورده بود! و به یاد دارند که روز قدس به نفع اسرائیل
شعار میدادند، روز ۱۳ آبان به حمایت از آمریکا شعار میدادند، روز عاشورا
به ساحت امام حسین(ع) اهانت کرده بودند و شعار «انتخابات بهانه است، اصل
نظام نشانه است» را هم که به خاطر دارند؟ و ...
حالا باید پرسید؛ کدام اقدام اصحاب و سران و همراهان فتنه ۸۸، مستقیما و آشکارا در خدمت به اسرائیل نبوده است؟! و...