کد خبر: ۴۱۹۰۰۲
زمان انتشار: ۱۴:۲۵     ۲۹ فروردين ۱۳۹۶
هفته گذشته لابی عربستان در آمریکا موسوم به «ساپراک» با انتشار فیلمی، جمهوری اسلامی ایران را به رابطه با «داعش» و حمایت از گروه‌های تروریستی متهم کرده بود.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، هفته گذشته رسانه‌های آمریکایی اعلام کردند، به‌زودی فیلم مستند جدیدی تحت عنوان «خطر پنهان» پخش خواهد شد که ارتباط ایران با گروه «داعش» را ثابت کرده و دست داشتن ایران در عملیات‌های تروریستی جهان را افشا می‌کند.

نکته قابل توجه در این فیلم، ادعاهای بی‌پایه و تکراری علیه ایران نبود، بلکه انتساب ساخت آن به «کمیته‌ امور روابط عمومی عربستان و آمریکا» موسوم به «ساپراک» بود.

مدت زمان این فیلم 60 دقیقه و در قالب «مستند»(بمعنای قابل استناد و معتبر) به زبان انگلیسی با زیرنویس عربی به بازار عرضه شده و دارای ساختاری، مصاحبه ‌محور است، لذا سازنده فیلم برای از بسیاری از مقامات و محققان آمریکایی استفاده کرده که هریک یا یهودی الاصل هستند ویا وابسته به اسرائیل.

«مایکل فلین»، مشاور مستعفی امنیت ملی آمریکا در دولت ترامپ و مایکل لدین»، مشاور سابق امنیت ملی آمریکا از شخصیت‌هایی هستند که سازندگان فیلم با آنها گفت‌وگو کرده‌اند.

آشنایی با ساپراک

اواسط مارس 2015 رسانه‌ها از شروع فعالیت نخستین لابی سعودی در آمریکا موسوم به «ساپراک» خبر دادند تا سعودی‌ها نیز همانند صهیونیست‌ها «لابی» مختص خود در نهادهای حکومتی و موسسات رسمی آمریکا داشته باشند.

به نظر می‌رسد، موعد اعلام تشکیل لابی سعودی به زمانی موکول شده بود که نفوذ و قدرت آمریکا در خاورمیانه رو به افول نهاده و سیاست خارجی کاخ سفید به سمت شرق آسیا و مهار چین و روسیه چرخش داشته باشد.

اما آنچه این پروژه را نهایی کرد، شکست سعودی‌ها در قانع کردن آمریکایی‌ها به عدم مذاکره و توافق با ایران در پرونده هسته‌ای و احساس خطر از بازگشت تهران به صحنه بین‌المللی با اجرایی شدن «برجام» و اتخاذ مواضع سخت‌‌گیرانه‌‌تر علیه دمشق و ورود مستقیم نظامی به این بحران بود.

پیشینه لابی‌گری عربی در آمریکا

«لابی» یا همان گروه‌ فشار و نفوذ دارای پیشینه‌ای دیرینه در تاریخ سیاسی آمریکاست. لذا نه تنها سعودی‌ها بلکه دیگر کشورهای نیز از خدمات این گروه‌های بهره می‌‌بردند.

درآمدزایی این گروه‌ها موجب شده محافل سیاسی و دوایر حکومتی آمریکا به این گروه‌ها توجه ویژه‌ای داشته باشند، چون برخی گزارش‌ها میانگین درآمد ماهیانه مرکز مطالعات «شورای آتلانتیک» آمریکا را هزاران دلار برآورد کرده بود.

دوران طلایی انعقاد قراردادهای کلان گروه‌های نفوذ آمریکا به سال‌های سفیری شاهزاده «بندر بن سلطان» در واشنگتن بازمی‌گردد که بطور متوسط سالیانه 350 میلیون دلار را صرف گسترش نفوذ و تقویت موقعیت عربستان در آمریکا و صحنه بین المللی می‌کرد.

خدماتی که لابی‌ها ارائه می‌دهند

خدماتی که گروه‌های فشار و نفوذ ارائه می‌‌دهند، متنوع و گسترده است، اما آنچه سعودی‌ها درپی آن هستند، بهبود وجهه‌ در صحنه بین‌المللی بویژه در حوزه حقوق بشر است. براساس گزارش‌ها «مرکز مطالعات سیاسی آمریکا» طی سال‌های گذشته بیشترین خدمات را در قالب تحریف وضعیت حقوق بشر در عربستان به سعودی‌ها ارائه داده و بالاترین درآمد بالغ بر ماهیانه 500 هزار دلار را به خود اختصاص داده است.

پس از مرکز مطالعات سیاسی آمریکا، شرکت «کورفیس» با ارائه خدماتی مانند نوشتن متن سخنرانی‌ها، تنظیم بیانیه‌ها، بخشنامه‌ها، اطلاعیه‌ها، همچنین رصد پایگاه‌های اجتماعی و کسب درآمد ماهیانه‌ 240 هزار دلار رتبه دوم را از آن خود می‌کند.

«نورمن کولمن»، از رهبران یهودی الاصل حزب جمهوری‌خواه ریاست این مرکز را برعهده دارد. وی طی سال‌های ریاستش در این مرکز نه تنها به سعودی‌ها خدمات مورد درخواست را ارائه می‌داد، بلکه از مارس سال 2015 با سمت رایزن و مشاور و در قبال دریافت ماهیانه 60 هزار دلار به سفارت عربستان در واشنگتن ملحق شد.

اما در میان شرکت‌های وابسته به حزب دموکرات‌ «مجموعه شرکت‌های پادستا» با درآمد ماهیانه 200 هزار دلار در رتبه اول قرار داشت. ریاست پادستا را «تونی پادستا»، مسئول اصلی برنامه انتخاباتی «هیلاری کلینتون» برعهده داشت.

پس از پادستا، شرکت‌های «Patton Boggs» با هدف جلب متحد میان نمایندگان کنگره و رهبران حزب دموکرات و «Loeffler Group» با هدف جلب متحد از بین جمهوری‌‌خواهان قرار داشتند.

همچنین «توماس لوفلر»، نماینده سابق جمهوری‌خواه مجلس نمایندگان و از نزدیکترین شرکای «جان مک‌کین» از محل لابی‌‌گری به نفع عربستان 10 میلیون دلار کسب درآمد کرده بود.

 بنابر گزارش‌ها، عربستان در سال‌‌های اخیر از خدمات بیش از 20 شرکت و گروه فشار استفاده و جهت استفاده از خدمات آنها بیش از 270 میلیون دلار هزینه کرده بود.

سعودی‌ها خواستار چه خدماتی بودند

طبق گزارش 2 ماه نوامبر و دسامبر سال 2013 مرکز آمار سازمان«The Lobby Watch» ، عربستان بیش از 113 میلیون دلار را برای تصویب قانون «کریک منندز» یا قانون ناظر بر اجرای بسته جدید تحریم‌‌ها علیه ایران به شرکت «Exxon Mobil Corp» پرداخت کرده بود.

لابی سعودی طی سال‌های 2011 تا 2013 نیز برای رساندن کمک‌های نظامی به گروه‌های مسلح سوری، 125 میلیون دلار به شرکت «US Chamber of Commerce » پرداخت کرده بود.

می‌توان تصور کرد، سعودی‌ها طی 25 سال گذشته در قبال بهره‌مندی از خدمات شرکت‌‌ها و گروه‌های فشار و نفوذ چه مبالغ هنگفت و کلانی را پرداخت کرده باشند.

ارتباط تنگاتنگ ساپراک و ایپاک

پس از اعلام تشکیل کمیته روابط عمومی عربستان و آمریکا، آنچه بیش از هرچیز نگاه‌ها را به خود جلب می‌کرد، نامگذاری آن به «ساپراک» بود که تقریبا هم وزن و هم ریتم لابی صهیونیستی «ایپاک» است.

سوالی که در اینجا مطرح می‌شود، این است که آیا واقعا میان ساپراک و ایپاک ارتباطاتی وجود دارد یا همه چیز در حد حدس و گمان است.

درباره ارتباط تنگاتنگ و اهداف مشترک این دو لابی سفر «انور عشقی»، افسر سابق دستگاه اطلاعات عربستان، ملقب به «حلقه اتصال ریاض- تل‌آویو» چند روز پیش از اعلام تشکیل ساپراک، به سرزمین‌های اشغالی و دیدارش با «دوری گولد» مشاور «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر رژیم صهیونیستی را یادآور می‌شویم.

این درحالی است که منابع ارشد عربی و نزدیک به «عادل الجبیر» تاکید می‌کنند، سفارت عربستان در واشنگتن «واهمه‌ای از بیان این گفته ندارد که در تشکیل ساپراک از مشاوران ایپاک کمک ‌‌گرفته و نمی‌خواهد آن را مخفی کند».

یک سال قبل از اعلام تشکیل ساپراک نیز «رابرت باری»، روزنامه‌نگار مشهور آمریکایی با انتشار یادداشتی پرده از حقایق تکان‌دهنده‌ای برداشت. وی به نقل از یک منبع ارشد سازمان سیا نوشته بود: «عربستان طی دو سال و نیم گذشته حداقل 16 میلیارد دلار برای مشارکت در طرح‌های زیربنایی سرزمین‌های اشغالی مانند شهرک‌سازی در کرانه باختری به نتانیاهو کمک مالی کرده است».  

چند ماه پس از تشکیل ساپراک نیز شماری از مقامات مسئول سعودی ضمن بیان علاقه بی‌حد و مرزشان به صهیونیست‌ها و تبعیت بی قید و شرط از ایپاک برای راضی نگهداشتن واشنگتن، دیگر کشورهای عربی را به تبعیت از این خط مشی تشویق و تاکید کردند: «راه نفوذ در دوایر تصمیم‌گیری و حکومتی آمریکا از تل‌آویو و ایپاک می‌گذرد».

سیزدهم اکتبر سال گذشته نیز «سلمان الانصاری»، رئیس کمیته ساپراک در مقاله‌ای، خواستار تشکیل ائتلافی مشترک بین عربستان و اسرائیل مقابل ایران شده، می‌نویسد: «اتحاد عربستان و اسرائیل می‌‌تواند به نفع خاورمیانه بزرگ باشد».

الانصاری اذعان می‌کند، عربستان و اسرائیل هرگز رو در روی هم قرار نگرفته‌اند و این درها را به روی روابط راهبردی می‌گشاید. وی با تاکید براینکه اسرائیل و عربستان طی 7 دهه گذشته سیاست خارجی متعادل و متوازنی را اتخاذ کرده بودند و اقدام خصمانه و تحریک‌آمیزی علیه یکدیگر انجام نداده و به درک مشترکی از هم دست یافته‌اند، همکاری در زمینه طرح‌های اجرایی بین دو طرف را امری محتمل دانست.

الانصاری با بیان اینکه عربستان و اسرائیل در مواجه با تهدید ایران می‌‌توانند متحد شوند، عامل این اتحاد را تهدید مشترک یعنی گروه‌های مسلح تندرو می‌داند.

خطر نهفته در اظهارات الانصاری آن است که وی به نمایندگی از کشورهای عربی و جهان اسلام سخن گفته و تاکید می‌کند، هرگامی که عربستان بسمت اسرائیل بردارد، موافقت اعراب و مسلمانان را به همراه دارد و این نزدیکی ثبات و امنیت منطقه‌ در برابر تضعیف گروه‌های تندرو و حامیانشان را به دنبال دارد.

تشکیل ساپراک چرا و با چه هدفی

ریاض ادعا می‌کند، هدف ساپراک دسترسی به شهروندان آمریکایی و آموزش آنها درباره همه مسائل مربوط به روابط عربستان و آمریکا و امور عربی است. در این راستا، محافل سعودی انتظار دارند، این کمیته، تحولی ویژه در روابط عربستان و آمریکا ایجاد کند، زیرا به گفته آنان در زمینه تماس مستقیم بین مردم عربستان و آمریکا اولین در نوع خود بشمار می‌رود.

اما در پس این ادعاها، سعودی‌ها اهداف دیگری مانند تحمیل سیاست‌های عربستان بر واشنگتن و اجرای آنها، کاهش نفوذ و تاثیرگذاری دیگر لابی‌ها، جلب افکار عمومی به سیاست‌گذاری‌های عربستان و تشکیل قطب دومی مقابل لابی صهیونیستی جهت اعمال فشار بر دولت و کنگره آمریکا را دنبال می‌کنند.

از سوی دیگر، درک این حقیقت که پادشاه جدید عربستان از حمایت کمتر آمریکا نسبت به پادشاه گذشته برخوردار است و ضرورت پر کردن خلأ ناشی از حذف برخی مهره‌های با نفوذ سعودی مانند بندر بن سلطان و «سعود الفیصل» و اهمیت احیای مجدد مراکز ثقل استراتژیک عربستان در آمریکا، همه و همه ضرورت گسترش نفوذ و جلب بیشتر حمایت محافل سیاسی و حکومتی آمریکا را به حاکمان سعودی گوشزد می‌کند.

خلاصه سخن

آنچه گذشت و در سطور بالا به آن اشاره شد، بخشی بسیار ناچیز از خفایای تشکیل ساپراک است که اگر بخواهیم دو هدف مهم برای آن تعریف کنیم، اولی تحریف حقایق و چهره واقعی سعودی‌ها با توسل به لابی‌های فشار و دوم مبارزه با جمهوری اسلامی ایران است.

بر اساس این 2 اصل طبیعی است که شاهد ساخت چنین فیلمی از سوی ساپراک و چنین ادعاهایی از سوی سعودی‌ها باشیم. امروزه این حقیقت چون آفتاب روشن و آشکار است که «وهابیت» سرمنشاء تمام افراط گرایی‌ها و تندروی‌هاست و در سال‌های اخیر بارها از سوی ادیان و مکاتب دیگر طرد و نفی شده است.

اتهامات وارده به جمهوری اسلامی ایران در این فیلم ساپراک و ادعاهای مطرح شده چنان کودکانه و ساده‌‌لوحانه به نظر می‌آیند که هیچ منطقی نمی‌تواند، آنها را بپذیرد، از جمله اینکه

- طی 6 سال بحران سوریه این عربستان سعودی و متحدان منطقه‌ای و بین المللیش بودند که به حمایت از تروریسم محکوم شدند

- تاکنون صدها و حتی هزاران گزارش، تحلیل، یادداشت و تفسیر منتشر شده که ریشه‌های مشترک اعتقادی، تاریخی، اجتماعی و فکری بین وهابیت و داعش را مورد تاکید قرار داده و ثابت می‌کند

- بسیاری از سرکردگان داعش و عناصر انتحاری و تروریستی این گروه را شهروندان سعودی تشکیل می‌دهند

- بسیاری از افرادی که در این فیلم به اظهارات آنها به عنوان مدرک استناد شده، یا دارای ریشه‌های یهودی یا وابستگی صهیونیستی و یا به دشمنی با جمهوری اسلامی ایران معروف هستند

- چگونه می‌توان ادعای مقامات کشوری را پذیرفت که مقدس‌ترین کشور اسلامی و عربی را اشغال کرده و به حمایت‌ و پشتیبانی‌اش از گروه‌های تروریستی تکفیری وهابی داعش و جبهه النصره به اثبات رسیده است

دلایلی فوق را باید ساده‌ترین و شفاف‌ترین دلایلی توصیف کرد که ادعاها و اتهامات وارد شده به جمهوری اسلامی توسط ساپراک را رد می‌کند، اما این شک و شبهه بزرگ را در ذهن ایجاد می‌کند که سازندگان این فیلم گویی در دنیای دیگر زندگی می‌کنند که با توسل به چنین منطق کودکانه‌ای و چشم بستن بر حقایقی که دوست و دشمن به آن اذعان دارد، کشوری چون جمهوری اسلامی ایران را به رابطه با داعش و حمایت از گروه‌های تروریستی متهم می‌کنند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها