کد خبر: ۴۰۵۰۸
زمان انتشار: ۰۹:۲۹     ۲۶ بهمن ۱۳۹۰
روزنامه شرق با علی یونسی وزیر اطلاعات دوره اصلاحات گفت وگویی انجام داده است.

در بخشی از این گفت وگو آمده است:


*من معتقد بودم و هستم که دستگاه امنیتی باید بهترین ارتباط با اهالی هنر، قلم و فرهنگ داشته باشد و اگر مشکلی برای سازمان اطلاعاتی و امنیتی هست، این مشکل مشترک همه است، فقط مشکل سازمان امنیتی نیست، مشکل ارباب هنر هم هست و شاید برای آنها بیشتر باشد و شاید با کمک آنها بهتر حل شود نه با قطع رابطه و با قهر و رفتاری غیردوستانه و قهرآمیز؛ رفتار قهرآمیز با هنرمندان مشکلی را حل نمی‌کند و بر مشکلات می‌افزاید و مشکلات امنیتی تشدید می‌شود. در اینجا باید بگویم غیرکارشناسی‌ترین حرکت امنیتی این است که با جامعه اهل هنر و قلم و فرهنگ مانند هنرمندان و خبرنگاران کج‌رفتاری شود، چراکه این جماعت ممکن است سکوت اختیار کنند اما در باطن کار را بدتر خواهد کرد. اگر شاعر است، اشعارش را در پستو می‌سراید؛ اگر نویسنده است، کتاب خود را مخفیانه می‌نویسد؛ اگر فیلمساز و کارگردان است، اگر بازیگر است، به هر حال هرکدام راه خود را می‌روند و این مشکل امنیتی را بیشتر می‌کند، این قشر که تاثیرگذارترین اقشار در افکار و فرهنگ جامعه هستند با موضع‌گیری خصمانه در خفا و لفافه و به صورت سمبلیک در آینده بزرگ‌‌ترین مشکلات امنیتی را فراهم می‌کنند، با این وجود باید سازمان‌های امنیتی و اطلاعاتی هدف اصلی‌شان آشتی با گروهی باشد که کارشان فرهنگ‌سازی است و با کمک آنها اگر مشکل امنیتی است برطرف شود نه اینکه این‌گونه تصور شود که آنها مشکل امنیتی هستند.


*مشکل امنیتی اگر وجود دارد، مشکل مشترک است چراکه یک سازمان امنیتی مشکل امنیتی را مشکل مردم می‌داند نه حکومت؛ چراکه اگر ناامنی وجود دارد به ضرر مردم و جامعه هنری است، اول مشکل مردم است نه حکومت؛ جامعه هنری هم از مردم هستند و غیرقابل تفکیک از مردم نیستند چراکه مخاطبان اصلی آنها مردم هستند. بنابراین یک سازمان امنیتی اگر بخواهد مشکل مردم را حل کند باید با این قشر مشکل خود را حل کند و این فلسفه کلی ما بود. بعد از مطالعه و کسب نظر کارشناسی وزارت اطلاعات و مراکز دیگر، شعار ما در وزارت اطلاعات: «امنیت از مردم، برای مردم و به کمک مردم» بود.


*[در پاسخ به وجود لیست سیاه هنرمندان در وزارت اطلاعات] ما این ادبیات فهرست سیاه و سرخ را نه در آن زمان و نه در این زمان نمی‌پسندیم. در زمان ما سعی شد حتی به صورت یک‌جانبه اعتمادسازی کنیم، اعتماد را جلب و براساس کمک متقابل مشکل را حل کردیم. این هم مقدمه‌ای بود برای نحوه تعامل و ارتباط ما با نویسنده‌ها، سینماگران، شاعران و تمام کسانی که در حوزه فرهنگ و هنر فعال بودند.


*بهترین تعامل را با آقای مسجدجامعی داشتیم و خوب هم حرف یکدیگر را متوجه می‌شدیم. در دولت اصلاحات جامعه هنری احساس می‌کرد پناهگاهی دارد و چنانچه مشکل قضایی برای فردی پیش می‌آمد به وزارت ارشاد و وزارت اطلاعات پناه می‌آورد و می‌خواست مشکل را حل کنیم.


*اگر فردی برنده جایزه بین‌المللی می‌شد ما اولین گروهی بودیم که به او تبریک می‌گفتیم و به کمک او می‌رفتیم و مشورت می‌دادیم که این فرد از طرف گروه‌های تروریستی محاصره نشود. به‌طور مثال یک حقوقدان[شیرین عبادی] در زمان ما برنده جایزه مهم بین‌المللی شد، بررسی و احساس کردیم اگر با او برخورد مثبتی نشود چه‌بسا از طرف گروه‌های تروریستی و ضدانقلاب تحت‌تاثیر قرار بگیرد، به او تبریک گفتیم و کمک کردیم که به ایران هم بازگردد؛ یا فرض کنید اگر اتفاقی که امروز برای اصغر فرهادی و موفقیت جهانی فیلم او در زمان ما رخ داده بود، پیشنهاد می‌دادیم برای او جشن بگیرند و از او در فرودگاه استقبال ویژه‌ای می‌کردیم و چنانچه می‌دیدیم گروه‌های تروریستی و ضدامنیتی می‌خواهند از فردی سوءاستفاده کنند، اطلاعات لازم را به او می‌دادیم که خود فرد حواسش جمع باشد، ما می‌شدیم یار و یاور و کمک کار او نه اینکه از ما احساس خطر کند بلکه اگر احساس خطر می‌کرد، از ما تقاضای کمک می‌کرد. در عین حال ما راهنمایی‌ها، اطلاعات و ارشادهای لازم را می‌دادیم که حواس‌شان جمع باشد، چراکه هیچ هنرمندی حاضر نیست که به صورت خودخواسته و طبیعی با همکاری با گروه‌های ضدانقلاب برای خودش دردسر ایجاد کند، اگر بخواهد رفتار ضدانقلاب هم داشته باشد، جایش ایران نیست و اگر یک هنرمند هم از گروه ضدانقلابی در هنرمندان نفوذ می‌کرد او را از جامعه هنری دور می‌کردیم. هنرمندان باتوجه به روح لطیفی که دارند، زودرنج و حساس هستند با این قشر باید به‌گونه‌ای رفتار کرد که آنها را جذب کرد، نه طرد. نباید رفتاری کرد که این گروه از هنرمندان به سمت خروج از کشور سوق داده شوند، مشخص است که این طیف از هنرمندان مهاجر مایل بودند در ایران بمانند و به روش گذشته ادامه دهند و از جامعه و انقلاب جا نمانند، اما متاسفانه رفتار تند و تنگ‌نظرانه برخی افراد سبب شد خیلی‌ها رفتند و این ضایعه غیرقابل جبران است و ما این روش را نمی‌پسندیم و در نهایت به زیان امنیت کشور می‌دانیم.


*حاتمی‌کیا از افتخارات سینمای ایران است و بهترین آثار را در دفاع مقدس داشته است. من هم مانند میلیون‌ها نفر از مشتری‌های پروپاقرص فیلم‌های ایشان هستم. این فیلم هم از آثار خوب ایشان است. در زمان ساخت به رنگ ارغوان هیچ‌گونه مشورت و حتی اطلاعی به ما داده نشد و به ابتکار خودشان این فیلم را ساختند. شاید انگیزه‌شان این بود که در آن دوران مساله‌ای که ذهن جامعه را کاملا مشغول کرده بود، مساله «قتل‌های زنجیره‌ای» بود. حاتمی‌کیا این فیلم را ساخت. در این فیلم تلاش شده که بخشی از این ذهنیت منفی که یک مامور اطلاعاتی حس لطیف عاشقانه نمی‌تواند داشته باشد، تصحیح و عنوان شود که آن‌طور نیست که ماموران اطلاعاتی، انسان‌های خشن و سخت باشند که دارای عواطف بشری نیستند که این معنی به خوبی نمایش داده شده است. این فیلم به خوبی ابزارمند بودن دستگاه‌های امنیتی را نشان می‌دهد که به دستگاه‌های پیچیده عملیاتی دسترسی دارند و اقتدار ابزار اطلاعاتی را به خوبی به نمایش گذاشته که یک مامور اطلاعاتی از چه توانی برخوردار است، تحلیل عمیق مامور اطلاعاتی و پیچیدگی کار این مامور به خوبی نمایش داده شده است که این از نقاط مثبت فیلم است. اما فیلم نقاط منفی زیادی هم داشت که در آن زمان خاص برای تخریب روحیه کارکنان وزارت اطلاعات و ذهنیت جامعه نسبت به وزارت اطلاعات، مناسب نبود.


*ما فیلم «به رنگ ارغوان» را توقیف نکردیم و اصولا وزارت اطلاعات هیچ‌گونه مسوولیتی در این خصوص نداشت. مسوول اصلی در این زمینه وزارت ارشاد است. ولی این فیلم به دلیل ترویج خشونت و نمایش غیرواقعی امور امنیتی، مورد حمایت و قبول ما نبود. در آن زمان سیاست کلی و اساسی وزارت اطلاعات تصحیح ذهنیت جامعه درخصوص وزارت اطلاعات بود که به‌دلیل بحران‌های قتل‌های زنجیره‌ای شدیدا آسیب دیده بود. ما فیلم را توقیف نکردیم اما پیشنهاد کردیم که وزارت اطلاعات آن را خریداری کند که در زمان مناسب یا با اصلاح مناسب اکران شود که این پیشنهاد مورد موافقت آقای ساداتیان تهیه‌کننده فیلم قرار گرفت. اظهارات ایشان برای گرم کردن بازار نمایش فیلم بود که موفق هم نبود.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
sarbaz
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۱:۱۶ - ۲۶ بهمن ۱۳۹۰
۰
۰
آقای یونسی حق ندارد در مورد سیستمی سخن بگوید که با سوء مدیریت خود ریشه مفاسد سیاسی و اقتصادی را تقویت کرد و کار بجایی کشید که برخی همکاران او چون علی ربیعی و امثالهم کنار دست خاتمی فتنه های سال 78 و 88 را مدیریت می کردند.
یونسی بهتر است برود خانواده اش را جمع کند و آن فرزند ناخلفی را که توسط همین بچه های وزارت اطلاعات در شورشهای خیابانی دستگیر شد!
جای تاسف است که امثال او کاملا بر خلاف منویات امام (ره) و رهبر معظم تمام قد و البته در سایه با راس فتنه بودند و امروز هر یک شده اند دایه دلسوزتر از مادر برای نظام و سیستم اطلاعاتی ما.
او باید جواب دهد، عبدالمالک ریگی چگونه به مخبیر وزارت اطلاعات انتخاب شد؟
او باید جواب دهد چگونه حدود 50 تا 60 نفر از بچه های اطلاعات در دوره مدیریت او و خاتمی خائن لو خورده و بشهادت رسیدند؟
او و امثال او با سوء مدیریت خود و نفوذ دادن عناصر خاص در وزارت اطلاعات بود که توانستند فتنه ای به گسترگی فتنه سال 88 را طرح ریزی کنند.
آیا امثال او از اظهارات امثال علی هاشمی رفسنجانی (برادر زاده هاشمی و نماینده سابق رفسنجان)علیه رهبری ، اقدامات مهدی هاشمی و فائزه و مزخرفات و توهین به نص احکام اسلام و نص صریح آیات الهی در باب حجاب و قصاص که فائزه در نشریه زنانش بچاب میرساند و بستر سازی فرهنگی برای هدم احکام اسلام و حاکمیت تفکر غربزده بی بندباری زنن می کرد، اطلاع نداشت؟
چگونه است وزارت اطلاعات دوران احمدی نژاد بت شکن، آنها را دستگیر می کند اما در دوران او و علی رغم حجم بالای توهینها و اقدامات خلاف امنیت ملی، جرات برخورد ندارند؟
یونسی از مردودین است و باعث تاسف که در دستگاه قضاء این مملکت اسلامی لانه کرده و از نفوذ خود به وقتش استفاده و مجرمان سیاسی و غیره را در سایه مورد تفقد قضائی قرار می دهند!
اما در خصوص اظهارات مسخره او در خصوص عملکرد وزارت اطلاعات عزیز و افتخار آفرین، تضاد دیدگاه او را با نص فرمایش حضرت امام در وصیت نامه سیاسی الهی آن حضرت به عرض مخاطبان میرسانم:
حضرت امام روح الله(ره) (وصیت نامه-بند میم):
"اکنون وصیت من به مجلس شوراى اسلامى در حال و آینده و رئیس جمهور و رؤساى جمهور ما بعد و به شوراى نگهبان و شوراى قضایى و دولت در هر زمان، آن است که نگذارند این دستگاههاى خبرى و مطبوعات و مجله ها از اسلام و مصالح کشور منحرف شوند. و باید همه بدانیم که آزادى به شکل غربى آن، که موجب تباهى جوانان و دختران و پسران مى شود، از نظر اسلام و عقل محکوم است. و تبلیغات و مقالات و سخنرانیها و کتب و مجلات بر خلاف اسلام و عفت عمومى و مصالح کشور حرام است.و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیرى از آنها واجب است.و از آزادیهاى مخرب باید جلوگیرى شود. و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه بر خلاف مسیر ملت و کشور اسلامى و مخالف با حیثیت جمهورى اسلامى است به طور قاطع اگر جلوگیرى نشود، همه مسئول مى باشند. و مردم و جوانان حزب اللهى اگر برخورد به یکى از امور مذکور نمودند به دستگاههاى مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهى نمودند، خودشان مکلف به جلوگیرى هستند. خداوند تعالى مددکار همه باشد.
-بند"ن" از وصیت نامه
"و وصیت من به نویسندگان و گویندگان و روشنفکران و اشکالتراشان و صاحب عقدگان آن است که به جاى آنکه وقت خود را در خلاف مسیر جمهورى اسلامى صرف کنید و هر چه توان دارید در بدبینى و بدخواهى و بدگویى از مجلس و دولت و سایر خدمتگزاران به کار برید، و با این عمل کشور خود را به سوى ابرقدرتها سوق دهید، با خداى خود یک شب خلوت کنید و اگر به خداوند عقیده ندارید با وجدان خود خلوت کنید و انگیزه باطنى خود را که بسیار مى شود خود انسانها از آن بیخبرند بررسى کنید، ببینید آیا با کدام معیار و با چه انصاف خون این جوانان قلم قلم شده را در جبهه ها و در شهرها نادیده مى گیرید و با ملتى که مى خواهد از زیر بار ستمگران و غارتگران خارجى و داخلى خارج شود و استقلال و آزادى را با جان خود و فرزندان عزیز خود به دست آورده و با فداکارى م ىخواهد آن را حفظ کند، به جنگ اعصاب برخاسته اید و به اختلاف انگیزى و توطئه هاى خائنانه دامن مى زنید و راه را براى مستکبران و ستمگران باز م ىکنید. آیا بهتر نیست که با فکر و قلم و بیان خود دولت و مجلس و ملت را راهنمایى براى حفظ میهن خود نمایید؟ آیا سزاوار نیست که به این ملت مظلوم محروم کمک کنید و با یارى خود حکومت اسلامى را استقرار دهید؟ آیا این مجلس و رئیس جمهور و دولت و قوه قضایى را از آنچه در زمان رژیم سابق بود بدتر مى دانید؟ آیا از یاد برده اید ستمهایى که آن رژیم لعنتى بر این ملت مظلوم بی پناه روا میداشت؟"
سلام و درود خدا بر سربازان گمنان ولی عصر (عج) و شهدای گرانقدر
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها