کد خبر: ۳۴۱۱۵۸
زمان انتشار: ۱۰:۱۴     ۰۱ مهر ۱۳۹۴
فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی گفت: ۱۵۰ عملیات اسکورت در ۸ سال دفاع مقدس انجام شده است. در این عملیات‌ها ۱۰ هزار کشتی تجارتی و نفت کش اسکورت شد. با وجود همه تهاجم‌ها، از ۲۵۰ کشتی آسیب دیده فقط ۲۰ کشتی آسیب کلی می‌بیند، بقیه را نجات دادیم.
به گزارش پایگاه 598، «امیر دریادار حبیب‌الله سیاری» سابقه 75 ماه حضور در جبهه‌های جنگ تحمیلی را دارد. او جانباز 70 درصد است. او در سال 1353 پس از اتمام تحصیلات مقدماتی به استخدام ارتش درآمد و پس از طی دوره مقدماتی در رشته تکاوری در دانشکده افسری نیروی زمینی در نیروی دریایی مشغول به خدمت شد. امیر دریادار سیاری دوره‌های کلاه سبزی، دافوس و علوم استراتژیک را در دانشگاه عالی دفاع ملی گذرانده است. او به ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران منتقل شد و به عنوان جانشین معاون هماهنگ کننده، مشاور نظامی و معاون امور اجرایی و پشتیبانی خدمات رزمی ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران به ایفای نقش پرداخت. امیر دریادار حبیب‌الله سیاری در سال 1384 به عنوان جانشین فرمانده نیروی دریایی به نداجا بازگشت و از مرداد سال 1386 به سمت فرماندهی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شده است.

دریادار سیاری در برنامه «2887» به شرح موضوعاتی درباره حماسه نیروی دریایی در هشت سال دفاع مقدس در موضوعاتی همچون عملیات مروارید، جنگ نفت کش‌ها، حماسه موشک انداز جوشن، چگونگی برقراری امنیت در منطقه دریایی کشور در مقابل تجهیزات و اطلاعاتی دشمن، نحوه اسکورت برای 10 هزار کشتی تجارتی و نفت کش در 8 سال جنگ و شرح دلایل حمله آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران می‌پردازد.

او شب گذشته مهمان برنامه «2887» ویژه برنامه هفته دفاع مقدس تهیه شده در گروه مستند اداره کل برنامه‌های تحلیل و مستندات بود که در شبکه یک به نمایش درآمد. بخش‌هایی از گفت‌وگوی او با این برنامه روی آنتن رفت و اکنون مشروح گفتگوی او و بخش‌هایی که به دلیل محدودیت زمانی در این برنامه منتشر نشده بود، در یک همکاری مشترک توسط تسنیم منتشر می‌شود. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

هدف اصلی عراق برای شروع جنگ به ایران جلوگیری از صادر شدن انقلاب بود

جنگ ایران و عراق؛ طولانی‌ترین جنگ کلاسیک قرن بیستم بود، یک جنگی با ابعاد عجیب غریب که شاید خارج از تصور باشد، به عنوان یک نظامی توضیح دهید که کشوری مانند عراق که می‌خواست به ایران حمله کند چه ملزوماتی احتیاج داشت؟

اولین چیزی که در جنگ لازم است برای این که کسی را برای تهاجم به کشور دیگری انگیزه‌دار کند، هدفی است که او دنبال میکند. هدفی که عراق به عنوان هدف اصلی برای شروع جنگ به ایران دنبال می‌کرد؛ بحث انقلاب و شکست آن و جلوگیری از صادر شدن آن بود که در آن مقطع زمانی خیلی روی آن بحث می‌شد، اما به دنبال این هدف، اهداف کوچکتری هم در برنامه کاری خودش داشت، از جمله بحث جدا کردن خوزستان یا بحث خرمشهر، بحث قرارداد 1975 الجزایر یا مرز دریایی در رودخانه اروندرود و یکی از مهم‌ترین اهداف فرعی عراق رهایی از خفگی ژئوپولیتیکی بود.

با این اهداف انگیزه لازم را بدست آورد منتها برای ورودبه جنگ قطعاً ملزوماتی را نیاز دارد. هر کشوری پس از این که به نتیجه برسد که می‌خواهد جنگی را علیه کشوری شروع کند باید حساب و کتابی وسط بیاید و یک مقایسه‌ای باید انجام دهد تا به نتیجه برسد که می‌تواند در این جنگی که شروع می‌کند پیروز شود. اگر به این نتیجه برسد که نمی‌تواند پیروز شود و یا چیزی که بدست می‌آورد با چیزی که از دست می‌دهد مساوی نیست، قطعاً همچنین کاری را انجام نمی‌دهد. چیزی که اول مورد توجه همه کشورها است؛ مقایسه توان رزمی نیروهای مسلح دو کشور است که ما به آن مؤلفه فیزیکی می‌گوییم. با خودش عِده و عُده می‌کند و می‌گوید چند نفر در نیروهای مسلح این کشور و چند نفر در نیروهای مسلح آن کشور است. دوم می‌گوید تجهیزات و آن را تقسیم‌بندی می‌کند که آن‌ها شامل تجهیزات زمینی مثل توپ، تانک، نفربر، انواع خودروها، خمپاره‌ها، سلاح‌ها و در تجهیزات هوایی؛ انواع هواپیماها و موشک‌ها، در تجهیزات دریایی؛ انواع زیردریایی‌ها، ناوشکن‌ها و موشک‌ها و دیگر امکانات دریایی مقایسه می‌کنند و اگر ببینند اگر از لحاظ کمی بر آن تحقق دارد، یک مؤلفه‌ای است که به آن دسترسی پیدا کرده است و طرف را راضی می‌کند که وارد عملیات نظامی شود.

دومین مؤلفه‌ای که مورد بررسی قرار می‌دهد، بحث مؤلفه‌های غیر فیزیکی است، به آمادگی‌ها دقت می‌کند و با خود می‌گوید آموزششان، مهارتشان و تمریناتشان چطور است، رزمایش‌های سالیانه‌شان چطور انجام می‌شود.. وقتی که ببینند این آمادگی وجود دارد آن وقت به نتیجه می‌رسند که مؤلفه‌های فیزیکی و غیرفیزیکی و روحیه و انگیزه را بررسی و آمادگی خود را اعلام می‌کند.

ملزومات فیزیکی، غیر فیزیکی، اطلاعاتی و اقتصادی را در اختیار دشمن گذاشتند که با ما وارد جنگ شود

در مؤلفه‌های فیزیکی می‌گوید تانک‌ها چقدر هستند و حساب کرده است که چه پشتیبانی‌هایی برایش وجود دارد چون او در جنگ عراق علیه ما از شرق و غرب چراغ سبز گرفته بود که من اگر این تعداد تانک و بالگرد و هواپیما را دارم اگر از بین برود قطعاً جایگزین خواهد شد. همه این تعهدات را از شرق و غرب گرفته بود که با کمک آن وارد جنگ شد. در بعد آموزش و ارتقا مهارت و روحیه تا جایی که امکان داشت، به ویژه در بعد ایدئولوژیک وارد شده بود و نیروهایی که می‌خواستند وارد جنگ شوند را آماده کرده بود. به هر دو بعد فیزیکی و غیر فیزیکی توجه کرده بود و به پشتیبانی‌هایی که برایشان مقدور است هم توجه کرده بود، خب وقتی چنین چیزی به وجود بیاید پس من همه ملزوماتم معلوم است، انگیزه دارم و مؤلفه‌های فیزیکی و غیر فیزیکی تأمین شده است.

دشمن ما اول جنگ امکانات لازم برای این که اطلاعات مورد نیاز به ویژه در همه مرزهای زمینی و دریایی که در عرصه خیلج فارس را داشته باشد، نداشت. متکی به دیگر کشورها بود. بحث اقتصادی هم که وجود داشت این بود که اگر این جنگ شروع شود زمانش چقدر طول می‌کشد، آیا از نظر مالی می‌شود آن را پشتیبانی کرد؟ یک کشورهایی پیدا شدند که از نظر مالی کمک کنند که بتواند در عرصه حضور داشته باشد. پس ملزومات فیزیکی و غیر فیزیکی و اطلاعاتی و اقتصادی را در اختیار دشمن ما گذاشتند که او وارد جنگ با ما شود.

اگر کشوری با این محاسبات و امکانات و پشتیبانی‌هایی که می‌خواهد وجود دارد، قطعاً فکر تجاوز را سریع‌تر عملی می‌کند و همانطور که خودشان عنوان کردند، گفتند ما حمله می‌کنیم و یک روزه خرمشهر را می‌گیریم و سه روزه استان خوزستان را جدا می‌کنیم و در روز هفتم جنگ، به میدان آزادی تهران می‌آییم و مصاحبه مطبوعاتی انجام می‌دهیم. این راهبرد کلی جنگ بود و به این دلیل وارد جنگ شدند.

دشمن همان اول جنگ شکست خورد چون تفکر و راهبردش شکست خورد/حضور امام در صحنه اولین عنصر مقاومت در مقابل دشمن است

خوب است که اشاره کنم که چه چیزی باعث شد این راهبردی که آن‌ها فکر کرده بودند، یک روزه، سه روزه و هفت روزه به نتیجه پیروزی کامل در جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران می‌رسند، اتفاق نیفتد؟ دشمن همان اول جنگ شکست خورد که نتوانست ادامه دهد چون تفکر و راهبردش شکست خورد. این اتفاق برای رژیم بعثی علیه جمهوری اسلامی ایران افتاد که دشمن به جایی رسید که در همان اوایل پشیمان شد اما همان پشتیبانی‌هایی که برایش در نظر گرفته بودند و کشورهایی که کمکش کردند توانستند مثل عروسک نگهش دارند. حالا چه چیزهایی در کشور ما وجود داشت که توانست صددرصد مقابله کند و او نتواند با راهبردش در کمترین زمان ممکن دسترسی پیداکند. اولین چیزی که وجود داشت همانی است که امام فرمودند: «دیوانه‌ای آمده است سنگی را در چاه انداخته است. او را سرجای خودش بنشانید.» می‌دانید مردم چه روحیه‌ای پیدا کردند؟ جای دیگری به امام گفتند جنگ چقدر طول می‌کشد؟ گفتند جنگ هرچقدر هم طول بکشد ما ایستاده ایم. حضور امام در صحنه و انگیره‌ای که به مردم و نیروهای مسلح داد اولین عنصر مقاومت سرسختانه در مقابل دشمن است که با پشتیبانی همه جانبه بود.

ولایتمداری، ایثارگری، شهادت‌طلبی مولفه‌های برتر ساز ما در جنگ بود

من دو مؤلفه فیزیکی و غیر فیزیکی را گفتم اما ما در جنگمان ثابت کردیم که غیر این دو مولفه، مؤلفه‌های برترساز هم وجود دارد که می‌تواند کسری‌های این دو مؤلفه را برطرف کند. یعنی ما در مقایسه نه تانکمان، نه توپمان، نه هواپیما و نه نیروی انسانی‌مان به اندازه آن‌ها نبود و از همه نظر آن‌ها برتری داشتند و دیگران هم کمک‌شان می‌کردند. اما به نظر من مؤلفه برترساز، ولایتمداری، ایثارگری، شهادت‌طلبی بود که طبق آن مردم و جوانان و نیروهای مسلح ،جنگ را به عنوان یک تکلیف برای خودشان می‌دانستند. امام می‌فرموندند: «امروز دانشگاه؛ جبهه است پس دانشجوی ما در جبهه درس می‌خواند.» این‌ها را ما مؤلفه‌های برترساز می‌گوییم که ما با همین مؤلفه‌ها بر همه آن کمبودهایمان برتری پیدا کردیم و دشمن را سرجای خودش نشاندیم.

در زمینه تأمین تجهیزات در تاریخ وجود دارد که اگر یک تانک آن‌ها را می‌زدند، دو تانک به آن‌ها می‌دادند. مهمات و بالگرد و مالی به همین ترتیب بود. در قسمت مالی‌اش برای شما مثال می‌زنم؛ نیروی دریایی موفق شده است که در شصت و هفتمین روز جنگ عملیات مروارید را انجام دهد. یکی از ابعاد عملیات مروارید جلوگیری از صادرات نفت کشور عراق از طریق دوپایانه نفتی البیک و الامیه بوده است که بیشترین نفت از آنجا صادر می‌شده است. صادرات نفت یعنی کسب درآمد و پول و به ویژه حساب می‌کند که چقدر جنگ طول می‌کشد و چقدر منابع مالی هزینه دارد. یکی از این بحث‌های صادرات نفت قطع می‌شود.

برای اولین بار در تاریخ، بلوک شرق و غرب در جهت تامین تجهیزات جنگی عراق با هم متحد شدند

دومین مورد؛ محاسبه دریایی عراق است، می‌دانید که 90 درصد صادرات و واردات از طریق دریا انجام می‌شود، وقتی در روز 7 آذر سال 59 عراق محاصره دریایی شد، یعنی تجارتش کامل قطع شد، پس پول و درآمد ارزی اش باید از کجا باشد که بتواند یک جنگ با پشتیبانی اقتصادی داشته باشد؟ اگر حتی ذخیره داشت هم باز  بیشتر از شش الی نه ماه نمی‌توانست تأمین کند. 30 میلیارد دلار عربستان به او داد، دو میلیارد دلار نقدی کویت داد، هفت میلیارد دلار وام دادند. این فقط مبلغ نقدی بود که من حضور ذهن دارم. تجهیزاتی که به عراق دادند چطور بود؟ ما آن زمان بلوک شرق و غرب داشتیم و اینها کاملاً باهم در تضاد بودند. چه اتفاقی افتاد که کاملاً باهم متحد شدند؟ در جهت تأمین تجهیزات عراق وارد شدند و این برای اولین‌بار در تاریخ اتفاق افتاد.

میگ و سوخو، موشک اسکاد، تانک تی72 و تی55 و تی62 را از شوروی گرفت. میراژ را از فرانسه گرفت. شیمیایی را از آلمان گرفت، اطلاعات را از آمریکا گرفت، پول را از کشورهای حاشیه‌ای خلیج فارس گرفت. فرودگاه‌های مورد نیازش برای حضور در آسمان خلیج فارس را از کشورهای همسایه گرفت. دیگر چه می‌خواهد؟ به لحاظ اقتصادی همه چیز به او دادند، اما آن مؤلفه‌های برترساز باعث شد که راهبرد اصلی دشمن شکست بخورد.

با وجود همه پشتیبانی‌هایی که در ابعاد مختلف نظامی و سیاسی و اطلاعاتی و اقتصادی توسط بسیاری از کشورها به نفع عراق انجام شد اما در مقابل جمهوری اسلامی ایران کاملاً تنها بود. در بُعد تأمین تجهیزات مورد نیاز از زبان فرمانده معظم کل قوا عرض می‌کنم که ایشان فرمودند: «به ما سیم خاردار هم نمی‌دادند» یعنی وضعیت تولید کشور ما در بعد تجهیزات نظامی تولید سیم‌خاردار هم نبود. ما خرید کرده بودیم. اجازه واردات هم به ما نمی‌دادند. همه به دنبال این بودند که به هر طریق ممکن از پیشرفت انقلاب جلوگیری کنند. بسیاری هم بحث انقلاب هراسی را مطرح کرده بودند که یک انقلاب از راه جنگ و خون ریزی صادر می‌شود، در صورتی که انقلاب ما یک انقلابی بود که از راه فکر و عقل و معنویت صادر شد و امروز مشاهده می‌کنید که در اقصی‌نقاط جهان انقلاب اثر خودش را گذاشته است.

صدام وقتی با ما وارد جنگ شد که از مدت‌ها قبل، وارد عرصه تأمین، تجهیز، تمرین و آمادگی رزمی شده بود

اگر شما موافق باشید، مقداری از جزئیات توان ارتش عراق در لحظه حمله به ایران و تدارک‌هایی که دید بگویید.

وقتی که همه این پیش‌بینی‌ها انجام شد و به قول معروف چراغ سبز را از آن‌هایی که اربابشان بودند را گرفتند و می‌دانستند که کاملاً هم پشتیبانی‌شان می‌کنند، برای وارد شدن به جنگ قطعاً نیاز به آمادگی داشتند، آمادگی این که کلیه سلاح ها باید در هوا و زمین و دریا آماده باشند، مثلاً در بحث دریا عراق یک ناو تیپ، ناوهای کلاس اوزای شرقی داشت که بسیار ناوهای باتوان و تحرک بالا و قابلیت انعطاف زیاد دارای چهار فروند موشک و دفاع نقطه‌ای و توپ بودند که یگان‌های شناور و ناوهای موشک انداز بسیار قوی حساب می‌شدند، این که برای آمادگی برای حضور در دریا از مدت‌ها قبل شروع کردند به جای آموزش‌های تکمیلی و انجام تیراندازی‌های مختلف، تعمیرات و درست کردن دستگاه‌ها و ارتباطاتی مابین دیگر نیروها را برای وارد شدن به جنگ انجام دادند. در بحث هوایی قطعاً شناسایی دقیق، گرفتن اطلاعات لازم از دیگر کشورها، شناسایی مناطق حیاتی و حساس کشور ما. همچنین در بُعد زمینی انواع آموزش‌ها در رابطه با رسته‌های مختلف توپخانه و زرهی و پیاده، آمادگی انسان‌ها، پیش‌بینی تأمین نیروی انسانی برای جایگزینی تا زمانی که پیش بینی می‌کردند جنگ طول می‌کشد، همه نیاز به برنامه ریزی دقیق به صورت جزئی داشت.

صدام وقتی با ما وارد جنگ شد که از مدت‌ها قبل، وارد عرصه تأمین، تجهیز، تمرین و آمادگی رزمی شده بود. این را نمی‌توان نادیده گرفت و شناسایی‌هایی که در هوا و دریا و ساحل انجام می‌دادند، تمرینات تیراندازی، پیش‌بینی تأمین نیروی انسانی، در بحث تأمین مهمات؛ فعال بودن کارخانه‌هایی که می‌تواند تجهیزات و مهمات را تأمین کند و مشخص کردن مسیرهای ورود تجهیزات و مهمات، مشخص کردن خط‌های لجستیکی، انواع پشتیبانی‌ها همه مشخص بود و برنامه ریزی کرده بودند. کاملاً از همه ابعاد آمادگی لازم داشتند.

آن تجاوزهایی که دشمن در ابتدای جنگ داشت را در همین قالب بررسی می‌کنید؟ چون ما از سال‌های 58 گزارش‌هایی اعم از تجاوزهای مرزی، حمله به سکوهای نفتی و پاسگاه های مرزی داشتیم.

هرکسی که می‌خواهد وارد میدان جنگ شود، یک بررسی انجام می‌دهد تا ببیند می‌تواند عکس العمل را برآورد کند که میزان آمادگی طرف مقابل چقدر است. خب واقع قضیه این است که در بعضی ابعاد هم در کشور ما آنچنان آمادگی وجود نداشته است. کشوری که انقلاب کرده است و همه دنبال سامان دهی انقلاب هستند و کسی فکر نمی‌کند که یک کشور همسایه مسلمان با توجه به انقلاب اسلامی دست به همچنین حرکتی بزند، حالا چقدر روی شخصیت صدام کار کردند که وی را برای چنین کاری آماده کنند و چه وعده وعیدهایی به وی دادند، بحثش کاملاً جدا است ولی در هرصورت عکس العمل‌ها می‌تواند در تصمیم گیری‌ها اثرگذار باشد. مثلاً در روزهای اول جنگ، رئیس امنیت ملی شورای کشور آقای بنی صدر خائن بوده است که حال باید دید چگونه تصمیم گرفته و خط داده است و چه اطلاعاتی را منتقل کرده یا نکرده است؟ تصمیم‌گیری آن شخصی که از اول هم شایسته این کار نبوده است و خیانتش کاملاً معلوم می‌شود، اثرگذار است.

استکبار جهانی کشور ما را به عنوان جزیره ثبات برای خودش معرفی کرد که با انقلاب همه چیز را از دست داد

هر کشوری برای حمله حساب کتابی در حوزه سیاست خارجی، عکس‌العمل مجامع بین‌المللی می‌کند، صدام چه چیزی در ابتدای جنگ دید و یا در طول جنگ چه رفتاری شد که ظاهراً هیچ مانعی نداشت و جنگ را پیش می‌برد؟ صدام نه تنها در مجامع بین المللی و کشورهای بلوک شرق و غرب هیچ مانعی نمی‌دید بلکه از همه چراغ سبز گرفته بود و از پشتیبانی همه جانبه همه کشورها هم اطمینان داشت که وارد جنگ شد. دلیلش این بود که وقتی انقلاب شکوهمند انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمن 57 پیروز می‌شد، برای استکبار جهانی بزرگترین ضربه را دارد. به دلیل اینکه استکبار جهانی کشور ما را به عنوان جزیره ثبات برای خودش معرفی کرده است و از این‌جا منطقه را به نفع منافع نامشروعی که برای خودش تعریف کرده است، کنترل می‌کند و از همه منابع کشور به نفع خودش در حال بهره است. تسلط کامل بر همه ابعاد کشور دارد و از وجود جایگاه بسیار ارزشمند ژئوپولوتیکی و ژئواستراتژیکی کشور بهره لازم را می‌برد. وقتی که انقلاب می‌شود خیلی چیزها را از دست می‌دهد، خیلی تلاش می‌کند که وضعیت برگردد و بتواند منافع نامشروعش را داشته باشد. بنابراین به هر ترفندی که فکر کند، دست می‌زند.

خب همین اتفاق افتاد که در کشور ما در یک مقطع زمانی اختلافات شد. ترور را شروع کردند. ما طبق آمارمان 17 هزار شهید ترور داریم، از آن مقطع شروع کردند که جلوی انقلاب را بگیرند و برگردانند یا ما از آنها تبعیت کنیم که بتوانند منافع نامشروع خود را داشته باشند. ضربه مهلکی به توان استکبار جهانی بود، سراغ اختلافات قومی و مذهبی و گروهک‌ها رفتند و چه جنایت‌هایی که کردند و به نتیجه نرسیدند. چه شرق و غرب، به ویژه غرب که کاملاً منافع خود را از دست داده بود و شرق که باز برای خودش از بُعد ایدئولوژی احساس تردید می‌کرد، چیزی به نام جمهوری اسلامی ایران به وجود آمده است که برای انسان‌ها ارزش قائل است که می‌گوید شعار من «هیهات من‌الذله» است و من زیر بار زور نمی‌روم، بحث اسلام و دین مطرح است و این برای شرق و غرب خطرناک است، بنابراین شرق و غرب علاقه مند بودند که این انقلاب به سرانجام نرسد، دیگر کشورها هم که ممکن است درصدی از شرق و غرب تبعیت نکنند، آن‌ها هم با انقلاب هراسی که راه انداخته بودند، همینطور فکر کنند. همه اینها می‌آیند به کمک کسی که وارد میدان شده که از پیشرفت انقلاب ما جلوگیری کند. پس او هم خودش این آمادگی را داشت و هم با وعده و وعیدهایی که داده بودند با اعتماد کامل پای کار آمد. وعده هایی که داده بودند برای مثال جای اثر گذار کشور ایران را قبل از انقلاب به تو خواهیم داد و ژاندارم منطقه خواهی شد. تو بزرگ اعراب قلمداد خواهی شد. مبنای تصمیم گیری اثرگذارتر در منطقه خواهی شد. اگر از نظر شخصیتی و اعتقادی در سوابقش بررسی کنند، روانشناسان اشکالات فراوانی یافت می‌کنند که چه شخصیتی ممکن است سریع این حرف‌ها را گوش دهد و فکر کند این اتفاق برایش می‌افتد.

شورای امنیت در سازمان ملل در حقیقت خودش یک پشتیبان اصلی جنگ بود/سازمان ملل در هشت سال جنگ ما فقط 9 قطعنامه و هشت ماه جنگ کویت 23 قطعنامه داد

در بحث سازمان ملل؛ باید بگوییم که شورای امنیت سازمان ملل از چه کسی تشکیل شده است؟ شورای امنیت سازمان ملل یکی از ارکان اصلی سازمان ملل است و وظیفه حفظ و نگهداری صلح جهانی را بر عهده دارد، این شورای امنیت پنج عضو اصلی دارد که آمریکا، شوروی، فرانسه، انگلیس و چین اعضای دائم بودند. اگر در این مجمع بخواهد تصمیمی گرفته شود جزء آن‌هایی می‌شوند که آسیب دیده‌اند. از این نظر که وجود انقلاب اسلامی برای آن‌ها ضربه بود و آنها به عنوان استکبار شرق و غرب بودند، خب آنها که به نفع جمهوری اسلامی ایران نظر نمی‌دهند. از اعضای اصلی گرفته تا مجمع عمومی روی آن کار می‌کنند و با جوی که انقلاب به وجود آورده بودند همه به دنبال این بودند. در حقیقت شورای امنیت در سازمان ملل در حقیقت خودش یک پشتیبان اصلی جنگ شده بود.

در هشت سال جنگ ما؛ شورای سازمان ملل 9 قطعنامه داده است و مقایسه کنید که عراق هشت ماه با کویت جنگ داشت، 23 قطعنامه داشت. در این جملاتی که به کار بردم دقت کنید، مثلاً اولین اطلاعیه‌ای که سازمان ملل داد، روز دوم و سوم جنگ ما بود و بیانیه دادند، حقوقدانان می‌دانند معنایش چیست. بعد هم نوشته نشده است که جنگ و تهاجم صدام علیه ایران؛ بلکه نوشته است وضعیت ایران و عراق و بعد توصیه کرده است که بهتر است برای صلح جهانی مشکلاتتان را حل کنید. اما نگاه کنید در تهاجمی که عراق علیه کویت انجام داد، همان روز قطعنامه صادر شد با این مفهوم که عراق باید بدون هیچ شرطی خاک کویت را ترک کند و تمام خسارت ها را هم بپردازد.

موضع گیری سازمان ملل و شورای امنیت آن، کاملاً یک طرفه است

در هیچ کدام از قطعنامه‌های سازمان ملل تهاجم عراق علیه ایران اشاره نشده است و در قطعنامه‌ها توصیه کرده است و برقراری آتش بس شده است و هیچ‌جا نوشته نشده است تهاجم کننده به پشت مرزهای بین‌المللی برود. در آخرین قطعنامه زمانی به این موضوع اشاره کرده اند که عراق به پشت مرزهای بین‌المللی رفته بود، یعنی جمهوری اسلامی ایران توانسته بود تمام سرزمین‌های اشغالی را بازپس بگیرد و دشمن را از کشور دور کند، وقتی دور شده بود و دلیلی نداشتند، اعلام کردند که مثلاً به این که یک کشوری تهاجم کننده و کشوری دفاع کننده است اشاره ای نشده است. تازه قطعنامه آمد که نوشته بودند تهاجم کننده و مقصر اصلی دولت صدام بوده است و باید خسارت‌ها را پرداخت کند.

موضع گیری سازمان ملل و شورای امنیت آن، کاملاً یک طرفه است و به همین دلیل که اعضای اصلی و دیگر تصمیم گیران برای خودشان حساب و کتاب و منافع نامشروع در منطقه داشتند، حالا یک سرو بلندی مانند انقلاب اسلامی به وجود آمده است و می‌خواهد همه حق و حقوق این مردم را برگرداند و شعار هیهات من الذله که شعار امام حسین(ع) است را پیاده کند، نمی‌توانند تحمل کنند، پس هم کشورهای شرق و غرب و سازمان ملل و هم کشورهای شرکت کننده در شوراهای مختلف به دلایلی که اسنادش موجود است در ادبیاتی که استفاده کردند، در موضع گیری‌ها، اعلامیه‌ها، قطعنامه‌ها، بیانیه‌ها، تصمیم گیری‌هایی که داشتند، در شیب بسیار ملایمی به دنبال این بودند که دشمن پیروز شود، اما الحمدالله نتیجه کاملاً عکس شد.

غرب و شرق هرگونه سلاحی از جمله شیمیایی را به رژیم بعثی دادند تا شاید در مقابله با توانمندی رزمندگان اسلام پیروز شود

در همین بخشی که شما فرمودید، وقتی عراق حجم گسترده حملات شیمیایی علیه ما انجام می‌دهد، رفتار عجیبی از سازمان ملل داریم، انگار که یا خلسه رفته اند یا اینکه تعمداً می‌خواهند برعکس عمل کنند، ما گزارش‌هایی داریم که آمریکا جلوگیری می‌کند از این که قطعنامه علیه عراق صادر شود. این نقش را برای ما توضیح دهید.

هدف اصلی شرق و غرب و سازمان ملل این بود که ما پیروز نشویم یعنی دلیلی برای اینکه ادعا شود جمهوری اسلامی ایران در جنگ پیروز شده است وجود نداشته باشد و انقلابمان حتماً شکست بخورد، بنابراین دشمن را از جهات مختلف تجهیز کردند و هر عملیاتی را هم که برابر مثلاً کنوانسیون‌های مختلف در جهان در جنگ‌ها نباید اقدام شود همه را نادیده گرفتند، چون هدفشان این بود. شما فکر کنید که از شروع عملیات ثامن‌الائمه در 5 مهر سال 60 که حصر آبادان آزاد شد و بعد آن پیروزی و پیشروی‌ها، بعد از آن رژیم بعثی که در جایگاه برتر نسبت به رزمندگان اسلام نبوده و تماماً در موضع دفاع بوده است، قدم به قدم عقب رفته است. حالا می‌گفتند که عقب نشینی تاکتیکی بود، مثلاً وقتی ما خرمشهر را آزاد کردیم این حرف‌ها را می‌زدند. در همان مقطع هم گروه‌های صلح طلب می‌آیند. نمی‌توانستند این رژیم بعثی را نگه دارند که در مقابله با توانمندی رزمندگان اسلام مقاومت کند به همین دلیل هرگونه سلاحی را به وی دادند که شاید بشود پیروز شود. از جمله شیمیایی که گفتیم، در کشورمان به هیچ عنوان آموزش حمله شیمیایی را نمی‌دهیم، ما تمام کارمان در این باره پدافند ش.م.ه است. همانطور که فرمانده معظم کل قوا فرمودند بمب اتم کار ما نیست،حمله شیمیایی هم نیست، چون یک کشتار وسیع انسان را به وجود می‌آورد و این در دین ما پذیرفته نیست، این مانند همان می‌شود که گفتند خلبان ما رفت یک پلی را بزند و برگشت و گفتند چه شد؟ گفت یک خوردویی دارد می‌رود و برگشتم خلوت شود و سپس بزنم.

یا مانند همان که وقتی جنگ شهرها اتفاق افتاده بود در شهرهای ما موشک می‌انداختند نظام ما اجازه نمی‌داد شهرهای آن‌ها را موشک بزنیم. امام فرمودند: «اعلام کنید که مردم از شهر بیرون روند و سپس بزنید.» ما در آبادان به راحتی می‌توانستیم آنجا را با خمپاره بزنیم ولی نزدیم اما به آن‌ها تجهیزات شیمیایی را داده بودند و حمله می‌کرد و حتی در کشور خودش همه را از بین برد و هیچ کسی هم این موضوع را زیر سوال نبرد. چقدر کارشناسان سازمان ملل این بمب‌های شیمیایی را دیدند و آزمایش کردند که از خطرناک‌ترین و بدترین سلاح‌های شیمیایی علیه ملت ایران استفاده کردند. اما درود به ملت‌مان! باید بگوییم این‌ها را. شهرهای ما زیر باران موشک قرار می‌گرفتند مثل دزفول با 900 فروند موشک هدف قرار گرفته شد یا شهرهایی که بحث شیمیایی در آن مطرح بود، باید دست تک تک ملت را بوسید، چگونه ایستادند؟ شما توقع دارید که آنهایی که پشتیبانی کردند و سلاح‌های شیمیایی دادند بگویند اشتباه کردیم؟ نه نمی‌گویند.

27 کشور جهان دور هم جمع شدند و یک لشکرکشی عظیمی در منطقه انجام دادند که کویت را آزاد کنند

یک اتفاقی تقریباً کمتر از دو سال بعد از پذیرش آتش بس ایران و عراق افتاد و آن تهاجم صدام به کویت بود، رفتاری که ما از مجموعه شورای امنیت سازمان ملل داریم هیچ ربطی به اتفاقی که در جنگ خودمان افتاد نداشت، یک مقداری درباره این رفتار صحبت کنید و یک مقایسه‌ای هم درباره محورهای اصلی برخورد انجام دهید.

اول از امام بزرگوار یاد کنیم که به همه کشورهایی که به صدام کمک می‌کردند، فرمودند: «به صدام کمک نکنید صدام بعد از اینکه جنگش با ما تمام شد، به سراغ شما خواهد آمد»، این اتفاق هم افتاد و بلافاصله بحث کویت پیش آمد. از صدام پرسیده بودند: «یکی از دلایلی که شما به کویت حمله کردید چی بود؟» گفت: «من وقتی هشت سال با جمهوری اسلامی ایران جنگیدم و هیچ بهره‌ای نبردم، جوابگوی مردم نیستم و باید کاری انجام می‌دادم.» این موضع‌گیری خیلی قابل بحث است که دشمن چقدر پست است که به کشورهای همسایه چگونه نگاه می‌کند و چه اهدافی را دنبال می‌کند، در هرصورت عراق به کویت حمله کرد و ظرف 24 ساعت کویت را تصرف کرد و بلافاصله اعلام کرد که یک دولت جدیدی را در کویت تشکیل می‌دهد و تسلط کامل در منطقه داشت. اما ببینیم که سازمان ملل چه اقداماتی را در کمترین زمان ممکن در این مورد انجام داد. در 8 سال دفاع مقدس، 9 قطعنامه صادر شد. متن قطعنامه‌ها را نگاه کنید، ادبیات بیانیه‌ ها، توصیه‌ها، طرفداری از کشور حمله‌کننده، تعیین تکلیف نکردن‌ها را نگاه کنید. برای مثال نمی‌گوید رژیم بعثی عراق به ایران حمله کرده است، می‌گوید بررسی وضعیت دو کشور، آتش بس(بدون این که کشور تهاجم کننده پشت مرزها برود)، نکته دیگر اینکه هیچ ضمانت اجرایی برای بیانیه‌ها نمی‌دادند.

آن طرف را ببینید که همان روزی که اتفاق افتاد و صدام اعلام کرد که من آنجا دولت تشکیل می‌دهم، اولین قطعنامه‌ای که صادر شده بود این بود که هیچ کشوری حق ندارد این دولت را به رسمیت بشناسد. دومین قطعنامه‌ای که صادر شد گفتند دولت حمله‌کننده باید در کمترین زمان و بدون هیچ قید و شرطی منطقه را ترک کند و بیرون رود. اعلام شده بود که باید خسارت هم پرداخت کند و بعد برای اقدام علیه رژیم بعثی و آزادسازی کویت چه اتحادیه‌ای تشکیل شد، فکر می‌کنم 27 کشور جهان دور هم جمع شدند و یک لشکرکشی عظیمی را در منطقه انجام دادند که کویت را آزاد کنند پس تشکیل ائتلاف، سرمایه گذاری و در اختیار گذاشتن انواع و اقسام سلاح‌ها و نیروی انسانی و منابع مالی برای آنکه در آن عملیات 27 کشور که ائتلاف تشکیل داده بودند بتوانند کویت را آزاد کنند و رژیم بعثی را از منطقه دور کنند. خب حالا مقایسه کنید.

قدرت‌ها جمع شده بودند که منابع اقتصادی ما که 90 درصد از طریق واردات و صادرات دریا است را مختل کنند

موضوع مهم دیگری هم وجود دارد، بحث حمایت‌های سیاسی کاملاً یک جانبه‌نگرانه که در بحث ما وجود نداشت. اما باز کاملاً شفاف و روشن بود. یک بحث؛ بحث اقتصادی بود، من به موارد اشاره کردم اما در هر صورت بحث محاصره دریایی خیلی مهم است، در حالی که در جنگ ما کاملاً مشهود بود که قدرت‌ها جمع شده بودند که منابع اقتصادی ما در دریا که عرض کردم 90 درصد واردات و صادرات از طریق دریا است را مختل کنند. در جنگ کویت به نفع کویت، عراق را محاصره دریایی کردند که نتوانند تأمین نیازمندی خودش را انجام دهد، محاصره دریایی ضربه بزرگی به جبهه اقتصادی کشور زد، این را هم علیه عراق به نفع کویت انجام دادند اما در زمان ما تمام این‌ها را علیه ما به نفع عراق انجام می‌دادند.

تسریع در اجرای قطعنامه‌ها در جنگ با کویت بود با جنگ تحمیلی رژیم بعثی علیه جمهوری اسلامی ایران قابل مقایسه نبود

در بحث محاصره هوایی؛ برای عراق به نفع کویت انجام دادند، خب در مقایسه می‌بینیم که این دو کفه ترازو خیلی باهم تفاوت دارد. باز این مظلومیت جمهوری اسلامی ایران و این دفاع ما که مقدس است یعنی در مظلومیت دفاع کردن از شرف و انسانیت و مرز و دین و منافع کشور است. واقعاً قابل مقایسه نیست که مجامع جهانی موضع‌گیری‌شان در جنگ رژیم بعثی علیه جمهوری اسلامی ایران با آن طرف که رژیم بعثی علیه کویت بود تفاوت زیادی دارد و این نشان می‌دهد که انقلاب ما به منافع نامشروع و استکبار در منطقه آسیب زده است. در آن مقطع تماماً در خدمت صدام بودند برای این که بیایند و انقلاب را شکست دهند که منافع نامشروع شان حفظ شود. در جنگ دوم چون عراق نافرمانی کرده بود به نفع کویت وارد عمل شدند، نتیجه این است که همه دنبال منافع نامشروع خودشان در منطقه بودند که این تفاوت‌ها را شما می‌بینید و یا مثلاً تسریع در اجرای قطعنامه‌ها که در زمان رژیم بعثی با کویت بود و وضعیتی که بیانیه‌های سازمان ملل در جنگ تحمیلی رژیم بعثی علیه جمهوری اسلامی ایران بود. اگر بیانیه‌ای هم می‌آمد، نه ضمانت اجرایی بود و نه خیلی دنبال می‌کردند، اما در عین حال می‌بینی که در کمترین زمان ممکن حتی بدون این که دبیر کل در جریان باشد قطعنامه صادر و اجرا می‌شد و پیگیری می‌کردند و دنبال کار می‌رفتند. این‌ها تفاوت‌ها را کامل مشخص می‌کند.

در عرصه دریا، رژیم بعث فکر می‌کرد چون آموزش ندیدیم و توانمندی نداریم امکان استفاده از تجهیزات را نداریم

سراغ بخش اصلی صحبتمان برویم یک مسئله‌ای خیلی ذهن‌ها را مشغول می‌کند؛ بالاخره صدام اعلام می‌کند که ایران ژاندارم منطقه بود و از توان نیرو دریایی شاهنشاهی هم خبر داشت. به نظر می‌رسید خیالش راحت بود که عکس‌العمل جدی از این ماجرا دیده نمی‌شد و بابت دریا یک حاشیه امنی برای خودش متصور بود، قبل از اینکه ما به حماسه عملیات مروارید بپردازیم برایمان توضیح دهید که چه اتفاقی در نیروی دریایی بعد از انقلاب افتاد که علی رغم آن حواشی که در ارتش اتفاق افتاده بود، این پیش بینی صدام غلط از آب در آمد؟

عرض کنم که در برآوردهایی که رژیم بعثی انجام داده بود، برآورد کرده بودند که نیروهای مسلح ایران آماده انجام عملیات نیستند یا توان رزمی شان پایین است، خب وقتی توان رزمی نیروهای مسلح پایین باشد، قطعاً آسیب پذیری بالاست. به این دلیل این را می‌گفتند که در کشور انقلاب شده است و همه مسئولین دنبال سامان‌دهی بحث‌های انقلاب هستند، از 17 شهریور که بحث‌های حکومت نظامی شد دیگر وضعیت آمادگی رزمی و تمرینات که توان دفاع را بالا می‌برد در کشور کمتر اتفاق افتاده بود و برآوردشان این بود که آموزش‌ها بسیار ضعیف شده است، اتفاق دیگری هم افتاده بود که در یک مقطعی سربازی را یک ساله کرده بودند و جا به جایی افراد متخصص از محل خدمتی به محل زندگی خودشان. بحث‌های انقلابی هم که شما اشاره کردید بود، یکی از موارد مهمش اخراج مستشاران خارجی از کشور بود که این خیلی به آن‌ها اعتماد به نفس می‌داد که تجهیزاتی که از فناوری بالا برخوردار هستند اگر خارجی‌ها نباشند توسط کارکنان ایران قابل بهره برداری نیست.

من به بحث دریا وارد می‌شوم؛ خب نیروی دریایی کاملاً تجهیزات محور است و تجهیزاتی که در اختیار دارد، آن مقطع زمانی از فناوری روز برخوردار بوده است، همینطور که الحمدالله امروز هم است اما حضور مستشاران خارجی در نیروی دریایی و دیگر نیروها بدین ترتیب بوده است که کارهای نرم افزاری را به قول خودمان دست ما نمی‌دادند و در مرحله کاربری کار می‌‌کردیم و بنابراین باید انتظار داشت که اگر اتفاقی برای بحث نرم افزاری یا تعمیر و نگه داری در ابعاد وسیع و گسترده پیش بیاید ما از علم لازم برای انجام این کار برخوردار نباشیم و نتوانیم جواب دهیم، آن هم به ویژه در بحث نیروی دریایی و ناوشکن‌های کلاس پیکان و ناوشکن‌های جمهوری اسلامی ایران. خب همین برآورد باعث شده بود آن‌ها فکر کنند در عرصه دریا، چون آموزش ندیدیم و توانمندی نداریم امکان این که از این تجهیزات استفاده کنیم نیست و حتی در بحث بالگرد و هواپیما و هواناو هایمان همینطور است.

کارکنان نیروی دریایی آستین‌ها را بالا زدند و تجهیزاتی که نیاز به بالاترین سطح تخصص داشت در کمترین زمان پای کار آوردند

خودشان هم در بُعد ارتقای سطح تجهیزات و آمادگی‌ خیلی تلاش کرده بودند. برآورد این بود که بچه‌های ما از آمادگی برخوردار نیستند و نمی‌توانند در صحنه نبرد باشند و بجنگند و به همین دلیل هم وارد عرصه دریا شد و فکر کرد که در کمترین زمان ممکن می‌تواند در خلیج فارس و به ویژه شمال خلیج فارس سیادت داشته باشد که اگر برتری می‌داشت، وضعیت ما خیلی تفاوت می‌کرد، مثال می‌گویم که اگر این برتری به دست مان می‌رسید ما نمی‌توانستیم از بندر امام(ره) استفاده کنیم. اما این طرف قضیه عناصر برترساز را حساب نکرده بودند. آن میزان ایمان، اعتقاد، شهادت‌طلبی، ایثارگری و ولایت مداری که کارکنان نیروی دریایی به فرمان امام(ره) داشتند باعث شد که آستین‌ها را بالا زدند و همان تجهیزاتی که نیاز به بالاترین سطح تخصص داشت در کمترین زمان ممکن پای کار آوردند و نیروی دریایی می‌دانست که باید تجهیزاتش آماده باشد.

روز قبل از جنگ  قرارگاه رزمی‌مان را در بوشهر تشکیل و در دریا گسترش نیرو دادیم/اگر بر ما تسلط پیدا می‌کردند بزرگترین بندر واردات و صادرات ما در اختیار آن‌ها قرار می‌گرفت

ما روز قبل از جنگ  قرارگاه رزمی‌مان را تحت عنوان 421 در بوشهر انجام دادیم و در دریا گسترش نیرو دادیم که اگر این کار را نمی‌کردیم و آمادگی نداشتیم، برآورد آنها درست در می‌آمد، پس می‌بینیم که با همت بلند این کارکنان و یاری خداوند بزرگ و حضور امام (ره) در صحنه این اتفاق می‌افتد و ما عملاً در دریا گسترش پیدا می‌کنیم و آماده دفاع می‌شویم، من اگر بخواهم اشاره کنم که اگر آنها سیادت پیدا می‌کردند چه اتفاقی می‌افتاد، یک موردش آن است که بندر امام ما در آن مقطع زمانی، بزرگترین بندر ما برای واردات و صادرات بوده است. چون آن مقطع ما بندر شهید رجایی هم نداشتیم. پس بنابراین باید درصد زیادی از کالاهای ما به بندر امام(ره) می‌آمد و اگر آن‌ها تسلط پیدا می‌کردند در اختیار آنها قرار می‌گرفت، یعنی ما محاصره دریایی می‌شدیم. یا جزیره خارک که محل صادرات نفت ما بوده است و مهم‌ترین ترمینال جمهوری اسلامی ایران در آن مقطع، اگر می‌توانستند صادرات نفت ما را در خارک قطع کنند دیگر ما مثل آنها نبودیم که 30 کشور جهان به ما پول دهند و ما باید پول خودمان را در می‌آوردیم.دیگر نمی‌توانستیم پشتیبانی کنیم، بنابراین وضعیت ما از بُعد اقتصادی کاملاً متفاوت می‌شد چون دیگر منابع ارزی ما وجود نداشت، در بندر امام صادرات و واردات انجام نمی‌شد، نیازمندی‌های کشور از طریق بندر وارد نمی‌شد.

در آن مقطع یکی از مهم‌ترین نیازمندی‌های ما گندم بود و اگر گندم در کشور ما نمی‌آمد چه اتفاقی می‌افتاد؟ حالا بقیه اقلام مانند قند و شکر و بقیه امکاناتی که در تجارت آزاد وجود داشته است، ببینید  اگر آن‌ها بر شمال خلیج فارس تسلط پیدا می‌کردند، چه اتفاقی می‌افتد؟ به همین دلیل هم اگر دشمن نتواند در این موضوع برنامه‌ریزی کند، بحث پیش‌بینی اجرای عملیات مروارید می‌شود، واقعاً باید از آن‌هایی که در آن مقطع زمانی این‌گونه فکر کردند قدردانی کرد که ما به نقاط حیاتی و حساس دشمن ضربه‌ای وارد کنیم که او توان ایستادن در دریا نداشته باشد و نتواند در مقابل ما  قد علم کند.

اهداف و نتایج عملیات مروارید برای انهدام نیروی دریایی عراق

فکر کردند برای ضربه زدن به توان اقتصادی که می‌تواند هر کشوری را فلج کند، چه اقدامی انجام دهند؟ گفتند دو کار انجام دهیم، کافی است. یکی که بتوانیم عراق را محاصره دریایی کنیم چون عراق سه بندر ام القصر، بندر فاو و بندر بصره دارد. اگر بشود این سه تا را محاسبه کرد که واردات و صادرات انجام نشود، عملاً در محاصره دریایی قرار گرفته است یعنی 90 درصد تجارت از بین می‌رود. دیگری این است که اگر بتوانیم از صادرات نفتش جلوگیری کنیم یعنی دو پایانه مهم نفتی البکر و الامیه را منهدم کنیم تا نفتش صادر نشود، مجموع این دو می‌تواند اقتصاد آن کشور را فلج کند. اگر دیگر کشورها به رژیم بعثی کمک نمی‌کردند، امکان نداشت عراق بتواند روی پای خودش بایستد. برای اینکه ما به این دو هدف برسیم باید یک عملیات به نام عملیات مروارید انجام دهیم که هدف اصلی آن انهدام نیروی دریایی عراق است که اگر نیروی دریایی عراق منهدم بشود، ما به این دو هدف، یعنی صادرات نفت و محاصره دریایی رسیده‌ایم. پس این سه هدف به عنوان اهداف عملیات مروارید برنامه‌ریزی شد. خب در 10 آبان ماه 1359 که تقریبا 40 روز از جنگ گذشته است، چنین برنامه‌ریزی می‌کند.

سه مرحله عملیات شروع می‌شود، عملیات اشکان، شهید سفری و انتهای عملیات که مروارید نام گذاری شده، در 7 آذر ماه 1359 رخ می‌دهد. ناوهای موشک انداز ما که برتری خود را نسبت به دشمن نشان داده بودند با کارکنان انقلابی و دارای انگیزه و شجاعت خلبانان با بالگردها و ناوشکن‌های بزرگ جمهوری اسلامی ایران وارد این عملیات می‌شوند و این نتایج به دست می‌آید، اولا که بیش از دو سوم نیروی دریایی عراق منهدم می‌شود و اگر باقی مانده‌ای می‌ماند اینها می‌روند به ام القصر که انتهای خور عبدالله  است و تا پایان دوران دفاع مقدس اجازه ندادیم این‌ها بیرون بیایند، چراکه ما کاملا ورودی خور عبدالله را تحت کنترل داشتیم. اگر شناوری را در دریا آوردند از طریق کشورهایی که کمکشان بود مانند کویت آوردند. خب این ها نشان می‌دادند که نمی‌توانند در مقابل نیروهای دریایی ما قد علم کنند، بنابراین نیروی دریای عراق کاملا منهدم می‌شود، بنادرشان کاملا در محاصره اقتصادی قرار می‌گیرد، دو پایانه نفتی البکر و الامیه منهدم می‌شود. پس ما به اهداف نظامی خود که انهدام نیروی دریایی عراق است رسیده‌ایم، پس به اهداف اقتصادی هم رسیده‌ایم و نتیجی دیگری هم برای ما دارد.

با پیروزی در عملیات مروارید همه دنیا متوجه توان دریایی ما شدند/ توانستیم به ناوهای پیشرفته‌ دشمن غلبه پیدا کنیم/آب‌های نیلگون خلیج فارس با خون سرخ شهدای ما گلگون شده است

اول اینکه پیروزی عملیات مروارید در جهان بسیار بود، چراکه همه کشورهای منطقه و فرا منطقه متوجه توان ما شدند که توانستیم علیه عراق با ناوهای پیشرفته‌ای که داشت غلبه پیدا کنیم و دنیا این را فهمید. نتیجه بعدی هم روحیه ای بود که در میان کارکنان نیروی دریایی ارتش ایجاد شد. اگرچه در بُعد تبلیغات و دسترسی مردم به دریا و دیدن نتایج عملیات وجود نداشته و الان هم غریبه مانده است، این خیلی مهم است که خیلی‌ها محور عملیات‌های نیروی دریایی را نمی‌دانند. و نتیجه اصلی عملیات مروارید می‌شود جلوگیری از سیادت کشور دشمن بر شمال خلیج فارس و بلکه خروج از خلیج فارس و سیادت جمهوری اسلامی ایران بر آب‌های نیلگون خلیج همیشه فارس. این آن چیزی است که برای ما قداست پیدا کرده است، هم از بُعد تاریخی، هم بُعد استراتژیکی و هم از بعُد شهدای نیروی دریایی که در کف خلیج فارس آرمیده ‌اند. شهدا به ما قداست می‌دهند. ما می‌گوییم آب‌های نیلگون خلیج فارس با خون سرخ شهدای ما گلگون شده است. عملیات مروارید اینجا جمع می‌شود اما کار کشورهای حمایت کننده از دشمن ما برای این که بتوانند به جمهوری اسلامی ایران ضربه وارد کنند، ادامه دارد.

پس از عملیات موفق مروارید تا فاصله جنگ نفت‌کش ها یک مقطعی هست که ما اطلاعات کمی در رابطه با مجاهدت‌های بچه‌های نیروی دریایی ارتش داریم. برای ما توضیح بدهید که در صحنه دریای خلیج فارس چه اتفاقی رخ داده بود که انگار خیالمان از آن راحت بود.

بعد از عملیات مروارید سیادت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بر عرصه خلیج فارس برقرار بود. یک روز پیش از آغاز جنگ تحمیلی، قرارگاه رزمی نیروی دریایی را در بوشهر تشکیل دادیم. نیروها را گسترش دادیم که نشان از توانمندی‌ و تسلط بر صحنه عملیات است. روز دوم جنگ، منطقه جنگی اعلام کردیم و در نصف خلیج فارس از خط منصف به عنوان منطقه مربوط به جمهوری اسلامی ایران منطقه جنگی اعلام کردیم و می‌دانید که اعلامیه‌های دریایی داخلی نیست و بین‌المللی محسوب می‌شود. به همه کشورهای جهان اعلام کردیم که این منطقه جنگی است و هر کشتی چه نظامی و چه تجاری بخواهد پس از ورود به خلیج فارس از ورودی تنگه هرمز در این منطقه عبور کند باید با اجازه جمهوری اسلامی ایران باشد، وگرنه سرنوشتش با خودش خواهد بود. ما این تسلط و اعلامیه ای که دادیم را محکم پایش ایستادیم و سیادتمان را حفظ کردیم. اما خیلی هم فاصله نیفتاد، به دلیل این که توان نظامی دشمن از بین رفته بود، دشمن به چه فکر افتاد؟

غرب برای جبران تجهیزات دریایی، بالگردهای دریایی، موشک‌های ساحل به دریا و انواع مین دریایی به عراق داد

ما اگر از بُعد اقتصادی آسیب می‌دیدیم چون کسی کمکمان نمی‌کرد در پیروزی دشمن اثر داشت. آن ها آمدند که از این راه وارد شوند تا بتوانند به جمهوری اسلامی ایران ضربه وارد کنند. همان کاری که ما برای عراق انجام دادیم. یعنی می‌خواستند بندر امام (ره) که بیشتری صادرات و واردات ما از انجا انجام می‌شد را محاصره دریایی کنند. بندر خرمشهر و آبادان هم که در تیررس مستقیم دشمن بود. بنابراین ما از بُعد صادرات و واردات آسیب جدی می‌دیدیم. دوم آسیب زدن به جزیره خارک بود که به عنوان بزرگترین ترمینال نفتی ایران برای صادرات به حساب می‌آمد. می‌خواستند صادرات نفت ما را قطع کنند. آن‌ها برای اجرای هدفشان نیازمند ملزوماتی بودند؛ آن‌ها باید مقابل نیروی دریایی ایران وارد جنگ می‌شدند، با چه وسیله‌ای؟ خب نیروی دریایی عراق که منهدم شده بود؛ در آن مقطع زمانی رقم بالایی تجهیزات دریایی را برای عراق تامین کردند. خب تجهیزات را که نمی‌توانستند از طریق هوایی یا زمینی بیاورند و باید حتما از دریای عمان و تنگه هرمز بیاید، اما ما در ورودی شرق تنگه هرمز جلوی آن را گرفتیم و از همان جا بازگشت و نتوانستند از بُعد دریایی کمکشان کنند.

برای جبران کمبود تجهیزات دریایی آن‌ها آمدند هوایی، موشکی و مین عراق را تقویت کردند. بالگردهای دریایی، موشک های ساحل به دریا و انواع و اقسام مین دریایی را به عراق دادند و حتی فرودگاه‌های برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس را در اختیار عراق گذاشتند تا انواع هواپیماها بتوانند از آن طریق، شناسایی‌های لازم را با آواکس‌های آمریکایی انجام دهند تا بتوانند صادرات نفت ایران را قطع کنند. آن‌ها در کم‌ترین زمان ممکن یک جبهه وسیع را درمقابل نیروی دریای ایران به وجود آوردند. حالا ما باید بتوانیم امنیت کشتی های تجاری برای رفت ‌ وآمد در این مسیر تا بندر امام(ره) را تامین کنیم، باید بتوانیم امنیت کشتی‌های نفت‌کش را تا ورودی‌های جزیره خارک تامین کنیم و باید ورودی و خروجی بنادرمان را کنترل کنیم تا بتوانیم آنچه دشمن هدف گذاری کرده است را خنثی کنیم.

برای برقراری امنیت در منطقه دریایی کشور در مقابل تجهیزات و اطلاعاتی که دشمن به عراق می‌داد، دفاع می‌کردیم

مقام معظم رهبری و فرمانده معظم کل قوا در این رابطه می‌فرمایند که: «در آن مقطع زمانی که همه چیز ما به صادرات نفت بستگی داشت و ورود و خروج کالا، و دشمن می‌خواست آن را قطع کند،‌ ناگهان نیروی دریایی یک عملیات انجام داد و جوهره خودش را نشان داد و حفظ کرد.» بنابراین می‌بینید که ما وارد یک جریان عظیمی می‌شویم که برای برقراری امنیت در منطقه دریایی کشور در مقابل مین‌ها، هواپیماها،‌ بالگردها واطلاعاتی که دشمن به آن‌ها می‌داد دفاع می‌کردیم. از اینجا به بعد بحث مورد نظر شما که جنگ نفت‌کش ها باشد رخ می‌دهد. وقتی که تجهیزات را دادند و اهداف را مشخص کردند، ما وارد عرصه جدیدی شدیم. ضمن حفظ مرزهای دریایی و حفظ بندر خارک و چاه‌های نفتی، چاه‌هایی که آسیب‌پذیریشان زیاد است. سیانت مان را هم حفظ می‌کنیم. اینجا آرایش نیروی دریایی متفاوت است. ما می‌آییم و از سکوهای نفتی دفاع می‌کنیم. با استقرار بر روی سکوها و آرایش پیرامونی. منطقه جنگی و بندرها را حفظ می‌کنیم.

در طول جنگ به طور متوسط جزیره خارک هر روز یک بار مورد تهاجم دشمن قرار گرفته

جزیره خارک هم یک جزیره است و نفت از این جزیره صادر می‌شود. طول جنگ حدود 2800 روز است. برابر آمار 2800 بار وضعیت جزیره خارک قرمز اعلام شده است. وضعیت قرمز یعنی حمله قطعی است. به طور متوسط هر روز یک بار جزیره مورد تهاجم قرار گرفته است. حالا چگونه جزیره خارک حفظ شد. دریای جزیره را نیروی دریایی، داخل جزیره را سیستم پدافند هوایی و کار تخصصی را نفتی‌ها کردند. کار تخصصی زیر موشک و رگبار، سیستم و شرکت نفت جمهوری اسلامی انجام داد. یعنی دست به دست هم دادیم و خارک را حفظ کردیم. آمار متناوب بوده اما هرگز قطع نشد.

عملیات اسکورت برای 10 هزار کشتی تجارتی و نفت کش در 8 سال دفاع مقدس انجام شد/از 250 کشتی آسیب دیده فقط 20 کشتی آسیب کلی می‌بیند، بقیه را نجات دادیم

حال کشتی بارگیری شد. در راه حرکتش به او حمله می‌شود. باید حمایت شود. یا این که کشتی تجاری می‌خواهد وارد شود، آن هم به حمایت نیاز دارد. برای این کار عملیات‌های متعددی داریم. برای برقراری امنیت در مرزها و سکوها و جزیره خارک یک نوع گستره نیروی دریایی دارد. اما برای تامین کشتی ها باید عملیات اسکورت انجام شود. بالای 150 عملیات اسکورت در 8 سال دفاع مقدس انجام شده است. در این عملیات ها 10 هزار کشتی تجارتی و نفت کش اسکورت شده است. بیش از 300 میلیون تن کالا وارد شده است. با وجود همه تهاجم‌های عراق، 250 فروند کشتی آسیب می‌بیند. از این 250 کشتی فقط 20 کشتی آسیب کلی می‌بیند، بقیه را ما نجات می‌دهیم. نتیجه عملیات اسکورت است که ما نامگذاری خاصی برای آن نکردیم و نتیجه مهم آن  سالم ماندن اقتصاد کشور است.

مقام معظم رهبری دو سال پیش در مراسم هفتم آذر گفت: «خوب است گفته شود تا مردم بدانند یکی از نتایج عملیات‌های نیروی دریایی در زمان دفاع مقدس، سالم ماندن اقتصاد کشور است.» بنابراین می‌بینید که ما ضمن حفظ مرزها و جزیره‌هایمان، در عرصه خلیج فارس حضور داشته‌آیم و اقتصاد را هم حفظ کرده‌ایم. حال با این اقتدار نیروی دریایی در دریا که توانسته 10 هزار کشتی را اسکورت کند، توانسته از ورود کلیه کشتی‌هایی که می‌خواسته‌اند وارد بنادر عراق شوند جلوگیری کند.

آنها کار دیگری کردند. کالاهایشان را از طریق بنادر کشورهای همسایه وارد عراق کردند. انواع مهمات و نیازهایشان را در بنادر کشورهایی مانند کویت و عربستان بارگیری شد و از راه زمینی به عراق منتقل می‌شد. اینجا بود که بحث سال‌هایی پیش می‌آید که کویت تقاضا می‌کند که کشتی‌هایش اسکورت شوند. ما بارها اعلام کرده بودیم که تنها کشورهایی که کالا و مهمات برای عراق می‌برد را بازرسی و نگه‌ می‌داریم. این کار برای مقوله ایران هراسی بود. یکی از علل حضور آمریکا در همه جای دنیا همین ناامنی و هراس است. بعد امریکا می‌رود و می‌گوید که می‌خواهیم شما را نجات دهیم. بر همین اساس می‌خواستند که کشتی‌هایشان با پرچم شوروی و امریکا اسکورت شود. پول نفت‌های کویت هم جای دیگری می‌رود. در این کار هم موفق نشدند. این مال سال‌های آخر بود.  آنها به هر صورت به دنبال این بودند که صدام پیروز شود. هرگاه جمهوری اسلامی ایران مقتدر وارد می‌شد آنها وارد می‌شدند. آمدند اسکورت کردند و البته آسیب دیدند.

حمله آمریکا به کشتی لجستیکی و سکوی رشادت

کشتی ایران اجر ما که کشتی لجستیکی بود و در دریا در حال گشت بود، اما دشمن خبیث ما یعنی امریکا به کشتی لجستیکی ما حمله می‌کند و بعد به عنوان این که این کشتی در حال مین ریزی در دریا بوده، این کشتی را غرق می‌کند و تعدادی را شهید و تعدادی را اسیر می‌کند. این خیلی پستی می‌خواهد که یک ناو لجستیکی که هیچ وسیله‌ دفاعی مهمی برای خودش ندارد و کارش ماموریت لجستیکی است و دفاع محدود داخل خودش را دارد بخواهد عملیات رزمی انجام دهد. بعدها امریکایی‌ها برای درگیری با ما سکوی رشادت را مورد اصابت قرار می‌دهند. جنوب خلیج فارس که توان دفاعی نداشته است. سکویی بوده که کارش را انجام می‌داده است. در سکوهایی که در شمال خلیج فارس بود ما در مقابل تهاجم‌های رژیم بعثی دفاع می‌کردیم. آمریکایی‌ها جرات آمدن به آن سمت را هم نداشتند پس به همین سکوی رشادت آسیب می‌رسانند. در 29 فروردین 1367 رویارویی مستقیم نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران با امریکا رخ می‌دهد که حماسه آفرینی‌های ناوشکن سهند و سبلان و جوشن پیش می‌آید که ما جواب محکمی به آن‌ها می‌دهیم.

بگذارید قبل از رسیدن به 29 فروردین 67 که نقطه اوج تقابل نیروی دریایی با تجاوز دشمنان انقلاب اسلامی است یکبار دیگر جریانات را مرور کنیم. ما الان در مقطعی از تاریخ جنگ هستیم که دیگر ارتش صدام کارگر نیست. مقطعی که دیگر آمریکا شمشیر را از رو می‌کشید. احتمالا برآوردها این است که باید جنگ تمام بشود...

البته تمایل داشتند که جنگ به نفع آنها تمام شود. چون نمی‌خواستند که ما پیروز شویم چون اگر این گونه می‌بود سازمان ملل از ما حمایت می‌کرد و قطعنامه‌های شورای ملل به گونه دیگری صادر می‌شد. اینجا بود امام می‌فرمودند که: روی این که متجاوز باید معلوم شود و بروند در مرزهای خود قرار بگیرند و خسارت‌ها هم باید پرداخت شود. انها می‌خواستند جنگ تمام شود اما صدام از بین نرود و بتوانند اعلام پیروزی بر جمهوری اسلامی کنند.

چندین بار برای پایان جنگ و مذاکره آمدند و امام فرمودند که: «باید از مرزهای ما خارج شوند و تا زمانی که دشمن در خاک ایران هستند هرگز نمی‌توانیم چنین کاری را انجام دهیم.» و با آن همه روحیه شهادت طلبی که در جوانان ایرانی وجود داشت امام می‌فرمودند که: «به دور از شان ملت قهرمان ‌پرور جمهوری اسلامی ایران است.» آنها دنبال پایان جنگ بودند تا رژیم بعثی را حفظ کنند و با عنوان پیروزی آنها، کار را تمام کنند. شمشیر را از رو می‌بندند که بیایند تا توان ایران را بگیرند تا آنها به اهدافشان برسند اما موفق نشدند.

به مقطع حساس جنگ تحمیلی می‌رسیم به قول فرمایش شما صدام دیگر داشت برای بقای خودش دست و پا می‌زد و آمریکا می‌دانست که صدام حسین کارساز نیست در این باره بفرمایید.

حماسه خرمشهر بر نقش نیروی دریایی و تکاروان نیروی دریایی والامقام و ارزشمند اتفاق افتاد. باعث شد صدام از آن به بعد برای بقای خودش دست و پا بزند.

حمله آمریکا به ناوشکن سهند و ناو سبلان و موشک انداز جوشن

خیلی این ماجرا در قصه خلیج فارس مشهود است. بریم سر اصل تقابل ما و نقطه اوج تقابل نیروی دریایی و امریکا. ماجرای 29 فروردین، دلیل این اتفاق و روایت این جنگ نابرابر را برای ما توضیح ‌دهید.

آمریکایی‌ها بعد از اینکه با ناو امریکا به آن صورت حمله کردند و این موضوع را به عنوان سکوهای نظامی مطرح کردند به دنبال این بودند که به هر نوع ممکنی، توازن قوا را بر هم بزنند و واقعا فکر می‌کردند که توان نیروی دریایی ایران از هیبت ایران هراس دارند. قضیه این بود که با اعلام موضوع و عملیاتی که انجام شد اینها پی بردند که این چنین نیست.
حالا در این مقطع و به هر صورت با اسکورت و دفاعی که انجام شده بود از این راه می‌خواستند تا به جمهوری اسلامی ایران صدمه بزنند و بتوانند باعث پیروزی صدام شوند تا جنگ را به نفع خودشان جلو ببرند و بعد اعلام کنند که اینگونه نشده بود و موفق نمی‌شوند. بعد می‌آیند و به سکوهای نفتی و ناوهای ایرانی حمله می‌کنند و مثل حیوانی که ضربه ای به سرش خورده و گیج شده باشد وارد هر کاری می‌شود. نمونه آن بعد از این اتفاق می افتد مثلا در دفاع از ناو شکن «سهند» جمهوری اسلامی ایران در منطقه، سکوهای رشادت و کنترل خطوط مواصلاتی مقابل جبهه‌های رشادت مشغول حراست و صیانت از آرمان‌های جمهوری اسلامی ایران است که وارد عمل می‌شوند و با بیشترین تجهیزات ممکن به آن حمله می‌کنند.

یعنی هم از راه دریایی و هم هوایی و با استفاده از موشک‌های سطح به سطح و بمب‌های لیزری می‌آیند و به ناو ایران حمله می‌کنند و بلافاصله بحث ادامه نبرد می‌شود و ناو «سبلان» و موشک انداز «جوشن»؛ اینها وارد می‌شوند و آسیب می‌بینند. اما در مقابل ناوشکن ایران «سهند» با مشکل جدی روبرو می‌شود و چون تمام بمب‌ها را روی آن ریخته بودند آن را غرق می‌کند و «سهند» می‌ماند و دفاع می‌کند و حریف «سهند» نمی‌شود چون هم صحن‌ های دفاع را خوب حفظ می‌کند و هم آن‌ها را خوب دور می‌کند.

 آمریکای جهانخوار در خلیج فارس تجیهزات عمده‌ای علیه نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی و سپاه پایداران آورده و می‌خواهد عملیات انجام دهد، مقاومت شجاعانه ای و ایثارگرانه ای است. من ماجرای نبرد ناوشکن جمهوری اسلامی و سهند را عرض کردم و ماجرای نبرد ناوشکن جمهوری اسلامی ایران و سبلان را هم عرض کردم اما ماجرای ناو موشک انداز جوشن که در ارتباط با امریکایی ها جواب می دهند در سامانه های ارتباطی ماجرای دیگری است که گفتنش بسیار زیباست و امروز هم که آن را عنوان می کنیم برای ما روحیه است که در مقابل استکبار باید اینچنین عمل کرد.

در این جنگ به هر صورت یگان‌های عمده‌ای درگیر ناوشکن‌ها بودند چون نیروی دریایی سپاه در سال 64 – 65 شکل گرفت و با انواع و اقسام قایق‌های تندرو مجهز شد چون با وسایلی که خوشان داشتند رعدی بودند و آن‌ها نمی‌توانستند در فواصل کم و با نیروهایشان حریف ما شوند. زمانی‌که ان‌ها حمله می‌کردند به اینکه این قایق است یا ناوشکن یا ناو موشک انداز توجه نداشتند ولی نیروهای دریایی ارتش و سپاه دفاع جانانه‌ای در مقابل امریکایی‌ها انجام دادند و رویایی مستقیم با امریکا انجام ‌شد.

جزئیاتی از حماسه ناو موشک انداز جوشن در مقابل آمریکا/توپچی «جوشن» در حالیکه دست و پایش قطع بود علیه هواپیماهای دشمن با پای فرد دیگری پدال می‌زد

ناو موشک انداز «جوشن» در منطقه دیگری مسئولیت خودش را که داشته به منطقه نزدیک می‌شود و اقسام مختلف سامانه‌های راداری از هوا و دریا روی «جوشن» قفل می‌کند و مسئول مخابرات ناو موشک انداز «جوشن» پشت نظر ارتباطی می‌آید و با آن‌ها صحبت می‌کند و آن‌ها می‌گویند که شما باید قدم به دریا بزنید – اصطلاحی در میان دریا - چون ما می‌خواهیم که ناو را با موشک بزنیم و مسئول مخابرات ایرانی می‌خندد و آن روز هم مصادف با روز اول ماه رمضان بوده و همه نیروها روزه بودند و برای دومین و سومین بار هم این خبر را اعلام می‌کنند و دو سه ساعتی زمان می‌برد و در آخرش فرمانده ناو موشک انداز «جوشن» که الان هم زنده هستند به آن‌ها جواب می‌دهد و می‌گوید که شما باید این منطقه را ترک کنید و این منطقه متعلق به جمهوری اسلامی ایران  است و می‌دانید که شعار ما "هیهات من الذله" است و می‌دانیم که روی ما قفل هستید تا ما را بزنید اما ما صحنه را ترک نمی‌کنیم و تاکتیک عاشورایی داریم و این را می‌گوید و چندین فروند موشک از دریا و آسمان به سمت ناوشکن می‌آید. آنهایی که زنده هستند قسم می‌خورند که مثلا توپچی ناو موشک انداز «جوشن» در حالیکه دست و پایش قطع بود علیه هواپیماهای دشمن با پای فرد دیگری پدال می‌زد و با این انگیزه و با روحیه در برابر امریکای جهان خوار ایستادند.

انها هم که زنده ماندند بخاطر برخورد موشک با بدنه ناو بود که روی دکه های آزاد بودند و به سمت دریا پرت ‌شدند و مجروح و یا جانباز ‌شدند ولی در آن منطقه «سهند» و«جوشن» همین الان شهدای ما هستند. شهدای ما در عمق خلیج فارس هستند. باز هم عرض می‌کنم که این آب‌های نیلگون همیشه خلیج فارس با خون شهدای ما گلگون شده است و این منطقه منطقه ای است که برای ما قداست خاص خود را دارد و همیشه در طول تاریخ خلیج فارس خواهد ماند.

این یک عملیات بسیار نابرابر بود در مقابل کسی که به لحاظ تجهیزات بیشترین تجهیزاتش را به صحنه آورده و می خواهد مقابل نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران مبارزه کند. تا بتواند بالاخره توازن را به هم بزند و جنگ را به نفع صدام جلو ببرد. چون به هر حال هشت سال  کمک کردن و طرح ریزی را گذاشتند تا به این هدف برسند و آخرش هم نرسیدند.

هیمنه پوشالی دشمن استکباری به ویژه آمریکا و آسیب پذیری آن

ماه‌های منتهی به اتش بس در واقع اواخر جنگ علت حمله به هواپیمای مسافربری را داریم. علت این حمله را برای ما توضیح دهید و بعد پیامدهای این اتفاق را در فرآیند حمایت از ارتش صدام برایمان ترسیم کنید.

بالاخره آمریکا برای حمایت از رژیم بعثی و برای اینکه این عروسک خیمه شب بازی را که همه جور امکانات به آن داده بودند را حفظ کنند. وارد قضیه می شود. دشمن ما از آن طرف دنیا می آید و می رود در خلیج فارس تا اینگونه عمل کند تا ما بترسیم ولی این اتفاق نمی‌افتد. ما با تاکتیک عاشورایی و شعار هیهات من الذله در عرصه حضور داریم. یک جایی در ارتباط با این موضوعات که این تجهیزات وسیع، گسترده و هیمنه پوشالی که دشمن استکباری به ویژه آمریکا دارد و در اینجا حضور پیدا کرده فرمانده معظم کل قوا می‌فرماید: «عاشورا به ما ثابت کرد دشمن با همه هیمنه پوشالی که دارد آسیب پذیر است.» این موضوع در تاکتیک‌های ما استفاده شده و ضربه هایی که در خلیج فارس وارد شد با همین نگاه بود و گرنه آن‌ها خود را موفق می‌دانستند. آنچه باعث شد موفق نشوند همین تاکتیک بود.

حمله آمریکا به هواپیمای مسافربری، سند بی آبرویی دشمن در جهان

برای اینکه به آن خواسته برسند به هرکاری دست زدند. حمله به سکوهای نفتی، ناو ایران، قایق‌های سپاه و... بحث حمله به هواپیمای مسافربری در مخیله هیچ انسانی نمی‌گنجد که 290 نفر انسان بی‌گناه از سنین بالا تا کودک وقتی که به مسافرت می‌روند، یک ناوشکن بیاید با موشکش آن هواپیمای مسافربری بدون هیچگونه تجهیزات دفاعی را بزند. این نهایت نگاه بدی است که به انسانیت و شرافت دارند. این قضیه خیلی مهم است که نگاه آن کشور را نسبت به انسان‌ها و ترس آن‌ها نسبت به هرچیزی که در حرکت است، نشان می‌دهد که هواپیما به این بزرگی است با چشم غیر مسلح هم قابل تشخیص است و دوربین هم نمی‌خواهد. این افتخار دارد؟ این اوج بدبختی و افتادن در منجلاب است که هواپیمای مسافربری را بزنند.

هواپیمای مسافربری قابلیت انعطاف ندارد. همان مسیر خود را می‌رود. ارتفاع و سمت مشخصی دارد. به همه هم می‌گوید. در همه رادارها اعلام می‌کند که من چه کسی هستم و به کجا می‌روم. اما رژیم کودک کش و شیطانی برای رسیدن به منافع خود به هرکاری دست زد و این سند بی آبرویی دشمن در جهان است. درست است خیلی جاها به روی خود نمی‌آورند اما سند بی آبرویی است. در هشت سال دفاع مقدس از جهوری اسلامی یک مثال هم نمی‌توانی مانند این موضوع بزنی. ما می‌خواستیم توپخانه در بصره را بزنیم نمی‌گذاشتند و می‌گفتند ما نباید آن‌ها را بزنیم. خلبان‌های ما آن‌ها را بمباران نمی‌کردند. وسایل دفاعی شیمیایی نداریم؛ و نخواهیم داشت بمب اتم می‌گوییم ممنوع است تا اتفاقی مانند هیروشیما دیگر صورت نگیرد اما آن‌ها دارند و نگاه شیطانی خود را نشان داده‌اند.

دشمن برای برنامه‌ریزی درمورد اهداف انقلاب هیچوقت دست از کارهایش برنمی‌دارد

امام جمله عجیبی در وصف جنگ دارند که ما در جنگ دوست و دشمن خود را شناختیم. در مقطع پایانی جنگ دشمنی آمریکا حسابی بارز است جمله امام(ره) را که می‌شنوید یاد کدام واقعیت جنگ می‌ افتید؟

ما با توجه به آرمانی بودن‌مان و اینکه اهداف و سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران از اول انقلاب و خط مشی و چشم انداز انقلاب برای ما تعیین شده است، همه در جهت اعتلای حق و شرافت و انسانیت و بزرگی انسان و حمله نکردن به دیگران و برادری و برابری حرکت می‌کنیم. دفاع از مظلوم، ایستادگیدر مقابل استکبار و ظالم و نترسیدن از هیمنه‌های پوشالی، جزء ارزش‌های ماست. در طول جنگ، بعد از جنگ و وضعیت فعلی هم این خط فکری و ارزش‌ها بر نظام ما حاکم است. امام به موقع در آن مقطع زمانی فرمودند که چشم انداز و چراغ راه آینده هم باشد که ما در جنگ دوست و دشمن خود را شناختیم و این را مبنای آینده و پیشرفت انقلاب قرار دهیم و واقعا با تکیه بر همین کلام امام دشمن و دوست خود را شناختیم الان هم از خصوصیات بارز مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران و همه دست اندرکاران هدایت این کشور درجهت خط مشی مشخص شده همین دشمن شناسی و تهدید شناسی است که بدانیم دشمن برای برنامه‌ریزی درمورد اهداف انقلاب هیچوقت دست از کارهایش برنمی‌دارد.

ازطرف نیروی دریایی یک دلگرمی به مردم بدهید:

امروز همه نیروهای مسلح و نیروی دریایی ارتش که امروز بنا به فرموده فرمانده معظم کل قوا نیروی راهبردی لقب گرفته و با تغییر توسعه منطقه ماموریت‌اش در آب‌های آزاد جهان هم حضور دارد، به لطف خدا و با هدایت‌های بسیار روشنگرانه فرمانده معظم کل قوا و همتی که کارکنان متخصصین و اهل دانش و دانشگاهیان هماهنگ کردیم و پای کار آوردیم از توان بالایی برخوردار است. سال گذشته فرمانده معظم کل قوا فرمودند «در آینده اگر حادثه‌ای اتفاق بیفتد قطعا عملکرد نیروی دریایی از هفت آذر 59 بهتر و بیشتر خواهد بود». این برای ما افتخار است. امروز ما در ابعاد مختلف پیشرفت‌های قابل ملاحظه و چشمگیری داشتیم چرا که روی پاهای خود ایستاده‌ایم. از همان اول جنگ که مستشاران رفتند و دادن تجهیزات به ما قطع شد از آن مقطع روی پای خود ایستادیم. ما قطعه نداشتیم. نمی‌توانستیم تعمیری انجام دهیم. اما از همه این‌ها عبور کردیم.

همه تجهیزات نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی در داخل کشور قابل تامین است/در عرصه دریا آمادگی داریم در مقابل هر تهدیدی ماموریت خود را انجام دهیم

امروز ادعا می‌کنیم همه تجهیزات نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی در داخل کشور قابل تامین است. کاملا بومی شده است. نیروی انسانی مورد نیاز ما با ویژگی خاص انقلابی بودن در دانشگاه‌های نیروی دریایی پرورش پیدا می‌کند. تمرینات ما با فکر و عمل خودمان است. توسعه مختلف و متنوعی در شناورهای سطحی، زیر سطحی، پروازی موشکی عملیات ویژه تکاوران و تفنگ‌داران را داریم و در عرصه دریا آمادگی داریم در مقابل هر تهدیدی ماموریت خود را انجام دهیم. امروز در عرصه دریا نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان دو نیروی مکمل هم این توانمندی را دارند از منافع کشور در دریا دفاع کنند و روز به روز هم به این توانمندی اضافه می‌شود.

آنچه که امروز داریم از افتخارات استقلال جمهوری اسلامی است. از اینکه قدرت منطقه‌ای و اثرگذار در منطقه هستیم. و همه‌اش به خاطرخون شهدا و زحمات جانبازان و آزادگان است. پس باید به روح همه شهدا و امام شهدا درود بفرستیم و برای همه جانبازان آرزوی سلامتی کنیم. از همه مسئولان، فرماندهان ، بسیجی‌ان، ارتشی‌ها، سپاهیان و مردمی که به هر نوعی در دفاع مقدس حضور داشتند، قدردانی کنیم که اگر این پشتیبانی همه جانبه و گرم مردم نبود هیچکس نمی‌توانست ادعا کند که در جنگ پیروز می‌شود. باید دست تک تک مردم را بوسید و باید از این مردم مقاوم، ارزشمند، شهادت‌طلب، مومن، ایثارگر، معتقد و پای کار و از طراحان عملیات‌های هوایی، زمینی و دریایی در هشت سال دفاع مقدس تشکر و قدرانی کرد . همچنین از شهدایی که باعث تحول و حماسه شدند، یادی کنیم و بخواهیم مردم برای ما که سرباز جمهوری اسلامی ایران هستیم دعا کنند.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها