کد خبر: ۴۳۵۶۵۵
زمان انتشار: ۱۴:۵۸     ۳۰ آذر ۱۳۹۶
در تقدیر از ساخت و پخش سریال سایه بان:
سریال سایه بان که این شبها از شبکه دو سیما در حال پخش است قصه جوانان این مرز و بوم را روایت می کند. سهراب ، سعید ، آرمان ، بابک ، حمید ، سارا و نسترن ، هر کدام نماینده طیفی از این جوانان هستند که مشکلات خاص خودشان را دارند اما همه در یک امر مشترک اند و آن تلاش برای رسیدن به یک زندگی بهتر است ، آنهم از راه درست.
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه 598/زهرا سلگی؛ فیلم یا کتاب وقتی به مقوله ای ملموس و از جنس دغدغه های مردمش بپردازد مخاطب با آن ارتباط برقرار می کند و در نقاط مشترک اش با شخصیت های آن همزاد پنداری می کند.

از امیدهایش سرشار از امید می شود و با شکست هایش غمگین. اما وقتی به مقوله ای می پردازد که مخاطب تا به حال آن را تجربه نکرده و یا حتی ممکن است هیچ وقت برایش پیش نیاید او را دچار یک توهم و خیال پردازی محض می کند که اثرش هر چند که مثبت باشد آنی و مقطعی خواهد بود.

سریال سایه بان که این شبها از شبکه دو سیما در حال پخش است قصه جوانان این مرز و بوم را روایت می کند.

سهراب، سعید، آرمان، بابک، حمید، سارا و نسترن، هر کدام نماینده طیفی از این جوانان هستند که مشکلات خاص خودشان را دارند اما همه در یک امر مشترک اند و آن تلاش برای رسیدن به یک زندگی بهتر است ، آنهم از راه درست.

در این فیلم هم تقابل دو طیف فقیر و غنی دیده می شود و هم در کنار هم بودنشان برای رسیدن به زندگی بهتر.

سهراب که شخصیت اصلی فیلم است.جوانی است از یک خانواده مذهبی و سنتی با سطح اقتصادی پایین که سالها پیش پدر کارگرش را از دست داده و خودش مسئولیت خانواده را به عهده گرفته است.

او در یک کارگاه مبل سازی کار می کند که مدتی است با مشگل روبه رو شده آنهم به این دلیل که مبل فروشان به واردات مبل روی آورده اند و از تولید کنندگان داخلی حمایت نمی کنند، (مشگلی که این روزها چوبی است لای چرخ اقتصاد کشور و معاش خانواده های زیادی را تحت تاثیر قرار داده است) و همین مسئله باعث بالا آمدن بدهی های زیاد برای صاحب کارگاه شده و او هم چاره کار را در تعطیل کردن کار می بیند.

سهراب بخاطر وضعیت بد اقتصادی کارکنان و جلوگیری از بیکار شدنشان قسم می خورد که مانع بسته شدن کارگاه شود و برای همین با سعی و تلاش و انگیزه زیاد به سراغ فروشندگان می رود برای راه اندازی دوباره کار که با عدم حمایت آنها روبه رو می شود اما دست از تلاش نمی کشد....


سعید دوست صمیمی سهراب هم به دلیل بیکاری و فشار اقتصادی که زندگی مشترکش را هم تحت تاثیر قرار داده با قرض گرفتن پس انداز سهراب به چین می رود و کالای چینی وارد می کند تا خود را از وضعیتی که دارد نجات دهد....

آرمان پسری است از یک خانواده پولدار که قصد دارد با سارا خواهر سهراب ازدواج کند که به دلیل سطح پایین اقتصادی خانواده سارا با مخالفت مادرش روبه رو می شود...

سارا برخلاف روتین فیلم ها دانشجو نیست و زندگی اش در رفت و آمد دانشگاه و اتفاقات تکراری فضای دانشگاهها در فیلمها نمی گذرد، بلکه دختری است آرام و کم حرف و مقید به اصول اخلاقی که برای گذران زندگی اش در آینده به آموزشگاه خیاطی می رود تا شاید بعدها مثل مادرش با چرخ خیاطی اش کسب درآمد کند.

در کنار او نسترن همسر سعید دختری است از خانواده ایی متمول و ثروتمند که از بین خواستگارانش سعید را که از خانواده پایین شهری است صرفا به دلیل برتری های اخلاقی و محبتی که به او داشته انتخاب کرده و امروز با مشکلات بیکاری و بی پولی سعید دست و پنجه نرم می کند....

باید گفت داستان سهراب و سعید و تک تک شخصیت های فیلم ، داستان جوانان غیرتمندی است که خود را به هر دری می زنند که در مقابل زن و فرزند و خانواده هاشان سرشکسته نباشند و روزی حلال به دست بیاورند.

دیدن این فیلم را به جوانان توصیه می کنم بخاطر امیدهایی که نمی گذارد نامید شوند با اتکا به ایمانشان و زور بازوی شان و همچنین به مسئولینی که ظاهرا مشغولیت زیاد مانع خارج شدنشان از چار دیواری اتاق هاشان می شود و از فضای زندگی مردم و فضای جامعه و کشوری که از بیت المالش ارتزاق می کنندکه مشکلات مردم را تدبیر کنند آگاه شوند، باشد که تغییری حاصل شود.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها