کد خبر: ۴۶۹۳۱۰
زمان انتشار: ۱۰:۱۷     ۳۰ فروردين ۱۳۹۹
چگونه آرمان‌شهر خیالی سرمایه‌داری به چالش کشیده شد؛
این روزها، اما کرونا بدون تبعیض همه نظم‌های موجود را مختل کرده است. بیش از همه «سرمایه‌داری» را که ورای همه دولت- ملت‌ها به «نظم» خود می‌بالید. در میانه شدیدترین انتقادات به فضای سرمایه‌داری، هالیوود میان معرکه می‌آمد و تجویز تازه‌ای می‌کرد.
به گزارش پایگاه 598، هالیوود شاید به اندازه کل نظام فلسفی غرب برای بالابردن پرچم سرمایه‌داری زحمت کشیده بود. من بار‌ها به اعجاب‌انگیزی هالیوود در تلاش برای حفظ نظم سرمایه‌داری رشک برده‌ام. حالا صداقت ناگزیر شبکه‌های اجتماعی در عصر کرونا همه آنچه را هالیوود برساخته بود فروریخت و این فروریختن ادامه دارد؛ از همشهری کین تا جوکر، مجموعه‌های وال‌استریت، فیلم‌های ابرقهرمانی مارول، بتمن، سوپرمن و همه فیلم‌های سیاسی هالیوود، همه تاریخ‌سازی‌های اسپیلبرگ، جیمزباند‌ها و سینمای دشمن‌پرداز که دشمن را همیشه در قواره‌های مرسوم خود تصویر کرده است؛ اینکه روس‌ها، چینی‌ها، آلمان‌ها و مسلمان‌ها همیشه «آدم بد»‌های فیلم هستند. پرچم آمریکا به عنوان نماد اصلی این نظم سرمایه‌داری همیشه در آخر این فیلم‌ها بالا رفته است تا این نظم تحسین شود. حتی در فیلم‌هایی که مخاطب خیال می‌کند در جهت نقد به سرمایه‌داری تولید شده‌اند، تصویر نهایی چیزی جز تایید سرمایه‌داری نیست.

سال گذشته یکی از منتقدانه‌ترین این فیلم‌ها روی پرده آمد و جوکر از زبان بسیاری از منتقدان داخلی و خارجی به عنوان نقد سرمایه‌داری تحلیل شد، حال آنکه دوراندیشی «جوکر» در تلاش برای تایید کاپیتالیسم، واضح بود. شبیه مواجهه‌ای که اورسن ولز با منتقدان «همشهری کین» داشت، وقتی او را کمونیست می‌خواندند. دکتر «جورن کی. برامان» استاد ممتاز بازنشسته گروه فلسفه دانشگاه ایالتی فراستبورگ در مقاله‌ای درباره چالش همشهری کین و منتقدانش می‌نویسد: کین بیانیه به ظاهر نوع دوستانه خود را با اشاره به جنبه نفع شخصی در مبارزه پرسروصدای خود علیه ثروت‌اندوزی می‌نگارد: «نگاه کنید، من پول و ملک دارم. اگر من از منافع قشر محروم جامعه دفاع نکنم، کس دیگری این کار را خواهد کرد- شاید شخصی که هیچ پول و ملکی ندارد و این خیلی بد خواهد بود».... «کین» مانند رئیس‌جمهور «روزولت» (که «اورسن ولز» به طورکلی او را می‌ستود) در دوران نیودیل، حامی آینده‌نگر نظام سرمایه‌داری و نه یک مدافع کوته‌بین مثل «تاچر» محافظه‌کار است، اما «کین» را به هیچ معنایی نمی‌توان رادیکالی دانست که می‌خواهد شاهد روزی باشد که محرومان جامعه سرنوشت‌شان را خود در دست بگیرند. به همین دلیل است که نقش خود را به عنوان رئیس بزرگ بسیار دوست دارد.
 
کرونا و هجو رؤیای هالیوود!
 
سرمایه‌داری حتی وقتی شرایط را به نفع خود نمی‌بیند و «بحران وال‌استریت» باعث آبروریزی در آمریکا می‌شود، تجویزی که دارد این است: همینی که هست! «In time» را در بحبوحه همین بحران وال استریت می‌سازند که فیلم مهمی است. پاسخ‌ها در نظام بازار از پیش مشخص است، البته نظام سرمایه‌داری مرز‌های اخلاقی مشخصی دارد، اما خط قرمزی جز حفظ نظام سرمایه‌داری ندارد، چرا که پای «پول» در میان است. «In time» یعنی خریدن زمان برای زندگی بیشتر و‌کمک به حفظ نظام سرمایه‌داری!

سال گذشته وقتی سینمای کره توانست در صدر سینمای دنیا بنشیند و «انگل» از شرق آسیا و از کره- که نمود شرقی کاپیتالیسم آمریکایی است- در اتفاقی عجیب و غریب برنده اسکار شد، گزاره‌ای بیش از دیگر حواشی مربوط به برنده شدن جوکر، در میان منتقدان مطرح شد: این فیلم به نفع سرمایه‌داری است و البته فیلمی علیه فقرا. شاید به خاطر همین بود که در آمریکا پی در پی جایزه گرفت. چون همان کاری را کرده بود که هالیوود می‌خواست. طبقه فرودست در نهایت کاری که می‌تواند انجام دهد، همین گذاشتن کلاه بر سر سرمایه‌دار است و مسأله همین جاست؛ بر سر سرمایه‌دار شاید بشود کلاه گذاشت، اما بر سر سرمایه‌داری نه! از این منظر می‌توان «انگل» را تلاشی برای حفظ وضع موجود دانست.

در عصر شبکه‌های اجتماعی که گاهی صداقت‌های ناگزیر در این شبکه‌ها واقعیت‌هایی را از آنچه در غرب برساخته شده است، به تصویر می‌کشد، راهکار هالیوود برجسته‌سازی سلبریتی‌ها در این چارچوب رسانه‌ای است؛ تبدیل سلبریتی‌ها به برده‌های نظم سرمایه‌داری برای حفظ وضع موجود. ارتباط مافیا با این فضا نیز کاملا مشهود است. تاکنون خبر‌های فراوانی درباره این ارتباط نیز رسانه‌ای شده است.

این روزها، اما کرونا بدون تبعیض همه نظم‌های موجود را مختل کرده است. بیش از همه «سرمایه‌داری» را که ورای همه دولت- ملت‌ها به «نظم» خود می‌بالید. در میانه شدیدترین انتقادات به فضای سرمایه‌داری، هالیوود میان معرکه می‌آمد و تجویز تازه‌ای می‌کرد؛ تجویزی که در آن همه انتقادات قبول است، اما «نظم سرمایه‌داری نباید دست بخورد». حالا در روزگار پساکرونا، آن ادعا‌های پرطمطراق که هیچ، حتی همان «همینی که هست» هم دیگر نیست. هالیوود در دوران پساکرونا احتمالا تلاش می‌کند گور‌های دسته جمعی نیویورک را نبیند یا با «چینی» خواندن کرونا واقعیت‌های مربوط به این ویروس را سانسور کند. این، اما مهم نیست، مهم این است که مردم در عصر پساکرونا دیگر آن آدم‌های سابق نیستند. تصویری که هالیوود از گاتهام سیتی خیالی با پرچم‌های برافراشته از آمریکا می‌ساخت، دیگر آن خریداران سابق را نخواهد داشت.

در ایران و شاید خیلی از کشور‌های دنیا نیز بسیاری از مخاطبان فیلم‌های جذاب آمریکایی، فروریختن رویای آمریکایی را مشاهده می‌کنند.

مرگ بیش از ۲۲ هزار نفر در ابرقدرت‌ترین کشور دنیا! ما داریم از یک مسأله مهم صحبت می‌کنیم؛ حفظ حیات در مقابله با مرگ! خلاصه همه جنگ‌های تاریخ: جنگ میان مرگ و زندگی. هالیوود شاید هیچ وقت فکر نمی‌کرد داستان‌های خیالی‌اش روزی به واقعیت مبدل شوند، اگرنه این همه در شکست‌ناپذیر بودن اغراق نمی‌کرد.

قهرمان‌های ساختگی جنگ‌های خیالی هالیوود حالا به هیچ دردی نمی‌خورند. همه از چشم افتاده‌اند. هیچ کدام‌شان منجی نیستند و امروز مفیدترین‌شان سرگرم‌کننده‌ترین آنهاست، ولی تا پیش از بالارفتن پرچم آمریکا. کرونا حداقلش این است که کارکرد همه تصویرسازی‌های هالیوود را فروریخت و این فروریختن ادامه دارد.

*محمدرضا کردلو


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها